2024-03-28T14:33:56Z
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1485
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
ویژگیهای کمی و کیفی علوفه در نظامهای کشت مخلوط سورگوم (Sorghum bicolor L. Moench) و شبدر برسیم (Trifolium alexandrinum L.)
نغمه
عاشوری
مهرداد
عبدی
فرید
گل زردی
جلیل
اجلی
محمد نبی
ایلکایی
چکیده
اهداف: این مطالعه بهمنظور بررسی عملکرد و کیفیت علوفه در سریهای افزایشی و جایگزینی کشت مخلوط سورگوم و شبدر برسیم انجام شد.
موادوروشها:آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج طی دو سال زراعی (1395 و 1396) اجرا شد. نظامهای کشت شامل سریهای جایگزینی (75 درصد سورگوم + 25 درصد شبدر، 50 درصد سورگوم + 50 درصد شبدر و 25 درصد سورگوم + 75 درصد شبدر)، سریهای افزایشی (100 درصد سورگوم + 50 درصد شبدر، 50 درصد سورگوم + 100 درصد شبدر و 100 درصد سورگوم + 100 درصد شبدر) و کشت خالص سورگوم و شبدر بودند.
یافتهها: بیشترین و کمترین عملکرد علوفه بهترتیب از نظامهای کشت مخلوط 100 درصد شبدر + 100 درصد سورگوم و کشتخالص شبدر بهدست آمد. علاوه بر این، بیشترین محتوی پروتئین قابل هضم (48/11 درصد)، پروتئین قابل متابولیسم (03/8 درصد)، انرژی قابل هضم (77/2 مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک) و کیفیت نسبی علوفه (74/122 درصد) در کشت خالص شبدر حاصل شد. همچنین حداکثر عملکرد پروتئین قابل هضم، پروتئین قابل متابولیسم (بهترتیب 1956 و 1369 کیلوگرم در هکتار) و بالاترین تولید انرژی برای شیردهی (92/3 مگاکالری در مترمربع) در سری افزایشی 100 درصد شبدر + 100 درصد سورگوم بهدست آمد. در بین سریهای افزایشی، تنها نظام کشت مخلوط 50 درصد سورگوم + 100 درصد شبدر توانست کیفیت نسبی علوفه قابلقبولی تولید کند.
نتیجهگیری: با در نظر گرفتن کمیت و کیفیت علوفه تولیدی، نظام کشت مخلوط 50 درصد سورگوم + 100 درصد شبدر (با عملکرد علوفه خشک 28/24 تن در هکتار و کیفیت نسبی علوفه 04/91 درصد) بهعنوان تیمار برتر معرفی میشود. بهطورکلی نظامهای کشت مخلوط افزایشی سورگوم و شبدر برسیم، سبب افزایش عملکرد کمی و کیفی علوفه شدند و میتوانند جایگزین مناسبی برای نظامهای کشت خالص این گیاهان باشند.
انرژی قابل هضم
پروتئین قابل متابولیسم
کیفیت نسبی علوفه
ماده خشک
همیسلولز
2021
06
22
1
15
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13085_24af92943e809009bf753e0fd1e690e6.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
تجزیه پایداری عملکرد ژنوتیپ های گندم دوروم با استفاده از روش امی
توحید
نجفی میرکی
مصطفی
آقایی سربرزه
علی اکبر
مویدی
امیر کیوان
کفاشی
منوچهر
سیاح فر
چکیده اهداف:این تحقیق به منظور بررسی اثر متقابل ژنوتیپ در محیط و شناسایی ژنوتیپ های پایدار گندم دوروم در مناطق معتدل ایران اجرا گردید. مواد و روش ها: تعداد 19 ژنوتیپ انتخابی از آزمایشات مقایسه عملکرد گندم دوروم در اقلیم معتدل کشور به همراه یک رقم شاهد گندم نان در چهار منطقه شامل کرج، کرمانشاه، نیشابورو خرم آباد در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار و طی دو سال زراعی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای عملکرد دانه، دادهها مورد تجزیه واریانس مرکب قرارگرفت. همچنین برای شناسایی ژنوتیپ هایی که در کنار پتانسیل عملکرد دانه بالا از پایداری عملکرد و سازگاری عمومی بالایی برخوردار باشند، تجزیه پایداری با استفاده از روش چند متغیره امی انجام گردید. یافته ها: براساس دو مولفه اصلی اول و دوم تجزیه پایداری چند متغیره AMMI ژنوتیپ های شماره 5، 11، 13، 15 و 20 و براساس آماره پایداری ASV ژنوتیپ های شماره 5، 7، 16 و 19 از پایداری بیشتری برخوردار بودند. ژنوتیپ های شماره 5 ، 16 و 19 بترتیب با میانگین عملکرد 497/7، 326/7 و 551/7 تن در هکتار هم عملکرد بالایی داشتند و هم از پایداری عملکرد بالایی برخوردار بودند. این ژنوتیپها از نظر خصوصیات زراعی نیز وضعیت مطلوبی داشتند . نتیجه گیری: با در نظر گرفتن عملکرد دانه و پایداری عملکرد، ژنوتیپ های شماره 5 ، 16 و 19 بعنوان ژنوتیپ های برتر انتخاب شدند. هرکدام از این ژنوتیپها که در شرایط زارعین نیز برتری خود را نشان دهد بعنوان رقم جدید برای مناطق معتدل کشور معرفی خواهد شد.
اثر متقابل ژنوتیپ در محیط
امی
پایداری عملکرد
گندم دوروم
مناطق معتدل
2021
06
22
17
28
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13087_ec0606479fe1434616ae96f14711b86c.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
مقایسه تولید کود کمپوست از بقایای گیاهان مختلف زراعی و اثر آن بر عملکرد دانه و برخی خصوصیات زراعی گندم
امیر
آینه بند
آرام
گرویی
اسفندیار
فاتح
فروغ
کاکا دزفولی
اهداف: از جمله راهکارهای زراعی منطبق با اهداف کشاورزی پایدار درخصوص افزایش مواد آلی خاک میتوان به دو عامل مدیریت بقایای گیاهی و کاربرد ترکیبات آلی اشاره نمود. بنابراین، هدف از اجرای این پژوهش بررسی خصوصیات آلی و شیمیایی کمپوستهای تولید شده از بقایای گیاهان مختلف زراعی و همچنین تأثیر این کمپوستهای تولیدی بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه گندم بود.
مواد و روشها: این آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال زراعی 98 -97 در دو مرحله اجرا شد. مرحلهی اول شامل تولید کمپوست از بقایای گیاهی بود. طرح آماری فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی و با سه تکرار بود. دو فاکتور مورد آزمایش، شامل نوع بقایای گیاهی و درصد وزنی آن ها بود. فاکتور نوع بقایا در چهار سطح شامل بقایای گیاهی برنج، کلزا، گندم و نیشکر بود. فاکتور درصدهای وزنی شامل 40،30 و50 درصد وزنی هر یک از بقایا بود. مرحلهی دوم بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و شامل بررسی اثر 12 نوع کود کمپوست تولید شده در مرحله اول بر عملکرد گندم بود.
یافتهها: در مرحله اول کمپوست تولید شده از بقایای برنج، نیتروژن (72/1 درصد) بیشتر و نسبت کربن به نیتروژن پایینتری (31/18) نسبت به سایر کمپوستهای تولیدی داشت. بهعلاوه بیشترین (8/11 کیلوگرم) و کمترین (61/9 کیلوگرم) میزان کمپوست تولیدی به ترتیب مربوط به کمپوست تولید شده از بقایای نیشکر با درصد وزنی 40 درصد و بقایای برنج با درصد وزنی 30 درصد بود. درمرحله دوم بیشترین عملکرد دانه گندم (2/689 گرم بر مترمربع) در کمپوست بقایای گیاهی برنج با درصد وزنی 30 درصد حاصل شد. بیشترین (78/12%) و کمترین (1/11%) نسبت پروتئین دانه بترتیب در کمپوست 30 درصد برنج و کمپوست 50 درصد نیشکر دیده شد.
نتیجهگیری: در مجموع نتایج نشان داد که بیشترین (2/689 گرم بر متر مربع) عملکرد دانه در شرایط کاربرد کمپوستهای تولید شده از بقایای برنج با درصد وزنی 30 درصد بهدست آمد. همین تیمار بهطور مشابه بیشترین درصد پروتئین دانه (78/12 درصد) را نیز تولید کرد. از دیدگاه اکولوژی زراعی مشخص گردید که جهت کاهش بهکارگیری کودهای شیمیایی و جایگزینی آنها با کود کمپوست، توجه به کمیت، کیفیت و نوع ماده اولیه در تولید کمپوست ضروری خواهد بود.
