2024-03-29T04:47:53Z
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1402
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
اجزای عملکرد و عملکرد کمی و کیفی گیاه دارویی خارمریم (Silybum marianum L.) تحت کاربرد نهادههای آلی و زیستی
یوسف
نصیری
عبدالله
جوانمرد
اهداف: این پژوهش بهمنظور بررسی اثر کاربرد کودهای آلی و زیستی بر عملکرد، اجزای عملکرد، درصد روغن و سیلیمارین خارمریم انجام گردید. مواد و روشها: آزمایش بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه در سال 1395 اجرا گردید. عامل اول کود آلی در سه سطح بدون کاربرد (شاهد)، 20 تن در هکتار کود دامی و 15 تن در هکتار ورمیکمپوست و عامل دوم شامل روش کاربرد کود زیستی سوپرنیتروپلاس در چهار سطح عدم مصرف، بذرمال (تلقیح بذور) ، کودآبیاری (سرک) و بذر مال + کودآبیاری بودند. یافتهها: بیشترین عملکرد کاپیتول و عملکرد بیولوژیکی با کاربرد کود دامی بهدست آمد. تعداد دانه در کاپیتول و وزن هزاردانه با کاربرد هر دو نوع کود دامی و ورمیکمپوست نسبت به شاهد افزایش معنیدار نشان دادند. بیشترین عملکرد دانه (2/160 گرم در مترمربع) و درصد روغن (52/17 درصد) با کاربرد ورمیکمپوست و بیشترین عملکرد روغن (9/27 گرم در مترمربع) با کاربرد کود دامی بهدست آمد که بهترتیب نسبت به شاهد افزایشهای 31، 8/7 و 7/39 درصدی داشتند. هر سه روش کاربرد سوپرنیتروپلاس نسبت به شاهد افزایش معنیداری بر درصد روغن دانه داشتند. حداکثر تعداد کاپیتول و وزن هزاردانه با روش تلفیقی کاربرد سوپرنیتروپلاس (بذرمال + کودآبیاری) بهدست آمد. بیشترین عملکرد دانه (4/159 گرم در مترمربع)، درصد روغن (7/ 17درصد) و عملکرد روغن (7/28 گرم در مترمربع) با کاربرد روش تلفیقی بدون تفاوت معنیدار با روش کودآبیاری و بذرمال بهدست آمد که نسبت به شاهد بهترتیب 9/24، 5/12 و 9/41 درصد افزایش نشان دادند. بیشترین درصد سیلیمارین با کاربرد ورمیکمپوست و سطوح مختلف سوپرنیتروپلاس بدون تفاوت معنیدار با یکدیگر (بهطور متوسط 2/6 درصد) بهدست آمد که نسبت به عدم کاربرد کود آلی و زیستی (شاهد) بهطور متوسط 8/79 درصد افزایش نشان دادند. نتیجهگیری: کاربرد کودهای دامی و ورمیکمپوست و کاربرد سوپرنیتروپلاس بهصورت بذرمال و یا کودآبیاری باعث بهبود اجزای عملکرد، عملکرد دانه، درصد روغن و سیلیمارین در خارمریم میشود.
خارمریم
درصد روغن
سیلیمارین
سوپرنیتروپلاس
عملکرد دانه
کود دامی
ورمیکمپوست
2021
04
21
1
22
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12767_a539e433eae2dd92fe0e86873f9cb3a5.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
بررسی عملکرد و خصوصیات فیزیولوژیکی ارزن مرواریدی (Pennisetum glaucum) در پاسخ به کودهای زیستی و رژیمهای مختلف آبیاری
مجید
قنبری
علی
مختصی بیدگلی
کامران
منصور قناعی پاشاکی
پرنیان
طالبی سیه سران
اهداف: این پژوهش بهمنظور بررسی تأثیر کاربرد کودهای زیستی بر کاهش اثرات کمبود آب بر ارزن مرواریدی تحت شرایط مزرعهای مورد مطالعه قرار گرفت.
مواد و روشها: آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار طی سال 1398 به تاریخ کشت 20 فروردین در مزارع منتخب منطقه سیاهکل زیر نظر گروه زراعت دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری کارشناسان جهاد کشاورزی لاهیجان (مرکز ترویج کشاورزی کلشتاجان) اجرا شد. تیمارها شامل سه سطح تنش شامل آبیاری در زمانهای 15 (شاهد)، 30 (تنش متوسط) و 45 (تنش شدید) درصد تخلیه رطوبت قابل دسترس خاک و چهار سطح کود زیستی (شاهد، نیتروکسین، فسفات بارور- 2، نیتروکسین+ فسفات بارور- 2) بودند.
یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد که ارتفاع بوته، میزان کلروفیل a و b، عملکرد دانه و فعالیت آنزیم کاتالاز از نظر رژیمهای مختلف آبیاری و کودهای زیستی و شاخص برداشت، فتوسنتز و فعالیت آنزیم پراکسیداز از نظر برهمکنش رژیمهای مختلف آبیاری و کودهای زیستی معنیدار بود. کاربرد توأم نیتروکسین و فسفات بارور- 2 موجب افزایش 12/13 درصد ارتفاع بوته، 54/40 و 83/45 درصد کلروفیل a و b، 29/19 درصد عملکرد دانه، 62/30 درصد سرعت فتوسنتز و 12/41 و 18/36 درصد فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز ارزن مرواریدی در شرایط رژیمهای مختلف آبیاری شد.
نتیجهگیری: نتایج آزمایش نشاندهنده بهبود خصوصیات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و افزایش مقاومت گیاه ارزن به شرایط تنش خشکی ناشی از کاربرد کودهای زیستی است. بهطور کلی، کاربرد کودهای زیستی نیتروکسین و فسفات بارور- 2 از طریق افزایش رشد رویشی و محتوای کلروفیل برگ، افزیش سرعت فتوسنتز گیاه و افزایش فعالیت آنزیمهای مقاومت به تنش میتواند برای بهبود عملکرد کمی ارزن مرواریدی تحت شرایط تنش رطوبتی در مناطق جلگهای گیلان مناسب بهنظر رسد.
آنتی اکسیدان
ارزن دانه درشت
خشکی
فتوسنتز
کمآبیاری
2021
04
21
23
37
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12774_48939a958775c4f549d5a98ae9eafe79.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
تأثیرکاربرد باکتریهای آزاد کننده ﭘتاسیم بر عملکرد سه رقم گندم نان (Triticum aestivum L.)
زهرا
سعیدی
حمید
مدنی
محمد حسن
شیرزادی
حسین
حیدری شریف آباد
غلامرضا
افشار منش
اهداف: استفاده از باکتریهای آزاد کننده پتاسیم در خاکهای حاوی پتاسیم غیر محلول انباشت شده و غیر قابل جذب توسط گیاهان میتواند به حلالیت بیشتر این منابع معدنی پتاسیم خاک و در نتیجه جذب آن توسط گیاه کمک کند. لذا هدف از این مطالعه، تعیین اثر کاربرد کود زیستی آزاد کننده پتاس در مقایسه با کاربرد کودهای شیمیایی پتاسه رایج در کشور بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم نان بود.
