per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
1
10
1397
Research Paper
بررسی مزیت نسبی محصولات زراعی منتخب در استان کردستان
A Survey on Comparative Advantages of the Selected Farm Crops
in Kurdistan Province
محمود حاجی رحیمی
1
گلباغ اسدی شیرین
2
استادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کردستان
کارشناس ارشد مدیریت اجرایی شرکت گاز استان کردستان
محصولات زراعی در کشاورزی استان کردستان، سهم بزرگ و تعیین کنندهای دارند، از اینرو مطالعه جنبههای اقتصادی این محصولات بهویژه در ارتباط با توان تجاری و رقابتی آنها در بازارهای جهانی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف مطالعه حاضر بررسی و ارزیابی توانمندیهای استان کردستان در تولید و تجارت محصولات زراعی منتخب (شامل گندم آبی، گندم دیم، جوآبی، جو دیم، ذرت، لوبیا، نخود آبی، نخود دیم، سیبزمینی و گوجهفرنگی) با استفاده از معیار مزیت نسبی است. برای این منظور از شاخص نسبت هزینه به منفعت اجتماعی (SCB ) استفاده گردید. نتایج مطالعه نشان داد محصولات گندم آبی، جوآبی، ذرت، سیبزمینی و گوجهفرنگی در سالهای زراعی 81-1380 و 82-1381 در هردو سال و محصول نخود دیم تنها در سال زراعی 82-1381 دارای مزیت نسبی و بقیه محصولات فاقد مزیت نسبی بودهاند. در بین محصولات دارای مزیت نسبی، سیبزمینی دارای بالاترین میزان مزیت نسبی بود. به عبارت دیگر، از نظر قدرت رقابت در بازار جهانی، این محصول بیشترین توانمندی را دارد. بعد از سیبزمینی، گوجهفرنگی، ذرت، گندم آبی و جو آبی در ردههای بعدی توانمندی قرار گرفتند.
Farm crops have a crucial role in the agriculture of Kurdistan province. Consequently, studying economic aspects of these crops is of special importance. This study aimed to determine economic potentials of Kurdistan province in farm crops (irrigated wheat, dry land wheat, irrigated barley, dry land barley, corn, beans, irrigated pea, dry land pea, potatos and tomatos) production and trade. For this purpose, the Social Cost Benefit (SCB) criterion was applied. Findings for 2001-2 and 2002-3 farming year indicated that irrigated wheat, irrigated barley, corn, irrigated pea, potatos, and tomatos had comparative advantages in both years by SCB criteria. Dry land pea had comparative advantages only in 2002-3 farming year. According to the comparative advantages ranking by SCB, potato is most profitable crop in the international trading point of views for Kurdistan province. After potatos, tomatos, corn, irrigated wheat and irrigated barley were also found important.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1397_aa5af7a84fdcf0c449e34be01f3f79a6.pdf
استان کردستان
محصولات زراعی
مزیت نسبی
Comparative advantages
Farm crops
Kurdistan province
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
11
22
1398
Research Paper
برنامهریزی زراعی با استفاده ازمدل برنامهریزی چند هدفه فازی
Farm Planning by Fuzzy Multi Objective Programming Model
مهری راعی جدیدی
1
محمود صبوحی صابونی
2
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه زابل
استادیارگروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل
درمطالعه حاضر مدل برنامهریزی آرمانی فازی (FGP)جهت تخصیص بهینه زمینهای کشاورزی منطقه کشکسرای شهرستان مرند، استان آذربایجانشرقی مورد استفاده قرار گرفت. در مدلسازی، اهداف زارع شامل بهرهبرداری از کل زمین قابل کشت، منابع تولیدی، سطوح تولید محصولات مختلف و کل سود مورد انتظار بهصورت فازی بیان شد. آرمانهای مورد نظر در 16 سناریو در قالب تک هدفه، ترکیبی و الویتبندی تهیه و تدوین گردید. نتایج نشان داد که در مقایسه با وضع موجود، از بین سناریوهای تک هدفه و ترکیبی، سناریو حداقل کردن هزینهها (سناریو2)، بهترین سناریو است. در ساختار اولویتبندی، سناریوی 10 به ترتیب با اولویت حداکثرسازی سود، حداقلسازی هزینهها، اهداف تولیدی با توجه به حداقلسازی هزینهها و تحقق اهداف تولیدی و سناریوی 13 به ترتیب با اولویت حداکثرسازی سود، تحقق اهداف منابع تولیدی، حداقلسازی هزینهها و تحقق اهداف تولیدی، کمترین فاصله اقلیدسی را نشان داده و اهداف فازی مورد نظر را تامین کردند. افزون بر آن، در اکثر سناریوها گندم دیم وآبی و جو دیم بیشترین و جو آبی کمترین سطح زیر کشت را به خود اختصاص دادند. با توجه به این یافتهها، کشاورزان میتوانند با تخصیص مجدد منابع، به اهداف مورد نظر خود بهتر دست یابند.
In current study, Fuzzy Goal Programming (FGP) model by considering a set of social and economic goals, was applied to optimal land allocation in Koshksaray district, Marand city, East Azarbaijan province, Iran. Farmer goals including total cultivable area, factor of production, production levels of various crops and total expected profit were considered fuzzily in establishment of the model. The goals were considered by 16 scenarios in the form of single objective, compound and priority structures. Results showed that, cost minimization in single objective and compound scenario is the best as compared with current conditions. In priority structure, scenario 10 with priorities of profit maximization, cost minimization, satisfying of production goals considering cost minimization and production goals, and scenario 13 with priorities of profit maximization, satisfying factor of production goals, cost minimization and fulfilling production goals, had minimum Euclidean Distance and satisfied the fuzzy objectives. Moreover, dry barley, irrigated and dry wheat and irrigated barely had maximum and minimum cultivated area, respectively. According to the findings, by reallocation of resources, farmers can achieve their better goals and objectives.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1398_484b62d14da52cc3562c682ea098becb.pdf
الگوی بهینه کشت
برنامهریزی چند هدفه فازی
منطقه کشکسرای مرند
Fuzzy Goal Programming
Koshksaray district-Marand
Optimal Cropping Pattern
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
23
37
1399
Research Paper
ارزیابی لاینهای گاودانه (Vicia ervilia) در شرایط دیم و آبی
Evaluation of Bitter Vetch Lines Under Irrigated and Rainfed Conditions
وحید فتحیرضائی
1
مصطفی ولیزاده
2
خشنود علیزاده
3
سعید زهتابسلماسی
4
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد اصلاحنباتات، دانشگاه تبریز
گروه زراعت و اصلاحنباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
مؤسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور
گروه زراعت و اصلاحنباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
به منظور شناسائی لاینهای برتر گاودانه از لحاظ مقاومت به خشکی در شرایط دیم و آبی، 15 لاین با منشاء خارجی و یک لاین بومی مراغه به عنوان شاهد، در مؤسسه تحقیقات کشاورزی دیم مراغه مورد ارزیابی قرار گرفتند. این ارزیابی طی دو آزمایش دیم و آبی با طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تجزیه واریانس دادهها نشان داد که اختلاف موجود بین لاینها در همه صفات مورد بررسی در هر دو آزمایش معنیدار بودند. در تجزیه مرکب دو محیط، از نظر همه صفات بهجز ارتفاع بوته، تفاوت معنیداری وجود داشت. اثر متقابل محیط × ژنوتیپ برای همه صفات بهجز ارتفاع بوته، تعداد نیام در بوته و تعداد دانه در نیام معنیدار شدند. مقایسه میانگین لاینها در آزمایش های دیم و آبی نشان داد که لاین Sel 2518 کمترین تعداد روز تا گلدهی و لاینهای Sel 2515 و Sel 2516 کوتاهترین دوره پرشدن دانه را دارند. لاین بومی دارای بیشترین ارتفاع بوته، وزن خشک هوایی، تعداد نیام در بوته و عملکرد بود و سه صفت مذکور بیشترین همبستگی را با عملکرد دانه در شرایط دیم و آبی داشتند. بر اساس شاخصهای مقاومت به خشکی MP، GMP و STI، لاین بومی بهترین ژنوتیپ از لحاظ تحمل به خشکی با توانائی تولید عملکرد بالا در هردو محیط دیم و آبی شناختهشد و در تجزیه خوشهای تحت شرایط دیم و آبی در بیشتر حالات از دیگر لاینها تفکیک گردید. در رتبههای بعدی لاینهای Sel 2644 و Sel 2647 با منشاء کشور بلغارستان قرار گرفتند. این یافته، بیانگر برتری لاین بومی نسبت به سایر لاینها بود و بنابراین با بررسی ارقام بومی میتوان واریتههای گاودانه مناسبی را برای کشت شناسایی کرد