واژه های کلیدی: بقایای گیاهی
ضریب تبدیل
عملکرد دانه
ماده آلی
نسبت کربن به نیتروژن
2021
06
22
29
42
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13088_075d037368d9e475055cf52bd60d7967.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
بررسی تأثیرسانهمپ (Crotalaria juncea) و چاودار (Secale cereal L.) بر بازدارندگی علفهای هرز و عملکرد کلم قمری (Brassica oleracea var. gongylodes)
فاطمه
احمدنیا
علی
عبادی
مسعود
هاشمی
لیلی
نباتی
اهداف: استفاده از گیاهان پوششی برای کنترل علفهای هرز یک جایگزین سازگار با محیط زیست برای روشهای متداول شیمیایی و مکانیکی است. کلم قمری یک محصول فصل خنک مقاوم است که میتوان آن را در اوایل بهار کشت کرد. این محصول در اروپا و مناطق دیگر به عنوان ماده اصلی سلامتی در رژیمهای غذایی انسان شناخته شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی استفاده از گیاهان پوششی سانهمپ و چاودار بهصورت تککشتی یا مخلوط در کنترل علفهای هرز و بهبود عملکرد کلم قمری بود.
مواد و روشها: یک مطالعه مزرعهای دو ساله انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تککشتی چاودار (Secale cereal L.)، سانهمپ (Crotalaria juncea)، کشت مخلوط آنها و شاهد بدون گیاه پوششی بود.
یافتهها: زیستتوده گیاهان پوششی در فصول اول و دوم رشد بهترتیب 7/379 و 9/473 گرم در مترمربع بود. بهطور متوسط طی دو سال، وزن خشک علفهایهرز در تککشتی چاودار، تککشتی سانهمپ و کشت مخلوط بهترتیب 6/52، 5/42 و 4/45 درصد کاهش یافت. تککشتی چاودار در سرکوب علفهایهرز غالب مؤثرتر بود. چاودار سلمهتره، تاج خروس و خردلوحشی را بهترتیب حدود 44، 60 و 52 درصد کاهش داد. بهطور متوسط، استفاده از گیاهان پوششی عملکرد کلم قمری را 30 درصد بهبود داد. سانهمپ و پس از آن کشت مخلوط گیاهان پوششی در بهبود عملکرد کلم قمری مؤثرتر بودند.
نتیجهگیری: گیاهان پوششی مزایای اکولوژیکی زیادی را به همراه دارند. هنگامی که سرکوب علفهای هرز هدف اصلی کشت گیاهان پوششی باشد، چاودار با رشد سریع و سیستم ریشه گسترده کارآمدتر است. با این حال، بقولات یا مخلوط بقولات و غلات در بهبود عملکرد محصول مؤثرتر هستند.
واژههای کلیدی: بقایا
سانهمپ
کلم قمری
گیاهان پوششی
علفهای هرز
2021
06
22
43
56
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13090_81d10c0658bffb614d519a84849199af.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
تأثیر شخم حفاظتی و مدیریت تلفیقی علفهای هرز بر عملکرد، مصرف انرژی و هزینه تولید گندم در خوزستان
رحیم
نورآفتاب
علی
منصفی
افراسیاب
راهنما قهفرخی
امیر
آینه بند
چکیده
اهداف: این تحقیق با هدف بررسی اثرات شخم حفاظتی و مدیریت تلفیقی کنترل علفهای هرز بر رشد، عملکرد و اجزای عملکرد گندم و محاسبه میزان بهرهوری از منابع و نهادهها از قبیل انرژی و علفکش تحت تأثیر شخم حفاظتی و مدیریت تلفیقی کنترل علفهای هرز، اجرا گردید.
مواد و روشها: این پژوهش به صورت کرتهای یکبار خردشده و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه آموزشی پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال زراعی 98-1397 انجام شد. خاکورزی در سه سطح شامل شخم رایج (گاوآهن برگردان + دیسک)، کم خاکورزی (دیسک + رتیواتور) و بی خاکورزی (کاشت مستقیم با خطیکار)، به عنوان کرت اصلی و کنترل علفهای هرز در شش سطح (بدون کنترل، وجین دستی در بازه زمانی 30 و 60 روز پس از کاشت، علفکش بروموکسینیل+ ام سی پی ای به میزان 5/1 لیتر در هکتار، بقایای گیاهی + آتلانتیس به میزان 5/1 لیتر در هکتار، آتلانتیس 5/1 لیتر و متریبیوزین 150 گرم در هکتار) به صورت پس رویشی در کرتهای فرعی در نظر گرفته شد که بر روی گندم رقممهرگان (ویژهاقلیمگرمجنوب) اعمال شدند.
یافتهها: بین صفات مورد بررسی، عملکرد دانه تنها تحت تأثیر اثر اصلی کنترل علفهای هرز قرار گرفت. کمترین عملکرد دانه تحت شرایط بدون کنترل با میانگین 93/1 تن در هکتار و بیشترین عملکرد دانه در شرایط کنترل با بروموکسینیل+ ام سی پی آ با میانگین 14/4 تن در هکتار مشاهده شد. بین روشهای کنترل، اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. از نظر انرژی و مزایای اقتصادی نیز کمترین میزان هزینه کل در سیستمهای خاکورزی رایج، حداقل و بدون شخم مربوط به تیمار عدم کنترل بود.
نتیجهگیری: به طور کلی در این پژوهش با توجه به نسبت بالاتر سود به هزینه حاصل از اجرای سیستم بی خاکورزی در قیاس با سیستم خاکورزی رایج، روش بی خاکورزی با توجه به مزایایی که به ویژه در استان خوزستان از نظر جلوگیری از هدررفت رطوبت و ممانعت از تخریب ساختمان خاک دارد، در صورت کنترل علفهای هرز، سیستم خاکورزی مناسبی جهت زراعت گندم میباشد.
واژههای کلیدی: کشاورزی حفاظتی
عملکرد دانه
بازده انرژی
سود اقتصادی
گندم
2021
06
22
57
73
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13091_ce99cb47fed1a0aba7d80132c30da81d.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
نقش مدیریت زراعی بر کاهش خسارت علفهای هرز در سامانه تولید کنجد (Sesamum indicum L.) ارگانیک
صادق
جلیلیان
فرزاد
مندنی
علیرضا
باقری
اکرم
فاطمی
چکیده
اهداف: در کشاورزی ارگانیک مدیریت عناصر غذایی خاک با استفاده از کودهای آلی یکی از روشهای مؤثر در کنترل علفهای هرز و رقابت آنها با گیاه زراعی است.
مواد و روشها: آزمایش در سال زراعی 97-1396 در مزرعه ارگانیک دانشگاه رازی بهصورت کرتهای یک بار خرد شده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کود دامی (مخلوط کودهای گاوی و گوسفندی) در سه سطح (صفر، 10 و 20 تن در هکتار، بهترتیب FM0، FM10 و FM20) به عنوان عامل اصلی و کود سبز (عدم کاربرد کود سبز، ماشک گل خوشهای، شبدر برسیم و شنبلیله) به عنوان عامل فرعی بودند.
یافتهها: در هر دو نمونهبرداری قیاق، پیچک و شیرینبیان جز علفهای هرز غالب مزرعه بودند که در نمونهبرداری اول بهترتیب 48، 5/22 و 8/9 درصد و در نمونهبرداری دوم 48، 4/14 و 3/18 درصد از تراکم نسبی علفهای هرز را به خود اختصاص دادند. مصرف 10 و 20 تن کود دامی رشد کودهای سبز را بهترتیب 8/9 و 7/37 درصد افزایش داد. کودهای سبز شنبلیله، شبدر برسیم و ماشک گل خوشهای بهترتیب 7219، 5799 و 3564 کیلوگرم در هکتار زیست توده تولید کردند. بیشترین وزن خشک علفهای هرز در یکسوم ابتدایی و پایان فصل رشد در شرایط عدم مصرف کود دامی به دست آمد. کاربرد 10 و 20 تن کود دامی در هکتار وزن خشک علفهای هرز را در یکسوم ابتدایی نسبت به شرایط شاهد بهترتیب 4/16 و 1/29 درصد و در پایان فصل رشد بهترتیب 3/9 و 1/54 درصد کاهش داد. بدون کاربرد کود سبز تراکم علفهای هرز در نمونهبرداری اول و دوم بهترتیب 4/224 و 5/48 عدد در متر مربع بود. کاشت ماشک گل خوشهای، شبدر برسیم و شنبلیله این تعداد را در نمونهبرداری اول بهترتیب 5/12، 2/43 و 3/36 درصد و در نمونهبرداری دوم بهترتیب 6/5، 5/35 و 4/26 درصد کاهش داد. تمامی گونههای کود سبز در سطوح مختلف کود دامی عملکرد دانه کنجد را افزایش دادند. در نهایت تأثیر مثبت کاربرد کودهای آلی بر کاهش رشد و خسارت علفهای هرز منجر به بهبود عملکرد دانه کنجد شد. مقدار این بهبود نسبت به شرایط شاهد با مصرف 10 و 20 تن کود دامی در هکتار بهترتیب 8/18 و 6/27 درصد و با کاربرد کوهای سبز ماشک گل خوشهای، شبدر برسیم و شنبلیله بهترتیب 7/30، 9/35 و 5/45 درصد بود. بیشترین عملکرد دانه (1929 کیلوگرم در هکتار) با مصرف 20 تن کود دامی در هکتار و کاربرد کود سبز شنبلیله و کمترین مقدار (918 کیلوگرم در هکتار) در شرایط شاهد به دست آمد.
