per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
1
12
801
Research Paper
پهنه بندی آگرواکولوژیک گندم در حوضه آبریز بروجن: ارزیابی سیستم های زراعی دیم و آبی
Agroecological Zoning of Wheat in the Borujen Watershed: Rianfed and Irrigated Wheat Cropping System Evaluation
جواد طایی سمیرمی
1
احمد قنبری
2
ابراهیم امیری
3
عبدالعلی غفاری
4
براتعلی سیاهسر
5
شمس اله ایوبی
6
دانشگاه زابل
دانشگاه زابل
دانشگاه آزاد لاهیجان
مرکز تحقیقات دیم کشور-مراغه
دانشگاه زابل
دانشگاه صنعتی اصفهان
چکیده پهنه بندی آگرواکولوژیک یک مدل چند معیاری است که می تواند برای ایجاد پایگاه اطلاعات مکان دار، ارزیابی و برنامه ریزی استفاده از اراضی کشاورزی مورد توجه قرار گیرد. این پژوهش به منظور پهنه بندی منطقه بروجن از نظر سیستم های زراعی تولید گندم در شرایط پتانسیل و محدودیت آب انجام گرفته است. به این منظور پایگاه داده های دراز مدت روزانه اقلیمی با استفاده از 18 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژیک پوشش دهنده منطقه مورد مطالعه ایجاد شد و پتانسیل تبخیر و تعرق نیز بر اساس روش پنمن –مونتیث و با استفاده از نرم افزار ET.Calculator محاسبه گردید. برای شبیه سازی عملکرد گندم در شرایط بهینه تولید و شرایط محدودیت آب از مدل WOFOST که قبلا واسنجی شده بود، مورد استفاده قرار گرفت. میزان عملکرد گندم برای همه ایستگاهها شبیه سازی شده و اطلاعات حاصل بصورت داده های مکان دار به محیط نرم افزار ArcGIS وارد گردید و برای تخمین عملکرد در سطح منطقه از تابع Spline برای درونیابی بین دادههای خروجی حاصل از مدل استفاده شد. نتایج نشان داد عملکرد پتانسیل از 2/2 تا4/6 تن در هکتار در منطقه مورد مطالعه متغیر میباشد به طوریکه دشت های مرکزی و شمال شرقی حوضه در مقایسه با نواحی جنوبی و غربی پتانسیل عملکرد بالاتری برای تولید گندم دارند. همچنین عملکرد در شرایط محدودیت آب از4/2 تا 7/3 تن در هکتار متغیر میباشد، به طوریکه دشت های جنوب شرقی در مقایسه با نواحی جنوبی و غربی استعداد بیشتری برای تولید گندم در شرایط محدودیت آب یا دیم دارند. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل شکاف عملکرد، منطقه مورد مطالعه به 4 پهنه آگرواکولوژیک تفکیک می گردد:1- ناحیه متناسب برای زراعت آبی تولید گندم با شکاف عملکرد 2/4 تا 2/6 تن در هکتار2-ناحیه متناسب برای زراعت دیم با شکاف عملکرد 3تا 6/3 تن در هکتار 3- ناحیه متناسب برای هر دو سیستم زراعی دیم و آبی با شکاف عملکرد کمتر از 4/2 تن در هکتار و 4- ناحیه نامناسب برای تولید گندم. تحلیل الگوی بیلان آبی در منطقه مورد مطالعه نشان داد، مهمترین عامل ایجاد شکاف عملکرد در حالت پتانسیل نسبت به محدودیت آب در منطقه مورد مطالعه، الگوی توزیع بارش و دمای پایین در طول دوره رشد مرطوب است. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که مدل WOFOST توانایی خوبی برای شبیهسازی عملکرد گندم در شرایط پتانسیل و محدودیت آب دارد و می توان از آن به عنوان ابزاری مناسب جهت تحلیل سیستم های زراعی در مقیاسهای منطقه ای استفاده کرد.
Abstract Agroecological zoning is multidisciplinary model that could be applied to create spatial database, due to evaluation and agricultural land use planning. This study was performed in order to evaluate the wheat cropping system with agroecological zoning methodology in the Borujen watershed. Therefore the long term daily climatic database was made from 18 synoptic and climatic stations that covered whole of study area. Potential evapotranspiration was calculated using ET Calculator software base on Penman-Montith method. The WOFOST model showed acceptable performance during validation for predicting yield and development stages of wheat cultivars under potential and water limited conditions. Wheat yield production was simulated for all stations, and then the outputs of model were interred to ArcGIS software setting. The output data of model was interpolated using Spline function for yield estimation overall study area. Results showed, mean potential yield of wheat was varied 6.2 to 6.9 t ha-1 overall study area, so that the central and northern east basins are more suitability for yield production in potential mod. Mean water limited yield of wheat was varied 2.4 to 3.7 t ha-1 overall study area, so that the eastern south basins (Imam Qeis basin) are more suitable for wheat in rainfed or water limited conditions.The results of yield gap analysis in different wheat cropping systems performed on four different agro-ecological zones, include of Zone1: yield gaps = 4.2-6.2 Mg/ha, Zone 2: yield gaps = 3-3.6 Mg/ha, Zone 3: yield gaps < 2.4 Mg/ha, and Zone 4 is unsuitable area. Analysis of water balance pattern in the study area showed that, the main factors that affected on yield gap are rainfall distribution and low temperature during moisture growing period. This study demonstrates that WOFOST model has the good capability for wheat yield simulation in potential and water limited conditions and can be used as suitable approach to analyze the cropping systems at regional scales.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_801_79a6918b6a179521c3fc6d965c472bc0.pdf
پهنه بندی اگرواکولوژیک
سامانه اطلاعات جغرافیایی
سیستم های زراعی
گندم
مدل WOFOST
Agroecological zoning
Cropping systems
GIS
WOFOST model
Winter wheat
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
13
28
829
Research Paper
اثر تداخل خردل وحشی (Sinapis arvensis) بر عملکرد کلزا (Brassica napus) و پویایی جمعیت علف¬هرز در سطوح مختلف نیتروژن
