2024-03-29T00:14:45Z
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=598
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1394
25
1
اثر تاریخ کاشت و تراکم بوته بر عملکرد، شاخص برداشت و درصد اسید کالندیک دو رقم همیشه بهار (.Calendula officinalis L) در شهرستان اراک
علی
سپهری
تهمینه
مهران راد
افشین
کرمی
چکیده به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت و تراکم مناسب در دو رقم گیاه دارویی همیشه بهار، آزمایشی در سال 1386 به صورت اسپلیت فاکتوریل در 3 تکرار، در مزرعه آزمایشی مرکز تحقیقات و کشاورزی اراک اجرا شد. دو تاریخ کاشت (دوم اردیبهشت و دوازدهم اردیبهشت) و چهار تراکم بوته (26، 32، 41 و 57 بوته در متر مربع) و دو رقم (کم پر و پُرپر) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد تیمارهای مورد بررسی اثر معنیداری بر وزن خشک گل، گلبرگ، عملکرد دانه، عملکرد زیست شناختی (بیولوژیک)، شاخص برداشت دانه، درصد روغن و درصد اسید کالندیک داشتند. کشت زودتر، افزایش تراکم و استفاده از رقم پُرپر موجب بهبود صفات مذکور به استثنای شاخص برداشت گردید. بالاترین شاخص برداشت در تاریخ کشت دوم با تراکم 26 و با رقم پرپر حاصل شد. تاخیر در کشت موجب کاهش اجزای عملکرد همیشه بهار گردید، بهطوریکه وزن خشک گل در تاریخ کاشت 12 اردیبهشت نسبت به تاریخ کاشت 2 اردیبهشت 22/18 درصد کاهش یافت. رقم پُرپر نسبت به رقم کم پر دارای عملکرد بالاتری بود، در رقم پُرپر عملکرد زیست شناختی و عملکرد دانه نسبت به رقم کم پر به ترتیب 9 و 10 درصد بیشتر بود. بر اساس برهمکنش سه گانه تیمار های آزمایش بالاترین درصد روغن و اسید کالندیک در رقم پُرپر و در تاریخ کاشت دوم اردیبهشت و با تراکم گیاهی 57 بوته به ترتیب معادل 17 و 51 درصد حاصل گردید.
واژههای کلیدی: درصد روغن
عملکرد دانه
عملکرد زیست شناختی
عملکرد گل
2015
05
24
1
12
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_3490_5d36180a65ffc038597c268d65d36377.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1394
25
1
عملکرد دانه و کنترل علف های هرز ذرت متاثر از پیش تیمار بذر و تراکم کاشت
غلامرضا
محمدی
یگانه
کوهی محمد آبادی
مختار
قبادی
عبداله
نجفی
چکیده این پژوهش در فصل زراعی90-89 به منظور بررسی تأثیر توأم پیشتیمار بذر، تراکم و فاصله ردیف کاشت بر عملکرد و کیفیت بذر ذرت و کنترل علف های هرز،در مزرعه پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه، به صورت فاکتوریل و بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورها شامل دو فاصله ردیف کاشت در دو سطح75 (رایج) و 50 سانتی متر، تراکم کاشت در سه سطح 66666 (رایج)، 83333 (25/1برابر) و 99999 (5/1برابر) بوته در هکتار و پیش تیمار بذر در سه سطح شاهد (بدون پیش تیمار)، پیش تیمار با آب مقطر و پیش تیمار با ماده HB-101 بودند. نتایج نشان دادند که فاصله ردیف و تراکم کاشت اثر معنی داری بر بیوماس علفهای هرز داشتند، بدین ترتیب که در تراکم و فاصله ردیف کاشت رایج، بیشترین و در 99999 بوته در هکتار و فاصله ردیف 50 سانتیمتر، کمترین میزان بیوماس علفهای هرز مشاهده گردید. تراکم و فاصله ردیف کاشت تاثیر معنیداری بر وزن صد دانه داشت. بیشترین وزن صد دانه مربوط به تراکم کاشت 66666 بوته در هکتار بود و با افزایش تراکم کاشت، وزن صد دانه کاهش یافت. اثر تراکم و فاصله ردیف کاشت و همچنین اثر متقابل آنها بر عملکرد دانه معنی دار بود.بیشترین عملکرد دانه در تراکم کاشت 83333 بوته در هکتار و فاصله ردیف 50 سانتیمتر و کمترین آن در تراکم کاشت 99999 بوته در هکتار و فاصله ردیف 75 سانتیمتر به دست آمد. کمترین درصد روغن بذر در بالاترین تراکم کاشت (5/1 برابر رایج) و بیشترین آن در تراکم رایج مشاهده شد، اگرچه بین تیمارهای تراکم کاشت رایج و 25/1 برابر تراکم رایج اختلاف معنی داری از نظر این صفت دیده نشد. کاهش فاصله ردیف کاشت نیز به افزایش درصد روغن بذر منجر شد. در مقایسه بین پیش تیمارها، بیشترین درصد روغن بذر زمانی رخ داد که بذرهای ذرت با محلولHB-101 پیش تیمار شده بودند. به طور کلی، پیش تیمار بذر و افزایش تراکم کاشت تا 25/1 برابر تراکم رایج عملکرد دانه ذرت را به طور معنی داری افزایش داد. افزایش تراکم و کاهش فاصله ردیف کاشت به کاهش بیوماس علف های هرز نیز منجر گردید.