نتیجهگیری: مدیریت کودهای آلی با تغییر شرایط رقابت به سود گیاه زراعی، میتواند افت عملکرد ناشی از حضور علفهای هرز را کاهش دهد. طبق نتایج این بررسی بسته به نوع کود آلی مصرفی در مزارع ارگانیک، بهبود عملکرد دانه کنجد بین 18 تا 45 درصد قابل انتظار است. بهترین تیمار که در آن علاوه بر تولید بیشترین عملکرد دانه، کمترین تراکم و وزن خشک علف های هرز وجود داشت، مصرف 20 تن کود دامی و کاربرد کود سبز شبدر برسیم بود که میتواند بهعنوان ترکیب تیماری مناسب دیده شود.
واژههای کلیدی: زیست توده
قیاق
کنجد
کود آلی
لگوم
2021
06
22
75
92
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13092_970cab65a84f146da6e03617cdd53515.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
ارزیابی برخی صفات کمی و کیفی گیاه دارویی زوفا تحت تاثیر کود نیتروژن و تنش گرما (مطالعه موردی: شرایط اقلیمی نیمهگرمسیری جیرفت)
نازیلا
ابوسعیدی
مهرانگیز
جوکار
احمد
آیین
جواد
طایی سمیرمی
چکیده
اهداف: این پژوهش بهمنظور بررسی برخی خصوصیات کمی و کیفی گیاه دارویی زوفا تحت تأثیر کود نیتروژن و تنش گرما انجام گردید.
مواد و روشها: آزمایش بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 97-1396 اجرا شد. فاکتور اصلی سطوح مختلف کود نیتروژن، صفر، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار و فاکتور فرعی شش تاریخ کاشت مختلف بهفاصله 30 روز از 25 مهرماه تا 25 اسفندماه در نظر گرفته شد.
یافتهها:افزایش کود نیتروژن در سطح 150 کیلوگرم در هکتار سبب افزایش طول سرشاخه گلدار (1/18 درصد)، وزن سرشاخه گلدار (5/39 درصد)، ارتفاع بوته (1/20 درصد)، عملکرد زیستتوده (3/43 درصد) و عملکرد اسانس کل (2/47 درصد) در مقایسه با عدم مصرف آن شد. بیشترین عملکرد اسانس کل (36051 گرم در هکتار) در تیمار T1N3 به دست آمد که 7/89 درصد نسبت به تیمارT4N1 افزایش داشت. افزایش دمایمحیط در بازه 25 تا 40 درجه سانتی گراد طول سرشاخه، وزن سرشاخه و زیستتوده را بصورت خطی کاهشدا،د اما کاهش عملکرد اسانس در بازه دمایی فوق به صورت یک تابع کوادراتیک (R2=0.86) برازش داده شد. تنش گرما در تاریخهای کشت تأخیری T3، T4، T5 و T6 میزان عملکرد اسانس را نسبت به تاریخ کشت T1 به ترتیب به میزان 5/30، 3/70، 4/66 و 3/39 درصد کاهش داد.
نتیجهگیری: استفاده از کود نیتروژن باعث افزایش کلیه صفات گردید. برای کاهش تأثیر تنش گرما و حصول عملکرد بهینه در منطقه نیمه گرمسیری جیرفت کاشت گیاه زوفا در در دامنه 25 مهرماه تا 25 آبانماه و کاربرد 150 کیلوگرم کود نیتروژن پیشنهاد میگردد.
[f1]در قسمت مواد و روش توضیح داده شد. شاخص روز فیزیولوژیک به منظور بررسی تغییرات فنولوزیک گیاه تحت تتنش و در نتیجه تغییرات کمی عملکرد بررسی شد.
واژه های کلیدی: تنش گرما
روز فیزیولوژیک[f1]
زیست توده زوفا
عملکرد اسانس
کود نیتروژن
2021
06
22
93
109
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13100_f2b270f0bb4d1c0b3d3b655474fcf26c.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
اثر برخی تعدیل کنندههای تنش بر خصوصیات مورفولوژیک و صفات کمی و کیفی علوفه کینوا (Chenopodium quinoa Willd) درشرایط تنش کم آبی
سیده نسرین
حسینی
جلال
جلیلیان
اسماعیل
قلی نژاد
چکیده
اهداف: کینوا با نام علمی (Chenopodium quinoa Willd.) یک گیاه دولپهای، متعلق به خانوادهChenopodiaceae است. پروتئین، منیزیم، فیبر، پتاسیم، آهن، کلسیم، فسفر، ویتامینهای گروه ب، ویتامین ای و آنتی اکسیدانها از جمله موادی هستند که به وفور در دانههای این گیاه وجود دارند. کینوا یکی از معدود گیاهان خوراکی است که همه ۹ آمینو اسید ضروری بدن را دارد. کمبود آب یکی از عوامل محدود کننده تولید گیاهان زراعی در سراسر جهان است میزان کم نزولات آسمانی و پراکنش نامنظم آن سبب بروز تنش خشکی در طول دوره رشد گیاهان زراعی میشود. محافظهای گیاهی قادرند در کنار افزایش توان تحمل تنشها، رشد و عملکرد گیاه را نیز بهبود دهند. بنابراین میتوان اظهار داشت استفاده مناسب از این دسته مواد میتواند به عنوان یکی از راهکارهای مدیریتی بسیار مهم در افزایش توان تحمل تنشهای گوناگون در گیاهان زراعی مطرح گردد. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تعدیل کنندههای تنش بر خصوصیات مورفولوژیک و صفات کمی و کیفی علوفه کینوا درشرایط تنش کم آبی انجام گرفت.
مواد و روشها: این آزمایش گلدانی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با 16 تیمار و 6 تکرار در سال زراعی 1397 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه اجرا گردید. فاکتور اول شامل تنش کم آبی در چهار سطح: 1- تنش در مرحله رشد رویشی (پس از استقرار گیاهی تا شروع گلدهی)، 2-تنش در مرحله رشد زایشی (از ابتدای گلدهی تا انتهای گلدهی)، 3- تنش در مرحله پرشدن دانه (از شروع پر شدن تا رسیدگی دانه)، 4-بدون تنش (شاهد) بود. فاکتور دوم محلولپاشی در چهار سطح: 1- محلول پاشی اسید آسکوربیک با غلظت (2 میلی مولار)، 2-اسید سالسیلیک با غلظت (2 میلی مولار)، 3-کود کلاته میکرو کامل نانو (2 لیتر در هزار لیتر) و شاهد (آب پاشی) بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد که تنش کم آبی اثر معنیداری بر خصوصیات مورفولوژیک، صفات کمی و کیفی علوفه داشت. محلولپاشی باعث افزایش معنیدار پروتئین خام، ماده خشک قابل هضم، عملکرد علوفه تر، وزن خشک ساقه، برگ، گل و قطر ساقه گردید و باعث کاهش معنیدار دیواره سلولی بدون همی سلولز، دیواره سلولی نامحلول در شوینده خنثیو فیبر خام علوفه کینوا شد. اثر برهمکنش تنش کمآبی و محلولپاشی بر تمام صفات کیفی علوفه (به غیر خاکستر) در سطح یک درصد معنیدار بود. بیشترین مقدار کربوهیدراتهای محلول در آب (65/23 درصد) از تیمار تنش کم آبی در مرحله رشد رویشی و محلولپاشی با اسید سالیسیلیک حاصل شد.