Effect of Wild Mustard (Sinapis arvensis) Interference on Yield of Canola (Brassica napus) and Weed Population Dynamic at Different Nitrogen levels
فاطمه سلیمانی
1
گودرز احمدوند
toorchi@tabrizu.ac.ir
2
بیژن سعادتیان
3
دانشگاه بوعلی سینا همدان
دانشگاه بوعلی سینا همدان
دانشگاه بوعلی سینا همدان
این پژوهش در سال زراعی 88-1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلیسینا به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل مقدار نیتروژن در چهار سطح 100، 150، 200 و 250 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار، به عنوان عامل اصلی و تراکم علفهرز خردل وحشی در پنج سطح صفر، 4، 8، 16 و 32 بوته در مترمربع به عنوان عامل فرعی بود. کاربرد کود نیتروژن، عملکرد بیولوژیک و دانه کلزا را افزایش داد. در تمامی سطوح نیتروژن، افزایش تراکم و ماده خشک علفهرز خردل وحشی، عملکرد بیولوژیک و دانه کلزا را کاهش داد. همچنین تولید ماده خشک خردل وحشی با کاربرد بیشتر کود، در کلیه تراکمهای مورد بررسی افزایش نشان داد. با افزایش مصرف نیتروژن تا سطح 200 کیلوگرم در هکتار، شیب اولیه افت عملکرد بیولوژیک و دانه کلزا نسبت به تراکم و ماده خشک خردل وحشی کاهش یافت. تغییرات تعداد بذر تولیدی خردل وحشی نسبت به تراکم و ماده خشک آن روند غیرخطی داشت و با مصرف بیشتر نیتروژن، شیب اولیه تولید بذر خردل وحشی، بیشتر شد. با افزایش تراکم علفهرز خردل وحشی در هر چهار سطح نیتروژن، سرعت افزایش جمعیت علفهرز نقصان یافت و بین سطوح 200 و 250 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، تفاوت چندانی از این نظر وجود نداشت. ماده خشک تولیدی علفهرز نسبت به تراکم آن شاخص مطلوبتری برای تخمین کاهش عملکرد بیولوژیک و دانه کلزا و تولید بذر خردل وحشی بود. با توجه به نتایج حاصل، مصرف 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار برای همدان و مناطق مشابه توصیه میگردد.
This research was carried out as a split plot experiment based on a randomized complete block design with three replications at Agricultural Faculty of Bu-Ali Sina University, during 2008-2009. Experimental treatments were amounts of nitrogen fertilizer at four levels (100, 150, 200 and 250 kgN.ha-1) and five wild mustard densities (0, 4, 8, 16 and 32 plants.m-2). Nitrogen fertilizer increased canola biological and economic yield. In whole nitrogen levels, increasing of wild mustard density and dry matter reduced biological and economic yield of canola. Also, in whole evaluated densities, wild mustard dry matter enhanced by more of nitrogen application. By increasing nitrogen up to 200 Kg N ha-1, the initial slop of biological and grain yield loss of canola reduced in compared with plant density and dry matter of wild mustard. Wild mustard seed production variation in response to its plant density and dry matter showed a non-linear trend and enhancing of nitrogen application increased initial slope of wild mustard seed production. By increasing wild mustard plant density in each of four nitrogen levels, population growth rate of weed was reduced and there wasn’t very difference between 200 and 250 Kg N ha-1. Dry matter of weed than its plant density was a better indicator to estimate reduction of biological and grain yield of canola and wild mustard seed production. According to obtained results, 200 Kg N ha-1 is recommended for Hamedan and similar regions.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_829_218b18ea30b1769555c3aa080fd4ad1a.pdf
پویایی بذر
تداخل
کاهش عملکرد
کود
مدلپویایی بذر
مدل
Fertilizer
Interference
Seed dynamic
Yield Loss
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
29
44
830
Research Paper
بررسی اثربخشی طرح اعتبارات بنگاههای زودبازده در صنعت زنبورداری
Investigating the Effectiveness of Credits Early Returns Firms in the Beekeeping Industry
مهدی شعبانزاده
1
ناصر شاهنوشی
2
محمود دانشور
3
محمد قربانی
4
مجتبی مجاوریان
5
دانشگاه فردوسی مشهد
دانشگاه فردوسی مشهد
دانشگاه فردوسی مشهد
دانشگاه فردوسی مشهد
دانشگاه کشاورزی ساری
حمایت از ایجاد و توسعه بنگاههای کوچک و متوسط اقتصادی از اولویتهای اساسی در برنامهتوسعه اقتصادی اکثر کشورهاست. با این وجود طرح بنگاههای کوچک و متوسط اقتصادی در ایران با بحثهای فراوانی از سوی موافقان و مخالفان آن روبرو بوده است. با این رویکرد، هدف اصلی این مطالعه ارزیابی عملکرد بنگاههای زودبازده و بررسی میزان دسترسی به اهداف پیشبینی شده در این طرحها در زمینه اشتغال، سرمایهگذاری و بهبود سودآوری میباشد. جهت بررسی این موضوع بنگاههای دریافت کننده اعتبارات زودبازده در بخش زنبورداری شهرستان بابل طی سال 1386 از طریق سرشماری انتخاب (50 طرح) و با گروهی دیگر از بنگاهها که از اعتبارات بنگاههای زودبازده استفاده نکردهاند (52 طرح) با استفاده از روش جورسازی مورد مقایسه قرارگرفتهاند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که میزان انحراف مالی و اشتغال در نمونه مورد بررسی بسیار پایین بوده است. همچنین بررسی نتایج در میان بنگاههای در حال فعالیت نشان داد اگر چه این اعتبارات تاثیر مثبت بر اشتغال و سرمایهگذاری کوتاهمدت و بلندمدت این گروه از بنگاهها داشته اما میزان اشتغال پیشبینی شده در این طرحها به طور کامل محقق نشده و هزینه واسطه در این گروه از بنگاهها بدون آن که اثر معنیداری بر سودآوری کوتاهمدت و بلندمدت این گروه از بنگاهها داشته باشد افزایش یافته است. با توجه به نتایج این مطالعه تاسیس سیستم جامع اطلاعاتی، تفکیک دو مفهوم بنگاههای با سابقه و بنگاههای تازه تأسیس، ایجاد بانکهای تخصصی جهت حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط، استفاده از فارغ التحصیلان دانشگاهی این رشته و توجه به اثرات غیرمستقیم اعتبارات پیشنهاد شده است.
