دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
23
2
2013
07
23
ارزیابی برخی ویژگی¬های زراعی، فیزیولوژیکی و کیفی علوفه در کشت مخلوط ذرت
با چند لگوم به عنوان کشت دوگانه
1
19
FA
عبدالله
جوانمرد
0000-0002-2588-1532
دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه
javansohaib@gmail.com
عادل
محمدی دباغ نسب
دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
عزیز
جوانشیر
دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
محمد
مقدم
دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
حسین
جانمحمدی
دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
یوسف
نصیری
دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه
فریبرز
شکاری
دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه
امروزه کشت مخلوط گراس با لگوم به خاطر بالا رفتن ارزش غذایی علوفه مخلوط به لحاظ تأمین انرژی از گراس و پروتئین از گونه لگوم بیشتر مرسوم است. به منظور بررسی اثر کشت مخلوط ذرت با لگوم بر برخی از صفات زراعی، فیزیولوژیکی و کیفی علوفه، آزمایشی در دو سال زراعی 85-1384 و 86-1385 به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز اجرا شد. تیمارها کشت خالص شبدر برسیم، ماشک گل خوشه ای، لوبیا، گاودانه و دو هیبرید ذرت (هیبرید سینگل کراس 704 و 301) در تراکم مطلوب و همچنین کشت مخلوط هیبرید ذرت 704 و 301 با هر یک از این لگومها به صورت افزایشی کامل را شامل بود. نتایج حاصل از تجزیه دادهها نشان داد که در بین لگومها، ماشک گل خوشهای موجب کاهش معنیدار ارتفاع بوته ذرت نسبت به کشت خالص شد. بعد از ماشک، گاودانه در رتبه دوم قرار داشت. ولی، لگومها اثری بر تعداد برگ ذرت نداشتند. همچنین بیشترین درصد پوشش سبز سبز و نور دریافتی توسط کانوپی مخلوط در کشتهای مخلوط ذرت با ماشک گل خوشهای حاصل شد. بررسی شاخصهای کیفی علوفه نشان داد که میزان DMI (ماده خشک مصرفی)، DDM (ماده خشک قابل هضم)، NE<sub>L</sub> (انرژی ویژه شیردهی) و ارزش نسبی تغذیهای (RFV) علوفه در نتیجه مخلوط ذرت - لگوم افزایش پیدا کرد. در این مطالعه، میزان RFV کل فقط در مخلوط ذرت 301 با لوبیا بیشتر از 151 بود. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که علوفه حاصل از مخلوط هیبرید زودرس 301 با لگوم مذکور از نظر ارزش تغذیهای در حد عالی قرار دارد. در نتیجه این تحقیق پیشنهاد میکند که در یک سیستم کم نهاده در شمال غرب کشور، کشت مخلوط ذرت با لگوم به ویژه ذرت 301 با ماشک گل خوشهای و لوبیا میتواند به عنوان یک سیستم تولید علوفه، جایگزین تک کشتی ذرت شود.
