نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه پیام نور
2 دانشگاه مراغه
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Abstract
Mixture of cereals and legumes are extensively used for forage production. Thus, an experiment was conducted in Ramhormoz to evaluate the effect of different planting patterns of intercropping on dry matter production and forage quality of maize and cow pea. The experiment was based on randomized complete block design in three replications. Maize and cow pea were planted in two sole crops and three intercropping including within row intercropping (M1), alternate-row intercropping (M2) and mixed intercropping (M3). Intercropping composition was based on replacement design with the ratio of three cow pea to one maize. Results showed that intercrop components had complementary effect in environmental resource consumption including light and soil moisture and nutrients which resulted in increasing dry matter production in intercropping compared to sole crops. Forage quality of maize and cow pea, in terms of crude protein, was affected by intercropping where maize forage quality was improved in intercropping due to more nitrogen availability. Forage quality of cow pea decreased in intercropping because of reducing light interception and phosphorus uptake, and as a result, biological nitrogen fixation.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
ذرت (Zea mays) به عنوان یک گیاه زراعی دو منظوره (دانهای و علوفهای) سومین گیاه زراعی مهم در جهان است که در تغذیه انسان و دام نقش مهمی دارد. علوفهی ذرت نه تنها انرژی زیادی برای دام تولید میکند بلکه به دلیل عدم داشتن ترکیبات مضر تغذیهای مانند اسید پروسیک و اسید اگزالیک که در گیاهانی مانند سورگوم وجود دارند، در تمامی مراحل رشد، توسط دام قابل مصرف میباشد (دهمرده و همکاران 09 20). لذا، علوفهی ذرت همواره به عنوان یکی از تغذیهکنندههای حیوانات نشخوار مطرح بوده است که علاوه بر کاهش هزینههای مربوط به تغذیه دامها، در رشد مناسب آنها نیز اهمیت زیادی دارد (آنیل و همکاران 2000). اگر چه ذرت عملکرد بالایی در تولید ماده خشک دارد، با این حال علوفه این گیاه از نظر پروتئین فقیر است (کمتر از 100گرم در هر کیلوگرم ماده خشک). در حالی که پروتئین برای رشد مطلوب و تولید شیر کافی توسط دام ضروری است. همچنین، پروتئین برای فعالیت باکتریهای موجود در دستگاه گوارش حیوانات نشخوارکننده که مسوول هضم علوفه مصرف شده توسط دام میباشند نیز ضروری است (قنبری بنجار 2000). به دلیل محتوای پروتئین پایین، استفاده تنها از علوفه ذرت منجر به تولید رضایت بخش در بسیاری از دامها نمیشود (جوانمرد و همکاران 1391). بنابراین، در شرایطی که علوفه تولید شده از نظر پروتئین فقیر باشد استفاده از مکملهای پروتئینی ضروری است. یک روش مناسب برای افزایش کیفیت علوفه از نظر محتوای پروتئینی، استفاده از گیاهان خانواده بقولات میباشد که از نظر محتوای پروتئینی غنی میباشند. (راس و همکاران 2005). از جمله این گیاهان لوبیا چشم بلبلی (Vigna sinensis)، یک گیاه یکساله از خانواده بقولات با محتوای پروتئینی بالا (حدود دو برابر ذرت)، است که میتواند با ذرت به صورت مخلوط کشت شود تا ضمن افزایش محتوای پروتئینی رژیم غذایی دامها، هزینههای مربوط به افزایش کیفیت علوفه از طریق افزودن مکملهای پروتئینی را نیز کاهش دهد.
رشد دو یا چند گیاه زراعی به طور همزمان در یک مکان در طول یک فصل رشد که کشت مخلوط خوانده میشود (فیناندز آپاریسیو و همکاران 2007) فواید زیادی نسبت به کشت خالص دارد. کشت مخلوط باعث بهبود مصرف منابع طبیعی، کاهش خسارت آفات، کاهش رشد علفهای هرز، افزایش حاضلخیزی خاک از طریق افزودن نیتروژن، پایداری تولید و افزایش عملکرد و کیفیت علوفه میشود (لیتورجیدیس و همکاران 2006). تحقیقات زیادی در خصوص تولید علوفه در سیستمهای کشت مخلوط انجام شده است. تونیولو و همکاران (1987) گزارش دادند که کشت مخلوط ذرت و سویا باعث افزایش کیفیت علوفه تولید شده به دلیل افزایش محتوای پروتئین خام میشود. جوانمرد و همکاران (2009) نیز با بررسی کشت مخلوط ذرت با لگومهای مختلف، نتیجه گرفتند که ماده خشک تولید شده و عملکرد پروتئین خام در تمامی ترکیب های کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص ذرت افزایش یافت. دهمرده و همکاران (2009) مقدار ماده قابل هضم بیشتری در کشت مخلوط ذرت و لوبیا چشم بلبلی در مقایسه با کشت خالص ذرت مشاهده کردند.
تفاوتهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی بین اجزای کشت مخلوط، توانایی آنها در استفاده از منابع محیطی را تحت تاثیر قرار میدهد. برای مثال، تثبیت بیولوژیکی ازت توسط لگومها، میتواند رقابت برای نیتروژن در سیستمهای کشت مخلوط غلات-لگوم موثر باشد. این موضوع می تواند کیفیت علوفهی تولید شده را تحت تاثیر قرار دهد چرا که پروتئین خام- به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای تعیین کنندهی کیفیت علوفه- به طور مستقیم به محتوای نیتروژنی علوفه بستگی دارد. بر این اساس، آزمایش زیر با هدف بررسی اثر الگوهای مختلف کشت مخلوط بر تولید ماده خشک و همچنین کیفیت علوفه ذرت و لوبیا چشم بلبلی بر اساس محتوای پروتئین خام آنها انجام شد.
مواد و روش ها
آزمایش در تابستان 1382 در مزرعه ای واقع در شمال غربی شهرستان رامهرمز با عرض جغرافیایی 31 درجه و 16 دقیقه و طول جغرافیایی 49 درجه و 39 دقیقه انجام شد. متوسط بارندگی سالانه 300 میلی متر و اقلیم منطقه گرم و خشک با متوسط دمای سالانه 5/26 درجه سانتی گراد است. در این آزمایش، کشت مخلوط ذرت و لوبیا چشم بلبلی بر اساس طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 5 تیمار و 3 تکرار انجام شد. تیمارها شامل 2 تیمار کشت خالص و 3 الگوی مختلف کشت مخلوط با استفاده از روش جایگزینی[1] بود. در تیمارهای کشت خالص، ذرت و لوبیا چشم بلبلی با توجه به تراکم مطلوب آنها در کشت خالص، به ترتیب در تراکم های 7/6 و 20 بوته در متر مربع (تاجبخش 1375 و کوچکی و بنایان اول 1372) کشت شدند. الگوهای مختلف کشت مخلوط را کشت مخلوط ذرت و لوبیاچشم بلبلی روی یک ردیف (M1)، کشت مخلوط ذرت و لوبیاچشم بلبلی روی ردیف های جداگانه (M2) و کشت مخلوط درهم ذرت و لوبیا چشم بلبلی (M3) تشکیل دادند. ترکیب کشت مخلوط با استفاده از روش جایگزینی اجرا شد. تراکم هر گیاه در کشت مخلوط نصف تراکم آن در کشت خالص بود. با توجه به تراکم مطلوب هر گیاه در کشت خالص، نسبت ذرت به لوبیاچشم بلبلی در کشت مخلوط 1 به 3 بود که بر اساس آن در کشت های مخلوط با حذف هر بذر ذرت، 3 بذر لوبیاچشم بلبلی به منظور کسب تراکم های مورد نظر جایگزین آن شد. بنابراین برای اجرای کشت مخلوط روی یک ردیف، روی ردیف های کشت خالص ذرت، بذرها بصورت یک در میان حذف شدند و با حذف هر بذر ذرت، 3 بذر لوبیاچشم بلبلی در فضای باقی مانده قرار داده شد. در کشت مخلوط روی ردیف های جداگانه، با کشت هر ردیف ذرت یک ردیف به کشت لوبیاچشم بلبلی اختصاص یافت. بنابراین در یک کرت با 6 پشته، پشته های اول، سوم و پنجم به کشت ذرت و پشته های دوم، چهارم و ششم به کشت لوبیاچشم بلبلی اختصاص یافت. در کشت مخلوط درهم، بذرهای ذرت و لوبیاچشم بلبلی به نسبت 1 به 3 و به تعداد نصف تراکم هر گیاه در کشت خالص با هم مخلوط شدند. سپس بذرپاشی بدون نظم مشخص و الگوی خاص، در تمام سطح کرت صورت پذیرفت.