نتیجهگیری: انجام آبیاری در مراحل رشد زایشی کینوا (گلدهی و دوره پر شدن دانه) در مقایسه با دوره رشد رویشی اهمیت بیشتری دارد. همچنین جهت تعدیل اثرات تنش کم آبی، بهبود عملکرد کمی و کیفی علوفه کینوا، محلولپاشی با تعدیل کنندههای تنش خشکی پیشنهاد میگردد.
واژههای کلیدی: الیاف نامحلول در شوینده خنثی
پروتئین خام
تنش کم آبی
کینوا
کیفیت علوفه
محلولپاشی
2021
06
22
111
128
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13101_8383e8de783d800b8b801af22223827c.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
اثر قارچ اندوفیت Piriformospora indica بر شاخصهای مورفوفیزیولوژیکی پایه گلابی پیرودوارف در شرایط تنش شوری
محمد
عدلی پور
حمید
حسن پور
فریبرز
زارع نهندی
ناصر
علی اصغرزاد
عباس
عبدالهی
چکیده
اهداف: گلابی یکی از مهمترین درختان میوه مناطق معتدله و جزء درختان حساس به شوری است. پژوهشها نشان داده است که استفاده از قارچ اندوفیت Piriformospora indica اثرات منفی تنش شوری را در گیاهان کاهش داده و ویژگیهای مورفوفیزیولوژیکی آنها را بهبود میبخشد.
مواد و روشها: در پژوهش حاضر، آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار، روی پایههای گلابی پیرودوارف در گلدان اجرا شد. فاکتور اول، شامل دو سطح قارچ P. indica (تلقیح و عدم تلقیح) و فاکتور دوم، چهار سطح شوری حاصل از کلرید سدیم در خاک (7/1، 3، 5/4 و 6 دسیزیمنس بر متر) بود که پس از تلقیح قارچ با ریشه گیاهان، اعمال گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد اثر متقابل شوری × قارچ بر ویژگیهای مورفوفیزیولوژیکی، میزان کلروفیل کل (05/0 P<)، میزان رشد قطری سرشاخه، نشت یونی، پرولین، قندهای محلول، آنزیمهای پراکسیداز و پلیفنل اکسیداز و درصد کلنیزه شدن ریشه (01/0 P<) معنیدار بود. در بالاترین سطح شوری (6 دسیزیمنس بر متر) تلقیح قارچ باعث افزایش نسبت سطح بر وزن خشک ریشه (81/38 %)، رشد قطری سرشاخه (14/31 %)، میزان کلروفیل کل (72/27 %)، آنزیم پراکسیداز (100 %)، پلیفنل اکسیداز (5/62 %) و درصد کلنیزه شدن ریشه (100 %) و کاهش در میزان نشت یونی (34/19 %)، پرولین (34/10 %) و میزان قندهای محلول (77/8 %) در مقایسه با گیاهان شاهد بدون تلقیح شده است.
نتیجهگیری: بطور کلی نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که همزیستی P. indica، میتواند اثرات مخرب شوری را در این رقم گلابی تعدیل نماید.
واژههای کلیدی: قارچ اندوفیت
کلروفیل
گلابی
محتوای نسبی آب برگ
نشت یونی
2021
06
22
129
147
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13102_d9e2c7ebd1fd41228c070ace9c629a1f.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
بررسی کمی و کیفی موسیلاژ بالنگوی شهری (Lallemantia iberica(MB) Fischer & Meyer) با کاربرد کودهای شیمیایی مرسوم و نانو
عبدالله
جوانمرد
علی
استادی
یوسف
نصیری
چکیدهمقدمه و هدف: در کشاورزی مرسوم کاربرد بیش از حد کودهای شیمیایی در مقیاس وسیع باعث کاهش کارایی مصرف عناصر غذایی و مشکلات زیست محیطی جدی از قبیل آلودگی آب و خاک، فرسایش ژنتیکی، فرسایش خاک، تخلیه عناصر غذایی، اسیدی شدن خاکها و سایر موارد شده است. امروزه به منظور رسیدن به کشاورزی پایدار بهمراه عملکرد بیشینه و کمترین خسارت زیستمحیطی، میتوان از روشهای دیگر کوددهی (استفاده از نانو کودها) استفاده کرد تا عناصر عناصر غذایی مورد نیاز برای رشد و تولید محصول فراهم شود و هم ساختار خاک در شکل مطلوب حفظ شود. مواد و روشها: بهمنظور بررسی اثرات کاربرد نانوکودهای ماکرو و میکرو بصورت جداگانه و تلفیقی با کودهای شیمیایی بر میزان و ترکیبات موسیلاژ گیاه دارویی بالنگوی شهری (Lallemantia iberica)، آزمایشی به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با هفت تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه مراغه در سال 1398 اجرا شد. تیمارهای شامل کاربرد 100 درصد کود شیمیایی مرسوم (اوره و سوپرفسفات تریپل بهترتیب با مقادیر 150 و 100 کیلوگرم در هکتار)، 100 درصد نانوکود ماکرو (نانو کلات نیتروژن، فسفر و پتاسیم)،100 درصد نانوکود میکرو (نانو کلات آهن، روی و منگنز)، 50 درصد نانوکود ماکرو+ 50 درصد نانوکود میکرو، 50 درصد کود شیمیایی+ 50 درصد نانوکود ماکرو، 50 درصد کود شیمیایی+ 50 درصد نانوکود میکرو و 50 درصد کود شیمیایی+ 25 درصد نانوکود ماکرو+ 25 درصد نانو کود میکرو بودند. نانوکودهای مورد استفاده قبل از مرحله گلدهی محلولپاشی شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که بیشترین (3/581 کیلوگرم در هکتار) و کمترین (3/321 کیلوگرم در هکتار) عملکرد دانه بالنگو بهترتیب با کاربرد 50 درصد کود شیمیایی+ 25 درصد نانوکود ماکرو+ 25 درصد نانوکود میکرو و کاربرد جداگانه 100 درصد نانوکود میکرو مشاهده شد. همچنین بالاترین میزان درصد و عملکرد موسیلاژ با کاربرد تلفیقی تیمار کود شیمیایی با نانوکودهای ماکرو میکرو بدست آمد. نتایج همبستگی و تجزیه به مؤلفههای اصلی نشان داد که همبستگی مثبت و معنیداری بین عملکرد دانه، درصد و عملکرد موسیلاژ وجود داشت. آنالیز ترکیبات موسیلاژ نشان داد که بیشترین میزان گلوکرونیک اسید، آرابینوز، رافینوز، رامنوز، گالاکتوز، گزایلوز و گلوکوز با کاربرد تلفیقی 50 درصد کود شیمیایی به همراه 25 درصد نانوکود ماکرو و 25 درصد نانوکود میکرو حاصل شد.نتیجهگیری: بطور کلی نتایج نشان داد که کاربرد تلفیقی 50 درصد کود شیمیایی به همراه 25 درصد نانوکود ماکرو و 25 درصد نانوکود میکرو به عنوان یک روش جدید در تولید و کشت گیاهان دارویی، میتواند به بهبود عملکرد کمی و کیفی بالنگوی شهری تحت شرایط دیم منجر شود.
واژه های کلیدی: بالنگو
عملکرد دانه
عملکرد موسیلاژ
گیاه دارویی
نانوکود
2021
06
22
149
165
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13103_f5d8def47523d94bc12e9dfc5b1a18a9.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
ارزیابی عملکرد دانه و برخی از خصوصیات فیزیولوژیکی لوبیا (.Phaseolus vulgaris L) تحت تاثیر کم آبی و مولیبدن
وحید
فتحی رضائی
محمدرضا
شکیبا
عادل
دباغ محمدی نسب
محمود
تورچی
چکیده
اهداف: این مطالعه به منظور ارزیابی عملکرد دانه و برخی از خصوصیات فیزیولوژیکی لوبیا متاثر از تنش کم آبی و اثرات بهبودبخش محلولپاشی مولیبدن در این شرایط انجام گردید.
موادوروشها: آزمایش به صورت اسپلیت پلات-فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار طی دو فصل زراعی سالهای 92-1391 در محل مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز انجام گرفت. عامل اصلی شامل سه سطح مختلف تنش کم آبی (شاهد: آبیاری پس از 60- 55، تنش ملایم: 95- 90 و تنش شدید: 130- 125 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) و عامل فرعی ترکیب فاکتوریل سطوح مولیبدن، کاربرد (+Mo) (به میزان 80 کیلوگرم در هکتار از منبع سدیممولیبدات) و عدم کاربرد مولیبدن (-Mo) و ژنوتیپها (شامل لوبیا قرمز اختر و لوبیا چیتی COS16) بودند. اعمال تنش کم آبی از مرحله تکمیل سومین سه برگچه شروع و تا زمان قطع آبیاری تمام تیمارها ادامه یافت.