M51; H32; O16; C78 طبقهبندی:
Supporting the establishment and development of small and medium economic enterprises is one of the basic priorities of the economic development programs in most countries. However, opponents and proponents have largely discussed the effectiveness of small and medium economic enterprises in Iran. With this approach, the purpose of this study is to evaluate the performance of enterprises' early return and will review and evaluate the achievement of goals in the fields of sustainable employment, investment and profitability improvement. For examining these subject, early return enterprises, exploited in the beekeeper's sector in the city of Babol during 1386, were selected through a census (50 samples) and compared (using matching methods) with another group of firms that have not used the credits of the early return firms (52 samples). The results of this study revealed that employment and financial diversion of samples were very low. Furthermore, the results obtained from active firms revealed that these credits have had a positive impact on employment, short and long-term investment in this group of firms. However, the employment rate predicted in the projects, in the exploitation year, has not been fully achieved and the cost of intermediaries in this group of firms has increased without any significant effect on short and long-term profitability of this group of firms. According to the results this study, Establish a comprehensive information system, separating the two concepts of new Enterprises and old enterprises, created specialized banks to support small and medium enterprises and attention to the indirect effects the credit is proposed. Classification JEL: M51; H32; O16; C78
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_830_4119c899e7ece775f721122db664fa5f.pdf
اشتغال
اعتبارات بنگاههای کوچک و متوسط
سرمایه گذاری
روش جورسازی
Employment
Credits of small and medium enterprises
investment
Matching method
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
45
55
831
Research Paper
رابطه¬ی بین پارازیتیسم تله¬های تخم با پارازیتیسم جمعیت¬های طبیعی تخم سن گندم
Relationship Between Parasitism Rates in Egg Traps and Natural egg Populations of Sunn-pest Eurygaster Integriceps Put
شهزاد ایرانی¬پور
1
عزیز خرازی پاکدل
2
دانشگاه تبریز
دانشگاه تهران
بعضی از محققین از تلههای تخم سن برای تخمین نسبت پارازیتیسم یا تغییرات جمعیت پارازیتوئیدهای آن (متعلق به خانوادههای Scelionidae و Encyrtidae) استفاده کردهاند. با این حال رابطهی کمی این دادهها با شمارشهای مطلق مزرعهای بررسی نگردیده است. لذا نیازی به استاندارد نمودن این روش احساس میشود. در این بررسی تلاش گردیده که نقش ارتفاع و تراکم تخم، در بهداماندازی پارازیتوئیدها توسط تلهها محقق گردد. برای این منظور، یک آزمایش فاکتوریل بر پایهی بلوکهای کامل تصادفی در پنج بلوک با سه سطح ارتفاع (20، 40 و 70 سانتیمتر) و سه سطح تراکم (یک، دو و چهار دسته تخم) در مزرعهای در شریف آباد ورامین اجرا شد. در هر بلوک و برای هر تیمار دو مشاهده در نظر گرفته شد. آزمایش در دو هفتهی متوالی تکرار گردید. بدین ترتیب یک سری از تلههای تخم در هر نوبت بر اساس نقشهی آزمایش گذاشته شد ویک هفته بعد برداشته شد. نخستین تله گذاری در چهار اردیبهشت و بعدی در 11 اردیبهشت انجام شد. نسبت پارازیتیسم کل به انضمام هر یک از دو گونهی Trissolcus vassilievi و T. grandis مورد مقایسه قرار گرفت. در تلهگذاری نخست، نه ارتفاع و نه تراکم روی پارازیتیسم تأثیری نداشتند. با این وجود، در دومین تله گذاری، تفاوت معنیداری در درصد پارازیتیسم T. grandis در تلههای نصب شده در ارتفاع 20 و 70 سانتیمتر مشاهده شد، به طوری که 8/10 درصد گروه نخست در برابر 4/34 درصد گروه دوم مورد حملهی این گونه قرار گرفتند. از طرفی، یک تفاوت بسیار معنیدار بین تراکمهای یک و دو دسته تخم به ثبت رسید، به طوری که 9/12 و 9/37 درصد از تراکمهای مذکور مورد حملهی T. vassilievi قرار گرفتند. هیچ تفاوت معنیداری در پارازیتیسم کل در تله گذاری دوم مشاهده نشد. پارازیتیسم کل در دو نوبت تله گذاری بترتیب 5/11 و تقریباً 50 درصد بود. به نظر میرسد تمایلی به سمت بالای بوتههای گندم در T .grandis و در جهت عکس در T. vassilieviوجود دارد. این میتواند یکی از اجزایی باشد که زیستخوان دو گونه را جدا و همزیستی آنها را امکانپذیر میسازد. انحراف معنیداری از پارازیتیسم مزرعهای و ترکیب طبیعی زنبورها در تلهها مشاهده گردید.