واژههای کلیدی: پیش تیمار بذر
تراکم کاشت
ذرت
عملکرد
فاصله ردیف
2015
05
24
13
28
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_3491_a7ae636014b3d8effb748bc6332326ae.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1394
25
1
تأثیر خاکورزی، مدیریت بقایا و کود نیتروژن بر بیلان کربن و پتانسیل گرمایش جهانی در کشت ذرت
روح الله
مرادی
علیرضا
کوچکی
مهدی
نصیری محلاتی
حامد
منصوری
چکیده این تحقیق با هدف ارزیابی بیلان کربن و پتانسیل گرمایش جهانی تحت تأثیر روشهای خاکورزی، مدیریت بقایای ذرت و سطوح کود نیتروژن انجام شد. بدین منظور، آزمایشی دو ساله (1390 و 1391) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی مشهد بصورت اسپلیت پلات نواری بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. فاکتورهای اصلی شامل انواع خاکورزی (1- خاکورزی رایج و 2- خاکورزی حداقل) و مدیریت بقایای ذرت (1- حفظ بقایای گیاهی محصول سال قبل و 2- عدم وجود بقایای گیاهی) که عمود بر هم اجرا شدند و فاکتور فرعی شامل سطوح مختلف کاربرد کود اوره (صفر، 150، 300 و 450 کیلوگرم در هکتار) که در داخل شخم اسپلیت گردید، بودند. نتایج نشان داد که ترسیب کربن تحت تأثیر مدیریت بقایا در هر دوسال و اثر متقابل بقایا و کود در سال دوم قرار گرفت. اضافه کردن بقایا به خاک سبب افزایش 48 درصدی ترسیب کربن در سال اول و 69 درصدی در سال دوم نسبت به شرایط عدم وجود بقایا گردید. از بین تیمارهای مورد بررسی، مدیریت بقایا بیشترین تأثیر را بر بیلان کربن دارا بود. بطوریکه، در شرایط حضور بقایای ذرت بیلان کربن مثبت و در شرایط عدم وجود بقایا این شاخص منفی بود. میزان پتانسیل گرمایش جهانی تحت تأثیر خاکورزی رایج، وجود بقایای گیاهی و سطوح بالای مصرف اوره، بالاتر از خاکورزی حداقل، عدم حضور بقایا و سطوح پایین کودی بود.