یافتهها: نتایج نشان داد که تنش کم آبی باعث کاهش مقدار نسبی آب برگ (RWC) (بطور متوسط 8 و 14 درصد به ترتیب در تنش متوسط و شدید نسبت به شاهد) و کاهش دوام سطح سبز برگی LAD (بطور متوسط حدود 15 و 31 درصد به ترتیب در تنش متوسط و شدید نسبت به شاهد) گردید. در حالیکه محلولپاشی مولیبدن با کاهش اثرات منفی تنش کم آبی، در اثر حفظ مقدار نسبی آب برگ، افزایش دوام سطح برگ و همچنین تعداد نیام، باعث افزایش معنیدار عملکرد دانه ژنوتیپهای لوبیا به میزان 26 درصد (7/77 گرم در متر مربع) شد.
نتیجهگیری: کاهش مقدار نسبی آب برگ، دوام سطح برگ و عملکرد دانه و اجزای عملکرد در اثر تنش کم آبی، به طور معنیداری (با افزایش 3، 15، 39 و 11 درصد به ترتیب برای هر کدام از صفات فوق) با محلولپاشی مولیبدن بهبود یافت. در نتیجه میتوان بکارگیری مولیبدن را برای کاهش اثرات تنش کم آبی لوبیا مورد توصیه قرار داد.
دوام سطح برگ
عملکرد دانه و اجزای آن
کم آبی
مقدار نسبی آب
مولیبدن
2021
06
22
167
180
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13159_588d7496430bf0fec0783403ba05fee8.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
مقایسه کارایی دو مدل DNDC و DAYCENT در حساسیت سنجی برآورد گازهای گلخانهای
نسرین
مرادی مجد
غلامعباس
فلاح قالهری
چکیده
اهداف: انتشار گازهای گلخانهای و اثرات آن بر گرمایش جهانی یکی از چالشهای جدی کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه محسوب میشود. بررسی میزان انتشار گازهـای گلخانهای کشـورهای مختلف این امکان را فراهم میکند تا سهم کشورها در تولید گازهای گلخانهای مشخص شود. این مقاله تلاش دارد که با استفاده از مدلهای DAYCENT و DNDC نرخ تصاعد گازهای متان، اکسیدنیتروس و اکسیدنیتریک و همچنین میزان پتانسیل گرمایش جهانی در اراضی زراعی خوزستان را برآورد نماید.
مواد و روش ها: در ابتدا برای نمونه برداری انتشار گازها در اراضی کشت برنج، گندم و نیشکر از اتاقک ساکن، برای اندازه گیری گاز متان از کروماتوگرافی گازی و برای سنجش گازهای اکسید نیتروس و اکسید نیتریک از دستگاه آنالایزر APNA-370 استفاده شد. برای برآورد و مدلسازی انتشار گازها از مدلهای DAYCENT وDNDCاستفاده گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج دادههای دو مدل DAYCENT و DNDC بیشترین میزان شار متان مدل شده در ایستگاه باغملک به ترتیب 369/1 و 014/1 تن در هکتار در سال، بیشترین میزان تصاعد اکسیدنیتروس مدل شده در ایستگاه شوشتر به ترتیب160/0 و 098/0تن در هکتار در سال و بیشترین میزان پتانسیل گرمایش جهانی بر اساس دادههای مشاهداتی در ایستگاه باغملک (074/55 تن معادل دی اکسید کربن) بوده و بر اساس دادههای DAYCENTدر ایستگاه شوش (059/68 تن معادل دی اکسید کربن) و بر اساس دادههای DNDC در ایستگاه شوش (066/47 تن معادل دی اکسید کربن) تعیین شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج شاخصهای آماری هر دو مدل دقت قابل قبولی را در برآورد گازهای گلخانهای مذکور نشان دادند.
واژههای کلیدی: اتاقک ساکن
اکسیدنیتروس
اکسیدنیتریک
شاخصهای آماری
گاز کروماتوگرافی
گرمایش جهانی
متان
2021
06
22
181
198
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13104_cf51565f4891bb4160747f0659fff992.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
تغییرات صفات مورفوفیزیولوژیکی جو و باقلا تحت تناوب در واکنش به سمیت نیکل و کاربرد کودهای زیستی و شیمیایی
سجاد
شاکر کوهی
صفر
نصراله زاده
کاظم
قاسمی گلعذانی
نصرت اله
نجفی
چکیده اهداف: ارزیابی اثرات سمیت نیکل بر صفات جو و باقلا تحت تناوب با کاربرد کودهای زیستی و شیمیایی نیتروژنی از اهداف این تحقیق میباشد. موادوروشها: یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سالهای 1395 و 1396 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز اجرا شد. در بخش اول گیاه جو با استفاده از 36 گلدان کشت شد. عامل اول شامل غلظت نیکل در چهار سطح 0، 10، 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم خاک و عامل کودی در سه سطح شامل عدم استفاده از کود، استفاده از کود زیستی نیتروژنی و استفاده از کود شیمیایی نیتروژنی بود. در بخش دوم گیاه باقلا با استفاده از 72 گلدان (36 گلدان با تناوب جو و 36 گلدان بدون تناوب) کشت شد. در این بخش علاوه بر فاکتورهای نیکل و کود، عامل تناوب زراعی نیز اعمال شد. یافتهها: نتایج نشان داد که افزایش غلظت نیکل در خاک منجر به کاهش ارتفاع بوته، درصد آب برگ، شاخص کلروفیل برگ، وزن خشک ریشه و وزن خشک اندام هوایی گیاهان جو و باقلا شد، در مقابل نشت الکترولیت این گیاهان تحت این شرایط افزایش یافت. غلظتهای 100 و 200 میلیگرم نیکل بر کیلوگرم خاک باعث ایجاد سمیت شد، در حالیکه غلظت 10 میلیگرم بر کیلوگرم خاک باعث بهبود رشد گیاهان شد. نتیجهگیری: کاربرد کودهای نیتروژنی باعث بهبود شرایط رشد گیاهان تحت تنش نیکل شد. کشت گیاه جو در تناوب جو-باقلا، از طریق کاهش سمیت نیکل در خاک منجر به بهبود عملکرد گیاه باقلا شد.
باقلا
تناوب
جو
کود زیستی
نیکل
2021
06
22
199
215
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13158_6b2b0ebf78de5cc4f4924bb198cb0ce7.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
ارزیابی فنولوژی مقایسهای علفهرز عروسکپشتپردهیکساله(Physalis divaricata L.) و اثر آن بر عملکرد ذرت در منطقه کرمانشاه
پیمان
ثابتی
مصطفی
اویسی
حمید
رحیمیان
حسن
علیزاده
ایرج
نصرتی
چکیده
اهداف: مطالعه حاضر به منظور بررسی مراحل رشدی عروسک پشتپرده در رقابت و تطبیق با مراحل رشدی ذرت جهت مدیریت بهتر آن انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش درمزرعه ایستگاه تحقیقاتی ماهیدشت (مرکزتحقیقات وآموزش کشاورزی ومنابع طبیعی کرمانشاه) طی سال زراعی 96-1395 اجرا گردید. بدین منظور عروسکپشتپردهیکساله در سه تراکم صفر، هشت و 16 بوته در متر مربع و ذرت رقم سینگلکراس 703 در کرتهای آزمایشی در مجاورت یکدیگر جهت بررسی رقابت بین آنها کاشته شدند. همچنین مراحل فنولوژی این علفهرز در دو مزرعه جداگانه ذرت دارای تراکم طبیعی عروسکپشتپرده، بر اساس تجمع واحدهای حرارتی بر حسب درجهروزرشد برای هر مرحله از رشد ثبت گردید.