در این تحقیق از بذر هیبرید سینگل کراس 704(SC704) ذرت که یک هیبرید دو منظوره ( دانه ای و علوفه ای) از تیپ دیررس است و به 2300- 1700 درجه روز دما نیاز دارد ( تاجبخش 1375) استفاده شد. بذور ذرت قبل از کشت با ویتاواکس به نسبت 3 در هزار ضد عفونی شدند. همچنین در این تحقیق از بذر لوبیاچشم بلبلی رقم 29005 استفاده شد که رقمی زودرس با رشد نامحدود و رونده است (کوچکی و بنایان اول 1372). بذور لوبیاچشم بلبلی قبل از کشت با بنلیت ضد عفونی شدند. کشت قبلی مزرعه گندم بود که پس از برداشت، زمین تا عمق 25 سانتی متری شخم زده شد. قبل از کاشت، جهت جمع آوری بقایا از دندانه استفاده شد. در اول مرداد 1382 در زمین پشته هایی به عرض 50 سانتی متر ایجاد گردید. ابعاد کرت 5/4 × 5/4 متر و شامل 6 پشته 50 سانتی متری بود. یک پشته در هر طرف به عنوان حاشیه در نظر گرفته شد. فاصله روی ردیف در کشت خالص برای ذرت و لوبیاچشم بلبلی به ترتیب 30 و 10 سانتی متر بود. کاشت ذرت و لوبیاچشم بلبلی بطور همزمان در اول مرداد 1382 و با دست انجام گرفت. اولین آبیاری بلافاصله با بعد از کشت صورت گرفت. آبیاری به طور معمول و زمانی انجام گرفت که هر دو گیاه نیاز به آب داشتند. چرا که بر اساس نظر اوفاری و استرن (1987) غلات و لگوم در کشت مخلوط آب را به طور مساوی مورد استفاده قرار می دهند. روش آبیاری بصورت جوی و پشته ( نشت آب از داخل جوی به سمت محل قرار گیری بذر روی پشته) بود.
تشعشعات فعال فتوسنتزی [2](PAR) دو بار در طول فصل رشد، پس از بسته شدن کانوپی در فواصل ساعات 14- 12 با استفاده از دستگاه نورسنج مدل SF-80T اندازه گیری شد. جهت این کار میزان نور در بالای کانوپی و سطح خاک در 5 نقطه که بطور تصادفی انتخاب شده بود، درون هر کرت اندازه گیری شد.
از آنجا که انتظار می رفت تعادل آب خاک تحت تاثیر سیستم های کاشت قرار بگیرد، پس از رسیدن ریشه های ذرت و لوبیا چشم بلبلی به عمق 30 سانتی متری، در طول 3 هفته پایانی دوره رشد، محتوی آب خاک دو بار و هر بار در روز سوم بعد از آبیاری (پیتر و همکاران 1999) در عمق صفر تا 25 سانتی متری اندازه گیری شد. در این مورد شسلر اعلام می دارد که اکثر ریشه های دائمی ذرت در هفته دهم بعد از رویش به عمق 30 سانتی متری می رسند (نورمحمدی و همکاران1377). از 3 نقطه مختلف در هر کرت نمونه گیری صورت گرفت و از مخلوط نمونه ها یک نمونه برای تعیین محتوی رطوبتی خاک به روش وزنی مورد استفاده قرار گرفت. دمای خاک نیز در عمق صفر تا 10 سانتی متری دو بار در طول فصل رشد و در 3 نقطه، در تمام کرت ها اندازه گیری شد.