انتشار گاز گلخانهای
ترسیب کربن
خاکورزی کاهش یافته
کشاورزی حفاظتی
2015
05
24
29
44
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_3492_8fced6979d6f330aaf370bdf588f7372.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1394
25
1
عملکرد و کیفیت ذرت و رشد علفهای هرز تحت سطوح مختلف نیتروژن با کاربرد کودهای سبز لگوم و غیرلگوم
غلامرضا
محمدی
مریم
صفری پور
محمد اقبال
قبادی
عبداله
نجفی
چکیده به منظور بررسی اثر کودسبز و سطوح مختلف کود نیتروژنی بر عملکرد و کیفیت ذرت (Zea mays L.) و رشد علفهای هرز آزمایشی در سال زراعی 91-90 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. این آزمایش به صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. عامل اصلی (کود سبز و زمان برگرداندن آن) شامل چاودار (زمان برگرداندن اسفند)، چاودار (زمان برگرداندن فروردین)، ماشک (زمان برگرداندن اسفند)، ماشک (زمان برگرداندن فروردین)، مخلوط (ماشک+ چاودار) (زمان برگرداندن اسفند)، مخلوط (ماشک+ چاودار) (زمان برگرداندن فروردین)، شاهد (بدون کود سبز) و عامل فرعی (کود نیتروژنی) شامل عدم کاربرد کود اوره، 200 کیلوگرم در هکتارکود اوره (50 درصد مقدار توصیه شده) و 400 کیلوگرم در هکتارکود اوره (100 درصد مقدار توصیه شده) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که تیمارهای کود سبز و نیتروژن اثر معنیداری بر عملکرد و اجزای آن، پروتئین دانه و زیستتوده علفهای هرز داشتند. بیشترین عملکرد دانه ذرت مربوط به تیمار ماشک برگردان در فروردین ماه به میزان 7/12124 کیلوگرم در هکتار و کمترین آن مربوط به شاهد (بدون کود سبز) به میزان 6/9185 کیلوگرم در هکتار بود. در بین تیمارهای کود نیتروژن نیز 100 درصد مقدار توصیه شده با 8/11253 کیلوگرم در هکتار بیشترین و تیمار عدم کاربرد نیتروژن با 3/9041 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد را داشتند. کاربرد کودهای سبز و نیتروژن رشد علفهای هرز مزرعه ذرت را نیز تحت تاثیر قرار داد، بدین ترتیب که کمترین زیستتوده علفهای هرز در تیمار مخلوط برگردان فروردین و عدم کاربرد نیتروژن تولید شد.
ذرت
کشاورزی پایدار
کود سبز
لگوم
نیتروژن
2015
05
24
45
64
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_3493_ac0809d2a597d5f9b12daf3131165ff6.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1394
25
1
تأثیر کودهای بیولوژیک بر درصد روغن، عملکرد و اجزای عملکرد دانه گلرنگ (.Carthamus tinctorius L) در سطوح مختلف آبیاری
یعقوب
راعی
جمال
شریعتی
وریا
ویسانی
چکیده به منظور بررسی تأثیر سطوح آبیاری، ازتوباکتر و قارچ مایکوریزا بر درصد روغن، عملکرد و اجزای عملکرد دانه گلرنگ (Carthamus tinctorius L.)، در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1389 آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. عامل اول چهار سطح آبیاری شامل آبیاری مطلوب، تنش ملایم، تنش متوسط و تنش شدید و عامل دوم تیمار بیولوژیک بذور گلرنگ در چهار سطح عدم تلقیح (شاهد)، تلقیح با ازتوباکتر و قارچ مایکوریزا، تلقیح با قارچ مایکوریزا و تلقیح با ازتوباکتر بود. نتایج نشان داد با کاهش میزان آب قابل دسترس گیاه، قطر طبق، تعداد دانه در طبق، تعداد طبق در بوته، درصد کلروفیل، وزن هزار دانه و عملکرد دانه کاهش یافت. کاربرد توأم ازتوباکتر و قارچ مایکوریزا در سطوح مختلف آبیاری اثرات معنی داری بر درصد کلروفیل، عملکرد و اجزای عملکرد دانه و درصد روغن داشت و به طور معنی داری اثرات منفی ناشی از تنش خشکی را کاهش داد. کاربرد توأم ازتوباکتر و قارچ مایکوریزا در شرایط آبیاری مطلوب بیشترین عملکرد دانه در بوته، تعداد طبق در بوته و تعداد دانه در طبق را به خود اختصاص داد. کودهای بیولوژیک، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه را در تمام سطوح تنش آبیاری افزایش داد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان اظهار داشت در شرایط تنش خشکی، با کاربرد کود های بیولوژیک ازتوباکتر و قارچ مایکوریزا تا حد زیادی میتوان رشد و عملکرد گیاه گلرنگ را بهبود بخشید.