انرژی ویژه شیردهی,ارزش نسبی تغذیه¬ای,کشت مخلوط,ماده خشک مصرفی,نور دریافتی
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_730.html
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_730_fbc76fcf2db51636e3c0b040b57f97a6.pdf
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
23
2
2013
07
23
تأثیرنیتروژن و بیوپرایمینگ بذر با باکتری¬های محرک رشد بر عملکرد، سرعت و دوره موثر پر شدن دانه آفتابگردان
19
36
FA
رئوف
سیدشریفی
دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی
حمید
نظرلی
دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی
به منظور بررسی تأثیر نیتروژن و بیوپرایمینگ بذر با باکتریهای محرک رشد بر عملکرد، سرعت و دوره موثر پر شدن دانه آفتابگردان ((<em>Helianthus annus </em>L.، آزمایشی در سال زراعی 1389 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی شامل کود نیتروژنه در سه سطح (صفر،80 و160 کیلوگرم در هکتار) از منبع اوره و باکتری محرک رشد در چهار سطح (عدم پرایمینگ، بیوپرایمینگ بذر با ازتوباکتر کروکوکوم استرین 5 (<em>Azotobacter chroococcum</em> strain 5)، آزوسپریلیوم لیپوفروم استرینOF (<em>Azospirillum lipoferum</em> strain OF) و سودوموناس استرین186 (<em>Psedomunas</em> strain 186) بودند. نتایج نشان داد که اثر ترکیب تیماری مقادیرکود نیتروژنه در بیوپرایمینگ بذر با باکتریهای محرک رشد تأثیر معنیداری بر روی همه صفات مورد بررسی به جز وزن هزار دانه و قطر ساقه داشت. با افزایش سطوح کود نیتروژنه و کاربرد باکتریهای محرک رشد عملکرد دانه، ارتفاع بوته، قطر طبق، تعداد دانه در طبق، درصد و عملکرد روغن، درصد و عملکرد پروتئین افزایش یافت. واکنش عملکرد دانه به بیوپرایمینگ بذر با باکتریهای محرک رشد در سطوح کود نیتروژنه یکسان نبود. بیشترین عملکرد به مصرف160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و بیوپرایمینگ بذر با ازتوباکتر تعلق داشت. مقایسه میانگین ها نشان داد که عملکرد دانه در ترکیبهای تیماری <sub>160</sub>N× عدم پرایمینگ با باکتری و<sub>80</sub>N× پرایمینگ با ازتوباکتر اختلاف معنیداری با یکدیگر نداشتند. از یک مدل خطی دو تکهای برای کمی نمودن پارامترهای پر شدن دانه استفاده گردید. تمامی پارامترهای پر شدن دانه به طور معنیداری تحت تأثیر ترکیب تیماری سطوح کود نیتروژنه در بیوپرایمینگ بذر با باکتریهای محرک رشد قرار گرفتند. حداکثر وزن دانه، سرعت و طول دوره موثر پر شدن دانه در سطوح بالای نیتروژن و کاربرد باکتریهای محرک رشد برآورد گردید. بنابراین به منظور افزایش عملکرد دانه در شرایط اقلیمی اردبیل میتوان پیشنهاد نمود که بیوپرایمینگ بذر آفتابگردان با ازتوباکتر انجام شود.
آفتابگردان,باکتری های محرک رشد,سرعت و دوره موثر پر شدن دانه
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_731.html
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_731_c870f0b5d4200a58a762058bca0ce5cd.pdf
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
23
2
2013
07
23
بررسی تاثیر تداخل علف¬های¬هرز طبیعی مزرعه بر عملکرد ذرت دانهای در تراکم¬¬های¬ مختلف کاشت
37
47
FA
حسن
دهقانیان
دانشکده¬ی¬کشاورزی دانشگاه تبریز
صفر
نصراله¬زاده
دانشکده¬ی¬کشاورزی دانشگاه تبریز
جلیل
شفق کلوانق
0000-0003-1008-241X
دانشکده¬ی¬کشاورزی دانشگاه تبریز
shafagh.jalil@gmail.com