یافتهها: بررسی فنولوژی در کشت ذرت نشان داد که عروسکپشتپردهیکساله مراحل فنولوژی خود را دیرتر از ذرت به پایان رساند. بطوریکه جهت تکمیل دوره زندگی عروسکپشتپردهیکساله به 7/1262 درجه روز رشد و 159 روز نیاز بود، در حالیکه این اعداد برای رقم ذرت سینگلکراس 703 میزان 139 روز و 7/1890درجه روز رشد بود. این دو گیاه مراحل اولیه رویش و جوانه زنی را با هم سپری نمودند اما ذرت در مرحله رویشی و رسیدن بذر از عروسکپشتپردهیکساله پیشی گرفت. همچنین نتایج بررسی اثر تراکمهای مختلف علفهرز عروسکپشتپردهیکساله بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت شامل وزن هزاردانه، تعداد دانه در ردیف بلال، شاخص برداشت ذرت و شاخص سطح برگ نشان داد که تمامی این صفات با افزایش تراکم عروسک پشتپردهیکساله کاهش نشان دادند ولی تعداد ردیف دانه در بلال که یک صفت ژنتیکی است تحت تاثیر رقابت با این علفهرز قرار نگرفت. برعکس صفات فوق افزایش تراکم این علفهرز، باعث افزایش ارتفاع ذرت و در نتیجه افزایش عملکرد بیولوژیک ذرت نسبت به عدم رقابت با این علفهرز شد. در مجموع تراکم 8 و 16 بوته در مترمربع این علفهرز بهترتیب باعث کاهش 10 و 14 درصدی عملکرد ذرت شد.
نتیجهگیری: در کل با توجه به نتایج این بررسی میتوان پیشنهاد داد که در صورتیکه مزارع ذرت آلوده به این علفهرز باشد و در مراحل اولیه موفق به مبارزه با آن در ذرت نشویم، برداشت زودتر ذرت در پاییز این امکان را فراهم میکند که پس از برداشت بوسیله روشهای زراعی و یا با استفاده ازیک علفکش عمومی این علفهرز را قبل از رسیدن کامل بذرهای آن از بین ببریم.
واژههای کلیدی: جوانهزنی
درجه روز رشد
علفهرز
مراحل رشد
یکساله
عملکرد
2021
06
22
217
231
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13105_0b0d2a21f4304787d993951f040d45c7.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
تأثیر نانوذره اکسید روی بر برخی ویژگیهای بیوشیمیایی و مورفولوژیکی گندم در شرایط خشکی
سیده یلدا
رئیسی ساداتی
سدابه
جهانبخش گده کهریز
علی
عبادی
محمد
صدقی
چکیده
اهداف: هدف از این پژوهش بررسی برخی ویژگیهای بیوشیمیایی و مورفولوژیکی و امکان تخفیف اثرات تنش خشکی توسط محلولپاشی نانواکسید روی بر عملکرد گندم است.
مواد و روشها: آزمایشی در سال 97-1396 بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام گرفت. فاکتور اول تنش خشکی در سه سطح (35 ، 60 و 85 درصد ظرفیت زراعی مزرعه)، فاکتور دوم ارقام گندم (میهن، حیدری، سایسونز و گاسگوژن) و فاکتور سوم شامل محلولپاشی با نانوذره اکسید روی با غلظتهای (صفر، 5/0 و یک گرم در لیتر) در نظر گرفته شد. محلولپاشی در مرحله سه برگچهای صورت گرفت و سه روز پس از محلولپاشی، تنش خشکی بر اساس ظرفیت زراعی مزرعه اعمال شد و ده روز بعد از تنش، نمونهبرداری انجام گرفت.
یافتهها: تحت تیمار نانواکسید روی میزان پروتئین محلول، قند محلول، پرولین، ارتفاع بوته و وزن دانه افزایش یافت. با افزایش شدت تنش خشکی میزان پروتئین کاهش یافته اما میزان پرولین و قند محلول افزایش نشان داد. همچنین تنش موجب کاهش معنیدار ارتفاع بوته، وزن خشک و تر ریشه و نیز عملکرد دانه شد. محلولپاشی با نانواکسید روی در تعدیل و تخفیف اثرات تنش خشکی در ارقام میهن و حیدری معنیداری بود و موجب افزایش سازوکارهای دفاعی گیاه در مقابله با تاثیرات مخرب تنش خشکی شد.
نتیجهگیری: بهطور کلی تغذیه برگی نانواکسید روی در غلظت 5/0 گرم بر لیتر میتواند منجر به ایجاد تحمل گیاه گندم، در برابر تنش خشکی شود.
پرولین
پروتئین محلول
تنش خشکی
قند محلول
گندم نان
نانواکسید روی
2021
06
22
233
250
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13106_76930104c33a5be85b28196a9067c03e.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
اثر شوری، ورمیکمپوست، هیومیک اسید و تلقیح بذر با فلاوباکتریوم بر پر شدن دانه چاندم
سارا
محمدی کله سرلو
رئوف
سید شریفی
محمد
صدقی
حامد
نریمانی
راضیه
خلیل زاده
چکیده
هدف: شوری از مهمترین تنشهای محیطی است که رشد و عملکرد گیاهان زراعی را کاهش میدهد. کاربرد کودهای زیستی و آلی، رشد و عملکرد گیاهان در برابر تنشهای محیطی مختلف از جمله شوری را، افزایش میدهد. بررسی نقش کاربرد ورمیکمپوست، هیومیک اسید و تلقیح بذر با فلاوباکتریوم در بهبود مؤلفههای پرشدن دانه و عملکرد چاندم از اهداف این پژوهش بود.
مواد و روشها: آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1398 اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل سطوح شوری (عدم اعمال شوری بهعنوان شاهد و شوری 50 و 100 میلیمولار NaCl) و کاربرد کودهای زیستی (عدم کاربرد کودهای زیستی بهعنوان شاهد، کاربرد ورمیکمپوست، تلقیح بذر با فلاوباکتریوم، کاربرد توأم ورمیکمپوست و فلاوباکتریوم) و محلولپاشی هیومیک اسید (محلولپاشی با آب بهعنوان شاهد و محلولپاشی دو گرم در لیتر هیومیک اسید) بود.
یافتهها: نتایج نشان داد که کاربرد توأم ورمیکمپوست با فلاوباکتریوم و محلولپاشی هیومیک اسید در شرایط عدم اعمال شوری، غلظت کلروفیل a(38/83 درصد)، کلروفیل کل (61/76 درصدی)، کاروتنوئید (26/89 درصدی)، حداکثر وزن دانه (56/53 درصدی)، طول دوره و دوره مؤثر پرشدن دانه چاندم (بهترتیب 39/19 و11/55 درصدی) را نسبت به شرایط عدم کاربرد کودهای زیستی و هیومیک اسید در بالاترین سطح شوری خاک افزایش داد. همچنین کاربرد توأم ورمیکمپوست با فلاوباکتریوم و محلولپاشی هیومیک اسید در شرایط عدم اعمال شوری، ارتفاع بوته، طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن صد دانه و عملکرد دانه تکبوته چاندم را افزایش داد.
نتیجهگیری: کاربرد کودهای زیستی و هیومیک اسید میتواند بواسطه بهبود غلظت کلروفیل و مؤلفههای پرشدن دانه، عملکرد دانه چاندم را در شرایط شوری خاک افزایش دهد.
واژههای کلیدی: سرعت پرشدن دانه
عملکرد
کودهای زیستی
غلظت کلروفیل
2021
06
22
251
269
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13108_409f0368f5556c04401c74a25054c392.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
بررسی تحمل به تنش یخزدگی در تعدادی از ژنوتیپهای امید بخش کلزا
اکبر
عبداللهی حصار
امید
سفالیان
بهرام
علیزاده
علی
اصغری
حسن
زالی
چکیده
اهداف: این مطالعه به منظور بررسی تحمل به تنش یخزدگی و شناسایی ژنوتیپهای متحمل در بین تعدادی از ژنوتیپهای کلزا انجام شد.
