Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
Keywords
مقدمه
ذرت (Zea mays L.) گیاهی تک لپه، یکساله، از خانواده غلات است که دارای مسیر فتوسنتزی C4 میباشد (زند و لعلینیا 2014). همچنین، اظهار شده است که در بین غلات، ذرت بهدلیل برخورداری از تنوع بالای ژنتیکی، ساده بودن کاشت و کار، خوشخوراکی، کنترل فرسایش و علفهای هرز و غیره در مقایسه با زراعتها از اهمیت قابل توجهی برخوردار است (رسولی و همکاران، 2013). ذرت یکی از مهمترین گیاهان زراعی است که بعد گندم و برنج، مقام سوم اهمیت از لحاظ کشت را در بین غلات دارد (شیری و همکاران 2019). این گیاه به دلیل اهمیت بالایی که در تغذیۀ انسان و دام داشته و سازگاری گستردهای نیز با مناطق آب و هوایی معتدل و گرمسیری دارد، یکی از گیاهان زراعی راهبردی محسوب می شود (شیری و همکاران 2019). ذرت سینگل کراس 500[1] دارای دوره رشدی 135-125 روز بوده و از لحاظ رسیدگی در گروه متوسط رس قرار دارد؛ همچنین، ذکر شده است که مناسبترین تراکم بوته جهت تولید دانه معادل 65000 تا 85000 بوته در هکتار میباشد (طهماسبی و دولتمند شهری، 2017).
امروزه، به دلیل بروز مشکلات متعدد زیست محیطی نظیر آلودگی منابع آب، کاهش کیفیت محصولات کشاورزی، کاهش تنوع زیستی، ایجاد مقاومت در برابر آفات و کاهش میزان باروری خاک، تغییر در نظامهای زراعی متداول و حرکت به سمت کشاورزی ارگانیک ضروری شده است (تال 2018؛ اسکینر و همکاران 2019). همچنین، نتایج برخی تحقیقات نشان داده است که استفاده بیش از حد کودهای شیمیایی سبب کاهش عملکرد گیاهای زراعی شده است (اکبرپور و همکاران 2017). بر همین اساس، مهمترین موضوع در حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاهی در نظامهای تولید محصولات زیستی کشاورزی، جایگزینی مواد آلی و کودهای زیستی با کودهای شیمیایی یا به حداقل رساندن اثرات منفی کودهای شیمیایی است؛ لذا، مصرف تلفیقی کودهای شیمیایی و آلی به عنوان یک سیستم مدیریتی صحیح و منطقی میتواند علاوه بر کاهش مصرف کودهای شیمیایی و جلوگیری از اثرهای زیانآور آنها بر آبهای سطحی و زیرزمینی، توازن تغذیهای در گیاهان را حفظ کرده و عملکرد آنها را افزایش دهد (جوانمرد و شکاری 2013). از طرفی، با توجه به اینکه اکثر خاکهای کشاورزی ایران، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک، دارای pH بالا و مقدار کم فسفر قابل دسترس برای گیاهان میباشند (جوانمرد و شکاری 2013)، روشهای مصرف کود و نوع آنها باید به گونهای تغییر کند که منجر به افزایش کارائی مصرف عناصر غذایی شده، مواد غذایی مورد نیاز گیاه را بهصورت طولانیمدت و بدون تلفات در اختیار گیاهان قرار دهند و مخاطرات زیستمحیطی را کاهش دهند (کندی و همکاران 2004). در برخی پژوهشها اظهار شده است که مواد آلی به علت اثرات مفیدی که بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی و باروری خاک دارند، میتوانند یکی از ارکان مهم باروری خاک محسوب شوند (تهامی و همکاران 2019). برخی پژوهشگران نیز نشان دادند با توجه به منابع و عناصر غذایی فراوان در کودهای دامی و رهاسازی تدریجی انرژی آنها (اکبرپور و همکاران 2017)، کاربرد این کودها به تنهایی یا در تلفیق با کودهای شیمیایی میتواند جایگزین یا مکمل مناسبی برای کودهای شیمیایی باشد (جوانمرد و شکاری 2013).