مواد و روشها: برای مطالعه تأثیر کاربرد کود زیستی پتاسیم بر عملکرد ارقام گندم در جنوب کرمان، آزمایشهایی طی دو سال و به صورت اسپلیت پلات در قالب بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد جیرفت انجام شد. ارقام مختلف گندم نان شامل چمران2، برات و خلیل به عنوان عامل اصلی و منابع و مقادیر ﭘتاسیم در چهار سطح: 1. شاهد (بدون مصرف هیچ کودی) 2. مصرف کود شیمیایی سولفات ﭘتاسیم (باتوجه به نتایج تجزیه خاک) 3. نصف کود شیمیایی توصیه شده با توجه به نتایج تجزیه خاک بعلاوه مصرف کود زیستی ﭘتاسیم 4. کود زیستی پتاسیم به تنهایی (از منبع کود زیستی پتابارور)، سطوح تیمارهای فرعی بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد، ارقام گندم نان واکنش متفاوتی را به سطوح و منابع مختلف کودی طی دو سال مطالعه نشان دادند. با این وجود مصرف کود زیستی پتاسیم به تنهایی و همچنین توأم با کاهش50% کود شیمیایی توصیه شده توانست موجب دستابی به عملکرد دانه در ارقام گندم چمران2 (8 تن در هکتار) رقم خلیل (49/7 تن در هکتار) و رقم برات (6/7 تن در هکتار) گردد. آنچه که در نتایج مشهود بود، کاربرد کود زیستی پتاسیم بکار رفته توانست موجب بهبود معنی داری در میزان عملکرد زیستی و عملکرد دانه، شاخص برداشت، وزن هزار دانه و ارتفاع بوته گردد.
نتیجهگیری: کاربرد کود زیستی پتاسیم همراه با نیمی از کود شیمیایی سولفات پتاسیم توصیه شده میتواند علاوه بر کاهش مصرف مقدار کودهای شیمیایی در کاهش هزینههای تولید و سلامت محصول گندم نان موثر باشد.
باکتری آزاد کننده پتاسیم
گندم نان
شاخص برداشت
عملکرد دانه
کود سولفات پتاسیم
2021
04
21
39
48
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12775_a9f8f16d625a9b5d543f0dec91d7c78c.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
اثر کشت مخلوط لوبیا سبز با سیب زمینی بر شاخصهای رشد، عملکرد و کل خروجی زمین در سطوح مختلف نیتروژن
جواد
صدیقی کامل
جواد
حمزه ئی
طاهره
صدرا
اهداف: عملکرد کم و بهره وری کل زمین از عمده ترین چالش های مرتبط با کشاورزی در کشورهای در حال توسعه است. تنوع گیاهان زراعی با معرفی حبوبات در کشت مخلوط می تواند به کاهش این چالش ها کمک کند. از این رو، بررسی اثرات کشت مخلوط لوبیا سبز با سیب زمینی (رقم آگریا) بر شاخصهای رشد، عملکرد و کل خروجی زمین (TLO) از مهمترین اهداف این پژوهش بود.
مواد و روش: آزمایش در سال زراعی 1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا انجام گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 12 تیمار در سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل چهار الگوی کشت خالص سیبزمینی (M1)، کشت لوبیا سبز بین ردیفهای سیبزمینی (M2)، کشت لوبیا سبز روی ردیفهای سیبزمینی (M3) و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیفهای سیبزمینی (M4) و سه سطح کود نیتروژن (N0، N80 و N160: به ترتیب معادل صفر، 80 و 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) بودند.
یافتهها: نتایج آزمایش در مورد گیاه سیب زمینی نشان داد بیشترین تجمع ماده خشک اندام هوایی (529 گرم در متر مربع) و شاخص سطح برگ (86/4) از تیمار M1×N160 و بیشترین سرعت رشد محصول (72/21 گرم بر متر مربع در روز) از الگوی کشت M2 بهدست آمد. بیشترین تجمع ماده خشک در غده (877 گرم در متر مربع)، سرعت رشد غده (50/24 گرم در متر مربع در روز) و عملکرد غده (48/42 تن در هکتار) از تیمار M2×N160 حاصل شد. در لوبیا سبز بیشترین تجمع ماده خشک، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول و بیشترین عملکرد نیام سبز از تیمار M2×N80 بدست آمد. در سطح کانوپی نیز بیشترین تجمع ماده خشک، سطح برگ، LER و TLO به تیمار M2×N80 تعلق گرفت. تیمار M2×N80در مقایسه با تیمار M1×N0 (کشت خالص سیب زمینی بدون دریافت نیتروژن) مقدار TLO را 43 درصد افزایش داد.
نتیجه گیری: در مجموع کشت لوبیا سبز بین ردیفهای سیب زمینی و کاربرد 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار علاوه بر ایجاد تنوع زیستی و پایداری اکوسیستم باعث حداکثر بهرهوری از زمین میشود.
نسبت برابری زمین
شاخصهای رشد
کشت مخلوط
کل خروجی زمین
سیب زمینی
2021
04
21
49
69
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12776_46af6a978408cd998d769cf01bc75e9a.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
سودمندی تولید علوفه در کشت مخلوط کوشیا (Kochia scoparia)، سسبانیا (Sesbania aculeata) و گوار (Cyamopsis tetragonoliba) تحت شوری آب
محمد رضا
غفاریان
علیرضا
یدوی
عادل
دباغ محمدی نسب
معصومه
صالحی
محسن
موحدی دهنوی
اهداف: مطالعهبه منظور ارزیابی شاخصهای رقابتی و اقتصادی کشت مخلوط کوشیا، سسبانیا و گوار برای انتخاب بهترین سیستم کشت در شرایط تنش شوری انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی مرکز ملی تحقیقات شوری ایران- یزد در سالهای زراعی 1395 و 1396 انجام شد. عامل اصلی، تنش شوری در سه سطح آبیاری با آب دارای هدایت الکتریکی 4، 9 و 14 دسیزیمنس بر متر و عامل فرعی، الگوی کشت تککشتی کوشیا، سسبانیا و گوار و کشتهای مخلوط دو و سه گونهای آنها بود.
یافتهها: تنش شوری سبب کاهش ارتفاع سسبانیا و گوار گردید و کشت مخلوط سبب حفظ ارتفاع گوار و کاهش دمای برگ آن شد. بیشترین درصد پوشش سبز در شوری 4 و 9 دسیزیمنس بر متر در کشت مخلوط سه گونه، ولی در شوری 14 دسیزیمنس بر متر در تککشتی کوشیا مشاهده شد که اختلاف معنیداری با کشت مخلوط سه گونه نداشت. با افزایش شوری از 4 به 14 دسیزیمنس بر متر شاخص کلروفیل برگ گوار 9/21 درصد و سسبانیا 4/11 درصد کاهش یافت. کشت مخلوط سه گونه سبب افزایش شاخص کلروفیل برگ گوار گردید. در تنش شوری بیشترین و کمترین کاهش عملکرد علوفه به ترتیب برای گوار و کوشیا بود.
نتیجهگیری: با توجه به مزیت اقتصادی حاصل از چهار شاخص ارزیابی و میزان مجموع ارزش نسبی در سه سطح شوری (16/1، 08/1 و 01/1)، جایگزینی تککشتی کوشیا با کشت مخلوط سه گونه پیشنهاد میگردد.