Some researchers have been used sunn-pest egg traps for estimating parasitism rates or population changes of its egg parasitoids (belonging to Scelionidae and Encyrtidae). However, quantitative relationships of these data to absolute field counts have not been studied. It is felt so a need for standardizing this method. In this study, it was attempted to discover role of height as well as egg density per trap in catching parasitoids. For this purpose, a factorial experiment at a RCBD basis was run in five blocks with three levels of height (20, 40, and 70cm) and three levels of density (1, 2, and 4 clutches of eggs) in a field in Sharifabad, Varamin. Two observations for each treatment were included in each block. Experiment was repeated in two sequential weeks. Thus a series of egg-traps were placed each time, based on map of design and removed one week later. First trapping was carried out at April 24th and later one at May 1st. Rate of parasitism by Trissolcus vassilievi and T.grandis as well as overall parasitism were compared. In the first trapping, neither height nor density made an effect on parasitism. In second trapping however, it was observed a significant difference in %parasitism by T.grandis between traps placed at 20 and 70 cm, as 10.8% of first one vs. 34.4% of second one was attacked by this species. On the other hand a highly significant difference also was recorded between densities 1, and 2 egg masses, as 12.9 and 37.9% of respected densities was attacked by T.vassilievi. No significant difference was seen in overall parasitism in second time of trapping. Total rate of parasitism was 11.5 and ≈ 50% in two times of trapping respectively. It seems that there was a tendency toward top of wheat plants in T.grandis and in an opposite direction in T.vassilievi. This may be one of the components that separates two species niche and makes their co-existence possible. Significant biases were observed in traps both in parasitism percentage and natural combination of wasps.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_831_a008a4736749771bb36f23bec1d5e63c.pdf
پارازیتویید تخم، تله¬ی تخم، نمونه برداری، Trissolcus vassilievi
Trissolcus grandis
Egg parasitoid
egg trap
sampling
Trissolcus vassilievi
Trissolcus grandis
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
57
71
832
Research Paper
اثر تیمارهای آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد سه توده بومی رازیانه
Effect of Irrigation Treatments on Yield and Yield Components of Three Fennel (Foenicolum vulgare L.) Landraces
اسماعیل رضائی چیانه
1
سعید زهتاب سلماسی
2
کاظم قاسمی گلعذانی
3
عباس دل آذر
4
دانشگاه تبریز
دانشگاه تبریز
دانشگاه تبریز
دانشگاه علوم پزشکی تبریز
افزایش مصرف گیاهان دارویی و محدودیت منابع آبی برای تولید بسیاری از این گیاهان، ضرورت شناسایی ژنوتیپهای سازگار به شرایط تنش را آشکار می سازد. بنابراین، دوآزمایش مزرعه ای طی سالهای 90- 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز اجرا شد تا واکنش تودههای بومی رازیانه به تیمار های آبیاری مورد ارزیابی قرار گیرد. آزمایش در قالب طرح کرتهای خرد شده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد که در آن تیمارهای آبیارﻯ (آبیاری بعد از 6٠، 9٠، 120 و ١5٠ میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) در کرتهاﻯ اصلی و تودههای بومی رازیانه (همدان، ازمیر و گازی آنتپ) در کرتهاﻯ فرعی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تیمارهای آبیاری بر تمام صفات مورد مطالعه اثر معنی داری داشته است. افزایش فواصل آبیاری از 60 به 150 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر سبب کاهش ارتفاع بوته، تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در چتر، تعداد دانه در چترک، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی گردید. اما تعداد چترک در هر چتر افزایش نشان داد. عملکرد دانه در توده ازمیر نسبت به دو توده گازی آنتپ و همدان بالاتر بود. به نظر میرسد با توجه به محدودیت منابع آبی در منطقه، آبیاری پس از 90 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر و توده ازمیر برای تولید دانه مناسب باشد.
Increasing the use of medicinal plants and limitation of water resources for production of these plants reveal the necessity of identification of the adapted genotypes to stress condition. Thus, two field experiments were conducted during 2009 - 2011 at the Research Farm of the Faculty of Agriculture, University of Tabriz, Iran, to evaluate response of Fennel Landraces to irrigation treatments. Experiments were arranged as split plot based on randomized complete block design in three replications with irrigation treatments (Irrigation after 60 mm, 90 mm, 120 mm and 150 mm evaporation from class A pan) in main plots and Landraces (Hamdan, Ezmir and Gaziantep) in subplots. Irrigation treatments had significant effects on all traits. Increasing irrigation intervals from 60 to 150 mm evaporation resulted in decreasing plant height, umbels per plant, seeds per umbel, seeds per umbelet, 1000-seed weight, plant biomass and grain yield. But umbelets per umbel was increased. Grain yield of Ezmir landrace was higher than that of Gaziantep and Hamdan landraces. It seems that due to the limited sources of water in the region, irrigation after 90 mm evaporation and Ezmir landrace are suitable for fennel grain production.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_832_943f98296ebd3ff8393e432df4b39fa6.pdf
آبیاری
اجزای عملکرد
توده¬های بومی و رازیانه
Fennel
irrigation
Landrace
Yield and Yield Components
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
71
86
833
Research Paper
تأثیر کاربرد چند دورة متوالی کودهای آلی و شیمیایی بر جذب نیتروژن، فسفر و پتاسیم و برخی ویژگیهای رشد گندم
term Application of Organic and Inorganic Fertilizer on the Amount of Nitrogen, Phosphor and Potassium and Growth Characteristics of Wheat
اکرم احمدپور سفیدکوهی
1
مهدی قاجار سپانلو
2
محمدعلی بهمنیار
3
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
برای بررسی تأثیر کاربرد سه و پنج دورة متوالی کمپوست زباله شهری و ورمیکمپوست با و بدون کودشیمیایی NPK بر میزان نیتروژن، فسفر و پتاسیم و برخی از ویژگیهای رشدی گندم لاین N-8118 (Triticum aestivum line N-8118)، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار بهصورت گلدانی اجرا گردید. در این طرح فاکتور اصلی 10 سطح کودی شامل: شاهد (بدون مصرف کمپوست و کودشیمیایی)، کودشیمیایی طبق آزمون خاک، چهار سطح کمپوست زباله شهری و 4 سطح ورمیکمپوست (20 و40 تن در هکتار با و بدون نصف کودشیمیایی NPK) و فاکتور فرعی کاربرد سه و پنج دوره متوالی آنها بود. نتایج نشان داد که غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم برگ و همچنین ارتفاع گیاه، تعداد پنجه، سطح برگ و مقادیر کلروفیل a و a+b گیاه در مرحله غلاف رفتن با کاربرد مقادیر مختلف کمپوست زباله شهری و ورمیکمپوست نسبت به شاهد افزایش معنیداری یافت. بالاترین میزان سطح برگ بر اثر کاربرد پنج دورة متوالی 20 تن کمپوست زباله شهری همراه با نصف کودشیمیایی، بیشترین میزان کلروفیل a، b، a+b، شاخص کلروفیل برگ پرچم، تعداد پنجه و میزان نیتروژن برگ با کاربرد 40 تن ورمیکمپوست همراه با نصف کودشیمیایی و بیشترین تجمع فسفر و پتاسیم برگ نیز در تیمار 40 تن کمپوست همراه با نصف کودشیمیایی حاصل شد. ضمناً با افزایش دورههای مصرف کود از سه به پنج، غلظت فسفر، پتاسیم، کلروفیل a و a+b برگ پرچم افزایش یافت. بنابراین میتوان بیان کرد که مصرف کودهای آلی بخصوص بهشکل کمپوست شده اثرات مفیدی بر رشد گیاه و افزایش غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم برگ گندم خواهد داشت.