مواد و روشها:آزمایش به صورت کرتهای خرد شده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1397 درمزرعهای به مساحت 2000 مترمربع،به صورت کشت پاییزه در اراضی کشاورزی بخش تیکمهداش از توابع شهرستان بستانآباد اجرا شد. کرت اصلی شامل دو تاریخ کشت معمولی (10 شهریور) و تاخیری (25 شهریور) و کرت فرعی 19ژنوتیپ کلزا ،شاملSLM046، Opera، L963، Okapi، Nima، KH4، Talaya، L957، Ahmadi، KR18، L1009، Zarfam، Nafis، HW101، Licord، KS7، L14، SW101 و L1008 بود.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس صفات ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن هزار دانه و عملکرد در هکتارتحت شرایط تنش یخزدگی نشان داد که اثر تنش روی عملکرد در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. اثر ژنوتیپ روی صفات ارتفاع بوته و عملکرد در هکتار در سطح احتمال یک درصد و برای صفت وزن هزار دانه در سطح احتمال پنج درصد معنیدار و برای سایر صفات غیر معنیدار بود. برهمکنش ژنوتیپ ×تاریخ کاشت در عملکرد در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. مقایسه میانگین صفات نشان داد که در صفت ارتفاع بوته ژنوتیپ Opera، در صفت وزن هزار دانه ژنوتیپهای Opera و HW101 و در صفت عملکرد دانه ژنوتیپ KS7 بیشترین مقدار را داشتند. در بین شاخصها،MP، GMP، STI، HM و SNPIبیشترین همبستگی را با عملکرد دانه تحت هر دو شرایط تنش و بدون تنش نشان دادند و به عنوان بهترین شاخصها، جهت دستیابی به ارقام پر محصول و متحمل به تنش یخزدگی معرفی شدند.بر مبنای نمودار سه بعدی، ژنوتیپهایOpera، Licord، L1008 و Talayeبا عملکرد بالاتر از متوسط کل در هر دو شرایط بدون تنش و تنش و نیز مقدار بالای SIIG،بهعنوان ایدهآلترین ژنوتیپها تحت شرایط تنش یخزدگی شناسایی شدند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ژنوتیپ Opera با بیشترین مقدار SIIG از متحملترین ژنوتیپها و ژنوتیپ Nima با کمترین مقدار SIIG از حساسترین ژنوتیپها به تنش یخزدگی بودند.همچنین نتایج حاکی از آن بود که بیشترین عملکرد دانه (کیلوگرم در هکتار) در شرایط بدون تنش در ژنوتیپKS7 و کمترین عملکرد دانه در ژنوتیپKR18 مشاهده گردید. در شرایط تنش یخزدگی نیز بیشترین عملکرد دانه مربوط به ژنوتیپ Opera و کمترین عملکرد دانه متعلق به ژنوتیپKR18 بود.
واژههای کلیدی:شاخصهای تحمل
تنش یخزدگی
عملکرد دانه
ژنوتیپ های متحمل
کلزا
2021
06
22
271
288
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13109_d6a9869e370b9e16ff682c22c6730fd5.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
واکنش گلرنگ به کمآبی و محلول پاشی پوترسین و 24-اپی براسینولید
رقیه
فرضی امین آباد
صفر
نصراله زاده
کاظم
قاسمی گلعذانی
چکیده
اهداف: گلرنگ گیاه دانه روغنی متحمل به کمآبی بوده و در تولید روغن، نقش مهمی دارد، و این پژوهش جهت بررسی واکنش گلرنگ در شرایط کمآبی و محلول پاشی پوترسین و براسینولید در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز اجرا گردید.
مواد و روشها: در سال 1398 پژوهشی به صورت طرح کرتهای خرد شده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در محل مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تبریز انجام گردید تا واکنش گلرنگ به فواصل مختلف آبیاری I1)، I2، I3، I4: به ترتیب آبیاری پس از 70، 100، 130 و 160 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) و آب پاشی (شاهد) و محلولپاشی پوترسین (60 میکروگرم در لیتر) و 24-اپی براسینولید (25 میکرو گرم در لیتر) مورد تحقیق قرار گیرد. کرتها تا زمان استقرار کامل گیاهچهها به طور مرتب آبیاری شدند و سپس فواصل آبیاری مطابق تیمارها اعمال گردید. محلول پاشی قبل از گلدهی انجام شد.
یافتهها: در محدودیتهای آبی متوسط و شدید میانگین شاخص کلروفیل برگ، محتوای نسبی آب برگ، ارتفاع بوته، تعداد برگ در بوته، درصد پوشش سبز و محصول دانه کاهش، ولی دمای برگ به طور معنیداری افزایش یافت و محلولپاشی تنظیم کنندههای رشد در همه تیمارهای آبیاری موجب بهبود این صفات گردید.
نتیجهگیری: کاربرد پوترسین و براسینولید در انتهای رشد رویشی در یک مرحله در شرایط تنش کمآبی اثر معنیداری رویویژگیهای گلرنگ داشته و موجب افزایش عملکرد دانه در تمامی تیمارهای آبیاری به ویژه در آبیاری مطلوب شد. با استفاده از پوترسین و براسینولید در شرایط کمآبی میتوان محصول مناسبی را تولید نمود.
واژههای کلیدی: پوشش سبز
تنظیم کنندههای رشد
شاخص کلروفیل
گلرنگ
محصول دانه
محلولپاشی
2021
06
22
289
302
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13110_12ee6c81467ce1383f6eb4304bd194dd.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
تعیین اثرات زیست محیطی تولید لوبیا و عدس با روش ارزیابی چرخه حیات ( مطالعه موردی: شهر یاسوج)
مدینه
وهابی پور
غلامرضا
سبزقبائی
سولماز
دشتی
اهداف: مطالعه به منظور ارزیابی اثرات زیست محیطی فرایند تولید دو نوع از مهمترین حبوبات (لوبیا و عدس) در شهر یاسوج انجام شد.
مواد و روشها: مکان موردنظر مزارع لوبیا و عدس روستای مختار در 5 کیلومتری شهر یاسوج بود که در سال زراعی 1396-1395 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه، مصاحبه با کشاورزان، مراجعه به جهاد کشاورزی شهر یاسوج و آمار نامهَهای سازمان جهاد کشاورزی بدست آمد. از روش ارزیابی چرخهی حیات برای ارزیابی اثرات زیستمحیطی مطابق استاندارد ایزو 14040 بهره گرفته شد. گروههای تاثیر مورد بررسی شامل گرمایش جهانی، اسیدی شدن، یوتروفیکاسیون خشکی، تخلیه منابع فسیلی، تخلیه منابع فسفات و تخلیه منابع آب بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد مقدار شاخص نهایی تمام گروه های تاثیر بررسی شده (بجز تخلیه منابع فسیلی) در فرایند تولید لوبیا از مقدار شاخصهای تولید عدس بیشتر بود و شاخص نهایی گروه تاثیر تخلیهی منابع فسفات بیشترین مقدار را در بین گروههای تاثیر بررسی شده بهخود اختصاص داد. شاخص زیستمحیطی ECO-X برای لوبیا 634/0 و برای عدس 061/0 محاسبه شد. همچنین شاخص تخلیهی منابع RDI برای لوبیا 14/1 و برای عدس 661/0 بدست آمد.
نتیجهگیری: مصرف سوخت و نهادههای شیمیایی اثرات بهسزایی در آلودگی محیط زیست داشتند که میتوان با بهره گیری از روشهای کمخاکورزی و بیخاکورزی ضمن صرفهجویی در مصرف انرژی نقش مهمی در وضعیت مواد آلی خاک و بهبود باروری آن ایفا نمود.
واژه های کلیدی: ارزیابی چرخه حیات
حبوبات
شاخص زیستمحیطی
گروه تاثیر
نهاده
2021
06
22
303
316
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13111_000ddcb424f923fbcac9ff8816744503.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
تحلیل تغییرکاربری غیرمجاز اراضی کشاورزی در استان آذربایجان شرقی با استفاده از تئوری داده بنیاد
نادره
قاسمی
حسین
راحلی
حسین
کوهستانی
فاطمه
کاظمیه
چکیده
هدف: این تحقیق به منظور بررسی پدیده تغییر کاربری غیر مجاز اراضی کشاورزی (خارج از محدوده شهر، شهرکها و روستاهای دارای طرح هادی) در استان آذربایجان شرقی انجام گردید.
مواد و روشها: برای رسیدن به این هدف از روش تئوری دادهبنیاد استفاده شد. مشارکتکنندگان پژوهش حاضر، خبرگان و صاحبنظران پدیده تغییر کاربری اراضی کشاورزی استان، شامل فعالان بخش کشاورزی و مسئولین و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی و مدیریت جهاد کشاورزی شهرستانها، بودند. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی، افراد برای مصاحبه انتخاب شده و با 20 نفر از آنها، تا زمان رسیدن به اشباع نظری، مصاحبه انجام گردید.