ازتوباکتر
تنش خشکی
روغن
عملکرد
قارچ مایکوریزا
گلرنگ
2015
05
24
65
84
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_3494_73acc721b9ddb4b8096080d5e2cad353.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1394
25
1
اثر تلقیح کودهای زیستی رایج کشور بر رشد و جذب برخی عناصر غذایی لوبیا قرمز (.Phaseolus vulgaris L) در حضور میکروفلور بومی خاک
سعیده
انصاری
محمدرضا
ساریخانی
نصرت اله
نجفی
چکیده در سالهای اخیر تولید و استفاده از کودهای زیستی نیتروژنی و فسفاتی در کشور بهدلیل اثرهای زیانبار مصرف کودهای شیمیایی نیتروژنه و فسفره رواج یافته است. بنابراین، مقایسه همزمان کودهای زیستی رایج در کشور با هدف بررسی پاسخ گیاه لوبیا به تلقیح آنها انجام شد. بر همین اساس به منظور بررسی اثرهای چهار کود زیستی نیتروکسین، سوپرنیتروپلاس، بیوسوپرفسفات (هر سه کود محصول شرکت فناوری زیستی مهرآسیا) و فسفاته بارور2 (محصول شرکت زیستفناور سبز) بر وزن تر و خشک هوایی، وزن تر و خشک ریشه، وزن تر و خشک کل و سایر پارامترهای کیفی از جمله غلظت عناصر غذایی نیتروژن، فسفر، پتاسیم و آهن در گیاه لوبیا (رقم محلی)، آزمایش گلدانی در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز در تابستان سال 1390 انجام شد. تیمارهای مورد استفاده شامل شاهد (بدون تلقیح)، نیتروکسین، سوپرنیتروپلاس، بیوسوپرفسفات و فسفاته بارور2 بود که در چهار تکرار اعمال شد. تلقیح بذور با کودهای زیستی مذکور بر اساس توصیه شرکت سازنده و آبیاری گلدانها نیز بهصورت یک روز در میان تا رطوبت FC 8/0 انجام شد. نتایج نشان داد که تلقیح گیاه لوبیا با کودهای زیستی فوق، بر وزن تر بخش هوایی، وزن تر کل، وزن خشک ریشه، غلظت نیتروژن بخش هوایی، مقدار پتاسیم بخش هوایی، مقدار جذب فسفر ریشه و همچنین غلظت و مقدار آهن ریشه معنیدار بود. کود نیتروکسین باعث افزایش معنیدار غلظت نیتروژن بخش هوایی شد (76/80%) و کود فسفاته بارور2 سهم بیشتری در افزایش بیوماس بخش هوایی گیاه داشت (5/24%). این در حالی بود که تیمار کودهای زیستی نیتروژنی (نیتروکسین و سوپرنیتروپلاس) به لحاظ وزن خشک ریشه، مقدار پتاسیم بخش هوایی و همچنین مقدار جذب فسفر و آهن ریشه تفاوت آماری معنیدار با شاهد نداشتند. بر اساس نتایج به دست آمده، وضعیت کود زیستی نیتروکسین نسبت به بقیه کودهای زیستی از نظر تأمین نیتروژن مورد نیاز گیاه مطلوبتر بود هر چند از نظر غلظت آهن ریشه دارای میانگین پایینتری نسبت به شاهد و سایر کودهای زیستی بود. این در حالی است که بیشترین عملکرد تر در تیمار کود زیستی فسفاته بارور2 به دست آمد.