In order to determine the most promising lines of bitter vetch regarding drought tolerance in rainfed areas, an experiment was conducted with 16 lines, under irrigated and rainfed conditions at Dryland Agriculture Research Institute, Maragheh. A randomized complete block design with three replications was used for each experiment. Analysis of variance for both rainfed and irrigated conditions showed that there were significant differences between lines for all studied traits. Combined analysis of variance indicated significant differences between two environments for all traits except plant height. Genotype × environment interaction was significant for all traits, except for plant height, pod number per plant and seed number per pod. Comparing means under irrigated and rainfed conditions showed that Sel 2518 had the lowest number of days to flowering and Sel 2515 and Sel 2516 had shorter period of grain filling. Local bitter vetch possessed the highest plant height, biomass, number of pods per plant and seed yield. Biomass, number of pods per plant and plant height had highest correlations with seed yield in both conditions. According to three drought tolerance indices (STI, GMO and MP), the local landrace was recognized as the most drought tolerant line with ability to produce highest yield in both rainfed and irrigated environments. This landrace was separated from other lines in the cluster analysis. In some cases, lines Sel 2644 and Sel 2647, originated from Bulgaria, were grouped with the local landrace. The results indicate that the local landrace was more productive than other lines under study and therefore, it is possible to identify suitable varieties for cultivation by evaluating different landraces of bitter vetch
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1399_e660dd23476a52fb83e13d91cd5082b3.pdf
تجزیه خوشهای
دیم
گاودانه
مقاومت به خشکی
Bitter vetch
Cluster analysis
Drought resistance
Rainfed
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
39
51
1400
Research Paper
ارزیابی کارآیی مصرف آب و عملکرد دانه ارقام کنجد در شرایط آبیاری متفاوت به عنوان کشت دوم
Evaluation of Water Use Efficiency and Grain Yield of Sesame Cultivars as a Second Crop Under Different Irrigation Regimes
حمداله اسکندری
1
سعید زهتاب سلماسی
szehtabi @ yahoo.com
2
کاظم قاسمی گلعذانی
gasemii@yahoo.com
3
دانشجوی دورهی دکتری زراعت - فیزیولوژی گیاهان زراعی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
این پژوهش مزرعهای در دو سال متوالی در رامهرمز انجام شد تا اثر تیمارهای مختلف آبیاری بر کارآیی مصرف آب و عملکرد دانه ارقام کنجد مورد ارزیابی قرار گیرد. آزمایشها بهصورت کرتهای خردشده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار طراحی شد، بهطوری که سطوح آبیاری (I1، I2، I3 و I4 : آبیاری پس از 150، 200، 250 و 300 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر) در کرتهای اصلی و ارقام کنجد (Yellow witte، TN238، TS3، صفیآبادی و محلی رامهرمز) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. با افزایش شدت کمبود آب، ارتفاع بوته، تعداد برگ در بوته، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه در واحد سطح کاهش یافتند. تمامی این صفات همبستگی مثبتی با همدیگر داشتند که نشان میدهد کاهش هر یک از این صفات میتواند اثر زیانباری بر عملکرد کنجد در مزرعه داشته باشد. رقم TS3 از نظر ارتفاع بوته، تعداد برگ در بوته، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه در مقایسه با سایر ارقام برتر بود. شاخص برداشت همه ارقام کنجد با کاهش فراهمی آب، افزایش یافت. بنابراین، در گیاه زراعی کنجد اثر آبیاری محدود بر عملکرد بیولوژیک بیشتر از اثر آن بر عملکرد دانه می باشد. رقم TS3 در هر دو سال بالاترین کارآیی مصرف آب را داشت. بیشترین کارآیی مصرف آب در شرایط کمبود شدید آب بهدست آمد که نشان میدهد گیاه زراعی کنجد با مصرف کمآب قادر به تولید عملکرد مناسب میباشد.
This 2-year research was carried out in Ramhormoz to evaluate the effect of different irrigation regimes on water use efficiency (WUE) and grain yield of sesame cultivars. The experiments were arranged as spilit plot based on RCB design in four replications with irrigation treatments (I1, I2, I3 and I4: irrigation after 150, 200, 250 and 300 mm evaporation from class-A pan) in main plots and sesame cultivars (Yellow witte, TN238, TS3, Safiabadi and local cultivar of Ramhormoz) in subplots. Plant height, leaves per plant, biological yield and grain yield were decreased with increasing the severity of water deficit. All these traits were positively correlated with each other, suggesting that a decline in one of them could have a deleterious effect on sesame performance in the field. TS3 was a superior cultivar in plant height, biological and grain yields under all irrigation treatments. The harvest index of all sesame cultivars was increased with decreasing water availability. Thus, water limitation reduces biological yield more than grain yield in sesame. TS3 had the highest WUE in both years. The highest WUE was obtained under severe water deficit, indicating that sesame can produce acceptable yield with low water consumption.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1400_37eff8a0e8ea371c5d1d2d18a68cc0c6.pdf
آبیاری محدود
شاخص برداشت
عملکرد
کارآیی مصرف آب
کنجد
Harvest Index
Sesame
Water Limitation
Water Use Efficiency
Yield
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
53
67
1401
Research Paper
اثر کادمیم وسیلیسیم بر رشد و برخی ویژگیهای فیزیولوژیکی چغندر لبویی
Effect of Cadmium and Silicon on Growth and Some Physiological Aspects of Red Beet
فرهاد بهتاش
1
سید جلال طباطبایی
email: tabatabaei@tabrizu.ac.ir
2
محمدجعفر ملکوتی
3
محمدحسین سرورالدین
4
شاهین اوستان
oustan@hotmail.com
5
دانشجوی دکتری گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
استاد گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
استاد گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس
استاد دانشکدهی شیمی، دانشگاه تبریز
استادیار گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
کادمیم (Cd) یکی از فلزات سنگین است که افزایش غلظت آن در محیط ریشه گیاه سبب بروز اختلالات متابولیسمی در گیاه میگردد. از طرف دیگر، سیلیسیم (Si) به عنوان عنصر کاهش دهنده اثرات سمی برخی عناصرسنگین شناخته شده است. به منظور بررسی اثر Cd و Si بر رشد و ویژگیهای چغندر لبویی (Beta vulgaris L. cv. DarK Red) آزمایش گلخانهای با سه سطح Cd ( صفر، 5/2 و 5 میلیگرم در لیتر) ازمنبع سولفات کادمیم و سه سطح Si (صفر، 28 و 56 میلیگرم در لیتر) از منبع متاسیلیکات سدیم به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1386 انجام گرفت. بذور چغندر لبویی در گلدانهای 14 لیتری در بستر پرلایت کاشته شدند. ویژگیهای رشدی و فیزیولوژیکی در طول زمان رشد اندازهگیری و پس از رشد غده، چغندر لبویی برداشت و ویژگیهای آنها اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که مصرف Cd موجب افزایش معنیدار غلظت Cd در برگها و ریشه چغندر لبویی شد. همچنین مصرف Cd باعث کاهش معنیدار وزن خشک، سطح برگ، تعداد برگ و درصد مواد جامد محلول (TSS) گردید. با مصرف Cd غلظت هیدروژن پراکساید (H2O2 ) ومالون دی آلدئید (MDA) در برگهای گیاه چغندر لبویی افزایش معنیدار یافت. میانگین غلظت MDA و H2O2در سطح 5 میلی گرم در لیتر Cd به ترتیب برابر μM /gFwt48/84 و mM/gFwt 35/2 بود. مصرف Si باعث افزایش معنیدار عملکرد گیاه، سطح برگ، تعداد برگ و TSS گردید. با مصرف Si غلظت H2O2و MDA در برگهای چغندر لبویی نسبت به تیمار شاهد کاهش معنیدار نشان داد. میانگین شدت فتوسنتز در برگهای گیاهان تحت آزمایش در تیمار شاهد، 5 میلی گرم در لیتر Cd و 56 میلی گرم در لیتر Si به ترتیب برابر با 25/18، 9/7و 76/25 μmol CO2 m-2S-1 بودند. اثرات متقابل بین Si و Cd فقط در میزان کلروفیل برگ وفتوسنتز معنیدار بود. مصرف Si تاثیری بر غلظت Cd در برگها و ریشه چغندر لبویی نداشت، ولی با توجه به اثرات مثبت Si در وزن خشک و برخی از ویژگیهای فیزیولوژیکی، مصرف آن در محلول غذایی قابل توصیه بوده ولی نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.