همچنین، در برخی پژوهشها اظهار شده است که بهکارگیری کودهای آلی و زیستی، گامی اساسی و مطمئن در جهت دستیابی به اهداف کشاورزی ارگانیک و پایدار محسوب میشود (هان و همکاران 2006؛ دسکا و همکاران 2016). کاربرد کودهای بیولوژیک حل کننده فسفر و تثبیت کننده نیتروژن از جمله روشهای زراعی مناسبی هستند که میتواند مشکل فوق را برطرف نماید (وو و همکاران 2005؛ شجاعیانکیش و همکاران 2019) و از اتلاف منابع کودی و آلودگی محیط جلوگیری شود (عیدیزاده و همکاران 2010). عرب-نیاسر و همکاران (2019) نیز بیان داشتند که کودهای زیستی دارای مقادیر کافی از یک یا چند گونه میکروارگانیسم مفید خاکزی میباشند و نقش مثبتی در رفع نیاز غذایی گیاهان داشته و سبب بهبود شرایط رشد آنها میشوند. تحقیقات دیگری تاثیر مثبت کودهای زیستی و به ویژه فسفات بارور-2 بر رشد و عملکرد گیاهان زراعی را به اثبات رساندهاند (پونیا 2011). همچنین، اظهار شده است کود فسفر بارور- 2 که شامل سویههای مختلف باکتریهای حلکننده فسفات میباشد، از خاکهای کشاورزی ایران جداسازی شده و آزمـایشهای متعددی نشان دادند که فسفات بارور- 2 با شرایط محیطی مزارع کشور ایران سازگار میباشد (حشمتی و همکاران 2016). برخی پژوهشها بیان کردهاند که وجود میکروبهای حلکننده فسفات سبب کاهش اثرات سوء کودهای شیمیایی و حفظ محیط زیست میگردد (خان و همکاران 2007؛ خوشرو و ساریخانی 2019). نتایج مطالعه شاهرونا و همکاران (2006) و ضیائیان و همکاران (2014) نشان دادند که کاربرد کودهای زیستی فسفره سبب افزایش بیوماس گیاهی و عملکرد گیاه ذرت شده است و این کود میتواند جایگزین مناسبی برای کود شیمیایی فسفاته باشد. در ارتباط با اثرات کاربرد کودهای بیولوؤیک بر گیاهان، آزاز و همکاران (2009) کاربرد کودهای زیستی به جای کودهای شیمیایی را در گیاه رازیانه مورد بررسی قرار دادند و اظهار داشتند که رشد رویشی، عملکرد و میزان اسانس گیاه رازیانه در تیمارهای کود زیستی افزایش یافت. نتایج پژوهشی حاکی از آن است که کاربرد کودهای بیولوژیک منجر به بروز تفاوت معنیداری در صفات سرعت سبز شدن، میزان سطح برگ، متوسط تعداد برگ در بوته، وزن خشک برگ، وزن خشک بوته و نسبت وزن خشک برگ به ریشه بین ارقام مختلف گندم گردید (امیری و همکاران 2013).
با توجه به اهمیت کودهای زیستی و آلی در کشاورزی پایدار و همچنین ضرورت کاهش کودهای شیمیایی به خاطر ایجاد آلودگیهای زیست محیطی در بوم نظامهای زراعی، تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر کاربرد کود زیستی فسفات بارور- 2، سطوح مختلف کودهای دامی و شیمیایی بر برخی صفات مورفولوژیک، بیوشیمیایی، عملکرد و اجزای عملکرد گیاه ذرت سینگل کراس 500 اجرا گردید.
مواد و روشها
پژوهش حاضر در سال زراعی 98-1397 در مزرعهای واقع در دشت گیو از مناطق کویری شهرستان خوسف استان خراسان جنوبی با مختصات جغرافیایی ʹ30: ͦ 32 شمالی و ʹ16: ͦ 59 شرقی بهصورت اسپلیت-فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تلقیح/ عدم تلقیح بذور ذرت با کود بیولوژیک فسفات بارور 2 بهعنوان فاکتور اصلی، سه سطح کود شیمیایی (شاهد، N150:P25:K150 و N300:P50:K300) و سه سطح کود دامی پوسیده (شاهد، 10 و 20 تن در هکتار) بهعنوان فاکتورهای فرعی بر روی گیاه ذرت رقم سینگل کراس 500 انجام شد. این رقم از نظر رسیدگی در گروه ارقام متوسط رس بوده که دانههایی با تیپ دندان اسبی دارد و متوسط زمان سبز شدن تا رسیدگی فیزیولوژیک آن در حدود 130-120 روز میباشد. قبل از اجرای آزمایش، نمونهای مرکب از خاک مزرعه از عمق 30 سانتیمتری بالای سطح خاک و کود دامی مورد بررسی در پژوهش حاضر تهیه و جهت تعیین ویژگیهای فیزیکوشیمیایی آنها به آزمایشگاه ارسال گردید و بر اساس نتایج آزمایش خاک، عناصر غذایی مورد نیاز، با اندکی تغییر به عنوان تیمارهای آزمایشی به خاک مزرعه اضافه شدند (جدول 1). پس از انجام عملیات خاکورزی، کرتهای آزمایشی در ابعاد 5×4 متر با فاصله نیم متر از همدیگر آماده شدند، کودهای دامی، یک سوم نیتروژن (کود اوره) و تمامی مقادیر کودهای فسفر (سوپرفسفات تریپل) و پتاسیم (سولفات پتاسیم) در سطح مزرعه پخش شدند و بذور مورد استفاده در اول تیرماه به صورت ردیفی در فواصل 60 ×20 سانتیمتر (تراکم کاشت 83333 بوته در هکتار) و در عمق 5-3 سانتیمتری کشت شدند. آبیاری مزرعه پس از کاشت بذرها به صورت نشتی و بر اساس دور مرسوم آبیاری منطقه انجام گرفت، عملیات وجین در دو مرحله بصورت دستی انجام شد و مابقی کودهای نیتروژن طی 2 مرحله رشدی گیاه ذرت شامل 6-4 برگی و 12-8 برگی همراه با آب آبیاری استفاده شدند.