For investigate the effects of applying three and five continuous periods of municipal solid waste (MSW) and vermicompost (VC) with and without chemical fertilizer (CF) on the amount of nitrogen (N), phosphor (P) and potassium (K) and some growth characteristics of wheat (Triticum aestivum line N-8118), a pot experiment was conducted in split plot based on randomized complete block design with four replications. The main plots, was ten fertilizer levels including: control (without MSW and CF), chemical fertilizer based on soil test, 4 levels of MSW and 4 levels of VC (20 and 40 ton.ha-1 without and with half of CF) and sub plots are applying 3 and 5 continuous periods of fertilizers. Results showed that, concentration of leaf N, P and K and also, height, number of tillers, leaf surface and amount of chlorophylls (a and a+b) of plant in booting with applying MSW and VC caused significant increasing compared to control. The highest amount of leaf area was resulted with applying 5 continuous periods of 20 ton MSW with half of CF, the maximum amount of chlorophylls (a, b, total and SPAD), number of tillers and leaf nitrogen content with application 40 ton VC enriched with half fertilizer and also, the maximum amount of P and K accumulated in leaf in 40 ton MSW enriched with half fertilizer treatment. Meanwhile, concentration of P and K, flag leaf and content of leaf chlorophyll (a and a+b) increased with increasing fertilizer use periods from 3 to 5. Therefore, it can be concluded that applying organic fertilizers especially composted form would have, useful effects on plant growth and increasing the concentration of N, P and K of wheat leaf.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_833_30f164ab351c0b0b676906c79b141b64.pdf
پتاسیم
فسفر
کمپوست زباله شهری
گندم
نیتروژن
ورمیکمپوست
Municipal solid waste
Nitrogen
Phosphor
Potassium
Vermicompost
Wheat
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
87
98
834
Research Paper
مدل¬سازی ریاضی هزینه¬های نگهداری و تحلیل عمر مفید اقتصادی تراکتورهای کشاورزی (مطالعه موردی استان آذربایجان¬غربی)
Determining and analyses Economic useful Life for Agricultural tractors in the West Azerbaijan province
شرمین کریمی
1
ترحم مصری گندشمین
2
نصرت الله خادم¬الحسینی
3
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
دانشگاه محقق اردبیلی
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین
از عوامل مهم در مدیریت ماشینها، تخمین عمر مفید ماشین است. تصمیم به جایگزینی یک ماشین کشاورزی، علاوه بر امر مدیریتی یک تصمیم اقتصادی در سیستمهای مکانیزه کشاورزی نیز میباشد. هزینههای تعمیر و نگهداری که متأثر از عمر تراکتور، ساعات کارکرد و نحوه استفاده از آن میباشد، در تعیین عمر بهینه اقتصادی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در کشورهای صنعتی، برای جلوگیری از هدررفت سرمایه، هزینههای نگهداری و عمر مفید ماشینهای کشاورزی سالانه تعیین شده و به صورت جداولی ارائه میگردد. در راستای بهینهسازی استفاده از سرمایه و ماشین و به منظور برآورد عمر مفید تراکتورهای کشاورزی، با لحاظ نمودن هزینههای تعمیر و نگهداری تجمعی و مدلهای هزینهای مناسب، مطالعهای روی تراکتورهای متداول در استان آذربایجانغربی، شامل تراکتورهای مسیفرگوسن 285، مسیفرگوسن 399 و یونیورسال (650U) انجام پذیرفت. اطلاعات جمعآوری شده شامل هزینههای تعمیر و نگهداری، ساعات کارکرد سالانه و همچنین قیمت اولیه تراکتورها میباشد. میزان سودسرمایه و استهلاک انباشته و در نتیجه هزینههای سرمایهای و تعمیر و نگهداری انباشته برای هر مدل تراکتور محاسبه شد و عمر اقتصادی تراکتورها تعیین گردید. در نهایت منحنیهای هزینه سرمایهای در مقابل سن کارکرد تراکتورها به سال، رسم شد. اصولاً، هزینه کل تجمعی به ازای هر واحد کار برای یک تراکتور، تا نقطه معینی از عمر آن، دارای حالتی نزولی است و از آن نقطه به بعد، روندی صعودی پیدا خواهد کرد. سالی که حداقل هزینه کل تجمعی را داشته باشد، از نظر اقتصادی، بهترین زمان برای جایگزین کردن ماشین میباشد. پایان سال نهم، دهم و سیزدهم به ترتیب برای تراکتورهای یونیورسال (650U)، مسی فرگوسن 399 و مسی فرگوسن 285 به عنوان زمان بهینه برای جایگزینی این مدل تراکتورها، پیشنهاد گردید.