Cadmium (Cd) as a heavy metal induces some disorders in normal metabolism in plants. Furthermore, Silicon (Si) is able to ameliorate the deleterious effects of some toxic elements like Cd. Keeping this in view, an experiment was conducted to find out the effects of Cd and Si on growth and some physiological aspects of Beta vulgaris L. cv. Dark Red. The experiment was arranged as a factorial scheme based on randomized complete block design with four replications. Three levels of Cd (0 , 2.5 and 5 mg L-1) from CdSO4 and three levels of Si (0 , 28 and 56 mg L-1) from Na2SiO3 were added to nutrient solution. Perlite was used as growing media and the seeds of red beet were planted in the pots (14 L). The results showed that Cd addition significantly increased Cd concentration in leaves and roots. Application of Cd significantly decreased photosynthesis rate, chlorophyll content, leaf number, leaf area and total soluble solids (TSS) in the roots. Additionally, increased Cd concentration in the growing media led to increased malondialdehyde (MDA) and hydrogen peroxide (H2O2) concentration in leaves. At 5 mg L-1 Cd, concentrations of H2O2 and MDA in leaves were 2.4 mM/g Fwt and 84.5 nM/g Fwt, respectively. The rate of photosynthesis in 5 mg L-1Cd, control and 56 mg L-1 Si treatments were 7.9, 18.25 and 25.76μ mol CO2 m-2s-1, respectively. Application of Si in nutrient solution significantly increased leaf number, leaf area, photosynthesis, chlorophyll content, total soluble solids (TSS) in roots and dry weight in plants. Increased Si in nutrient solution had no effect on the Cd concentration in leaves and roots of red beet. Nevertheles, malondialdehyde (MDA) and H2O2 concentrations in leaves of red beet were reduced with Si addition to the nutrient solution. In general, it is recommendable to take into consideration the benefits of Si addition to red beet growth media, but more investigations are needed
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1401_7b41712b8b108ffab8f120e8f32efea4.pdf
چغندر لبویی (Beta vulgaris L.)
سیلیسیم
فتوسنتز
کادمیم
کلروفیل
مالون دی آلدئید
هیدروژن پراکساید
Cadmium
Chlorophyll
H2O2
MDA
Photosynthesis
Red Beet
Silicon
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
67
84
1402
Research Paper
اثر تنش خشکی بر ژنوتیپهای مختلف ذرت
Effect of Drought Stress on Different Maize Genotypes
معروف خلیلی
1
محمد مقدم
m.moghadam@ferdowsi.um.ac.ir
2
حمداله کاظمی اربط
3
محمدرضا شکیبا
4
همایون کانونی
5
رجب چوگان
6
مربی دانشگاه پیام نور مهاباد
اساتید گروه زراعت واصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
اساتید گروه زراعت واصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
اساتید گروه زراعت واصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
پژوهشگر مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، کردستان
پژوهشگر مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، کرج
به منظور ارزیابی اثر تنش خشکی بر عملکرد و اجزای آن در 16 هیبرید متوسطرس و دیررس ذرت، آزمایشی به صورت طرح بلوکهای متعادل گروهی و در قالب طرح کرتهای خردشده با سه تکرار در شرایط بدون تنش خشکی و واجد تنش (تنش در مراحل رشد رویشی، زایشی و پر شدن دانه) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی میاندوآب به مورد اجرا گذاشته شد. تعدادی از صفات زراعی، مورفولوژیک، فیزیولوژیک و فنولوژیک از جمله وزن 300 دانه، تعداد دانه در ردیف، تعداد ردیف دانه وفاصله بین زمان ظهور کلاله و گردهافشانی اندازهگیری شدند. تجزیه واریانس و مقایسههای میانگین نشان داد که تنوع زیادی بین هیبریدهای مورد بررسی وجود دارد. کاهش میزان عملکرد در شرایط تنش خشکی در مرحله رشد زایشی بیشتر از مراحل دیگر بود. محاسبه ضرایب همبستگی فنوتیپی، رگرسیون گام به گام و تجزیه علیت در شرایط بدون تنش و درشرایط مختلف تنش انجام شد. بر اساس ضرایب همبستگی حاصل و تجزیه علیت میتوان اظهار داشت که در شرایط بدون تنش، گزینش از طریق وزن 300 دانه، تعداد دانه در ردیف، طول بلال و ارتفاع بوته و در شرایط تنش خشکی، بر اساس ASI و روزهای تا ظهور رشتههای ابریشمی کوتاهتر، در صد پوشش سبز و تعداد دانه در ردیف بیشتر، در راستای اصلاح هیبریدهای مقاوم به خشکی ذرت توصیه میگردد.