پوشش سبز
دمای برگ
سودمندی مالی
شاخص کلروفیل
نسبت رقابت
نور جذب شده
2021
04
21
71
86
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12777_2adafbdda7c4f50f858b584a8dca1fd2.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
بررسی اثر تلقیح قارچ های میکوریز آربوسکولار و شبه میکوریز بر رشد و جذب فسفر گیاه گشنیز
علی
لطف الهی
صاحبعلی
بلندنظر
ناصر
علی اصغرزاد
بهمن
خوشرو
آرزو
صیامی
چکیده
اهداف:استفاده از پتانسیل میکروبهای خاک مانند قارچهای میکوریز در قالب کودهای زیستی، یکی از راههای دوستدار محیط زیست است که به کاهش استفاده از نهادههای شمیایی وکاهش خسارات وارد شده بر محیط زیست و انسان کمک میکند. بر این اساس در این تحقیق تأثیر تلقیح دوگونه قارچ میکوریز ( Diversispora versiformis و Rhizophagusirregularis) و یک گونه قارچ شبه میکوریز Piriformospora indica بصورت مجزا و تلفیقی بر عملکرد و میزان جذب فسفر گیاه گشنیز بررسی شد.
مواد و روشها:این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط گلخانهای انجام گرفت. تیمارهای آزمایش شامل تیمار قارچ منفرد (Rhizophagus irregularis، Diversispora versiformis، Piriformospora indica)، تیمار قارچی توأم (Rhizophagus irregularis + Diversispora versiformis، Piriformospora indica + Diversispora versiformis، Piriformospora indica+ Rhizophagus irregularis، Piriformospora indica + Rhizophagus irregularis + Diversispora versiformis)، تیمار شاهد مثبت (دارای کود اوره و سوپرفسفات تریپل، بدون قارچ) و تیمار شاهد منفی (بدون کود شیمیایی، بدون قارچ) بود.
یافتهها:نتایج نشانداد که اثر هرسه گونه قارچ (میکوریز و شبهمیکوریز) بر شاخصهای رشدی (وزن تر وخشک اندام هوایی و ریشه) و غلظت فسفر در مقایسه با تیمار شاهد معنیدار میباشد (p<0.01). در مقایسه با شاهد منفی، میزان افزایش در وزن خشک بخش هوایی در تیمار شاهد مثبت (13/36%)، در وزن خشک ریشه تیمارهای R. irregularis ، PC و D. versiformis (بترتیب 04/48 %، 65/45 % و 94/42 %)، در شاخص کلروفیل تیمار قارچ P. indica (18/32 %) ، در درصد کلنیزاسیون، تیمار تلفیقی P. indica+ R. irregularis (75/91 %) ، در غلظت فسفر بخش هوایی تیمار P. indica (50/34 %) و غلظت فسفر بخش ریشه نیز در تیمار P. indica + R. irregularis (88/25 %) بودند.
نتیجهگیری:طبق نتایج این تحقیق میتوان در کشت سبزیها به منظور کاهش مصرف کودهای فسفاته از قارچهای میکوریزی جهت افزایش عملکرد گیاه استفاده کرد.
کود زیستی
شاخص کلروفیل
کلنیزاسیون
زادمایه قارچی
گیاه دارویی
2021
04
21
87
101
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12791_782f09cc1b408c9fe3695076da5ef1e7.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
اثر زادمایههای جامد انتروباکترکلوآسه بر عملکرد دانه و روغن کلزا
شهلا
نوبخت
محمدرضا
ساریخانی
نصرت اله
نجفی
اهداف تحقیق: اهداف این آزمایش شامل تعیین زادمایه جامد مناسب از نظر زندهمانی باکتری، بهبود رشد، درصد روغن کلزا و همچنین تعیین مقدار روغن و نوع اسیدهای چرب کلزا در تیمارهای مختلف میباشد. مواد و روش: بر همین اساس این آزمایش به بررسی اثر چندین ترکیب زادمایه جامد از باکتریEnterobacter cloacae S16-3 بر گیاه کلزا (Brassica napus L.) رقم هایولا 308 پرداخته است. زادمایه جامد این باکتری در حضور حاملهای مختلف شامل باگاس، پیت، هیدروچار، بایوچار، خاکاره و پرلیت بهصورت منفرد و مخلوط آنها با پرلیت (بهجز پیت) با نسبت وزنی (1:1) تهیه شد و جمعیت این باکتری بعد از گذشت شش ماه شمارش شد، سپس اثربخشی زادمایه کودهای زیستی از طریق مایهزنی بر گیاه کلزا بررسی شد. آزمایش بهصورت طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانهای با در نظر گرفتن 10 تیمار مربوط به حامل جامد، یک تیمار شاهد (بدون کود و بدون باکتری)، تیمارهای کود شیمیایی 100 درصد و 70 درصد NPK انجام شد. در طول دوره رشد، رطوبت گلدانها از طریق توزین در یک دامنه رطوبتی (FC 8/0 – 7/0) نگهداری شدند. در طول دوره رشد شاخص کلروفیل برگ اندازهگیری شد و بعد از اتمام دوره رشد، گیاهان از محل طوقه برداشت شد و وزن خورجین در بوته، تعداد دانه در بوته، ارتفاع بوته، قطر طوقه، حجم ریشه در بوته، وزن تر و خشک شاخساره، ریشه و دانه، وزن تر و خشک کل، عملکرد دانه در بوته، میزان روغن با دستگاه سوکسله و درصد اسید چرب با کروماتوگرافی گازی اندازهگیری شد. یافتهها: یافتههای این تحقیق نشان داد که اثر باکتریEnterobacter cloacae در قالب فرمولاسیون دهگانه سبب افزایش تعداد دانه در بوته، ارتفاع بوته، قطر طوقه، شاخص کلروفیل، حجم ریشه، وزن تر و خشک شاخساره، ریشه و دانه، وزن تر و خشک کل، عملکرد دانه و وزن خورجین شد. اثر تلقیح زادمایههای جامد انتروباکتربر وزن هزار دانه معنیدار نشد. نتایج مربوط به درصد روغن و اسید چرب نشان داد که به جز دو تیمار پیت و بایوچار که نسبت به شاهد کاهش درصد روغن داشتند، بقیه تیمارها افزایش درصد روغن را نشان دادند و در ارتباط با اسید چرب، تیمار باگاس-پرلیت سبب افزایش درصد اسیداولئیک و افزایش کیفیت روغن گردید. نتیجهگیری: براساس یافتههای حاصل از آزمایش، استفاده از انتروباکتر در قالب حاملهای جامد سبب بهبود بسیاری از ویژگیهای زراعی، افزایش درصد روغن و اسید چرب گیاه کلزا شد. اما برای تأیید نهایی کارایی این تحقیق بهتر است که علاوهبر آزمایشهای درون شیشهای و گلخانهای، اثر بخشی آنها در شرایط مزرعهای با میزبانهای متفاوت هم مورد آزمایش قرار گیرد. با توجه به نتایج به دست آمده از میان حاملهای استفاده شده، حاملهای هیدروچار، بایوچار-پرلیت و باگاس-پرلیت نتایج بهتری نشان دادند و توصیه میشوند.
انتروباکتر کلوآسه
زادمایه جامد
کلزا
کود زیستی
2021
04
21
103
123
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12801_217eed3e8be0da66e0da6c40c74e8673.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
اثرات کودهای بیولوژیک، شیمیایی و دامی بر صفات بیوشیمیایی، عملکرد و اجزاء عملکرد ذرت سینگل کراس 500
مهدی
اله رسانی
سید حمیدرضا
رمضانی
اهداف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف کودهای دامی، شیمیایی و زیستی بر برخی صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک، بیوشیمیایی، عملکرد و اجزاء عملکرد ذرت سینگل کراس 500 و همچنین معرفی بهترین تیمار کودی به انجام رسید.