جدول 1- آنالیز خاک نمونهبرداری شده از 30 سانتیمتر فوقانی مزرعه
واکنش خاک |
هدایت الکتریکی (dS.m-1) |
فسفر قابل جذب (mg.kg-1) |
پتاسیم قابل جذب (mg.kg-1) |
کربن آلی (%) |
نیتروژن در دسترس (%) |
ماده آلی خاک (%) |
منیزیوم (mg.kg-1) |
کلسیم (mg.kg-1) |
آهک (%) |
بافت خاک |
81/7 |
4/6 |
23 |
143 |
2 |
1/0 |
522/0 |
88/38 |
36/23 |
44/45 |
لوم |
جدول 2- آنالیز نمونههای کود گاوی مورد استفاده در پژوهش حاضر
واکنش کود |
هدایت الکتریکی (dS.m-1) |
درصد رطوبت (%) |
فسفر قابل جذب (mg.kg-1) |
پتاسیم قابل جذب (mg.kg-1) |
ماده آلی (%) |
نیتروژن قابل جذب (%) |
1/7 |
4/1 |
73 |
8/24 |
5/47 |
03/18 |
1/2 |
در پایان آزمایش (20 مهرماه)، از هر کرت آزمایشی 10 بوته بهطور تصادفی انتخاب شدند و میانگین صفات ارتفاع بوته، وزن خشک اندامهای هوایی، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و میزان پروتئین دانه اندازهگیری شدند. همچنین صفات کلروفیل a، b، کلروفیل کل و محتوای کاروتنوئیدها در زمان خروج گلهای نر گیاه مورد ارزیابی قرار گرفتند. قابل ذکر است که ارتفاع بوته به صورت دستی و با استفاده از خطکش اندازهگیری شد.
جهت اندازهگیری وزن خشک اندامهای، ابتدا بخشهای هوایی گیاه ذرت در هر کرت از سطح خاک برداشت شد. سپس نمونهها در آون (در دمای 70 درجه سانتیگراد به مدت 48 ساعت) قرار گرفتند و در نهایت وزن خشک اندامهای هوایی ذرت با استفاده از ترازوی مدل Mettler Toledo با دقت 001/0 گرم اندازه گیری و یادداشت شد.
صفات تعداد ردیف در بلال، دانه در ردیف، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک از میانگین 10 بوته از هر کرت آزمایشی اندازهگیری شدند. از طرفی، از آنجا که شاخص برداشت درصدی از عملکرد بیولوژیکی است که عملکرد اقتصادی را تشکیل میدهد (تدین و نوروزی، 2016)، از رابطه 1 محاسبه شد.