In order to study the effects of drought stress on yield and yield components of 16 medium and late maturing maize hybrids a field trial was conducted under non-stress and different drought stress conditions (stress at vegetative, reproductive and grain filling stages) at Miyandoab Agricultural Research Station of Iran. The experiment was arranged in group balanced blocks as a split plot design with three replications. During the growing season some agronomic, morphological, physiological and phenological traits such as 300 kernel weight, number of kernels per row, number of kernel rows and anthesis-silking interval (ASI) were measured. Analysis of variance and mean comparisons showed that there was a significant diversity among the studied hybrids. The yield decreased under drought stress at reproductive stage was greater than the other stages. The estimation of phenotypic correlation coefficients, stepwise regression and path analysis were done under non-stress and different water stress conditions. Path analysis showed that selection of genotypes will be more effective based on 300 kernel weight, number of kernels per row, ear length and plant height under non-stress condition and shorter ASI and days to silking emergence, larger percentage of green cover and greater number of kernels per row under drought stress conditions.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1402_eae446704f3558a6b5619a8abbf7b872.pdf
تجزیه علیت
ذرت
طرح بلوکهای متعادل گروهی
مقاومت به خشکی
Drought Stress
Group balanced blocks
Maize
Path analysis
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
85
94
1403
Research Paper
بررسی سمیت چند حشره کش ضد عفونی کننده بذر بر رشد و خصوصیت آنتاگونیستی Trichoderma harzianum و کارایی آن در کنترل بیولوژیک مرگ گیاهچه پنبه
Study on Fungitoxicity and Fungistatic Properties of Seed Treating Insecticides toward Trichoderma harzianum and Efficacy of Biological Control of Cotton Damping-off Disease
محمود هوشیار فرد
1
تقی درویش مجنی
2
مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلان- رشت
موسسه تحقیقات پنیه کشور، گرگان
خصوصیات قارچ ایستایی و سمیت سه حشره کش تیودیکارب (Larvin® 80DF)، تیامتوکسام (Cruiser® 350FS) و ایمیداکلوپراید (Guacho® 70WS) روی رشد میسیلیومی Rifai Trichoderma harzianum ارزیابی شد. آزمایشات درون شیشه ای به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 18 تیمار و 5 تکرار به روش اختلاط با محیط کشت مالت-آگار 2% حاوی هر حشره کش با غلظت 4، 5، 6، 7 و8×(103) قسمت در میلیون اجراگردید. تیمار شاهد بدون حشره کش در نظر گرفته شد. مقادیر میانگین رشد قارچ اندازه گیری و منحنی دز- پاسخ با ترسیم پروبیت میانگین درصد بازداری از رشد نسبت به لگاریتم غلظت حشره کش به صورت خط راست تشکیل و شاخص سمیت (ED50) گزارش شد. آزمایشات گلخانه ای به روش مایه زنی خاک توسط مایه تلقیح قارچ های ultimum Pythium، Rhizoctonia solani و Fusarium moniliforme، به ترتیب در مقادیر 1، 6 و 5 درصد (وزن/حجم)، و ضد عفونی تلفیقی بذر توسط تریکودرمینB (5/1%، وزن/ وزن) و دزهای توصیه شده حشره کش (5، 6 و 7 گرم ترکیب تجارتی / کیلوگرم بذر) انجام شد. دو تیمار شاهد (بذر تیمار نشده، تیمار بذر با تریکودرمین ب) برای این آزمایش لحاظ گردید. نتایج بررسی های آزمایشگاهی نشان داد که اختلاف معنی داری بین نوع حشره کش، غلظت حشره کش و اثرات متقابل آنها به لحاظ بازداری از رشد قارچ وجود دارد (01/0 ≤ P). ایمیداکلوپراید کمترین (8/9-1 درصد) و تیودیکارب بیشترین اثر را از نظر میزان بازداری از رشد (6/77-6/30 درصد) و نیز بیشترین اثر سمیت را نشان داد (89/3=ED50). آزمایشات گلخانه ای، نتایج آزمایشات درون شیشه ای را تایید کرد به طوری که ضدعفونی توام بذر توسط تریکودرمین ب و ایمیداکلوپراید (5و6 گرم ترکیب تجارتی/ کیلوگرم بذر) در مقایسه با تیمارشاهد (تریکودرمین ب) به ترتیب باعث کاهش 9/88 و 75 درصد مرگ گیاهچه پیش رویشی و پس رویشی پنبه گردید. نتیجه گیری کلی این که حشره کش ایمیداکلوپراید به صورت مصرف در خاک یا ضد عفونی بذر می تواند جایگاه ویژه ای را در برنامه مدیریت تلفیقی آفات و تولید پایدار پنبه داشته باشد.
Fungistatic and toxicity of 3 insecticides including of Thiodicarb (Larvin® 80DF), Thiametoxam (Cruiser® 350DF) and Imidacloprid (Guacho® 70WS) were evaluated on mycelial growth of Trichoderma harzianum Rifai. The experiments were factorial based on a randomized complete design with 18 treatments and 5 replications that were made on M.A 2 % medium containing each of the insecticides at 4, 5, 6, 7, 8 (×103) ppm (Controls were also prepared without any insecticides). Dose-response curves were drawn by plotting mycelial growth inhibition % against the insecticide concentration on log-probit scale and the concentration causing 50 % inhibition (ED50 value) was reported in log µg/ml. All three insecticides inhibited to some extent the growth of T. harzianum, this inhibition was a result of a particular insecticide-fungus combination. Sensitivity of T. harzianum against tested insecticides showed 30.6-77.6 % and 1-9.8 % inhibition of the growth of fungal antagonist with Thiodicarb and Imidacloprid, respectively. In addition, Thiodicarb had more toxicity effect (ED50= 3.74) on fungus than Thiametoxam (ED50=3.89). In greenhouse, treated seeds with 1.5 % Trichodermin B (w/w), 3 recommended dosages of tested insecticides were sown in artificially infected soils with 5, 1 and 6 % (W/V) inoculum of Fusarium moniliforme, Pythium ultimum and Rhizoctonia solani. Experiments confirmed in vitro results so that, Trichodermin B + Imidacloprid (5 and 6 gr of commercial product. Kg-1 cotton seed) provided excellent integrated control against pre- and post-emergence damping-off by 88.9 and 75 %, respectively. It is concluded that Imidacloprid had the least deleterious effects on T. harzianum and could have been used in IPM and sustainable production of cotton.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1403_bac9581d18c7c4117c1db93ce0b5f0c8.pdf
پنبه
تیودیکارب
ایمیداکلوپراید
تیامتوکسام
سمیت قارچی
Trichoderma harzianum
بیماری مرگ گیاهچه
کنترل بیولوژیک
Cotton
Thiodicarb
Imidacloprid
Thiametoxam
Fungitoxicity
Trichoderma harzianum
Damping-off Disease
Biological control
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
97
106
1404
Research Paper
ارزیابی بیلان انرژی در مزارع گندم دیم استان کرمانشاه
Evaluation of Wheat Energy Balance Under Rain fed Farming in Kermanshah
شمساله عبدالهپور
1
سمیرا زارعی
2
استادیار گروه مکانیک ماشینهای کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
دانشجوی دکترای گروه مکانیک ماشینهای کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
یکی از راههای ارزیابی توسعه پایدار در نواحی کشاورزی، استفاده از روش جریان انرژی است. جریان انرژی در یک سیستم تولیدی کشاورزی، به این صورت است که در عملیات تولید، مصرف انرژی و در محصولات تولیدی، ذخیره انرژی به وجود میآید. به همین منظور در تحقیق حاضر، مزارع گندم دیم در استان کرمانشاه در سال زراعی 86-1385، از نظر بیلان انرژی مورد بررسی قرار گرفتند. برای ارزیابی بیلان انرژی در این مزارع، کلیه دادههای مربوط به نهادهها و ستادهها به مقادیر معادل انرژیهای مصرفی و تولیدی تبدیل و سپس راندمان انرژی محاسبه گردید. میزان انرژی عوامل و نهادههای به کار برده شده در این مزارع 9/6130 هزار کیلوکالری در هکتار و میزان انرژی خروجی یا تولیدی محصول دانه گندم 5018 هزار کیلوکالری در هکتار و محصول کاه 4316 هزار کیلوکالری در هکتار برآورد شد. همچنین میزان کارآیی انرژی برای عملکرد کل (دانه+کاه)، 521/1 و میزان کارآیی انرژی به طور جداگانه برای محصول دانه و کاه به ترتیب 818/0 و 703/0 محاسبه گردید. دادهها نشان میدهند که بیشترین انرژی مصرفی در این مزارع، به ترتیب مربوط به ماشینآلات، کود ازته و سوخت گازوئیل بوده و کمترین انرژی مصرفی متعلق به نیروی انسانی و علفکش میباشد. کاربرد دستگاههای کمبینات، انجام به موقع تعمیرات و سرویسهای مورد نیاز تراکتور و تناوب زراعی مناسب میتواند راهکارهایی در جهت کاهش انرژی مصرفی در تولید گندم دیم در این استان باشد.