مواد و روشها: آزمایشی بهصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در اوایل تیرماه سال زراعی 1398 در مزرعهای واقع در دشت گیو از توابع شهرستان خوسف استان خراسان جنوبی اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل تلقیح و عدم تلقیح بذور با کود فسفات بارور 2 بهعنوان فاکتور اصلی، 3 سطح کود شیمیایی (شاهد، N150:P25:K150 و N300:P50:K300 در هکتار) و سه سطح کود دامی (شاهد، 10 و 20 تن در هکتار) به عنوان فاکتورهای فرعی بودند. علاوه بر این، صفات ارتفاع بوته، وزن خشک اندامهای هوایی، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، پروتئین دانه، محتوای کلروفیل a، b، کل و کاروتنوئیدها مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد که تلقیح بذور با کود بیولوژیک فسفات بارور 2 سبب افزایش معنیدار وزن خشک بخشهای هوایی، تعداد دانه در ردیف، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و رنگیزههای گیاهی گردید. همچنین، کاربرد 20 تن در هکتار کود دامی و تیمار N300:P50:K300 سبب افزایش معنیدار تمامی صفات مورد بررسی نسبت به تیمار شاهد شدند. براساس نتایج نیز مشاهده شد که برهمکنشهای کود بیولوژیک×کود شیمیایی (کلروفیل b، کلروفیل کل، کاروتنوئیدها و عملکرد بیولوژیک)، کود بیولوژیک×کود دامی (وزن خشک هوایی، کلروفیل b، کلروفیل کل و کاروتنوئیدها)، کود شیمیایی×کود دامی (وزن خشک هوایی، عملکرد بیولوژیک، کلروفیل b و کاروتنوئیدها) و کودهای بیولوژیک×شیمیایی×دامی (کاروتنوئیدها) اثرات معنیداری ایجاد کردند.
نتیجهگیری: به طور کلی، نتیجهگیری میشود که تلقیح بذور به وسیله فسفات بارور 2، کاربرد 20 تن در هکتار کود دامی، تیمار شیمیایی N300:P50:K300 و برهمکنش کودهای زیستی، دامی و شیمیایی سبب بهبود عملکرد و اجزای عملکرد ذرت سینگل کراس 500 در شرایط کشاورزی منطقه مورد پژوهش گردید.
پروتئین دانه
رنگیزه های فتوسنتزی
عملکرد ذرت
کود زیستی
کود گاوی
2021
04
21
125
143
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12792_64235f75823bbe46c13297433cb14cfd.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
اثر دو پایه تجاری و تلقیح با دو گونه قارچ میکوریز بر جذب برخی عناصر و صفات کیفی خیار گلخانهای
اصغر
مارزی زاده
صاحبعلی
بلندنظر
جعفر
حاجیلو
علی
لطف الهی
اهداف: آزمایش حاضر به منظور بررسی اثر دو پایه تجاری و تلقیح با دو گونه قارچ میکوریز بر جذب برخی عناصر و صفات کیفی خیار گلخانهای، در کشتهای خاکی آن انجام گردید. مواد و روشها: آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، درگلخانه گروه علوم و مهندسی باغبانی دانشگاه تبریز اجرا گردید. فاکتور اول پیوند خیار گلخانهای رقم ناگین روی دو پایه کدوی شینتوزا، روت پاور و همزیستی با دو گونه قارچ میکوریز (Diversisporaversiformis و Rhizophagus intraradices) به عنوان فاکتور دوم بود. یافتهها: نتایج بدست آمده نشان داد بین پایهها و گونههای قارچ میکوریز مورد مطالعه از نظر صفات کیفی تفاوت معنیداری وجود داشت. بطوری که پایه شینتوزا تلقیح شده با قارچ میکوریز گونهی D.versiformis ضمن داشتن بیشترین عملکرد در واحد سطح (6260.28 گرم در متر مربع) موجب افزایش غلظت فسفر و پتاسیم در برگها شد. همچنین در تیمار گیاهان پیوندی و کلونیزه شده با قارچهای میکوریز صفات کیفی میوه از جمله ظرفیت آنتیاکسیدانی و فنل کل میوه، سفتی بافت میوه، محتوای مواد جامد محلول (TSS) میوه افزایش یافت. در ضمن سایر صفات کیفی میوه از جمله pH وEC عصاره میوه و TA میوه در بین تمام تیمارها تقریبا یکسان بود. نتیجهگیری: در نهایت نتایج تحقیق نشان داد که پیوند خیار بر روی پایه کدو همراه با استفاده از قارچ میکوریز موجب افزایش عملکرد در واحد سطح با حداقل مصرف نهادههای کشاورزی، بهبود شاخصهای کیفی میوه و جذب عناصر غذایی، برای تولید پایدار خیار گلخانهای در شرایط کشت خاکی قابل توصیه است.
خیارگلخانهای
شینتوزا
روت پاور
پیوند
قارچ میکوریزا
کیفیت میوه
2021
04
21
145
161
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12793_dbfa0c69fc1d096321ba89fe184cd11c.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
بررسی تاثیر آب مغناطیسی بر برخی خصوصیات مورفولوژیکی، عملکرد و ترکیبات تشکیل دهنده اسانس مرزه (Satureja hortensis L.)
آیسان
نیرپور دیزج
سعیده
علیزاده سالطه
فریبرز
زارع نهندی
اهداف: در این پژوهش سعی شدهاست تاثیر آب مغناطیسی بر خصوصیات مورفولوژیکی، مقادیر کلروفیل، کارتنوئید، محتوای نسبی آب برگ، آنتوسیانین، فعالیت آنتی اکسیدانی، فنل کل، فلاونوئید و میزان اسانس مرزه مورد بررسی قرار گیرد. مواد و روشها: این آزمایش مزرعه ای در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تیمار آب مغناطیسی (0، 1/0 و 2/0 تسلا) و چهار تکرار انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادهها نشان داد آب مغناطیسی تاثیر معنیداری در سطح یک درصد بر ارتفاع بوته و عملکرد وزن تر داشته و همچنین تعداد گل در هر بوته نیز با احتمال 5 درصد معنیدار شد. از طرفی مغناطیسی کردن آب غلظت نیتروژن را نسبت به شاهد در گیاه افزایش داد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که آب مغناطیسی میزان فنل و فلاونوئید را به ترتیب در سطح احتمال 1 و 5 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. همچنین این تیمار منجر به افزایش درصد اسانس در سطح احتمال 5 درصد نسبت به شاهد گردید. از سوی دیگر تیمار مورد استفاده در این آزمایش، موجب افزایش درصد ترکیباتی نظیر گاما-ترپینن، آلفا ترپینن، p-سیمن، آلفا و بتا پینن و آلفا توجین شد. نتیجه گیری: کاربرد آب مغناطیسی شده با تاثیر بر حلالیت و جذب عناصر، می تواند منجر به افزایش عملکرد و اسانس و خصوصیات دارویی مرزه گردد.
گاما-ترپینن
آلفا ترپینن
آب مغناطیسی
اسانس
مرزه
2021
04
21
163
176
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12800_0ab4e2a5fe82f5681ed4a1cdb3515c20.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
اثر تیمارهای مختلف مواد افزودنی به خاک بر خصوصیات کمی و کیفی چغندر قند (L .Beta vulgaris) تحت رژیمهای مختلف آبیاری
معروف
خلیلی
حمزه
حمزه
اهداف: با توجه اهمیت چغندر قند در استان آذربایجان غربی و همچنین وقوع تنش کمآبی در دورهای مختلف رشد گیاه، تحقیق حاضر باهدف بررسی اثر تنش کم آبی برخصوصیات کمی و کیفی چغندر قند و همچنین اثر تیمارهای مختلف افزودنی به خاک بر تعدیل اثر کم آبی برچغندر قند انجام گرفت.