از آنجا که در این تحقیق ذرت به منظور تولید علوفه کشت شد، پس از رسیدن آن به مرحله خمیری (اسمعیلیان 1387) برداشت دو گیاه به طور همزمان درتاریخ 21 مهر 1382 انجام شد. در این تاریخ لوبیا چشم بلبلی نیز به رسیدگی فیزیولوژیک خود رسید. در مرحله برداشت، پس از حذف اثرات حاشیه ای، اندامهای هوایی گیاه با دست از سطح هر کرت برداشت و به نوع گونه تفکیک شدند. نمونه ها در آون به مدت 48 ساعت در درجه حرارت 70 درجه سانتی گراد قرار گرفتند و وزن خشک کل برای هر بوته محاسبه گردید. سپس کلیه بافت های گیاه (دانه، برگ و ساقه) آسیاب وبا هم مخلوط شدند. محتوای نیتروژن نمونهها با استفاده از دستگاه کجلدال اندازهگیری و درصد پروتئین خام با حاصلضرب نیتروژن در عدد 25/6 محاسبه شد. برای تهیه خاکستر از نمونه های آسیاب شده، یک نمونه 10 گرمی جدا و به مدت 5 ساعت در کوره با دمای 600 درجه سانتی گراد قرار داده شد. جذب عناصر غذایی با اندازه گیری میزان عناصر فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم در خاکستر تهیه شده با استفاده از "دستگاه جذب اتمی" (مدل AA100) تعیین شد. میزان مکملی اجزای اجزای کشت مخلوط در مصرف منابع محیطی با اندازهگیری شاخص "مجموع عملکرد نسبی" تعیین شد (ویلی، 1990):
RYT = (Yab / Yaa) + (Yba / Ybb)
در این رابطه، Yab عملکرد ماده خشک لوبیا چشم بلبلی در کشت مخلوط، Yaa عملکرد ماده خشک لوبیا چشم بلبلی در کشت خالص، Yba عملکرد ماده خشک ذرت در کشت مخلوط و Ybb عملکرد ماده خشک ذرت در کشت خالص میباشد.
تجریه واریانس دادهها بر اساس طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سطح احتمال 5 درصد و با استفاده از نرم افزار MSTATC انجام گرفت. برای مقایسه میانگین ها، آزمون چند دامنه ای دانکن بکار رفت.
نتایج و بحث
عملکرد علوفه
جدول یک درجه آزادی و میانگین مربعات و جدول دو مقایسه میانگین ها در مورد اثر سیستم های مختلف کاشت بر جذب نور(درصد)، رطوبت خاک(درصد)، دمای خاک(درجه سانتی گراد)، عناصر غذایی و عملکرد علوفه را نشان می دهد.
جدول 1- تجزیه واریانس جذب نور(درصد)، رطوبت خاک(درصد) دمای خاک(درجه سانتی گراد)، جذب عناصر غذایی و عملکرد علوفه (تن در هکتار) در سیستمهای مختلف کاشت.
منابع تغییر |
درجه آزادی |
جذب نور |
رطوبت خاک |
دمای خاک |
جذب عناصر غذایی |
عملکرد علوفه |
||||||
|
|
مرحله اول |
مرحله دوم |
مرحله اول |
مرحله دوم |
مرحله اول |
مرحله دوم |
P |
K |
Ca |
Mg |
|
تکرار |
2 |
67/16 |
55/0 |
9/1 |
9/1 |
79/0 |
27/0 |
21/20 |
95/13 |
1/1 |
74/5 |
72/0 |
سیستم کاشت |
4 |
* 75/ 644 |
*03/ 711 |
* 1/28 |
* 1/28 |
*59/ 12 |
*08/5 |
*85/816 |
*6/428 |
*83/1628 |
*2/1360 |
*9/11 |
خطا |
8 |
15 |
39/2 |
3/2 |
3/2 |
54/0 |
42/0 |
91/65 |
91/65 |
27/29 |
00/1 |
58/0 |
*: معنی دار در سطح احتمال 5 درصد
جدول2- مقایسه میانگین ها در مورد اثر سیستم های کاشت بر جذب نور(درصد)، دمای خاک (درجه سانتی گراد) رطوبت خاک(درصد)،
عناصر غذایی و وزن خشک علوفه (تن در هکتار)
سیستم کاشت |
جذب نور |
رطوبت خاک |
دمای خاک |
جذب عناصر غذایی |
وزن خشک علوفه |
||||||
|
مرحله اول |
مرحله دوم |
مرحله اول |
مرحله دوم |
مرحله اول |
مرحله دوم |
P |
K |
Ca |
Mg |
|
Cp |
a8/63 |
b3/78 |
b0/28 |
a9/28 |
b1/10 |
a9/15 |
c58/56 |
b59/24 |
b85/83 |
b4/24 |
c13/6 |
M1 |
a4/69 |
a2/98 |
b3/28 |
b6/27 |
b1/7 |
b4/9 |
a76/96 |
a65/50 |
a10/95 |
a5/59 |
a47/10 |
M2 |
a4/66 |
a5/97 |
b9/27 |
b5/27 |
b9/7 |
b5/11 |
a31/97 |
a48/51 |
a70/98 |
a20/65 |
a13/11 |
M3
|
a2/64 |
a1/97 |
b1/27 |
b5/26 |
b5/9 |
b2/12 |
a85/99 |
a70/56 |
a01/96 |
a60/58 |
a16/10 |
M |
b3/32 |
c1/62 |
a5/30 |
a0/30 |
a9/13 |
a8/16 |
b66/88 |
a14/49 |
c20/41 |
c20/12 |
b70/8 |
بر اساس آزمون دانکن حروف مشابه در هر ستون تفاوت آماری ندارند.