One way to evaluation of sustainable developing in agriculture is using of energy flow method. This method in an agricultural product system is the energy consuming in product operations and energy saving in produced crops. In this article, evaluation of wheat energy balance under rain fed farming in Kermanshah is investigated. By using of consumed data as inputs and total production as output, and their concern equivalent energy, energy efficiency is calculated. Energy value of used inputs of this type cultivation was 6130900 kcal/ha and output (production) energy of value of wheat grain yield and straw were 5018000 kcal/ha and 4316000 kcal/ha, respectively. Also, energy efficiency value was 1.521 and that of grain and straw separately was 0.818 and 0.703, respectively. Results showed that the highest input energy was due to machinery using, nitrogen fertilizer and fuel; and lowest ones were related to human muscle power and herbicide. Using of combination machines, doing timely required repairs and services for tractors and representing a fit crop rotation are suggested to decrease energy consuming for dry farming wheat in Kermanshah
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1404_b1eb7f2b93285a7a4ddb16c8b08e1b02.pdf
بیلان انرژی
ستاده
گندم دیم
نهاده
Energy Balance
Input
Output
and Rain fed wheat
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
107
119
1405
Research Paper
کنترل بیولوژیک Sclerotinia sclerotiorum (عامل بیماری کپک سفید سیبزمینی) توسط گونه-های مختلف Trichoderma و Coniothyrium minitans
Biological Control of Sclerotinia sclerotiorum the Causal Agent of Potato White Mold by Different Trichoderma spp. and Coniothyrium minitans
سید محمدرضا اجاقیان
1
دوستمراد ظفری
2
غلام خداکرمیان
3
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان
دانشیار گروه گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان
دانشیار گروه گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان
با شیوع خشکیدگی ساقه و مرگ زودهنگام بوتههای سیبزمینی در سطح وسیعی از مزارع استان همدان، به جداسازی و شناسایی عامل این بیماری اقدام شد. در نتیجه، عامل بیماری به عنوان Sclerotinia sclerotiorum شناسایی گردید. با توجه به خسارت این بیماری و عدم کنترل آسان آن توسط روشهای زراعی و شیمیایی، اثر بیوکنترلی پنج گونه تریکودرما شامل T. ceramicum، T. koningii، T. koningiopsis، T. virens و T. viridescens و یک جدایه از گونه Coniothyrium minitans روی عامل بیماری بررسی شد. همه عوامل بیوکنترلی مذکور، با درجات مختلف باعث کنترل این بیمارگر در شرایط آزمایشگاه شدند، به طوری که در بررسی تاثیر ترکیبات فرار در رشد میسلیومی بیمارگر، بیشترین درصد بازدارندگی به میزان 56% مربوط به T. koningiopsis و در بررسی تاثیر ترکیبات خارج سلولی در غلظتهای 30 و 15 درصد، بیشترین درصد بازدارندگی بر رشد میسلیوم بیمارگر مربوط به T. ceramicum به ترتیب به میزان 69 و 53 درصد بود. T. koningiopsis، T. viridescens و T. ceramicum در کشت متقابل به طور کامل از تشکیل سختینهها جلوگیری کردند و روی میسلیوم بیمارگر مستقر شده و تولید اسپور نمودند. همچنین در بررسی اثر سوسپانسیون اسپور عوامل بیوکنترل مذکور بر جوانهزنی میسلیوژنیک سختینهها، بیشترین درصد کاهش جوانهزنی در تیمار با T. ceramicum و T. koningiopsis و حداقل تاثیر در تیمار T. virens و C. minitans مشاهده گردید. T. koningiopsis، T. ceramicum و T. viridescens گونههایی از تریکودرما هستند که به تازگی معرفی شدهاند و این تحقیق اولین بررسی اثر بیوکنترلی آنها روی بیمارگرهای گیاهی در ایران میباشد.
The identity of outbreak of stem drying and early death on potato in vast area of potato fields of Hamedan province was studied. As a result, the causal agent of the disease was isolated and identified as Sclerotinia sclerotiorum. Considering the serious damage of this pathogen that can not be easily controlled by cultural and chemical control methods, alternative approaches such as biocontrol method using five species of Trichoderma including T. ceramicum, T. koningii, T. koningiopsis, T. virens, T. viridescens and one isolate of Coniothyrium minitans were evaluated against this pathogen. All mentioned biocontrol agents caused some control on the pathogen in vitro. In assessment of the effect of volatile metabolites on pathogen growth rate, the most inhibition percent was realized about T. koningiopsis with 56% and in case of extracellular compounds, the most inhibition percent in concentrations of 15 and 30% were showed T. ceramicum as 69% and 53%, respectively. In dual culture, T. koningiopsis, T. viridescens and T. ceramicum prevented sclerotia formation as such. They also grew and sporulated on the pathogen mycelia. In assessment of the affect of spore suspension of the biological agents on myceliogenic germination of sclerotia, the most inhibition was observed in T. ceramicum and T. koningiopsis and the less inhibition was in T. virens and Coniothyrium minitans. T. ceramicum, T. koningiopsis and T. viridescens are recently described Trichoderma spp. and this study is the first assessment of their biocontrol effect on plant diseases in Iran.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1405_9abc37f0d939ccedd6e23cb69d8d7b2f.pdf
تریکودرما
سیبزمینی
کنترل بیولوژیک
Coniothyrium minitans
Biological control
Coniothyrium minitans
Potato
Trichoderma
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
121
131
1407
Research Paper
برآورد ارزش اقتصادی آب در تولید محصول گندم (مطالعه موردی: منابع زیرزمینی شهرستان دامغان)
Determining Economic Value of Water in Wheat Production
(Case Study: Underground Water Resources in Damghan Region
قادر دشتی
ghdashti@yahoo.com
1
فرید امینیان
2
جواد حسینزاد
3
باباله حیاتی
4
- استادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد مدیریت کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
استادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
استادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
لزوم شناخت و بهرهبرداری بهینه از منابع آب زیرزمینی از آنجا ناشی میگردد که این منابع 99% از کل آبهای شیرین قابلاستفاده جهان را تشکیل میدهند. در حال حاضر بخش کشاورزی عمده ترین مصرف کننده آب در بین بخشهای مختلف اقتصادی کشور محسوب میگردد. بنابراین لازم است که در راستای بهرهگیری مطلوب از نهاده آب راهکارهای علمی و مدیریتی مناسب در نظر گرفته شوند. یکی از راهکارهای تأثیرگذار و مهم، تعیین قیمت واقعی برای آب کشاورزی میباشد، چرا که وجود آن به تخصیص مطلوبتر این نهاده بین محصولات مختلف کمک مینماید. به طور کلی آب دارای دو نوع قیمت واقعی میباشد. یکی جنبۀ قیمت واقعی آب از دیدگاه عرضه کننده (تولید کننده) است و جنبۀ دیگر آن دیدگاه تقاضا کننده را شامل میشود. این مطالعۀ با هدف برآورد ارزش اقتصادی آب از دیدگاه تقاضاکننده (ارزش تولید نهایی) با استفاده از برآورد تابع تولید در محصول گندم انجام گردید. اطلاعات لازم برای نیل به هدف تحقیق از تعداد 184 کشاورز گندمکار شهرستان دامغان در سال زراعی 87-1386 جمع آوری شد. با توجه به معیارها و آزمونهای اقتصاد سنجی تابع تولید درجه دوم تعمیم یافته به عنوان تابع برتر شناخته شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان میدهد که ارزش اقتصادی هر متر مکعب آب در گندم معادل 2/403 ریال میباشد که این مقدار از ارزش رایج آب در منطقه زیادتر هست