به منظور ارزیابی اثر تداخل جمعیت طبیعی علفهایهرز مزرعه بر عملکرد ذرت دانهای در تراکمهای گیاهی مختلف، آزمایشی در سال زراعی 89-1388 به صورت کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکدهی کشاورزی دانشگاه تبریز اجرا شد. تراکم گیاهی ذرت در چهار سطح شامل: 5، 7، 10 و 16 بوته در متر مربع در کرت های اصلی و تداخل علف هرز در سه سطح شامل: عدم تداخل علفهایهرز، تداخل علفهایهرز به صورت یک ردیف در میان و تداخل کامل یا آلودگی کامل در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر تداخل علفهای هرز طبیعی مزرعه روی عملکرد دانه، وزن هزار دانه، وزن و تعداد دانه در بلال معنیدار بود. به طوری که، با افزایش تداخل جمعیت طبیعی علفهای هرز مزرعه در طول دورهی رشد عملکرد دانه، وزن هزاردانه، وزن و تعداد دانه در بلال ذرت کاهش یافت. همچنین، اثرمتقابل بین تداخل علف های هرز و تراکم گیاهی ذرت بر وزن دانه در بلال، معنیدار شد. در بین تراکم های مختلف بیشترین عملکرد دانه با 1020 گرم در متر مربع از تراکم 16 بوته در متر مربع و تیمار عدم تداخل علف های هرز بدست آمد. با افزایش تراکم، ذرت توانست بوسیله افزایش پتانسیل رقابتی خود با علفهای هرز طبیعی مزرعه، عملکرد دانه را افزایش دهد. علفهایهرز در تیمارهای تداخل یک ردیف درمیان تا 50 درصد و در تیمارهای تداخل کامل در طول دورهی رشد تا 75 درصد عملکرد ذرت را نسبت به تیمارهای عدم تداخل کاهش دادند. به طور کلی، نتایج نشان میدهد که حساسیت به تداخل علفهای هرز مخصوصا" در تراکم های پایین بوته در اثر شروع رقابت زود هنگام، عملکرد ذرت را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.
تداخل,تراکم گیاهی,ذرت دانه¬ای,علف های هرز و عملکرد
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_732.html
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_732_727c48103c4a81a634663cc193694046.pdf
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
23
2
2013
07
23
تأثیر حفظ بقایا، روشهای مختلف خاکورزی حفاظتی و کاشت بر خصوصیات فیزیکی خاک و عملکرد گندم
49
59
FA
افسانه
صفری
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
محمد امین
آسودار
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
محمود
قاسمینژاد
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
علیرضا
ابدالی مشهدی
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
حفظ بقایای گیاهی در سطح خاک و کاربرد فنآوریهای مناسب مانند استفاده از خاکورزهای حفاظتی میتواند در افزایش عملکرد گندم تأثیرگذار باشد. در این تحقیق تأثیر مقادیر مختلف بقایای گندم و روشهای خاکورزی و کاشت بر خصوصیات فیزیکی و محتوای رطوبتی خاک در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان در سال 1389 مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت کرتهای دوبار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای بقایای گندم شامل سطح بدون بقایا، 45 درصد سطح زیر بقایا و 90 درصد سطح زیر بقایا در کرتهای اصلی و سیستمهای مختلف خاکورزی شامل خاکورز مرکب با دو حرکت، گاوآهن برگرداندار به همراه دو بار دیسک و بدون خاکورزی در کرتهای فرعی و روشهای کاشت شامل کشت جوی و پشته و کشت مسطح در کرتهای فرعی فرعی اجرا شد. رطوبت وزنی و شاخص مخروطی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش حفظ بقایا با اجرای خاکورزی و کاشت حفاظتی سبب افزایش معنیدار رطوبت خاک در عمق 10-0 و20-10 سانتیمتر شد. تیمار بدون خاکورزی با میانگین رطوبت وزنی 7/18 درصد بیشترین رطوبت خاک را داشت. تیمار بقایا با پوشش 90 درصد باعث افزایش 8/17 درصدی رطوبت خاک نسبت به سطح بدون بقایا در هنگام سبز شدن گیاه شد. روند افزایش عملکرد در کشت جوی و پشته باعث ایجاد تفاوت معنیدار در شاخص برداشت گردید. با توجه به اثرات متقابل، تیمار بقایای 45 درصد در ترکیب با خاکورز مرکب با دو حرکت و به همراه کشت به صورت جوی و پشته مناسبترین تیمار با عملکرد 9/7924 کیلوگرم در هکتار بود.