Cp: کشت خالص لوبیا چشم بلبلی. M1: کشت مخلوط روی یک ردیف. M2: کشت مخلوط روی ردیف های جداگانه. M3: کشت مخلوط درهم. M: کشت خالص ذرت.
جذب تشعشعات فعال فتوسنتزی (PAR) تحت تاثیر سیستم های کشت قرار گرفت( جدول 1و2). به دلیل اختلاف در آرایش شاخ و برگ و شکل کانوپی، ذرت و لوبیا چشم بلبلی در کشت مخلوط میتوانند در جذب PAR کارایی بیشتری داشته باشند. نوری که توسط ذرت جذب نمی شود، در پایین کانوپی توسط لوبیاچشم بلبلی جذب می شود و در نتیجه موجب افزایش کارایی جذب PAR می گردد. در کشت مخلوط، خصوصاً در مراحل اولیه رشد نور در سطح برگ بیشتری توزیع می شود که باعث افزایش کارایی کشت مخلوط در تبدیل تشعشعات فعال فتوسنتزی می گردد. نتایج مشابهی در مورد جذب بیشتر PAR در کشت مخلوط توسط تعدادی از محققان دیگر نیز گزارش شده است. قنبری و لی (2000) اعلام کردند که کشت مخلوط گندم و باقلا، PAR را با کارایی بیشتری نسبت به کشت خالص جذب می کند، چرا که تشعشعات خورشیدی که ممکن است به خاطر رشد کم گندم در ابتدای فصل و پیری باقلا در انتهای فصل هدر رود، می تواند با کشت مخلوط گندم و باقلا با کارایی بیشتری مورد استفاده قرار گیرد. یافتههای این محققین با نتایج تحقیق حاضر همخوانی دارد.
محتوی رطویتی خاک بطور معنی داری تحت تاثیر سیستم های کشت قرار گرفت (جدول 1 و 2). محتوی رطوبتی خاک در کشت خالص ذرت بالاتر از کشتهای مخلوط بود. بین الگوهای مختلف کشت مخلوط از این نظر تفاوت معنی داری وجود نداشت. وجود تفاوت بین اجزای کشت مخلوط از نظر خصوصیات ریشهای، خصوصاً عمق ریشه، باعث می شود که کشت مخلوط از حجم بیشتری از خاک برای جذب آب و با کارایی بالاتر استفاده کند (پیتر و همکاران 1999 و واهوا1993). از آنجا که دمای خاک در زیر کانوپی کشت های مخلوط از دمای خاک در کشت خالص ذرت کمتر بود (جدول 2)، بنابراین مقدار کمتر محتوی رطوبتی خاک در تیمارهای کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص ذرت نمی تواند به دلیل تبخیر بیشتر از سطح خاک باشد، بلکه کشت های مخلوط به دلیل سیستم ریشه ای فشرده تر قادرند آب را از لایه های خاک جذب کنند و باعث شوند پروفیل خاک در مقایسه با کرت های کشت خالص خشک تر باشد. آهلاوات و آهاراما (1985) گزارش دادند که در کشت مخلوط گندم و عدس، تفاوت اجزای کشت مخلوط از نظر خصوصیات ریشه ای، باعث افزایش کارایی استفاده از آب و افزایش عملکرد شد. یافته های این محقق با نتایج آزمایش حاضر همخوانی دارد.