(رابطه 1)
پروتئینگیری بذر با استفاده از روش کجلدال انجام شد و جهت تعیین میزان پروتئین دانهی ذرت، میزان ازت به دست آمده از بذر گیاه ذرت، در عدد 25/6 ضرب گردید (جونز، 1931). علاوه بر موارد فوق، محتوای کلروفیل a، b، و کل با روش آرنون (1949) و کاروتنوئیدها با روش لیچتنتالر (1987) محاسبه شدند. بر همین اساس، ابتدا 1/0 گرم از بافت تازه پهنک برگ توزین شد و سپس در هاون به کمک استون 80% و بر روی یخ سائیده شد. عصاره حاصل توسط کاغذ صافی و بالن ژوژه صاف گردید. تفاله به دست آمده مجدداً با استون 80% سائیده و صاف شد. این عمل تا زمانی که تفاله برگی سفید رنگ شود تکرار گردید. سپس حجم عصاره حاصل با استون 80% به 10 میلیلیتر رسانده شد. بلافاصله مقداری از عصاره به کووت منتقل گردید و جذب محلول با اسپکتروفتومتر (مدل JENWAY 6300) در طول موجهای 645 ، 663 و 470 نانومتر قرائت شد. سپس میزان کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کاروتنوئیدها طبق روابط و مقادیر آنها براساس معادلات زیر محاسبه شد. قابل ذکر است که از استون 80% بهعنوان محلول بلانک استفاده گردید.
(رابطه 2) |
|
(رابطه 3) |
|
(رابطه 4) |
|
(رابطه 5) |
در نهایت، دادههای حاصل از پژوهش به وسیله نرمافزار SAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و اثر برهمکنش تیمارها بر صفات با نرمافزار MSTAT-C مورد مقایسه قرار گرفتند و نمودارهای حاصل از دادههای پژوهش با نرمافزار Excel ترسیم گردیدند. برای مقایسه میانگین دادههای صفات مورد آزمایش، از آزمون حداقل معنی داری (LSD) در سطح احتمال 5% استفاده گردید.
نتایج و بحث
ارتفاع بوته و وزن خشک بخشهای هوایی
نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که ارتفاع بوته در سطح احتمال ۱% تحت تأثیر تیمارهای کودهای شیمیایی و دامی قرار گرفت ولی تیمار تلقیح/ عدم تلقیح بذور با فسفات بارور 2 و برهمکنشهای دوگانه و سهگانه سبب ایجاد اختلاف معنادار در ارتفاع بوته ذرت نشدند. علاوه بر موارد فوق، مشاهده میشود که تیمارهای تلقیح بذر، کودهای شیمیایی، کودهای دامی و برهمکنش تلقیح × کود شیمیایی در سطح احتمال 1% و برهمکنش کود شیمیایی × کود دامی در سطح احتمال 5% بر وزن خشک اندامهای هوایی ذرت اختلاف معنیداری را ایجاد کردند ولی برهمکنشهای تلقیح × کود دامی و تلقیح × کود شیمیایی × کود دامی اثرات معناداری بر صفت مذکور نداشتند (جدول 2).
نتایج مقایسه میانگین ارتفاع بوته در جدول 4 نشان داده شده است. براساس اطلاعات کاربرد کود شیمیایی، مشاهده میشود که بیشترین ارتفاع بوته (04/192 سانتیمتر) تحت کاربرد تیمار N300:P50:K300 به دست آمد اما با ارتفاع گیاهان تحت کاربرد تیمار کودی N150:P25:K150 (معادل 61/181 سانتیمتر) تفاوت معنیداری نداشت و کمترین ارتفاع بوته تحت تیمار شاهد (معادل 33/167 سانتیمتر) حاصل شد. به طور کلی، محاسبات آماری نتایج جدول 3 نشان میدهند که تیمار کودی N300:P50:K300 نسبت به تیمارهای شاهد و N150:P25:K150 به ترتیب افزایشی معادل 77/14 و 74/5 درصد برای صفت ارتفاع بوته گیاه ذرت داشت. تحت کاربرد کودهای دامی، مشاهده میشود که بیشترین ارتفاع بوته (08/201 سانتیمتر) که اختلاف معناداری با سایر تیمارها داشت تحت کاربرد 20 تن کود دامی به دست آمد و کمترین ارتفاع بوته (35/159 سانتیمتر) در تیمار عدم کاربرد کود دامی حاصل شد که اختلاف معنیداری با ارتفاع بوته سایر تیمارهای کود دامی داشت. براساس نتایج جدول 3 استنباط میشود که کاربرد 20 تن کود دامی در مقایسه با تیمارهای شاهد و 10 تن کود دامی به ترتیب افزایش معناداری معادل 19/26 و 37/11 درصد در ارتفاع بوتههای ذرت داشت (جدول 4).