بیوسوپرفسفات
سوپرنیتروپلاس
فسفاته بارور2
کود زیستی
لوبیا
نیتروکسین
2015
05
24
85
98
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_3495_cfa0212d0aab7ab5fd46538c6578f061.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1394
25
1
ارزیابی کشت مخلوط ذرت (.Zea mays L)و سه رقم لوبیا (.Phaseolus vulgaris L) با کاربرد کودهای زیستی و شیمیایی
عادل
دباغ محمدی نسب
روح اله
امینی
اقبال
تمری
چکیده به منظور بررسی اثر کودهای زیستی و کود نیتروژن بر کشت مخلوط ذرت و چند رقم لوبیا آزمایشی در سال1389 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز اجرا شد.فاکتور اول نوع کشت در هفت سطـح شامل کشت خالص سه رقم لوبیا قرمز (اختر، صیاد و گلی)، کشت خالص ذرت و کشت مخلوط ذرت با سه رقم لوبیا و فاکتور دوم نوع کود در دو سطح شامل کود زیستی (نیتراژین+ بارور 2) و کود شیمیایی نیتروژنی بودند. کشت خالص ذرت کمترین شاخص سطح برگ و درصد نور دریافتی را داشت و کشت مخلوط ذرت با لوبیا رقم گلی و صیاد بیشترین شاخص سطح برگ و درصد نور دریافتی را دارا بود . اثر نوع کود بر شاخص سطح برگ و درصد نور دریافتی معنی دار نبود. بیشترین عملکرد دانه لوبیا مربوط به تیمار خالص رقم گلی به میزان 4603 کیلوگرم در هکتارو بیشترین عملکرد دانه ذرت از تیمار خالص ذرت به میزان 9318 کیلوگرم در هکتاربدست آمد. همچنین در همه تیمارها نسبت برابری زمین و مجموع ارزش نسبی بیشتر از یک بودکه ازاین نظر کشت مخلوط ذرت-گلی و ذرت-صیاد به ترتیب دارای بیشترین و کمترین مقدار بودند. براساس نتایج حاصل کشت مخلوط ذرت - رقم گلی لوبیا با کاربرد کود زیستی بیشترین سودمندی را نشان داد.
عملکرد دانه
کشت مخلوط
کودهای زیستی
لوبیا
نسبت برابری زمین
2015
05
24
99
113
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_3496_a08b86bf43ff0ac71e1aeb034e5fede3.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1394
25
1
بررسی عملکرد کمی و کیفی در کشت مخلوط سورگوم علوفهای با سویا و لوبیای سبز
محمدعلی
آقایی
محمد حسین
فتوکیان
مهدی
عقیقی شاهوردی
چکیده به منظور بررسی عملکرد کمی و کیفی در کشت مخلوط سورگوم با سویا و لوبیا سبز، آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی عراقی گرگان اجرا شد. عامل اول الگوی کشت که 9 نسبت کشت شامل، کشت سورگوم، کشت لوبیا، کشت سویا، مخلوط یک ردیف سورگوم و یک ردیف لوبیا، مخلوط یک ردیف سورگوم و یک ردیف سویا، مخلوط دو ردیف سورگوم و یک ردیف لوبیا، مخلوط دو ردیف سورگوم و یک ردیف سویا، مخلوط یک ردیف سورگوم و دو ردیف لوبیا، مخلوط یک ردیف سورگوم و دو ردیف سویا و عامل دوم تراکم کاشت شامل دو سطح تراکم مطلوب (سورگوم 250 هزار بوته و لگوم 400 هزار بوته در هکتار) و تراکم 20 درصد بیشتر (سورگوم 300 هزار بوته و لگوم 480 هزار بوته در هکتار) مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین الگوهای کشت از نظر همه صفات مورد بررسی در لگوم و سورگوم تفاوت معنیداری وجود داشت و تعداد برگ و قطر ساقه سورگوم در الگوی 1 خط سورگوم و 2 خط سویا برتر از بقیه تیمارها بود. بیشترین میزان تولید علوفه در ترکیب کشت خالص سویا در تراکم بالا (200/31 تن در هکتار) و یک ردیف سورگوم + دو ردیف سویا (392/30 تن در هکتار) بدست آمد. از نظر نسبت برابری زمین، کشت 2 خط سورگوم و یک خط لوبیا از بقیه تیمارها برتر بود (6/1 =LER).