بقایای گیاهی,شاخص مخروطی,گندم,محتوای رطوبت خاک
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_733.html
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_733_6b84fe13aa0a40bb3b6de00830af7189.pdf
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
23
2
2013
07
23
تاثیر مقادیر مختلف زئولیت و کود نیتروِژنه بر عملکرد و شاخص برداشت گل، دانه، اسانس و روغن همیشه بهار Calendula officinalis
61
75
FA
علیرضا
پیرزاد
0000-0001-6122-8728
دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه
alirezapirzad@yahoo.com
معصومه
یوسفی
دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه
رضا
درویش زاده
دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه
یعقوب
راعی
0000000179157112
دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
yaegoob@yahoo.com
به منظور بررسی اثر زئولیت (صفر، 10، 20 و 30 تن در هکتار) و کود نیتروژنه (صفر، 80، 160 و 240 کیلوگرم در هکتار) روی رشد و عملکرد همیشه بهار، یک آزمایش فاکتوریل برپایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه و در سال 1389 اجرا شد. نتایج نشان داد که اثر نیتروژن روی عملکرد و شاخص برداشت اسانس، و اثر متقابل بین سطوح زئولیت و نیتروژن روی عملکرد گل، دانه و روغن، عملکرد بخش رویشی (برگ و ساقه)، عملکرد بیولوژیکی برای برداشت گل (گل، برگ و ساقه)، عملکرد بیولوژیکی برای برداشت دانه (دانه ،برگ و ساقه)، عملکرد بیولوژیکی کل (گل، دانه، برگ و ساقه)، شاخص برداشت گل، دانه و روغن معنیدار شد. کمترین عملکرد بیولوژیکی کل (11104 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد گل (9/419 کیلوگرم در هکتار)، درصد نیتروژن (4/3درصد) و پروتئین (6/11درصد) مربوط به ترکیب تیماری شاهد بود. کمترین عملکرد دانه (3/1888کیلوگرم در هکتار) و روغن (2/276 کیلوگرم در هکتار) درسطح 20 تن در هکتار زئولیت و عدم کاربرد نیتروژن بدست آمدند. بیشترین عملکرد گل (3/900 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیکی کل (26955 کیلوگرم در هکتار) در تیمار بدون زئولیت و 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به دست آمدند. درحالیکه بیشترین عملکرد دانه (3/3577 کیلوگرم در هکتار) و روغن (1/723 کیلوگرم در هکتار) مربوط به ترکیب تیماری 20 تن در هکتار زئولیت با 80 و 240 کیلوگرم در هکتار بود. بالاترین عملکرد اسانس (26/6 کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت اسانس (10083/0درصد) با مصرف 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به دست آمدند.
اسانس,بیوماس,روغن دانه,زئولیت,شاخص برداشت,نیتروژن,همیشه بهار
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_754.html
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_754_187c8318996247f865d369d3f699c29a.pdf
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
23
2
2013
07
23
اثر نوع تسطیح کننده بر شاخص های تسطیح زمین، عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب گندم درمنطقه خوزستان
77
85
FA
شاهین
انصاری دوست
دانشگاه پیام نور تهران
حمداله
اسکندری
دانشگاه پیام نور تهران
محمود
چگنی
جهاد کشاورزی شهرستان شوش