یافتهها:دادههای بدستآمده در قالب 120 کد اولیه و 30 مقوله کدگذاری و تحلیل شدند. براساس هدف تحقیق، پدیده تغییر کاربری غیر مجاز اراضی کشاورزی به عنوان پدیده محوری انتخاب شد. در مدل استخراج شده، شرایط علی شامل مقولههای «تفاوت زیاد قیمت زمین کشاورزی با قیمت انواع کاربریهای دیگر»، «حرص و طمع دلالان و افراد سودجوء»، «مشکلات بخش کشاورزی»وغیره، شرایط زمینهای شامل «ایرادات و نقاط ضعف سیستم سیاستگذاری و برنامهریزی»، «مشکلات و ایرادات سیستم کنترل و نظارت»، «ایرادات و نقاط ضعف سیستم قانونگذاری»، «کمبودها و نقاط ضعف سازمان جهاد کشاورزی و دستگاههای ذیربط» و غیره، شرایط مداخلهگر شامل«خرید و فروش اراضی کشاورزی با قولنامه»، «خرد شدن و پراکنده بودن قطعات اراضی کشاورزی»، «تغییر فرهنگ و وجود مشکلات و نیازهای اجتماعی» وغیره، راهبردها شامل «عدم وجود آمایش سرزمین و برنامه جامع حفظ کاربری اراضی کشاورزی»، «تخلف از قوانین و مقررات»، «عدم وجود قوانین و مقررات جامع حفظ کاربری»، «عملکرد ضعیف دستگاهها و نهادهای متولی امر و نظارتی»، «مدیریت و برنامهریزی ضعیف و نادرست» و «مشکلات استفاده از شهرکهای صنعتی» و پیامدهای منفی شامل «کاهش تولیدات کشاورزی و امنیت غذایی»، «ایجاد مشکلات اقتصادی، اجتماعی در روستاها، مناطق کشاورزی و مکانهای احداث ویلا»، «افزایش مشکلات و هزینه جامعه و دولت» و«تخریب و از بین رفتن خاک، اراضی کشاورزی و محیط زیست» و پیامدهای مثبت شامل«احداث و نگهداری باغ در اطراف خانه باغ و ویلاها» و «افزایش ارزش مادی زمین» میباشد.
نتیجهگیری: عوامل اصلی و مستقیم تحت عنوان شرایط علی و عوامل غیر مستقیم تحت عنوان شرایط زمینهای و مداخلهگر، شرایط لازم را برای ایجاد پدیده تغییرکاربری غیرمجاز اراضی کشاورزی، فراهم میآورند اما شرایط کافی نیستند و اگر راهبردها در این فرایند حضور نداشته و نقش خود را ایفا نکنند، این عوامل قادر به بروز این پدیده منفی نخواهند بود. در اثراین پدیده، پیامدهای منفی غیر قابل جبران دربخش کشاورزی و روستاها، ایجاد شده است. پس ضروریترین و اولین اقدام برای حفظ کاربری اراضی کشاورزی، این است که بر اساس آمایش سرزمین جامع، قوانین و برنامههای جامع موردنیاز تدوین و اجرا گردد.
واژههایکلیدی: اراضی کشاورزی
استان آذربایجان شرقی
پایداری کشاورزی
تغییرکاربری غیرمجاز
تئوری داده بنیاد
2021
06
22
317
338
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13113_995b33b55e7c9e84ae073e2a3ae579ef.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
تاثیر کود نیتروژن و سویههای مختلف باکتری همزیست بر صفات کمی و کیفی گیاه گوار (Cyamopsis tetragonoloba) تحت رژیمهای مختلف آبیاری
سعید
نوروزی
غلامعلی
اکبری
ایرج
اله دادی
الیاس
سلطانی
محمدعلی
نوروزیان
چکیده
اهداف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثرات کاربرد سطوح مختلف کود نیتروژن و تلقیح سویههای مختلف باکتری ریزوبیوم بر صفات مورفو-فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی، عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه گوار تحت سطوح مخنلف تنش خشکی انجام شد.
مواد و روشها: آزمایش به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1399-1398 به انجام رسید. تیمارهای آزمایشی شامل رژیمهای مختلف آبیاری (آبیاری کامل، کمآبیاری تا 50 درصد گلدهی و کمآبیاری تا 50 درصد غلافدهی) در کرتهای اصلی و تیمارهای سطوح مخنلف کود شیمیایی نیتروژن (شاهد، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار) و تلقیح بذر گوار با سویههای مختلف برادیریزوبیوم ژاپونیکوم (عدم تلقیح، سویه RS150 و RS153) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. صفات مورد بررسی در پژوهش حاضر شامل ارتفاع بوته، وزن خشک اندامهای هوایی، تعداد برگ در بوته، تعداد دانه در متر مربع، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، محتوای کلروفیل a، b، کل، کاروتنوئیدها، قندهای محلول، پروتئین دانه و فعالیت آنزیمی کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد که اعمال کم آبیاری، بجز صفات قندهای محلول و فعالیت آنزیمی کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز، سبب کاهش سایر صفات شد. از طرفی سطوح مختلف کود نیتروژن و نلقیح باکتری ریزوبیوم به طور معناداری بر همه صفات اثرگذار و سبب افزایش آنها شدند. کاربرد سویه RS150 در مقایسه با سویه RS153 سبب افزایش محتوای کلروفیل b و فعالیت آنزیمی کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز شد و کاربرد سویه RS153 در بقیه صفات در حداکثر مقدار بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده در منطقه مورد پژوهش، آبیاری کامل برای رشد گوار لازم بوده و افزایش مصرف کود نیتروژن تا 100 کیلوگرم در هکتار اثرات منفی بر صفات مورفولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد گیاه گوار تحت شرایط تنش خشکی منطقه مورد پژوهش ندارد و کاربرد سویههای باکتری برادیریزوبیوم اثرات منفی ناشی از تنش خشکی را تعدیل میکند.
واژههای کلیدی: برادیریزوبیوم ژاپونیکوم
تنش خشکی
سوپراکسید دیسموتاز
کربوهیدراتهای محلول
کاتالاز
2021
06
22
339
359
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13117_240985c3de4e134039030ecdb9d0b32c.pdf
دانش کشاورزی وتولید پایدار
2476-4310
2476-4310
1400
31
2
واکاوی عوامل موثر بر نگرش کشاورزان نسبت به مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی (مطالعه موردی گندمکاران روستاهای شهرستان مراغه)
اسماء
عیدی
فاطمه
کاظمیه
شاپور
ظریفیان
چکیده
اهداف: هدف اصلی این تحقیق واکاوی عوامل موثر بر نگرش کشاورزان نسبت به مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی بود.
مواد و روشها: جامعه مورد مطالعه این تحقیق گندمکاران آبی شهرستان مراغه به تعداد 240 نفر بودند. به منظور انتخاب افراد برای مطالعه از روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب بهره گرفته شد که براساس جدول کرجسی و مورگان، نمونهای 149 نفری از کشاورزان برای تحقیق انتخاب شدند. پرسشنامه ابزار اصلی پژوهش بود که با استفاده از مرور منابع و مصاحبه با صاحبنظران طراحی و روایی محتوایی آن مورد تأیید قرار گرفت. برای بررسی پایایی آن30 پرسشنامه تکمیل و مقدار آلفایکرونباخ آن 85/0 بدست آمد که نشاندهندهی پایایی قابل قبول پرسشنامه بود.
یافتهها: یافتهها نشان داد که بین نگرش کشاورزان با میزان درآمد، سطح زیرکشت، عوامل اقتصادی، ترویجی- آموزشی و سیاستگزاری- نهادی رابطه مستقیم و معنیدار وجود داشت. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای عوامل اقتصادی، آموزشی- ترویجی توانایی تبیین 45درصد تغییرات متغیر وابسته یعنی نگرش کشاورزان نسبت به مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی را دارا میباشند. همچنین نتایج آزمون مقایسهای t حاکی از آن بود که بین نگرش کشاورزان نسبت به مدیریت پایدار منابع آب برحسب چهار متغیر نوع منبع آب مورد استفاده، استفاده از حوضچههای ذخیره آب، استفاده از منابع آب زیرزمینی و مکانیزهبودن کشت تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: بهطورکلی، نتایج تحقیق حاکی از آن بود که عوامل تعیینکننده نگرش کشاورزان نسبت به مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی عوامل اقتصادی و برنامهها و فعالیتهای ترویجی بود. لذا اتخاذ مشوقهای مالی مستقیم و اجرای برنامههای حمایتی و آموزش کشاورزان از طریق برگزاری دورههای مختلف سبب میشود تا سطح توانایی، مهارت، آگاهی و دانش کشاورزان فنی کشاورزان درباره مدیریت پایدار منابع آب و اقدامات مرتبط با آن افزایش یابد و بدینترتیب کشاورزان نگرش مطلوبتری نسبت به مدیریت پایدار منابع آب پیدا کرده و و در نتیجه، از حس مسئولیتپذیری بیشتری در این خصوص برخوردار باشند.
واژه های کلیدی: بحران آب
عوامل اقتصادی
گندمکاران
مدیریت پایدار آب
نگرش
2021
06
22
361
375
https://sustainagriculture.tabrizu.ac.ir/article_13118_56521132e346389ecaa59583b01be6d9.pdf