به طور کلی جذب عناصر غذایی (کلسیم، منیزیم، پتاسیم و فسفر) در سیستمهای کشت مخلوط بیشتر از کشت های خالص بود. با این حال، در سیستمهای کشتی که ذرت وجود داشت جذب عناصر غذایی یک ظرفیتی (فسفر و پتاسیم) و در سیستمهایی که لوبیا چشم بلبلی وجود داشت جذب عناصر دو ظرفیتی (کلسیم و منیزیم) بهبود یافت. جذب و استفاده از عناصر غذایی توسط گیاهان زراعی باید تا حد امکان با کارآیی بالا صورت بگیرد. این امر در سیستم های کشت مخلوط می تواند با اثرات مکملی اجزای کشت مخلوط در جستجوی عناصر غذایی در طول پروفیل خاک به دلیل تفاوت در عمق توسعه ریشه، جذب عناصری که در کشت های خالص در دسترس نمی باشند و یا به دلیل تفاوت در طول دوره ی رشد اجزای کشت مخلوط تحقق یابد ( ویلی، 1990). آهلاوات و آهاراما (1985) گزارش دادند که به دلیل تفاوت در حجم توسعه ریشه، گندم و عدس برای جذب عناصر غذایی به صورت مکمل عمل می کنند و لذا امکان جذب بیشتر عناصر غذایی را فراهم میآورند. در تحقیق حاضر، به نظر می رسد تفاوت در میزان توسعه عمقی و جانبی و همچنین افزایش تراکم ریشه ها در کشت مخلوط ذرت و لوبیا چشم بلبلی، باعث افزایش میزان جذب عناصر غذایی در مقایسه با کشت خالص این دو گیاه زراعی شده است
وزن خشک تولید شده در کشت مخلوط بطور معنی داری بیشتراز کشت خالص لوبیاچشم بلبلی و ذرت بود (جدول 1 و 2). بین الگوهای مختلف کشت مخلوط از نظر تولید ماده خشک اختلاف معنی داری وجود نداشت. میانگین وزن خشک در کشت های مخلوط 2/1 برابر کشت خالص ذرت و 7/1 برابر کشت خالص لوبیا چشم بلبلی بود.
جذب بیشتر تشعشعات فعال فتوسنتزی، رطوبت و عناصر غذایی خاک (جدول 2) در کشت مخلوط میتواند علت تولید بیشتر علوفه در کشت مخلوط نسبت به کشت خالص باشد. ویلی(1990) و آهلاوات و آهاراما (1985) اعلام کردند چنانچه گیاهان در کشت مخلوط در نحوه استفاده از منابع محیطی متفاوت عمل کنند، عملکرد کشت مخلوط به دلیل استفاده بهتر از منابع محیطی افزایش خواهد یافت. در تحقیق حاضر، اجزای کشت مخلوط در استفاده از منابع محیطی مکمل هم بودند چرا که مجموع عملکرد نسبی (RYT) بیشتر از یک بدست آمد. متوسط مجموع عملکرد نسبی اندازه گیری شده برای 3 سیستم کشت مخلوط برای وزن خشک 37/1 بود که نشان می دهد ذرت و لوبیا چشم بلبلی در استفاده از منابع محیطی مکمل هم بودند. در نتیجه این گیاهان حداقل بطور جزیی از منابع مختلف استفاده کرده اند. بنابراین کشت مخلوط ذرت و لوبیا چشم بلبلی در استفاده از منابع محیطی 37 درصد کارایی بیشتری نسبت به کشت خالص دارد و این امر میتواند علت افزایش عملکرد ماده خشک در سیستمهای کشت مخلوط در مقایسه با کشتهای خالص باشد. مجموع عملکرد نسبی بالاتر نسبت به کشت خالص در مورد بسیاری از کشت های مخلوط لگوم – غلات (ماریوتی و همکاران 2011) و مزارع لوبیا – غلات ( هریس و ناتاراجان 1987، هلنینس و رونی 1989 و اوفاری و استرن 1987) گزارش شده است.
کیفیت علوفه
محتوای پروتئین خام ذرت (بر حسب گرم در کیلوگرم ماده خشک) در الگوهای مختلف کشت مخلوط به طور معنی داری بیشتر از کشت خالص ذرت بود اما بین الگوهای مختلف کشت مخلوط از این نظر تفاوت معنی داری وجود نداشت. بنابراین، کیفیت علوفه ذرت بر حسب پروتئین خام در کشت مخلوط بهبود یافت.
کیفیت علوفه لوبیا چشم بلبلی بر حسب پروتئین خام به طور معنی داری تحت تاثیر سیستمهای مختلف کاشت قرار گرفت. به طوری که در کشت خالص کیفیت علوفه لوبیا چشم بلبلی بیشتر از کشتهای مخلوط بود. به عبارت دیگر، کشت مخلوط باعث کاهش کیفیت علوفه لوبیا چشم بلبلی بر حسب پروتئین خام شد (جدول3).