در شرایط کنونی در اکثر نقاط کشور عمل تسطیح بیشتر با تکیه بر مهارت راننده انجام میگیرد و در نتیجه تسطیح دقیقی بدست نمیآید. بنابراین، استفاده از تکنولوژی مناسب جهت تسطیح بهتر زمین ضروری به نظر میرسد. در این پژوهش اثر دو نوع تسطیح کنندهی زمین شامل تسطیح کنندهی لیزری و تسطیح کنندهی مرسوم بر شاخص تسطیح زمین، ضریب یکنواختی زمین، حجم آب مصرفی، عملکرد دانه گندم و کارآیی مصرف آب مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش در سال زراعی 88-1387 در مزرعه ای واقع در شمال شهرستان اهواز انجام گرفت. با توجه به ماهیت طرح نیاز به کرتهایی با سطح وسیع بود تا تاثیر تفاوت در میزان ناهمواریهای زمین بر روی فاکتورهای مورد اندازه گیری مشخص شود. لذا، آزمایش در 14 کرت 1 هکتاری (7 تکرار برای هر تیمار) اجرا شد. با این حال، برای محاسبه حجم آب آبیاری، هر کرت به قطعات 100×20 متری تقسیم شد. نتایج نشان داد که بجز عملکرد دانه، سایر فاکتورهای اندازه گیری شده تحت تاثیر نوع تسطیح کننده قرار گرفتند. به طوری که تسطیح کنندهی لیزری در مقایسه با تسطیح کنندهی مرسوم باعث کاهش زمان آّبیاری به میزان 35 درصد شد. کاهش زمان آبیاری نشان دهندهی کاهش تلفات آبیاری میباشد. شاخص تسطیح و ضریب یکنواختی زمین بدست آمده در تسطیح لیزری نسبت به تسطیح کنندهی مرسوم به ترتیب به عدد صفر و یک نزدیکتربود که نشان دهندهی برتری تسطیح کننده لیزری در تسطیح زمین در مقایسه با تسطیح کنندهی مرسوم است. در نهایت، با توجه به شاخص های فنی مورد ارزیابی، استفاده از تسطیح کنندهی لیزری جهت تسطیح زمین توصیه میشود.
تسطیح,تسطیح کننده¬ی لیزری,تسطیح کننده¬ی مرسوم,کارآیی مصرف آب,گندم
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_755.html
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_755_be95e9ae3e2d2b2c88d78cfe703cd7e3.pdf
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
23
2
2013
07
23
ارزیابی تطبیقی اقتصاد مصرف عوامل تولید گندم آبی در مزارع کوچک و بزرگ شهرستان اهر
85
96
FA
لاچین
نعلبندی اقدم
دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد میانه
قادر
دشتی
0000-0002-9292-3843
دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
ghdashti@yahoo.com
جلیل
اجلی
دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد میانه
با توجه به اهمیت و جایگاه محصول گندم در سبد مصرفی خانوارها، خودکفایی در تولید این محصول از مهمترین اهداف دولت بوده است. نیل به این هدف با اصلاح نظام تولید و بهرهگیری مطلوب از نهادهها میتواند به حقیقت بپیوندد. لذا هدف این مطالعه بررسی وضعیت استفاده از نهادهها در تولید گندم آبی شهرستان اهر میباشد. اطلاعات این پژوهش با تکمیل 198 پرسشنامه از زارعین گندم آبی شهرستان اهر در سال 1389 جمعآوری شد. به منظور نیل به اهداف تحقیق از تخمین انواع فرمهای تابع تولید بهره گرفته شد و تابع درجه دوم تعمیم یافته به عنوان تابع برتر انتخاب گردید. نتایج نشان داد که نهادههای سطح زیر کشت، آب، بذر و کود شیمیایی در تولید گندم منطقه مؤثر میباشند و بکارگیری این نهادهها در حد بهینه اقتصادی نمیباشد. بطوریکه از نهادههای آب و کود شیمیایی در ناحیه غیر اقتصادی بهره گرفته میشود. مقایسه مزارع کوچک و بزرگ نیز بیانگر آن است که هر چند هر دو گروه تولید کنندگان از نهادهها به شکل منطقی و بهینه استفاده نمیکنند لیکن در مجموع و بویژه از جنبه صرفه اقتصادی مزارع بزرگتر در وضعیت بالنسبه مطلوبتری قرار دارند.