The necessity of recognition and optimal exploitation of underground water sources results from the fact that these resources contribute to 99% of total useable soft water of the world. In our country the agricultural sector is the main user of water among different economic sectors. Therefore, applying scientific and appropriate management measures and approaches for desired utilization of this production factor is critical. Taking into account of real value of water in water management of agricultural sector can lead to development of motivation required for saving its usage and also helps its optimal allocation in production. Generally, water has two types of real prices. One is supplier (producer) point of view and the second includes demander perspective. In this study, real price of water from producer and demander point of views was determined by the use of production function approach for wheat production at underground water sources (wells) of Damghan. The required data were collected from 184 farmers of Damghan in agricultural year 2007-08. According to superior production function(Generalized Quadratic), economic value of water in wheat production is 403.2 Iranian rials and this is more than the usual value in the area
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1407_d92f8edbcb8d996004f1c24f9b638397.pdf
ارزشاقتصادی آب
تابع تولید
دامغان
گندم
منابع آب زیرزمینی
Damghan
Economic value of water
Production function
Underground water sources
Wheat
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
133
141
1408
Research Paper
ارزیابی ژنوتیپهای ماشک کرکدار در شرایط تنش خشکی
Evaluation of Vicia dasycarpa Genotypes Under Drought Stress Conditions
نادر میر فخرایی
1
محمد مقدم
m.moghadam@ferdowsi.um.ac.ir
2
سعید اهریزاد
3
احمد رزبان حقیقی
a_razban_h@yahoo.com
4
پژوهشگران مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان شرقی
استاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
دانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
پژوهشگران مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان شرقی
تعداد 12 ژنوتیپ ماشک کرکدار از نظر واکنش نسبت به تنش خشکی در قالب طرح کرتهای خردشده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی باغ گیاهشناسی مرکز تحقیقات کشاورزی ومنابع طبیعی استان آذربایجانشرقی در سال 1382 مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارهای آبیاری (بدون تنش، تنش متوسط و تنش شدید) در کرتهای اصلی و ژنوتیپها در کرتهای فرعی منظور شدند. در این بررسی صفاتی مانند ارتفاع بوته، طول نیام، عرض نیام، تعداد دانه در نیام، وزن هزاردانه، تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در بوته، تعداد شاخه جانبی، شاخص برداشت، بیوماس و عملکرد دانه در طول فصل زراعی اندازهگیری گردید. تنش خشکی کلیه صفات (به جز تعداد دانه در نیام) را به طور معنیدار تحت تاثیر قرار داد. عملکرد دانه و بیوماس بیشترین مقدار کاهش را در اثر تنش خشکی نشان دادند. تعداد نیام در بوته و تعداد دانه در بوته نیز بیشتر از سایر اجزای عملکرد دانه از تنش خشکی متاثر شدند. در عین حال کاهش ارزش صفات برای کلیه ژنوتیپها یکسان نبود و اثر متقابل معنیداری بین ژنوتیپ و شرایط تنش برای صفات مهمی مانند بیوماس، عملکرد دانه، شاخص برداشت، تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در بوته و ارتفاع بوته مشاهده گردید. ارزیابی ژنوتیپهای ماشک کرکدار بر اساس شاخصهای STI و TOL نشان داد که در شرایط تنش خشکی متوسط ژنوتیپ شماره 9 (از ایتالیا) و شماره 7 (از ترکیه) بیشترین میزان تحمل به خشکی را از نظر عملکرد دانه دارا هستند. از نظر بیوماس نیز ژنوتیپهای شماره 3 و 6 در زمره ژنوتیپهای مطلوب در برابر تنشهای متوسط و شدید شناسایی شدند.
This study was carried out to evaluate the effects of drought stress on 12 genotypes of vetch (Vicia dasycarpa) at the experimental field of Agriculture and Natural Resources Center of East Azarbaijan Province during 2003. Field trial was conducted as a spilt plot design based on randomized complete blocks with three replications. Drought treatments (normal, medium and severe stress conditions) were included in main plots and the genotypes were allocated in subplots. During the growing season, plant height, pod length, pod width, number of grains per pod, 1000 grain weight, number of pods per plant, number of grains per plant, number of axillary branches, harvest index, biomass and grain yield were measured. Drought stress effected all traits (except number of grains per pod) significantly. Greatest amount of reduction in value due to water stress belonged to grain yield and biomass. Number of pods per plant and number of grains per plant were affected by drought more than other yield components. However, the adverse effect of water stress was not similar for all genotypes and there were significant genotype by environment interaction for important characters such as biomass, grain yield, number of pods per plant, number of grains per plant and plant height. Evaluation of the genotypes based on drought tolerance indices (STI and TOL) indicated that under medium water stress environment the genotypes 9 (from Italy) and 7 (from Turkey) showed better drought tolerance performance in terms of grain yield. Regarding biomass, the genotypes 3 (from Italy) and 6 (from Australia) were recognized as the most appropriate genotypes for hoth medium and severe drought stress conditions.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1408_c3e783e7acff12bd260cc60f53bdcb3e.pdf
بیوماس
تنش خشکی
شاخصهای تحمل به خشکی
عملکرد دانه
ماشک کرکدار
Biomass
Drought Stress
Drought tolerance indices
Grain Yield
Vetch
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
143
151
1410
Research Paper
بررسی عملکرد دانه و اجزای عملکرد ارقام زمستانه کلزا طی تاریخ کاشتهای مختلف در کرج
Evaluation of Seed Yield and Related Components of Rapeseed Winter Cultivars Under Different Sowing dates in Karaj area
داوود رودی
1
حسن امیری اوغان
2
بهرام علیزاده
3
مربی پژوهش موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر- کرج
استادیار پژوهش موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر- کرج
استادیار پژوهش موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر- کرج