سیستم کشت مخلوط عامل مهمی است که تثبیت ازت توسط لگومها را تحت تاثیر قرار میدهد (ریرکاسم و همکاران 1988). تفاوت در عمق توسعه ریشه، میزان توسعه جانبی و تراکم ریشه عواملی هستند که میزان رقابت اجزای کشت مخلوط برای جذب عناصر غذایی را تحت تاثیر قرار می دهد. غلات (در این آزمایش ذرت) معمولا ارتفاع بیشتری از لگوم ها دارند و نسبت به آنها رشد سریعتر و تراکم ریشه بیشتری دارند که باعث میشود غلات در مقایسه با لگومها قدرت رقابت بیشتری برای جذب عناصر غذایی بویژه عناصر غذایی تک ظرفیتی مانند نیتروژن داشته باشند (کار و همکاران 1998 و کاروترز و همکاران 2000). این امر باعث میشود لگومها جهت رفع نیازهای خود نیتروژن اتمسفری را تثبیت کنند (جنسن 1996 هوگارد نیلسن و همکاران 2001) که به عنوان اثرات تسهیل کنندگی اجزای کشت مخلوط شناخته میشود. بدین معنی که ذرت و لوبیا چشم بلبلی در مصرف نیتروژن مکمل هم عمل می کنند. ذرت نیتروژن مورد نیاز خود را از خاک بدست میآورد و لوبیا چشم بلبلی نیز از اتمسفر به عنوان منبع تامینن کننده ازت استفاده میکند. از آنجا که تراکم کشت ذرت در الگوهای مختلف کشت مخلوط کمتر از کشت خالص، بنابراین برای بوتههای ذرت در کشت مخلوط نیتروژن بیشتری فراهم بوده که این امر باعث افزایش محتوای نیتروژن در بافتهای ذرت و در نتیجه افزایش پروتئین خام و کیفیت علوفهای این گیاه میشود. تشعشعات فعال فتوسنتزی و فسفر به عنوان دوعامل مهم و ضروری برای تثبیت ازت اتمسفری توسط لگومها عنوان شدهاند (کیتینگ و کاربری 1993). بنابراین، کاهش فراهمی این عوامل محیطی به کاهش تثبیت ازت منجر میشود. از آنجا که قدرت رقابت ذرت برای جذب فسفر بیشتر از لوبیا چشم بلبلی است. به طور کلی غلات قدرت رقابت بیشتری برای جذب عناصر تک ظرفیتی در مقایسه با لگوم ها دارند (قنبری 2000 و اسکندری و قنبری 1390). بنابراین، فراهمی فسفر برای لوبیا چشم بلبلی در الگوهای کشت مخلوط کمتر از کشت خالص آن میباشد. همچنین در کشت مخلوط، ذرت به دلیل ارتفاع بیشتر، جذب نور توسط لوبیا چشم بلبلی را کاهش میدهد. به عبارت دیگر، فراهمی دو عامل موثر در تثبیت ازت اتمسفری توسط لوبیا چشم بلبلی در کشت مخلوط کاهش یافت که منجر به کاهش تثبیت ازت توسط لوبیا چشم بلبلی و کاهش محتوای ازت و در نتیجه پروتئین خام در مقایسه با کشت خالص میشود که به معنی کاهش کیفیت علوفه این گیاه در کشت مخلوط نسبت به کشت خالص میباشد. تفاوت معنی داری بین الگوهای مختلف کشت مخلوط از نظر تاثیر بر کیفیت علوفه ذرت و لوبیا چشم بلبلی مشاهده نشد (جدول3).
جدول3- محتوای پروئتئین خام (گرم در کیلوگرم ماده خشک) ذرت و لوبیا چشم بلبلی در الگوهای
کشت مخلوط و کشت خالص.
سیستم کاشت |
پروتئین خام ذرت |
پروتئین خام لوبیا چشم بلبلی |
Cp |
--- |
131 |
M1 |
101 |
113 |
M2 |
102 |
117 |
M3 |
100 |
111 |
M |
76 |
--- |
LSD (0.05) |
43/3 |
7/7 |
Cp: کشت خالص لوبیا چشم بلبلی. M1: کشت مخلوط روی یک ردیف. M2: کشت مخلوط روی ردیف های جداگانه. M3: کشت مخلوط درهم. M: کشت خالص ذرت.