اهر,تابع تولید,تخصیص بهینه,گندم آبی
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_756.html
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_756_a89d09177934bc4f5209add4113a128d.pdf
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
23
2
2013
07
23
اثرات آللوپاتی و نماتدکشی عصاره آبی گیاه مرتعی کور (Capparis spinosa L.) روی خصوصیات رشد خیار و گوجهفرنگی
97
111
FA
منصور
شاکری
مجتمع آموزشی ملاصدرا یزد
حمید
سودایی زاده
دانشگاه یزد
محمدحسین
حکیمی
دانشگاه یزد
به منظور دستیابی به روشی مؤثر، کم خطر و اقتصادی برای کنترل نماتدهای مولد گره ریشه<br /> (<em>Meloidogyne</em> <em>javanica</em>) در گلخانههای تولید خیار و گوجهفرنگی، بررسی اثرات آللوپاتی و نماتدکشی عصاره گیاه مرتعی کَوَر (<em>Capparis spinosa</em>) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها در سه بخش مختلف انجام شد. در بخش اول اثر بازدارندگی عصاره گیاه کور بر رشد خیار و گوجهفرنگی و در بخش دوم و سوم اثر نماتدکشی گیاه کور در محیط پتریدیش و گلدان مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از آزمایش اول، در اکثر صفات مورد بررسی با افزایش غلظت، اثر بازدارندگی عصاره در مقایسه با شاهد افزایش معنیداری نشان داد. طبق نتایج آزمایش دوم تمام غلظتهای عصاره کور، نماتدهای مولد گره ریشه موجود در محیط پتریدیش را بطور کامل کنترل و اثر کمی بر روی نماتدهای جنس<em>Rhabditis</em> ( ساپروفیت ) از خود بروز دادند. اما، مصرف عصاره در خاک از قدرت کشندگی آن کاست. بر اساس نتایج بدست آمده از آزمایش گلدانی در هر دو محصول خیار و گوجهفرنگی، مصرف عصاره بطور معنیداری تعداد نماتد موجود در خاک را کاهش و خصوصیات رشدی را نسبت به شاهد بهبود بخشید. البته میزان تأثیر در خیار نسبت به گوجهفرنگی بیشتر بود که این نتیجه با توجه به اثر بازدارندگی بیشتر عصاره کور روی رشد گوجهفرنگی نسبت به خیار منطقی به نظر میرسد. در مجموع نتایج این تحقیق بیانگر خاصیت نماتدکشی عصاره آبی حاصل از گیاه کور میباشد.
آللوپاتی,خیار,کور,گوجه فرنگی,نماتد,یزد
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_757.html
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_757_60c4ef02b026593cf4d555e4b0449506.pdf
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
23
2
2013
07
23
تاثیر منبع تامین نیتروژن بر تراکم، تولید ماده خشک علف های هرز و عملکرد دو توده بومی گشنیز (Coriandrum sativum L.)
113
127
FA
امیر
معصومی
دانشگاه صنعتی شاهرود
حمیدرضا
اصغری
دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود
الهام
توکلی دینانی
دانشکده کشاورزی دانشگاه گوالف انتاریو کانادا
حسن
مکاریان
دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود
به منظور بررسی تاثیر منبع نیتروژن بر جمعیت و زیست توده علف های هرز و نیز عملکرد دو توده بومی گشنیز آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در سال 1389 انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل دو توده بومی گشنیز (اصفهانی و همدانی) و فاکتور دوم شامل تیمار کودی شاهد (بدون کود)، اوره 100 درصد، ورمی کمپوست 3/33 درصد + اوره 6/66 درصد، ورمی کمپوست 6/66 درصد + اوره 3/33 درصد و ورمی کمپوست 100 درصد) بود. نتایج نشان داد که مهمترین علفهای هرز گشنیز از نظر فراوانی به ترتیب شامل تاجریزی (<em>Solanum nigrum</em>)، سلمه تره (<em>Chenopodium album </em>L<em>.</em>)، کنف وحشی (<em>Hibiscus trionum </em>L<em>.</em>) و خردل وحشی (<em>arvensis</em> L. <em>Sinapis</em>) بود که علف هرز تاجریزی در تمام تیمارها دارای بیشترین تراکم بود. اثر فاکتور کودی بر تراکم، تولید ماده خشک علف های هرز، عملکرد بذر و عملکرد بیولوژیک در سطح یک درصد معنی دار شد. اثر توده در تمامی صفات مورد بررسی معنی دار نشد و اثر متقابل فاکتور کودی و توده تنها در عملکرد میوه و عملکرد بیولوژیک معنی دار بود. بیشترین و کمترین تراکم و ماده خشک علف های هرز به ترتیب مربوط به تیمار اوره 100 درصد و شاهد (بدون کود) بود. همچنین بیشترین و کمترین عملکرد میوه و عملکرد بیولوژیک در فاکتور کودی و اثر متقابل توده و فاکتور کودی مشاهده شد که به ترتیب مربوط به تیمار کودی (ورمی کمپوست 6/66 درصد + اوره 3/33 درصد) و شاهد (بدون کود) بود. نتایج نشان داد که ترکیب کودهای آلی و شیمیایی علاوه بر کاهش تراکم و وزن خشک علف های هرز در افزایش عملکرد نیز تاثیر گذار است.