تاریخ کاشت عامل مهمی است که عملکرد و صفات وابسته به آن را تحت تاثیر قرار میدهد و سبب میشود که شرایط محیطی حادث در زمان سبزشدن، استقرار و بقای گیاهچه مناسب گیاه باشد. در این راستا، آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار طی دو سال زراعی 81-1379 در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج به اجرا در آمد. کرتهای اصلی شامل تاریخ کاشت در چهار سطح 20 و 30 شهریورماه و 9 و 19 مهرماه و کرتهای فرعی شامل ارقام SLM046، Zarfam، Colvert و Orient بود. در طول فصل زراعی، صفات ارتفاع بوته، تعداد شاخههای فرعی، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، میزان روغن و عملکرد روغن یادداشتبرداری و اندازهگیری شدند. تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر تاریخ کاشت بر عملکرد دانه، عملکرد روغن، تعداد خورجین در بوته، تعداد شاخههای فرعی و وزن هزار دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. بیشترین عملکرد دانه (3295و 2877 کیلوگرم در هکتار) به ترتیب مربوط به تاریخ کاشت 20 و 30 شهریور بود. عامل رقم تنها برای تعداد دانه در خورجین و وزن هزار دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار شد و بیشترین تعداد دانه در خورجین 3/24 و 2/ 24 عدد به ترتیب مربوط به ارقام SLM046 و Orient بود. اثر متقابل تاریخ کاشت و رقم تنها برای تعداد شاخههای فرعی و تعداد دانه در خورجین در سطح احتمال 5 درصد معنیدار شد. نتایج این آزمایش نشان داد که بهترین تاریخ کاشت در منطقه کرج 20 تا 30 شهریور ماه است و با تاخیر در کاشت، عملکرد ارقام کلزا به دلیل کاهش معنیدار در اکثر اجزای عملکرد کاهش مییابد
Sowing date is the most important factor on yield and it's components of rapeseed. Suitable sowing dates make the environmental conditions during the days of emergence and seedling establishment favorable for plant. This experiment was conducted in split plot layout with randomized complete block design with four replications at seed and plant Improvement Institute (SPII) during 2000–2002 years. Main plots were sowing date with four level of: 6/20, 6/30, 7/9 and 7/19. Sup-plots were rapeseed varieties including SLM046, Zarfam, Colvert and Orient. The traits evaluated were: Plant height, number of branches, number of pods per plant, number of seeds per pod, 1000 seed weight, seed yield, oil contain and oil yield. Combined analysis of variance showed that sowing date had very significant effect on seed yield, oil yield, number of pods per plant, number of branches and 1000 seed weight. The highest yield (3295 and 2877 kg/ha) was in the first planting time (6/20) and the second planting time (6/30) respectively. Variety effect was highly significant only for number of seeds per pod and 1000 seed weight. The highest number of seeds per pod was related to SLM046 and Orient varieties (24.3 and 24.2 respectively). Interaction between sowing date and variety was significant only for number of branches and number of seeds per pod (p<0.05). The results of this experiment showed that the most suitable sowing date at Karaj is from 20 to 30 Shahrivar and decrease in seed yield occurs due to significant decrease in yield components, when planting time is delayed o-hans�kn-@GH�Gimes New Roman";mso-ansi-language: EN-US;mso-fareast-language:EN-US;mso-bidi-language:AR-SA'>های خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار طی دو سال زراعی 81-1379 در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج به اجرا در آمد. کرتهای اصلی شامل تاریخ کاشت در چهار سطح 20 و 30 شهریورماه و 9 و 19 مهرماه و کرتهای فرعی شامل ارقام SLM046، Zarfam، Colvert و Orient بود. در طول فصل زراعی، صفات ارتفاع بوته، تعداد شاخههای فرعی، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، میزان روغن و عملکرد روغن یادداشتبرداری و اندازهگیری شدند. تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر تاریخ کاشت بر عملکرد دانه، عملکرد روغن، تعداد خورجین در بوته، تعداد شاخههای فرعی و وزن هزار دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. بیشترین عملکرد دانه (3295و 2877 کیلوگرم در هکتار) به ترتیب مربوط به تاریخ کاشت 20 و 30 شهریور بود. عامل رقم تنها برای تعداد دانه در خورجین و وزن هزار دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار شد و بیشترین تعداد دانه در خورجین 3/24 و 2/ 24 عدد به ترتیب مربوط به ارقام SLM046 و Orient بود. اثر متقابل تاریخ کاشت و رقم تنها برای تعداد شاخههای فرعی و تعداد دانه در خورجین در سطح احتمال 5 درصد معنیدار شد. نتایج این آزمایش نشان داد که بهترین تاریخ کاشت در منطقه کرج 20 تا 30 شهریور ماه است و با تاخیر در کاشت، عملکرد ارقام کلزا به دلیل کاهش معنیدار در اکثر اجزای عملکرد کاهش مییابد
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1410_3923e6d5ea2d855f8bf502e747410546.pdf
اجزای عملکرد
تاریخ کاشت
رقم
عملکرد دانه
کلزا
Cultivars
Rapeseed
Sowing Date
Seed Yield
Yield Components
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
153
167
1415
Research Paper
اثر آللوپاتی علف هرز پیچک صحرایی ( Convolvulus arvensis L.) بر گندم Triticum aestivum L.) )
Allelopathic Effects of Field Binweed (Convolvulus arvensis L.) Extract and Residuals on Wheat (Triticum aestivum L.)
مهرداد یارنیا
m.yarnia@yahoo.com
1
الناز فرجزاده معماری تبریزی
2
وحید احمدزاده
3
نیما نوبری
4
استادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
مربی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملکان
دانشجوی کارشناسی ارشد زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز
کارشناس ارشد زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
با توجه به فراوانی و اهمیت علفهرز پیچک صحرایی در مزارع گندم، این بررسی به منظور ارزیابی اثرات آللوپاتی این علفهرز بر جوانهزنی، رشد و عملکرد گندم به صورت آزمایش فاکتوریل در سه تکرار در سالهای 1386 و1387 در شرایط آزمایشگاهی، گلخانهای و مزرعهای اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل عصارهی حاصل از اندامهای مختلف پیچک صحرایی در پنج سطح: عصارهی عاری از علف هرز(شاهد)، عصارهی برگ، ساقه، ریشه و کل گیاه، و غلظتهای مختلف عصارهی حاصل از اندامهای این علف هرز در چهار سطح: عصاره با غلظت 1 به5، 1 به10، 1 به15 و 1 به20 بودند. تیمارهای عصاره منجر به کاهش جوانهزنی و مولفههای آن نسبت به شاهد شد. عصارهی ریشه بیشترین اثر کاهشی را بر مولفههای جوانهزنی داشت. عصارهی ریشه و کل اندامها با غلظت 1 به 5 کاملاً از جوانهزنی بذور ممانعت کردند. در بررسی گلخانهای در غلظتهای پایین، عصارهی برگ و در غلظتهای بالا عصارهی ریشه بیشترین اثر را بر صفات بررسی شده نشان دادند. افزایش غلظت عصاره از 1 به 20 تا 1 به 5 کاهش معنیداری را در کلیه صفات باعث شد. میزان کاهش تعداد دانه در بوته، وزن صددانه و عملکرد دانه نسبت به شرایط شاهد در تیمار با غلظت 5 به1 بهترتیب 17/76، 66/94 و01/99 درصد بود. در شرایط مزرعهای اضافه شدن بقایای این علف هرز چه به صورت عصاره و چه به صورت بقایای پودر شده، نتایج حاصل از بررسی گلخانهای را تایید کرد. عصاره یا پودر حاصل از ریشه و کل اندامهای گیاهی بیشترین اثرات منفی و عصاره یا پودر ساقه و برگ کمترین اثرات منفی را بر گندم گذاشتند. در شرایط مزرعهای تیمار عصارهی پیچک صحرایی 84/74% و اضافه کردن پودر حاصل از بقایای این علف هرز عملکرد گندم را 88% کاهش داد. دلیل اثر بیشتر بقایا نسبت به اضافه شدن عصاره، آزاد سازی تدریجی مواد دگرآسیب در طول دورهی رشد و لذا اثرات درازمدت آنها بر فرآیند رشد و تولید میتواند باشد.