Estimating useful life of agricultural machines is the main factor in applications of these devices. Decision making about replacement of used farm equipment is one of the important items in farm machinery management. Repair and maintenance costs are related to tractor age and using hours. The useful life for all agricultural machines set was produced the tables in developed countries. This study was conducted to estimate useful life for agricultural tractors to estimate the repair and maintenance cost and suitable mathematical model in the West Azerbaijan province. The popular model in this area includes three models Massey Ferguson 285, Massey Ferguson 399 and universal U650. Obtained data was including, repair and maintenance costs, annual usage in the hours and initial purchase price. Amount of accumulated depreciation and capital and profits as accumulated capital costs and maintenance tractors calculated for each model and economic life of tractor, respectively.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_834_9b27b4231c5853bfc0abec134dec870d.pdf
استان آذربایجان¬غربی
تراکتور
سن جایگزینی
عمر مفید اقتصادی
Economic useful life
Replacement age
Tractor
West Azerbaijan province
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
99
110
835
Research Paper
واکنش عملکرد و اجزای عملکرد دانه تریتیکاله به تاریخ کاشت و تراکم بوته در کشت دیم
Response of Grain Yield and Yield Components of Triticale to Sowing Date and Plant Density
پرستو مرادی
1
محسن زواره
2
غلامرضا محسن آبادی
mohsenabadi@guilan.ac.ir
3
محمد ربیعی
4
دانشگاه گیلان
دانشگاه گیلان
دانشگاه گیلان
موسسه تحقیقات برنج کشور
به منظور تعیین تراکم بوته و تاریخ کاشت مناسب برای کاشت تریتیکاله در رشت، آزمایشی در سال زراعی 1388 -1387 به صورت کرت خرده شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در موسسه تحقیقات برنج کشور اجرا شد. کرت های اصلی آزمایش شامل چهار تاریخ کاشت (31 شهریور، 10، 20 و 30 مهرماه) و کرت های فرعی شامل تراکم بذر در واحد سطح (275، 350، 425 و 500 بوته در متر مربع) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که تعداد پنجه در بوته تنها تحت تاثیر تراکم بوته کاشته شده قرار گرفته است. بیشترین تعداد پنجه (6/13 عدد) در گیاه در تیمار کاشت 275 بوته در متر مربع در هکتار بدست آمد و با افزایش تراکم بوته تعداد پنجه کاهش یافت و کمترین تعداد آن در 500 بوته بدست آمد. تراکم بذر کاشته شده تاثیر معنی داری بر طول سنبله و عملکرد ماده خشک بوته ها نداشت؛ این دو ویژگی تنها تحت تاثیر تاریخ کاشت قرار گرفتند. گیاهان در تاریخ کاشت 31 شهریور، در مقایسه با سایرین، بیشترین ماده خشک و طول سنبله را داشتند. یافته های این آزمایش همچنین، نشان داد که برهمکنش تاریخ کاشت × تراکم بذر بر عملکرد دانه در واحد سطح، تعداد دانه در سنبله و همچنین، شاخص برداشت گیاهان تاثیر معنی دار داشته است. بیشترین تعداد دانه در سنبله در تاریخ کاشت 31 شهریور ماه با تراکم کاشت 350 بذر در متر مربع به میزان 45/73 عدد و بیشترین شاخص برداشت در تاریخ کاشت 20 مهرماه و تراکم 275 بوته در متر مربع به میزان 86/42 بدست آمد. بیشترین عملکرد در تاریخ کاشت 31 شهریور و تراکم کاشت 500 بوته (2/5863 کیلوگرم در هکتار) و کمترین آن در تاریخ کاشت 20 مهر و تراکم بوته 275 بوته در متر مربع (08/3351 کیلوگرم در هکتار) بدست آمد. با توجه به یافته های این پژوهش بهترین تاریخ کاشت و تراکم بوته مربوط به 31 شهریور و 500 بوته در متر مربع است.
In order to study of sowing date and plant density on Triticale (Tritico secale), a field experiment was carried out under dry farming in the Rice Research Institute of Iran, during 2008-2009. The experiment was conducted as a RCBD based split-plot design with three replications. Experimental treatments included: Four sowing date (Sept. 21, Oct. 1, Oct. 10, and Oct. 20) as main plot and four plant density (275, 350, 425 and 500 plant/m2 ) composed of as sub plots, respectively. Results indicated that plant density was significant effect on tiller number/plant. The highest number (13.6 tiller/ plant) was obtained in 275 plant/m2 seed density. The results showed, spike length and plant dry matter was affected only by sowing date. The highest dry matter and the longest spike were produced on Sep. 21. Result of the experiment revealed that grain yield, spike number per plant and harvest index significantly affected by sowing date× plant density interaction. However, planting 500 plant/m2 in Sept. 21 resulted to highest (5863 Kg ha-1) grain yield and 275 plant/m2 seed in Oct. 21 resulted the lowest (3351.08 Kg ha-1).
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_835_285c5ffbee86efd4563c654b917fddef.pdf
تاریخ کاشت
تراکم کاشت
تریتیکاله
عملکرد دانه
Grain Yield
seed density
Sowing Date
Triticale
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
113
123
836
Research Paper
کمینه کردن افت سیستم تمیزکننده کمباین با کنترل مواد غیردانه¬ای عبوری از شبکه ضدکوبنده
Combine Cleaning System Losses Control by Using of MOG Feed Rate Through Concave
علی میرزازاده
1
شمس¬الله عبدالله¬پور
2
محمد مقدم
moghaddam75@yahoo.com
3
خسرو محمدی
khosromohammadi60@yahoo.com
4
دانشگاه تبریز
دانشگاه تبریز
دانشگاه تبریز
دانشگاه تبریز
با وجود اینکه متوسط افت کمباین در کشورهای پیشرفته 4 تا5 درصد تخمین زده می شود، متاسفانه براساس تحقیقات بعضی از پژوهشگران این عرصه، این مقدار برای کشور ایران تا 20درصد (حتی بیشتر) نیز گزارش شده است. برای داشتن حداقل افت، باید فرآیند عمل آوری محصول (برش، انتقال، کوبش، جداسازی و . . .) بهینه گردد. بیان معادلات رفتاری قسمت های مختلف، اولین قدم در عملی شدن این مهم می باشد. یکی از فرآیندهای مهم در عملیات برداشت غلات توسط کمباین، عبارت از کوبش مواد می باشد که تاثیر بیشتری بر عملکرد کمباین دارد. حداقل عبور مواد غیر دانه ای سبب کاهش بیش باری واحد تمیزکننده و کاهش افت این واحد و نیز کاهش آلودگی مخزن دانه به مواد غیردانه ای می شود. ارتفاع ساقه، شدت تغذیه، فاصله کوبنده و ضدکوبنده و سرعت دورانی کوبنده از عوامل کاری موثر در طراحی و کارکرد و افت کوبنده کمباین می باشند. در این راستا، یک آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی و با سه تکرار با کمباین سهند s68 انجام گرفت. متغیرهای های مستقل مد نظر عبارت بودند از: ارتفاع ساقه، نرخ تغذیه، نسبت ابتدای فاصله کوبنده به انتهای آن و سرعت کوبنده. عبور مواد غیردانه ای از شبکه ضدکوبنده نیز به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثر هر چهار عامل روی عبور مواد غیردانه ای در سطح احتمال 01/0 معنی دار است. به طوری که میزان عبور مواد غیردانه با کاهش ارتفاع ساقه، کاهش شدت تغذیه، کاهش فاصله کوبنده و ضدکوبنده و افزایش دور کوبنده افزایش یافت. با وجود معنی دار بودن برخی از اثرهای متقابل عوامل، این اثرات اغلب از نوع تغییر در مقدار بودند. با توجه به معنی دار بودن اثر این چهار عامل روی عبور مواد غیردانه ای و برای بیان رابطه ریاضی متغیرهای مستقل (ارتفاع ساقه، نرخ تغذیه، مقدار فاصله کوبنده و ضدکوبنده و سرعت کوبنده) با متغیر وابسته (میزان عبور مواد غیردانه ای) از رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه واریانس رگرسیون نشان داد که یک رابطه معنی داری در سطح احتمال 001/0 بین متغیرهای مستقل و وابسته وجود دارد. در نهایت مناسب ترین مدل به برای میزان عبور مواد غیردانه ای (y3) به ترتیب زیر برآورد شد:
y3 =exp(c1x1+ c2x2+ c3x3+ c4x4)
که در آن x1، x2، x3 و x4 به ترتیب ارتفاع ساقه محصول، شدت تغذیه محصول، فاصله کوبنده و ضدکوبنده و سرعت کوبنده و c0، c1، c2، c3 و c4 ضرایب ثابت می باشند.