مواد و روشها: به منظور بررسی اثر تیمارهای مختلف افزودنی به خاک بر ویژگیهای کمی و کیفی چغندر قند در رژیمهای مختلف آبیاری آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو محیط مهاباد و میاندوآب در فصل زراعی98-1397 اجرا شد، رژیمهای آبیاری در سه سطح شامل 60 ، 120 و180 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A به کرت اصلی و تیمارهای مواد افزودنی به خاک شامل سوپرجاذب A200 ، کود دامی، تلقیح بذور با میکوریزا و تیمار شاهد به کرتهای فرعی اختصاص یافتند.
یافتهها: نتایج نشان داد کاربرد میکوریزا و سوپرجاذب در مکان مهاباد بالاترین محتوی آب نسبی برگ (28/73 و69/74 درصد)، وزن خشک اندام هوایی (85/3 و 09/4 تن در هکتار)، عملکرد ریشه(71/60 و 42/59 تن در هکتار)، عیار قند (20/18 و 25/18 درصد)، عملکرد قند ناخالص (88/10 و 55/10 تن در هکتار)، درصد قند خالص(33/15 و 56/15 درصد) و عملکرد قند خالص (05/9 و 07/9 تن در هکتار) را به خود اختصاص دادند، همچنین بررسی برهمکنش صفات نشان داد بالاترین شاخص سطح برگ (11/4)، محتوی آب نسبی برگ (78/87 درصد)، وزن خشک اندام هوایی (11/4 تن در هکتار)، عملکرد ریشه (96/77 تن در هکتار)، عملکرد قند ناخالص (38/13 تن در هکتار)، ضریب استحصال قند (63/86 درصد) و عملکرد قند خالص (71/10 تن در هکتار) به رژیم آبیاری بعد از 60 میلیمتر تبخیر و کاربرد سوپرجاذب اختصاص داشت، همچنین در رژیم آبیاری بعد از 120 میلیمتر تبخیر کاربرد میکوریزا و سوپرجاذب توانستند عملکرد قند خالص را به صورت معنیدار در مقایسه با شاهد در رژیم آبیاری 60 میلی متر تبخیر افزایش دهند،
نتیجه گیری: به طور کلی در شرایط کمآبی استفاده از میکوریزا و سوپرجاذب میتواند اثر تنش کم آبی را بر چغندر قند تعدیل کرده و جایگزین بخشی از آب آبیاری شود.
شاخص سطح برگ
چغندرقند
عملکرد قند خالص
کمآبی
میکوریزا
2021
04
21
171
192
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12799_8e1e00d3a12e5b14f42e28134741f126.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
ارزیابی زراعی مدل WOFOST در برآورد عملکرد برنج در اراضی شالیزاری شهرستان شفت با استفاده از تحلیلهای مکانی سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS)
حدیث
یاقوتی
ابراهیم
پذیرا
ابراهیم
امیری
چکیده
اهداف: تحقیق حاضر جهت کمیسازی عملکرد برنج در شهرستان شفت، واقع در استان گیلان اجرا شد و نقشه پهنهبندی زراعی تولید از طریق رهیافت سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه گردید.
مواد و روشها: اطلاعات مزرعهای 100 نقطه شالیزارهای منطقه در دو سال زراعی (1391 و 1392) برای شبیهسازی توسط مدل WOFOST اندازهگیری شد. دادههای موجود برای دو دسته ارقام محلی و پرمحصول در منطقه، مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها: نتایج مدل اختلاف معنیداری بین مقادیر مشاهده شده عملکرد دانه برنج با مقادیر شبیهسازی نشان نداد (Sig <0.05). مقدار ضریب تبیین (R2) برای هر دو دسته ارقام حدود 80/0 بهدست آمد، و ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده (NRMSE) به ترتیب برای ارقام محلی و پرمحصول 13 و 7 درصد حاصل شد. ارزیابی نتایج آماری حاکی از مشابهت مطلوب دادههای واقعی و برآورد شده است. همچنین شاخصهای آماری نشان میدهد مدل در برآورد عملکرد شالیزارهای با ارقام محلی از خطای کمتری نسبت به ارقام پرمحصول برخوردار است. در مطالعاتی که در مقیاس بزرگ انجام میگیرد، خطای برآورد بیشتر ناشی از اختلاف در مدیریت زراعی میباشد. توزیع مکانی عملکرد دارای شدت و نوساناتی در سطح محدوده مورد مطالعه بوده است، که میتواند در پاسخ به مقادیر مختلف نهادهها، تأخیر در تاریخ کاشت، بارندگیهای خارج از فصل و تنوع در خاک و وضعیت فیزیوگرافی اراضی باشد.
نتیجهگیری: بنابراین بهکارگیری مدلهای شبیهسازی در دستیابی به تولید پایدار برنج و صرفهجویی اقتصادی نهادههای کشاورزی در منطقه میتواند کارگشا باشد و دورنمایی از شرایط تولید در اختیار کشاورزان و مدیران قرار دهد.
برنج
پرمحصول
پهنه بندی زراعی
محلی
GIS
IDW
WOFOST
2021
04
21
193
207
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12807_59531acebed668d31a979ed24ba03605.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
تعیین تراکم بوته و زمان مناسب کاشت لوبیا لیما (Phaseolus lunatus) در استان گیلان
علی اکبر
قنبری
معرفت
مصطفوی راد
رضا
سخاوت
اهداف: این آزمایش برای امکانسنجی زراعت لوبیا لیما در استان گیلان و ارزیابی تأثیر تاریخ کاشت و تراکم بوته بر عملکرد و نحوه رشد و نمو آن انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و دو عامل تاریخ کاشت (20 فروردین، 4 اردیبهشت، 5 مرداد، 20 مرداد) در کرتهای اصلی و تراکم بوته (فاصله بوته 10، 15 و 20 سانتیمتر) در کرتهای فرعی انجام شد. صفات مورفولوژیکی، عملکرد و اجزای عملکرد و مراحل فنولوژی ارزیابی شد.
یافتهها: در سال اول، غیر از عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه، سایر صفات تحت تأثیر معنیدار برهمکنش تاریخ کاشت و تراکم بوته قرار گرفتند. مقایسه میانگین صفات نشان داد که اولین تاریخ کاشت، کمترین عملکرد دانه را داشت. تاریخ کاشت 4 اردیبهشت بیشترین مقادیر عملکرد و درصد پروتئین دانه را نشان داد. در سال دوم، غیر از درصد پروتئین دانه، سایر صفات تحت تأثیر معنیدار برهمکنش تاریخ کاشت و تراکم بوته قرار گرفتند. مطابق مقایسه میانگین صفات، بیشترین عملکرد دانه بهترتیب مربوط به تاریخ کاشت 20 مرداد با فاصله بوتههای 15 و 10 سانتیمتر بود. کمترین عملکرد در واحد سطح از تاریخ کاشت 20 فروردین با فاصله بوته 15 سانتیمتر بهدست آمد. با در نظر گرفتن فاصله ثابت ردیفهای کاشت، در هر دو تاریخ کاشت بهاره و تابستانه، 4 اردیبهشت و 20 مرداد ارجحیت دارند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج دو ساله آزمایش، فاصله بوته 15 سانتیمتر برای کاشت لوبیا لیما مناسب است. همچنین، با توجه به کشت برنج در استان گیلان بهعنوان محصول اصلی، کشت لوبیا لیما پس از برداشت برنج در اواسط مرداد قابل توصیه است.