With regards to importance and frequency of bindweedin wheat fields, an experiment was conducted to evaluate allelopathy effect of different parts of bindweedin different extract concentration on wheat germination and yield as factorial experiment in randomized complete block design with three replicates in 2007 and 2008. Four levels of organ extracts including leaf, shoot, root and intact plant extract of bindweedin four concentrations composing 1:5, 1:10, 1:15, and 1:20 v/v were used. Distilled water was used as control. All extracts decreased germination and its components in wheat. Greatest decreasing effect was belonged to root extract. Root and intact plant extracts as 1:5 concentration inhibited wheat germination. Anova of glasshouse results showed that there were significant differences among direct and interaction effects on wheat attributes. Low leaf extract concentration and high root extract concentration indicated more inhibition effect. Increasing extract concentration from 1:20 to 1:5 decreased all attributes, significantly. Decreasing in seed number per plant, 100 kernel weight and yield in 1:5 were 76.17, 94.66 and 99.1% compared to control, respectively. Field trial confirmed glasshouse results. Generally, root and intact plant extract or powder had more growth restriction than shoot and leaf powder or extract on wheat attributes. In field condition, applying bindweedextract and residual decreased wheat yield 74.84% and 88%, respectively. It may be related to gradual leaching of allelochemicals from residuals of bindweedin growth season that affect growth and yield of wheat.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1415_64bb3954ab2f5fe959ddaa5abd96f3e0.pdf
آللوپاتی
بقایای علف هرز
پیچک صحرایی
عصاره
گندم
Allelopathy
Convolvulus arvensis L
Extract
Residuals
Wheat
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
169
179
1416
Research Paper
تاثیر زمان حذف و تراکم علف قناری (Phalaris minor) بر عملکرد دانه گندم
Influence of Removal Time and Plant Density Canarygrass (Phalaris minor) on Wheat Seed Yield
حمید صالحیان
1
سعید سلطانی
2
حسین نوشادیان
3
استادیار گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی قائمشهر
دانشجوی دوره دکترای تخصصی و مربی گروه زیستشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی قائمشهر
دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه زراعت واحد علوم و تحقیقات تهران
علف قناری یکی از علفهای هرز مهم مزارع گندم در شمال ایران میباشد. فاکتور زمان حذف علف هرز نیز در تداخل با گیاه زراعی به منظور توسعه مدلهای دقیق برآورد افت عملکرد از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. بدین منظور آزمایشات مزرعه در دو سال زراعی 1384 و 1385 در دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد قائمشهر جهت تعیین اثر تراکم و زمان حذف علف قناری بر عملکرد گندم به اجرا گذاشته شد. علف قناری در فواصل زمانی چهار هفتهای (به طور متوسط 170 درجه روز) از زمان سبز شدن بذور گندم تا بیست و چهار هفته (به طور متوسط 1097 درجه روز) پس از آن، در کرتهای آزمایشی وجین شدند. دامنه تراکم علف قناری بین 0 تا 320 بوته در متر مربع قرار داشت. تراکمهای زیاد علف قناری و حذف دیر هنگام آن موجب بیشترین افت عملکرد (44 درصد) گردید. اختلاف عملکرد حاصل از حذف دیر هنگام علف قناری با حذف در مراحل ابتدایی رشد قابل توجه بود (به طور متوسط 33 درصد). اثر زمان حذف علف قناری (پارامتر C) در سالهای مختلف تفاوت معنیداری داشت. در این مطالعه مشاهده شد که زمان حذف علف قناری در کنار فاکتور زمان سبز شدن، از اهمیت زیادی در برآورد افت عملکرد گیاه زراعی، برخوردار بوده و اتفاده از علفکشهای عمومی قبل از کاشت جهت پیش گرفتن سرعت سبز شدن گندم توصیه میشود
Canarygrass is one of the most important weeds at wheat fields in north of Iran. Considering the effect time of removal on weed- crop interference is critical for the development of accurate crop yield loss models and weed density thresholds. Therefore, field experiments conducted at Mazandaran province, Iran, in 2005 and 2006 to determine the effect of canarygrass density and time of removal on wheat yield. Canarygrass was removed in 4 weeks intervals (mean 170 degree days) from wheat emergence until 24 weeks after that (mean 1097 degree days). Canarygrass density ranged from 0 to 320 plants m. High densities of late removal canarygrass greatly reduced wheat yield (44%). The difference in wheat yield loss between early and late removal of canarygrass was significant (mean 33%). The yield loss caused by individual canarygrass plants at low densities (parameter I) ranged from 0.30 to 0.32%. The effect of canarygrass time of removal (parameter C) varied significantly between years. The results of this study emphasize both the need for early removal of canarygrass, as well as the importance of weed emergence time in crop yield loss prediction
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1416_b584e37a85088174ad66b78d596bfe6b.pdf
تراکم علف هرز و افت عملکرد. رقابت
زمان حذف
Competition
Time of removal
Weed Density
Yield Loss
per
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
2010-05-22
20
1
181
189
1417
Research Paper
اثر آللوپاتی گیاهان مرتعی کور، اسفند و کرقیچ بر روی جوانهزنی و رشد گیاهچههای گندم و یونجه
Allelopatic Effects of Capparis spinosa, Herttia angustifolia and Peganum harmala on Germination and Seedling Growth of Wheat and Alfalfa
حمید سودائیزاده
1
محمدحسین حکیمی میبدی
2
- استادیار گروه مدیریت مناطق خشک و بیابانی، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی دانشگاه یزد
استادیار گروه مدیریت مناطق خشک و بیابانی، دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی دانشگاه یزد
این مطالعه به منظور بررسی اثر آللوپاتی سه گونه مرتعی کور، اسفند و کرقیچ بر روی جوانهزنی و رشد اولیه دو گیاه گندم و یونجه صورت گرفت. آزمایش مذکور در سال 2002 در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه یزد اجرا گردید. در این بررسی نوع عصاره در چهار سطح شامل عصاره گیاهان کور، اسفند و کرقیچ و آب مقطر (شاهد) به عنوان فاکتور اول، غلظت عصاره در دو سطح 50 و 100 درصد به عنوان فاکتور دوم و گونههای زراعی گندم و یونجه به عنوان فاکتور سوم به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در بین عصارههای گیاهی، عصاره گیاه کور بیشترین تأثیر را بر روی تعداد بذرهای جوانهزده ، طول ساقه چه و وزن ساقهچه داشت ومقدار این صفات را نسبت به شاهد به ترتیب حدود 86، 98 و 99 درصد کاهش داد. همچنین عصاره این گیاه در مقایسه با تیمار شاهد بر روی طول و وزن ریشه چه نیز اثر بازدارندگی شدیدی داشت. در بین دو غلظت مورد بررسی، غلظت 100 بر روی تعداد بذرجوانه زده، طول ساقه چه و وزن ساقه چه نسبت به غلظت 50 درصد از اثر بازدارندگی بیشتری برخوردار بود، ولی در مورد طول ریشه چه و وزن آن تفاوت معنیداری مشاهده نشد. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده عصارههای به کار رفته در این آزمایش در هر دو غلظت بر روی یونجه بیش از گندم موثر بوده است.
An experiment was conducted to investigate the allelopathic effect of three range species, C. spinosa, P. harmala and H. angustifolia on germination and seedling growth of alfalfa and wheat. The experiment was performed at the Faculty of Natural Resources, Yazd University, in 2002. A completely randomized design with three replications was carried out in a factorial combination of three plant extracts (C. spinosa, P. harmala and H. angustifolia) and distilled water as control, two extract concentrations (50% and 100%) and two target species (alfalfa and wheat). Results indicated that the C. spinosa extract caused the greatest inhibitory effect on test plants. Reductions in seed germination, shoot length and weight were 86, 98 and 99%, respectively compared to control. Results of this experiment also showed that C. spinosa extract had a highly significant inhibitory effect on root length and weight when compared to control. Between two concentrations, 100% concentration has more inhibitory effect on the average of germination and shoot weight as well as shoot length. But, there was no significant difference between root weight and root length. The results of this experiment also showed that the inhibitory effects of both concentrations were higher on alfalfa than wheat.
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_1417_ba5d7b3cdff65d677f17ca121593bc43.pdf
آللوپاتی
اسفند
کرقیچ
کور
گندم
یونجه
Alfalfa
Allelopathy
Capparis spinosa
Herttia angustifolia
Peganum harmala
Wheat