کشت مخلوط
تراکم
سورگوم
سویا
لوبیا سبز
2015
05
24
115
130
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_3497_e0bbefcf99f3d501c460abbeebd8587c.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1394
25
1
ارزیابی تناسب اراضی جهت کشت گندم دیم با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: حوزه قرهسو)
محمد جواد
بیدادی
بهنام
کامکار
امید
عبدی
حسین
کاظمی
چکیده استفاده درست و بهینه از اراضی نیازمند ارزیابی دقیق منابع بومشناختی کشاورزی میباشد. ارزیابی توان اراضی جهت کشت محصولات مختلف اولین اولویت راهبردی جهت افزایش تولید و بهینهسازی مصرف منابع است. تحقیق حاضر به منظور شناخت عوامل و عناصر اقلیمی، توپوگرافی و شوری مؤثر بر کشت گندم دیم در حوزه قرهسو استان گلستان و پهنهبندی نواحی مستعد کشت این محصول با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شد. برای این کار ابتدا نیازهای بومشناختی گندم دیم با استفاده از منابع علمی موجود تعیین و درجهبندی گردید. سپس نقشههای موضوعی مورد نیاز تهیه و طبقهبندی شدند. متغیرهای محیطی مورد مطالعه شامل دمای کمینه، دمای متوسط، دمای بیشینه، بارش، شیب، جهت شیب، ارتفاع و هدایت الکتریکی (EC) بودند. از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی برای تعیین وزن معیارها استفاده شد. در نهایت با تلفیق و همپوشانی این نقشهها در محیط GIS نقشه پهنهبندی گندم دیم استخراج گردید. نتایج حاصل از پهنهبندی نشان داد که گندم در 4 پهنه (خیلی مناسب، نسبتا مناسب، ضعیف و نامناسب) از نظر تناسب اراضی قرار میگیرند. حدود 5170 هکتار (6 درصد) از مساحت اراضی زراعی حوزه قرهسو و 3 درصد از مساحت کل اراضی حوزه دارای تناسب بالایی جهت کشت گندم دیم بودند. بارش مناسب، شیبهای کمتر و رو به جنوب و همچنین هدایت الکتریکی در حد مطلوب از ویژگیهای این مناطق است. همچنین نتایج نشان دادند که حدود 909 هکتار (معادل 5/1 درصد) از اراضی زراعی حوزه قرهسو که زیر کشت گندم دیم بودند، پتانسیل کشت این محصول را نداشتند.
تناسب اراضی
حوزه قرهسو
سامانه اطلاعات جغرافیایی
فرآیند تحلیل سلسله مراتبی
2015
05
24
131
143
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_3498_f2ffa2d15b6d571666de762ffefdc330.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1394
25
1
کاربرد ترکیبی تحلیل سلسله مراتبی و تکنیک تاپسیس در تعیین ارزش وزنی معیارها و ارزیابی پایداری کشاورزی
(مطالعه موردی: شهرستانهای منتخب استان آذربایجان شرقی)
معصومه
داداشیان
قادر
دشتی
باب اله
حیاتی
محمد
قهرمان زاده
چکیده
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی پایداری مولفههای کشاورزی رایج شهرستانهای منتخب استان آذربایجان شرقی شامل تبریز، اهر و مراغه انجام شده است. شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی به عنوان شاخصهای تصمیمگیری ارزیابی در نظر گرفته شدند. دادهها و اطلاعات مورد نیاز در این مطالعه با بهرهگیری از نظرات فنی کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی از طریق تکمیل پرسشنامه و سالنامههای آماری استان در سال ۱۳۹۱ جمع آوری شد. تعیین ارزش وزنی شاخصها و زیر شاخصها به روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)انجام گرفت. اهمیت نسبی هر یک از زیرشاخصها در گزینهها (مناطق کشاورزی) نیز با استفاده از تکنیک تاپسیس تعیین شد. نتایج تحقیق نشان داد که معیار زیست محیطی بیشترین و معیار اجتماعی کمترین تاثیر را در پایداری کشاورزی مناطق منتخب دارد. افزون بر این نتایج بیانگر آن است که شهرستان اهر مطلوبترین منطقه در بین سه شهرستان به لحاظ پایداری کشاورزی میباشد. نتایج حاصل از مقایسهی شاخصهای زیست محیطی نشان داد که شهرستانهای اهر و تبریز دارای بیشترن تنوع گیاهان زراعی هستند و شهرستان مراغه دارای تنوع زراعی پایینی است.
آذربایجان شرقی
ارزیابی
پایداری کشاورزی
تاپسیس
تحلیل سلسله مراتبی
2015
05
24
145
157
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_3499_cf9f1ed1346b448356005c3a6c0c76d6.pdf