تاریخ کاشت
صفات زراعی
عملکرد
فاصله بوته
لوبیا لیما
2021
04
21
209
219
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12808_6400f9fc4a2c93b04e88a8ee20df7343.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
اثر سیستمهای خاکورزی، روش کاشت و مقدار نیتروژن بر عملکرد کلزا (Brassica napus L.) و برخی از خصوصیات خاک در شرایط شالیزاری
محمد
ربیعی
مجید
مجیدیان
مسعود
کاوسی
اهداف: این تحقیق بهمنظور بررسی اثر خاکورزی، روش کاشت و مقدار کود نیتروژن بر عملکرد دانه و برخی خصوصیات خاک در زراعت کلزا بهعنوان کشت دوم بعد از برنج انجام شد.
مواد و روشها: آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار طی دو سال زراعی 97- 1395 در مزرعه پژوهشی مؤسسه تحقیقات برنج کشور در شهر رشت اجرا شد. در این آزمایش، سه شیوه خاکورزی شامل خاکورزی متداول (شخم برگرداندار در عمق 30- 25 سانتیمتر+ دوبار دیسک) ، کم خاکورزی (یک بار استفاده از روتیواتور تراکتوری در عمق 15-10 سانتیمتر) و بی خاکورزی به عنوان کرتهای اصلی در نظر گرفته شدند. علاوه بر این، دو روش کشت شامل کشت مستقیم و نشایی و چهار مقدار کود نیتروژن از منبع اوره بهمیزان، صفر، 100، 200 و 300 کیلوگرم در هکتار به صورت فاکتوریل در کرتهای فرعی منظور شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که تیمار کم خاکورزی با 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار با کسب میانگین 3/4144 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد دانه را دارا بود. سیستم بی خاکورزی بیشترین وزن مخصوص ظاهری (58/1 گرم بر سانتی متر مکعب)، شاخص مخروطی (74/3 مگا پاسکال)، رطوبت خاک (13/72 درصد) و کمترین طول ریشه (65/20 سانتیمتر) و وزن ریشه (43/61 گرم در متر مربع) را دارا بود. تیمار بدون مصرف نیتروژن، کمترین مقدار نیتروژن خاک، کربن آلی، طول و وزن ریشه را به خود اختصاص داد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، ترکیب کم خاکورزی با مقدار 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در هر دو روش کشت، مستقیم و نشایی را به دلیل عملکرد دانه بالا میتوان جهت کشت کلزا در اراضی شالیزاری منطقه گیلان پیشنهاد نمود.
جرم مخصوص ظاهری
کربن آلی
کشت دوم
کشت نشایی
کم خاکورزی
وزن ریشه
2021
04
21
221
237
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12809_4f022c18112abae97338ad2461ceaacc.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
اثر روشهای خاکورزی و مقادیر مختلف نیتروژن بر کارآیی مصرف و شاخص تغذیه نیتروژن گندم در یک خاک آهکی (مطالعه موردی: منطقه زرقان، استان فارس)
حمید
هوشمندی
جهانبخش
میرزاوند
مهدی
زارع
اهداف: مطالعه بهمنظور بررسی برهمکنش اثرات روشهای خاکورزی، بقایای ذرت و مقادیر نیتروژن جهت بهبود کارآیی مصرف نیتروژن و حفظ پتانسیل عملکرد دانه گندم رقم چمران در اراضی خشک و نیمه خشک جنوب کشور انجام گرفت. مواد و روشها: پژوهش بهصورت کرتهای دو بار خُرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در اراضی کشاورزی زرقان مرکز تحقیقات، آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس طی دوسال زراعی (از 1395 تا 1397) اجرا شد. فاکتور اصلی خاکورزی با سه روش شخم رایج، کم خاکورزی و بی خاکورزی، فاکتور فرعی بقایای ذرت (هیبرید سینگل کراس 704) با دو سطح حذف و حفظ 30 درصد بقایا و فاکتور فرعی-فرعی نیتروژن خالص با صفر، 101، 152 و 202 کیلوگرم در هکتار (از منبع کود اوره) بودند. یافتهها: نتایج دو سال پژوهش نشان داد، عملکرد دانه گندم (5266 کیلوگرم در هکتار) با افزایش نیتروژن از 101 به 202 کیلوگرم در هکتار در سامانه کم خاکورزی و حفظ بقایای ذرت افزایش یافت. همچنین، کارآیی بازیافت ظاهری و جذب نیتروژن در گندم با افزایش مقدار نیتروژن تا سطح 202 کیلوگرم در هکتار در شرایط حفظ بقایا و با کاهش دفعات شخم افزایش محسوسی داشت. درحالیکه، بیشترین کارآیی فیزیولوژیک و زراعی نیتروژن (به ترتیب 18/58 و 31/19 کیلوگرم بر کیلوگرم) به ترتیب در سامانه خاکورزی رایج و کم خاکورزی با کاربرد 101 و 152 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به دست آمد. در مقابل، کاربرد مقادیر بیشتر و کمتر از 152 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به ترتیب باعث افزایش و کاهش شاخص تغذیه نیتروژن نسبت به یک شد. نتیجهگیری: بهطور کلی، جایگزین کردن روش کم خاکورزی با خاکورزی رایج و یا بی خاکورزی در شرایط حفظ بقایای ذرت و با کاربرد 152 کیلوگرم نیتروژن در هکتار میتواند موجب افزایش کارآیی مصرف نیتروژن بهویژه کارآیی زراعی و کارآیی فیزیولوژیک نیتروژن، بهبود شاخص تغذیه نیتروژن و حفظ پتانسیل عملکرد دانه گندم در تناوب با ذرت گردد.
بی خاکورزی
حفظ بقایا
کارآیی زراعی نیتروژن
کارآیی فیزیولوژیک نیتروژن
کم خاکورزی
2021
04
21
239
257
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12811_0d717aaaaed9b6945315c8a808347978.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
پاسخ عملکرد دانه سه رقم گندم به تلقیح با باکتری آزوسپیریلوم در تاریخ های مختلف کاشت
عیسی
مرادی
محمدجواد
زارع
اهداف: بررسی پاسخ عملکرد دانه سه رقم گندم به دو تاریخ کاشت و باکتری آزوسپیریلوم تحت شرایط مزرعهای و دیم اهداف این پوهش را تشکیل می دادند.
مواد و روشها: آزمایش صورت طرح آزمایشی فاکتوریل بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در اراضی کشاورزی دیم شهرستان آبدانان در سال زراعی 1398-1397 اجرا گردید. فاکتورهای آزمایش شامل رقم گندم (زاگرس، کوهدشت و رقم محلی)، تاریخ کاشت (8 و 23 آذرماه) و باکتری آزوسپیریلوم (کاربرد و عدم کاربرد) بودند.
یافتهها: پاسخ عملکرد دانه و برخی اجزاء تشکیل دهنده عملکرد گندم به باکتری آزوسپیریلوم تحت تاثیر نوع گندم و تاریخ کاشت متفاوت بود. در حالیکه پاسخ عملکرد دانه و تعداد سنبله در واحد سطح دو رقم زاگرس و کوهدشت و در تاریخ کاشت اول به تلقیح با باکتری آزوسپیریلوم مثبت بود اما پاسخ رقم محلی منفی بود. تاخیر در کاشت موجب کاهش 32 درصدی عملکرد دانه گردید وکاربرد باکتری تحت چنین شرایطی (تاخیر در کشت) در هیچ کدام از سه رقم گندم موجب بهبود در عملکرد دانه نگردید. همچنین نتایج نشان دهنده برتری عملکرد دو رقم زاگرس و محلی نسبت به رقم کوهدشت در تاریخ کاشت اول بودند. رقم محلی در تاریخ کاشت دوم از عملکرد بالاتری برخوردار بود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل شده از این آزمایش استفاده از باکتری محرک رشد میتواند تحت تاثیر نوع رقم و تاریخ کاشت گندم متفاوت باشد. با تاخیر در کشت پاسخ عملکرد رقم محلی نسبت به دو رقم دیگر برتری داشت.