Although the mean of combine losses is about 4-5% in advanced countries, unfortunately in Iran is about 20% and higher. In order to obtain little loss it is necessary that product processes such as cutting, transporting, threshing, separation, etc. would be optimized. Expressing the equation of different parts of harvesting is the first step. Threshing is one of these processes which has more effect on combine performance. Reduction of MOG passing from concave could reduce the load on shoes that would increase cleaning system efficiency and decrease foreign materials in bin. Cutting height, feed rate, threshing clearance rate and cylinder speed are parameters which were used in combine design and its performance evaluating too. In order to evaluating of these parameters effect on threshing performance, experiment was conducted in 4×3×3 factorial pattern with Randomized Blocks design. Independent variables in this experiment were cutting height, feed rate, threshing clearance ratio and rotational velocity of threshing cylinder. MOG passing from concave was considered as dependent variable. Results showed that the effects of treatments on dependent variable were significant but interaction effects of them were not significant (P<0.01). As cutting height, feed rate and threshing clearance decreased, MOG passing increased. Also it (dependent parameter) was proportional with cylinder speed. Multiple regression was used to express relation between dependent and independent parameters. The most compatible model for MOG passing (y3) was as follows: y3 =exp(c1x1+ c2x2+ c3x3+ c4x4) Which x1, x2, x3 and x4 were cutting height, feed rate, threshing clearance rate and speed of threshing cylinder respectively and c0, c1, c2, c3 and c4 were constants.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_836_3a8b12bda62e3e7fce0d52cb51a14bcc.pdf
ارتفاع ساقه
سرعت کوبنده
فاصله کوبنده و ضدکوبنده
کمباین
مواد غیردانه ای
نرخ تغذیه
Clearance ratio
Combine
cutting height
feed rate
threshing speed
MOG
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
125
134
837
Research Paper
بررسی کارایی فنی تولیدکنندگان توتفرنگی در شهرستان سنندج
Survey of Technical Efficiency Strawberry Producers in the City of Sanandaj
اسماعیل پیش بهار
1
اکبر نصیری
2
دانشگاه تبریز
دانشگاه تبریز
تولید توت فرنگی در استان کردستان که بیش از 70 درصد از تولید کشور را تامین می کند، از جنبه های گوناگونی نظیر ایجاد اشتغال و درآمد برای خانوارهای روستایی، دارای اهمیت است. با این حال، تولید این محصول در استان کردستان دارای مشکلاتی است که باعث شده است میزان تولید و عملکرد این محصول در استان، تا حد زیادی کمتر از متوسط جهانی این محصول باشد. هدف اصلی این تحقیق « تعیین کارایی فنی تولیدکنندگان مختلف توتفرنگی در شهرستان سنندج » است. برای این منظور از طریق پرسشنامه داده های مورد نیاز از ۱29 نفر بهرهبردار در سال زراعی 89-1388 جمع آوری شده است. برای رسیدن به اهداف طرح، از تابع تولید ترانسلوگ و تخمین همزمان تابع تولید مرزی و ناکارائی استفاده شده است. نتایج فنی نشان دادند که کارایی فنی مزارع کشت این محصول، در دامنه 42/0 تا 98/0 قرار دارد و میانگین کارایی فنی آنها در حدود 83/0 میباشد. بررسی مدل ناکارایی نیز نشان داد متغیرهای سطح تحصیلات، تکفل، تجربه و تعداد وجین اثر منفی بر ناکارایی داشتند و متغیرهای تعداد قطعات، سن بوته و فاصله بوته ها از یکدیگر نیز اثر مثبت بر ناکارایی دارند.
Strawberry production in Kurdistan province, which produces more than 70 percent of the national production, is important from variety of aspects such as creation of employment and income for rural households. However, production in Kurdistan province has some problems; these had lead to that the production and yield, in this province, are far below the global average. The main objective of this study is "to determine the technical efficiency of different strawberry producers in the city of Sanandaj". For this purpose, the data collected from 129 cultivators by questionnaire in 1388-89 crop years. To achieve the objectives, the Translog production function and the estimation of simultaneous frontier production function and inefficiency have been used. The results showed that technical efficiency of farms of this product is between the range of 0.42 - 0.98, and the mean technical efficiency in about 0.83. The study inefficiency model also showed that the variables of "education", "sponsorship", "experience" and "number of weeding" had a negative effect on inefficiency, and the variables of "number of pieces", "age of plants" and "distance of plants" have a positive effect on the inefficiency.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_837_24055c4af67deb360f8beb9d080dc6c2.pdf
تابع تولید ترانسلوگ
توت فرنگی
شهرستان سنندج و کارایی فنی
Translog production function
Strawberry
the city of Sanandaj and technical efficiency
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
135
147
838
Research Paper
ارزیابی تحمل خشکی ارقام برنج در مراحل رویشی و زایشی با استفاده از شاخص¬های مبتنی بر عملکرد دانه
Evaluation of Drought Tolerance in Rice Varieties using Yield-based Indices at Vegetative and Reproductive Stage
فاطمه عرفانی
1
مجید شکرپور
2
علی مومنی
3
عبدالرحمان عرفانی
4
دانشگاه محقق اردبیلی
دانشگاه تهران
مرکز تحقیقات برنج کشور معاونت آمل
مرکز تحقیقات برنج کشور آمل
به منظور ارزیابی تحمل به خشکی ارقام برنج در دو مرحله رویشی و زایشی، آزمایشی بهصورت طرح کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو تکرار در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات برنج در سال 1387 انجام شد. سه سطح تنش خشکی شامل آبیاری متداول (شاهد)، تنش مرحله رویشی و تنش مرحله زایشی به عنوان عامل اصلی و 26 ژنوتیپ برنج به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. در این بررسی شاخصهای حساسیت به تنش (SSI)، تحمل (TOL)، بهره وری متوسط (MP)، تحمل تنش (STI)، میانگین هندسی بهرهوری (GMP)، میانگین هارمونیک (HM) و پاسخ به خشکی (DRI) بر اساس عملکرد دانه در شرایط تنش و غیر تنش محاسبه گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که ژنوتیپها در همه شاخصها در سطح احتمال 1درصد با هم اختلاف معنی داری داشتند که نشان دهنده تنوع بین ژنوتیپها از نظر شاخصهای مورد بررسی بود. شاخصی که انتخاب ژنوتیپها بر اساس آن باعث افزایش عملکرد در هر دو شرایط تنش و بدون تنش شود، به عنوان بهترین شاخص در نظر گرفته شد. بر این اساس شاخصهای STI و GMP به عنوان بهترین شاخص معرفی شده و مناسبترین ژنوتیپها بر اساس این شاخصها در هر دو مرحله تنش، شامل کادوس، ساحل، نعمت، دانیال و لاین 8 بود. نتایج حاصل از تجزیه به مولفههای اصلی نشان داد که ژنوتیپهای دانیال، نعمت و ساحل متحمل و ژنوتیپهای دمسیاه و لاین 30 حساس به تنش در هر دو مرحله رشدی گیاه برنج بودند.