اوره,علف هرز,عملکرد,گشنیز,نیتروژن,ورمی کمپوست
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_758.html
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_758_4fac534395c3229049d0ace96ce16b64.pdf
دانشگاه تبریز
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4329
23
2
2013
07
23
مدلسازی سبز شدن علفهایهرز یکساله در لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) در راستای مدیریت علفهای هرز
129
137
FA
علیرضا
یوسفی
دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان
yousefi.alireza@znu.ac.ir
محمد¬علی
پیری
دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان
روح¬اله
امینی
دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز
مدلهای که سبز شدن گیاهچههای علفهرز را در رابطه با زمان دمایی شبیهسازی می کنند، با بهینه سازی زمان کنترل، زمینه کاهش مصرف علفکش ها می توانند فراهم سازند. هدف این تحقیق ارائه مدلی برای پیشبینی زمان سبز شدن گیاهچه علفهایهرز سوروف (<em>Echinochloa crus-galli </em>(L.) P. Beauv)، تاجخروس (<em>Amaranthus retroflexus </em>L<em>.</em>) و سلمهتره (<em>Chenopodium album</em> L.) تحت تاج پوشش لوبیا بود. دادههای سبز شدن علفهایهرز در سال 1389 (بهار و تابستان) جهت مدل سازی الگوی سبز شدن هر یک از علف های هرز در رابطه با زمان دمایی درعمق 5 سانتیمتری خاک استفاده شد. دو تابع ویبول و گامپرتز جهت بررسی رابطه بین زمان دمایی و سبز شدن گیاهچه های علف هرز استفاده شدند. مدل گامپرتز با دقت بالایی (RMSE بین 3/5 تا 7/6درصد) رابطه بین زمان دمایی و سبز شدن گیاهچه های هر سه گونه را پیشبینی نمود. در حالی که مدل ویبول به استثنایی تاج خروس برازش نامناسبی داشت. همچنین سه گونه الگوی سبز شدن و زمان دمایی مورد نیاز برای آغاز سبز شدن متفاوتی نشان دادند و می توان آنها را از نظر زمان دمایی مورد نیاز جهت آغاز و تکمیل سبز شدن به دو دسته تقسیم کرد. در گروه اول تاجخروس و سوروف قرار گرفتند که در مدت زمان کمتری سبز شدن آنها به وقوع پیوست بطوریکه بین 391-488 واحد زمان دمایی برای سبز شدن کامل گیاهچهها نیاز داشتند. در گروه دوم سلمه تره سبز شدن طولانی تری داشت و به 620 واحد زمان دمایی جهت تکیمل این چرخه نیاز داشت. الگوی متفاوت سبز شدن این گونه ها پیشنهاد می کند که سوروف و تاجخروس باید از اولویت بیشتری جهت کنترل نسبت به سلمه تره در لوبیا برخوردار باشند.
سبز شدن گیاهچه,زمان دمایی,مدل¬سازی,مدیریت علف¬هرز
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_759.html
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_759_39bf3cb51c684ad1e565f7e719ba4033.pdf