آزوسپیریلوم
باکتری
تاریخ کاشت
رقم گندم
عملکرد دانه
2021
04
21
259
273
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12813_8fc1001d28f11a1caf1e36ec85b09128.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
تاثیر تیمارهای مختلف سایه دهی بر برخی ویژگی های کمی و کیفی میوه انار (رقم ملس ساوه)
وحیده
نرجسی
اهداف: به منظورمعرفی راهکاری برای کاهش اثرات دما و شدت نور بالا در مناطق گرم و کاهش درصد آفتاب سوختگی و افزایش کیفیت میوه درختان انار مطالعه حاضر انجام گردید.
مواد و روشها: پژوهش در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با 9 تیمار و 3 تکرار اجرا گردید. 8 تیمار سایهدهی شامل پوششهای سایبان در رنگهای سفید و سبز با 30 و 50 درصد سایهدهی و دو روش اجرا (روی داربست و روی درخت) در زمان گردویی شدن میوههای انار اعمال و با درختان شاهد (بدون پوشش) مقایسه شدند.
یافتهها: در زیر سایبانها در مقایسه با شاهد، میانگین دمای تاج درخت و شدت نور کاهش و رطوبت وزنی خاک و محتوای نسبی آب برگ افزایش یافت. تیمارهای سایهدهی درصد آفتابسوختگی میوههای انار را کنترل و منجر به افزایش وزن و رنگ میوه و آریل، درصد آبمیوه و عملکرد گردیدند. سایبانها باعث کاهش TSS، TA و pH آبمیوه و افزایش آنتوسانین کل، فنل کل، ویتامین C، شاخص طعم در مقایسه با تیمار شاهد شدند. حداکثر وزن میوه و آریل، درصد آبمیوه، رنگپذیری میوه و آریل و عملکرد در تیمار T3 و حداکثر TSS ، TA و pH در تیمارهای شاهد و T3 ثبت شد.
نتیجه گیری: تیمار پوشش سفید 50 درصد، علاوه بر کنترل آفتابسوختگی، عملکرد کمی و کیفی میوه، آنتوسیانین کل، فنل کل و ویتامین C را بدون تغییر در TSS، TA و pH افزایش میدهد و کاربرد آن در باغات انار برای دستیابی به عملکرد بالاتر و تولید میوههایی بازارپسند بدون هیچ گونه اثرات مخرب بر کیفیت میوه توصیه میشود.
آفتابسوختگی
آنتوسیانین
پوشش سایبان
فنل کل
عملکرد
2021
04
21
275
293
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12815_b2a21a2ecfddcfaf0fc9e7246ce25a68.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
مطالعه پایداری عملکرد دانه نخود تیپ دسی در محیطهای مختلف و معرفی لاینهای امید بخش
همایون
کانونی
داود
صادق زاده اهری
علی
سعید
سیده سودابه
شبیری
محسن
مهدیه
مریم
حاجی حسنی
کاظم
ستوده مرام
مصطفی
بهشتی دانالو
اهداف: اصلاح و معرفی ارقام پیروز و کاکا به بیش از چهل سال قبل برمیگردد. هدف از این بررسی دستیابی به ژنوتیپهای پرمحصول نخود سیاه، پایدار و سازگار به کشت دیم بهاره در مناطق مرتفع غرب کشور بود.
مواد و روشها: در این پژوهش ۱۸ لاین انتخابی نخود تیپ دسی، همراه با دو رقم کاکا و پیروز به عنوان شاهد در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار به مدت ۳ سال (97-1394) در چهار ایستگاه تحقیقاتی کشور (کردستان، مراغه، ارومیه و زنجان) کشت و مورد مقایسه قرار گرفتند. محاسبات آماری بر اساس عملکرد دانه در هر پلات به روش تجزیه واریانس ساده و مرکب انجام شد. برای تعیین اثر متقابل ژنوتیپ در محیط بر عملکرد دانه، دادهها با استفاده از مدل AMMI و بای پلات GGE تجزیه شدند.
یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد که دو مؤلفه اصلی اول معنیدار بودند. تقسیمبندی مجموع مربعات کل مشخص ساخت که اثر ژنوتیپ و به دنبال آن اثر متقابل G×E و اثر محیط به ترتیب منابع تغییر برجسته در این تجزیه بوده و گروههای محیطی متفاوت را مشخص کردند. بر اساس نتایج تجریه بایپلات GGE، تعدادی لاین جدید که از نظر میزان عملکرد دانه و پایداری محصول قابل رقابت با رقم پیروز بودند شناسایی شدند.
نتیجهگیری: اثرمتقابل ژنوتیپ در محیط نقش اساسی در شناسایی و معرفی دو لاین امید بخش G2 (IDDMAR-2012-32) و G1 (IDDUR-2012-12) با عملکرد بالا، پایداری مطلوب و بازارپسندی مناسب ایفا نمود. این ژنوتیپها را میتوان پس از بررسیهای تکمیلی به عنوان جایگزین رقم پیروز به کشاورزان نخودکار معرفی کرد.
اثر ژنوتیپ×محیط
سازگاری عملکرد
مدل AMMI
بایپلات GGE
نخود
2021
04
21
295
312
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12816_a106d61c8a4bba0640dd3a47dae66488.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
تأثیر انواع مالچ و علفکش بر مهار علفهای هرز و عملکرد توتفرنگی (Fragaria ˣ ananassa) در شرایط خوزستان
مهیار
شرافتی
الهام
الهی فرد
عبدالرضا
سیاهپوش
مختار
حیدری
احمد
زارع
اهداف: با توجه به پرطرفداربودن محصول توتفرنگی و همچنین، آسیبپذیری آن در برابر آفاتی مانند علفهای هرز، بهکارگیری روشهایی جهت افزایش تولید آن ضروری بهنظر میرسد. از اینرو، پژوهشی با هدف امکانسنجی تولید توتفرنگی در مناطق جنوبی استان خوزستان و مهار علفهای هرز پهن برگ و کشیده برگ در توت فرنگی با استفاده از سموم پیش کاشت جدید یا پیش رویش در تلفیق با برخی انواع مالچ انجام شد. مواد و روشها : بدین منظور، آزمایشی در سال 1396 بهصورت کرتهای یکبار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان انجام شد. استفاده از علفکشهای تریفلورالین (2 لیتر ماده تجارتی در هکتار) و ایندازیفلم (100 میلیلیتر ماده تجارتی در هکتار) در زیر لایه مالچ و شاهد بدون کاربرد علفکش بهعنوان کرتهای اصلی و پوشش سطح خاک با برگ خرد شده خرما، پلیاتیلن (پلاستیک سیاه)، باگاس نیشکر و بدون مالچ بهعنوان کرتهای فرعی در نظر گرفته شد. پس از اعمال تیمارهای علفکش (56 روز بعد) نمونهبرداری از علفهای هرز انجام شد. برداشت میوهها هشت هفته پس از کاشت نشاهای ریشهدار شده در زمین اصلی شروع شد. همچنین، اجزای عملکرد شامل تعداد میوه، قطر میوه و وزن کل میوه اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج نشان داد اثر کاربرد مالچ پلیاتیلن و برگ خرما در مهار علفهای هرز بهطور معنیداری بهتر از تیمارهای بدون مالچ و مالچ باگاس نیشکر بود.این دو علفکش بهطور متوسط وزن خشک علفهای هرز را نسبت به شاهد حدود 50 درصد کاهش دادند. نتایج نشان داد اثر برهمکنش تیمارهای علفکش و مالچ تنها بر آنتوسیانین میوه معنیدار بود و بر سایر صفات کیفی میوه شامل اسیدآسکوربیک، اسیدیته کل، مواد جامد محلول کل و شاخص طعم معنیداری نشد. بیشترین تعداد میوه (96/52 و 51/47 میوه در متر مربع) در تیمارهای پلیاتیلن و ایندازیفلم، بیشترین قطر میوه (31 میلیمتر) در تیمارهای پلی اتیلن بههمراه کاربرد ایندازیفلم و بیشترین وزن کل میوه (3/1049 و 2/880 گرم در متر مربع) در تیمارهای پلیاتیلن و ایندازیفلم مشاهده گردید. نتیجه گیری:بهطورکلی، مالچ پلی اتیلن به همراه علفکش موثرترین تیمار در مهار علفهای هرز توتفرنگی بود. درخصوص شاخصهای عملکرد توت فرنگی استفاده از مالچ پلیاتیلن منجر به افزایش مقدار محصول و کیفیت میوه شد. در مورد شاخصهای کیفی، در صورت عدم استفاده از مالچ، کاربرد تریفلورالین و در صورت عدم کاربرد علفکش استفاده از مالچ پلیاتیلن توصیه میشود.