To evaluate drought tolerance of rice genotypes in vegetative and reproductive stages, an experiment was conducted in split plot design based on RCBD with two replications on research field of Rice Research Institute in 2008. Three levels of drought stress including normal irrigation (control), drought stress in vegetative and reproductive stages as main factor and 26 rice genotypes as sub-factor were applied. In this study, on the basis of yield performance in stressed and non-stressed environments, indices of mean productivity (MP), stress tolerance (TOL), geometric mean productivity (GMP), harmonic mean (HM), stress susceptibility index (SSI), tolerance index (STI) and drought response index (DRI) were calculated. Analysis of variance for all indices showed significant difference among the genotypes at 0.01 probability level , which implies to exist genetic variation among genotypes. The index that select the genotypes which led to yield elevation under both normal and stress conditions, was considered as the best index. Accordingly, indices of STI and GMP were found to be the best indices for drought resistance selection. Regarding these criteria, the entries of Kadous, Sahel, Nemat, Danial and Line 8 were considered as the most tolerant genotypes. Results of principle component analysis displayed that varieties of Danial, Nemat and Sahel were tolerant and Line 30 and Domsiah were sensitive at both growth stage of rice.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_838_f476fac52b85239a113761e1b62978e6.pdf
برنج
تنش خشکی
تجزیه به مولفههای اصلی
عملکرد دانه
مرحله رویشی و مرحله زایشی
Drought stress
Principle Component Analysis
Rice
Seed Yield
Vegetative and reproductive stage
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2013-02-03
22
4
149
161
839
Research Paper
اندازه¬گیری فعالیت آنزیمی بتا 1و3 گلوکاناز برون یاخته¬ای در جدایه¬های Trichoderma virens و انتخاب جدایه¬های برتر در کنترل بوته¬میری خیار
Measuring of -1,3 Glucanase Activity in Trichoderma Virens Isolates and Selection of the Best Isolates for Biological Control of Cucumber Root Rot
فاطمه زواری
1
نوازالله صاحبانی
2
حسن رضا اعتباریان
3
پردیس ابوریحان دانشگاه تهران
پردیس ابوریحان دانشگاه تهران
پردیس ابوریحان دانشگاه تهران
در این پژوهش چهار جدایه Trichoderma virens از نظر میزان فعالیت آنزیمی بتا 1و3 گلوکانازی و همچنین کنترل کنندگی بیماری بوته میری خیار (Phytophthora drechsleri) در شرایط گلخانه و آزمایشگاه بررسی شدند. . برای بررسی فعالیت آنتاگونیستی جدایههای فوق، آزمایشهای گوناگونی به کمک روش متقابل و آزمون اثر مواد فرار انجام گرفت. همچنین اثر pH (3، 5، 7، 8 و 9) و دما (5، 15، 20، 25، 30 و 40 درجه سانتیگراد) روی رشد جدایههای تریکودرما بررسی شد. میزان رشد پرگنهای جدایههای فوق در محیط کشت آب آگار دارای کربوکسی متیل سلولز(CMC) نیز مورد ارزیابی قرار گرفت و دیده شد که میان میزان رشد پرگنهای جدایهها و میزان فعالیت بتا1و3 گلوکانازی مترشحه از آنها ارتباط مستقیمی وجود دارد. بطور کلی نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که گونه T. virens 304 و T. virens 414.8 در کنترل بیولوژیکP. drechsleri تواناتر از دیگر جدایهها بوده. همچنین نتایج همبستگی میان درصد کنترل کنندگی و میزان فعالیت بتا 1و3 گلوکانازی مثبت ارزیابی شد، در نتیجه میان این دو شاخص رابطه مستقیمی وجود دارد.
In this study four isolates of Trichoderma virens (T.virens 414, T.virens 414.8, T.virens 304 and T.virens 404.4) were compared based on extra cellular β-1,3 glucanase production and biological control of root rot cucumber (Phytophthora drerchsleri) in laboratory and green house experiments.The in vitro potential of those isolates were evaluated against P.drechsleri through production of volatile and dual culture. The pH (3, 5, 7, 8, 9) and temperature effects(5, 15, 20, 25, 30, 40˚C) on Trichoderma mycelial growth were also evaluated. Colony growth rate of thease isolates were also studied in water agar culture medium containing carboxy methyle cellulose (CMC) and showed direct correlation with β-1,3 glucanase secretion. According to results T. virens 304 and T. virens 414.8 were the best isolates in biocontrol of . drechsleri. Result also showed direct correlation between β-1,3 glucanase secretion and inhibition growth of phytophthora mycelium and reduction of phytophthora infection.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_839_6bd69870e54247fc29edf460dfb85281.pdf
آنزیم بتا 1و3 گلوکاناز
بوته میری خیار
کنترل بیولوژیک
همبستگی
Phytophthora drechsleri
of β-1
3 glucanase
Correlation
Biocontrol
cucumber root rot
Phytophthor a drechsleri