باگاس نیشکر
برگ خرما
پلی اتیلن
کیفیت میوه
وزن خشک علفهای هرز
2021
04
21
313
329
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12818_1910b7180eed1755298442757ab79731.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
اثرات خاکورزی حفاظتی بر کارایی فنی گندمکاران در شهرستان دزفول
آزاده
تنورساز
محمد
بخشوده
حسن
آزرم
اهداف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل اثرات پذیرش تکنولوژی خاکورزی حفاظتی بر میزان و احتمال وقوع کارایی فنی انجام گردید.
مواد و روشها: برای دستیابی به هدف تحقیق، از مدل دو مرحلهای هکمن استفاده شد. از دادههای مقطعی در سال زراعی 95- 1394 استفاده شد. دادهها از طریق تکمیل پرسشنامه از 168 تولیدکننده گندم به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای در شهرستان دزفول جمعآوری شد.
یافتهها: نتایج تحلیل مالی نشان داد که خاکورزی حفاظتی در مقایسه با روش خاکورزی مرسوم عملکرد و سود ناخالص در هر هکتار را به ترتیب 22/20 و 44/21 درصد افزایش میدهد. میانگین کارایی فنی در بین زارعین مورد بررسی نیز 78/0 است. همچنین، نتایج نشان داد از نظر تکنولوژی تولید و مدیریت، اختلاف کارایی فنی میان کارآمدترین و ناکارآمدترین تولیدکننده 43/0 است. علاوه بر این، متغیرهای پذیرش تکنولوژی خاکورزی حفاظتی، نسبت موجودی ماشینهای مخصوص کشت حفاظتی در هر روستا، سابقه کشاورزی، میزان آب مصرفی و سطح تحصیلات اثر مثبت و متغیرهای نیروی کار و فاصله از روستا اثر منفی و معنیداری بر کارایی فنی گندمکاران دارند. متغیر پذیرش تکنولوژی خاکورزی حفاظتی با اثر نهایی 48/0 واحدی نیز بیشترین اثر را بر افزایش کارایی فنی دارد. همچنین به طور میانگین کارایی فنی تولیدکنندگانی که اقدام به استفاده از تکنولوژیهای خاکورزی حفاظتی کردهاند به میزان 35/0 از سایر واحدها بزرگتر است.
نتیجهگیری: با افزایش استفاده از تکنولوژی خاکورزی حفاظتی و فراهم آوردن ماشینهای مخصوص این نوع تکنولوژی، احتمال افزایش کارایی فنی تولید گندم وجود دارد. با توجه به اقتصادیتر بودن کشت به روش خاکورزی حفاظتی نسبت به خاکورزی مرسوم و وجود رابطه مثبت و معنیدار بین متغیر پذیرش تکنولوژی خاکورزی حفاظتی و کارایی فنی تولید گندم، میتوان با افزایش اطلاعات و آگاهی کشاورزان نسبت به مزایای کشت خاکورزی حفاظتی و اعطای تسهیلات به کشاورزان برای پذیرش این تکنولوژی، کشاورزان را به سمت استفاده از تکنولوژیهای خاکورزی حفاظتی ترغیب نمود.
الگوی دو مرحلهای هکمن
خاکورزی حفاظتی
شهرستان دزفول
کارایی فنی
گندمکاران
2021
04
21
331
348
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12819_e2daee893fc5e032b8da477053c000c0.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
1
ارزیابی اقتصادی تولید گندم دیم تحت شرایط متفاوت عملیات خاکورزی و مصرف کود نیتروژن در شرایط دیم سرارود کرمانشاه
عبدالوهاب
عبدالهی
هادی
خرسندی
رویا
فردوسی
اهداف: مطالعه بهمنظور بررسی اقتصادی اثر کمخاکورزی و بدون خاکورزی و مقادیر مختلف کود نیتروژن در عملکرد گندم در تناوب با نخود در شرایط دیم اجرا گردید.
مواد و روشها: آزمایشی با 8 تیمار به روش آماری کرتهای خرد شده براساس طرح بلوکهای کامل تصادفی به مدت 4 سال از پاییز 1393 تا پاییز 1397 در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود کرمانشاه اجرا گردید. فاکتور اصلی خاکورزی در 2 سطح بدون خاکورزی و کم خاکورزی و فاکتور فرعی کود نیتروژن در 4 سطح بدون مصرف کود نیتروژن و مصرف 30، 45 و 60 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد که اثرات خاکورزی و مصرف کود نیتروژن روی درصد کربن آلی، پایداری خاکدانه و درصد نیتروژن کل معنیدار نبود. بیشترین مقدار عملکرد در تیمار سال دوم، کمخاکورزی و مصرف 45 کیلوگرم در هکتار نیتروژن اتفاق افتاد. نتایج ارزیابی اقتصادی نشان داد که هر تیمار به تنهایی از لحاظ اقتصادی سودآور است و در بین تیمارها، تیمار کم خاکورزی و بدون مصرف کود نیتروژن دارای بیشترین نسبت منافع به هزینهها است.
نتیجهگیری: در هر دو نظام بیخاکورزی و کم خاکورزی ملاحظه شد که با افزایش میزان مصرف نیتروژن نسبت ارزش حال منافع به ارزش حال هزینهها کاهش یافت. در نهایت، با توجه به نسبت تفاضل ارزش حال منافع به تفاضل ارزش حال هزینهها، تیمار یعنی کشت گندم در تناوب نخود و سیستم کم خاکورزی و مصرف 45 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن، به عنوان برترین تیمار از لحاظ اقتصادی در منطقه سرارود کرمانشاه شناخته شد.
تناوب
نخود
خاکورزی
دیم
سردمعتدل
2021
04
21
349
363
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_12821_c6dc30cb4a9df80e058a48155c695f34.pdf