جدول 3- تجزیه واریانس (میانگین مربعات) صفات مورفولوژیک، بیوشیمیایی، عملکرد و اجزای عملکرد مورد بررسی گیاه ذرت |
|||||||||
تیمارها |
df |
ارتفاع گیاه |
وزن خشک هوایی |
تعداد ردیف در بلال |
تعداد دانه در ردیف |
وزن هزار دانه |
عملکرد دانه |
عملکرد بیولوژیک |
شاخص برداشت |
بلوک |
2 |
ns 95/25 |
ns 13/134 |
ns 72/2 |
ns 17/3 |
ns 84/732 |
ns 17/961232 |
ns 66/1168436 |
ns 69/8914 |
تلقیح |
1 |
ns 87/1533 |
** 29/5004 |
ns 52/12 |
** 41/101 |
* 16/1584 |
**30/20206139 |
** 52/43592524 |
ns 54/20647 |
خطای a |
2 |
40/685 |
47/34 |
91/7 |
57/19 |
82/1 |
98/192686 |
68/300274 |
91/3311 |
کود شیمیایی |
2 |
** 17/2770 |
** 09/4504 |
* 39/19 |
** 50/91 |
* 01/1668 |
** 93/19962614 |
** 51/39235332 |
* 18/30854 |
کود دامی |
2 |
** 11/7836 |
** 99/1523 |
* 38/17 |
** 72/111 |
** 63/2509 |
** 59/23621409 |
** 03/13275609 |
** 28/88267 |
تلقیح × کود شیمیایی |
2 |
ns 12/15 |
** 26/1227 |
ns 24/0 |
ns 80/8 |
ns 32/63 |
ns 61/1295614 |
** 99/10690692 |
ns 75/3876 |
تلقیح × کود دامی |
2 |
ns 76/70 |
ns 08/151 |
ns 02/0 |
ns 35/10 |
ns 77/0 |
ns 25/1245890 |
ns 33/1316024 |
ns 51/1424 |
کود شیمیایی × کود دامی |
4 |
ns 47/75 |
* 25/259 |
ns 94/0 |
ns 22/0 |
ns 36/39 |
ns 80/523304 |
* 80/2258357 |
ns 64/1083 |
تلقیح/ عدم تلقیح × کود شیمیایی × کود دامی |
4 |
ns 31/36 |
ns 78/93 |
ns 57/0 |
ns 24/1 |
ns 97/37 |
ns 72/318480 |
ns 77/816921 |
ns 17/2266 |
خطای b |
32 |
95/501 |
70/96 |
75/5 |
37/15 |
74/376 |
20/1088496 |
10/842358 |
83/7909 |
ضریب تغییرات (%) |
|
42/12 |
75/8 |
45/19 |
33/22 |
52/8 |
83/24 |
75/8 |
24/24 |
ns، ** و * به ترتیب عدم معنیداری، معنیداری در سطوح احتمال 1% و 5% میباشد. |
ادامه جدول 3 |
||||
پروتئین دانه |
کلروفیل a |
کلروفیل b |
کلروفیل کل |
کاروتنوئیدها |
ns 50/6 |
ns 49/0 |
ns 12/0 |
ns 08/1 |
ns 06/0 |
ns 35/5 |
** 55/37 |
** 98/5 |
** 50/73 |
** 29/5 |
13/1 |
42/0 |
04/0 |
71/0 |
02/0 |
** 22/22 |
** 39/18 |
** 61/0 |
** 63/25 |
** 48/3 |
** 56/21 |
** 65/14 |
** 41/0 |
** 95/19 |
** 85/0 |
ns 30/0 |
ns 93/0 |
** 46/0 |
* 12/2 |
** 63/0 |
ns 07/0 |
ns 13/1 |
** 72/0 |
** 77/2 |
** 20/1 |
ns 36/1 |
ns 20/0 |
** 65/0 |
ns 74/0 |
* 08/0 |
ns 44/0 |
ns 16/0 |
ns 53/0 |
ns 50/0 |
** 37/0 |
27/4 |
49/0 |
06/0 |
45/0 |
02/0 |
11/23 |
67/17 |
33/14 |
76/11 |
97/4 |
جدول 4- مقایسه میانگین اثرات تیمار کودهای شیمیایی و دامی بر برخی صفات مورفولوژیک، بیوشیمیایی، عملکرد و اجزای عملکرد گیاه ذرت |
||||||||
تیمارها |
ارتفاع گیاه (cm) |
تعداد ردیف در بلال (Number) |
تعداد دانه در ردیف (Number) |
وزن هزار دانه (g) |
عملکرد دانه (Kg.ha-1) |
شاخص برداشت (%) |
درصد پروتئین دانه (%) |
محتوای کلروفیل a (mg.g-1 FW) |
کود شیمیایی |
|
|
|
|
|
|
|
|
شاهد |
b 33/167 |
b 22/11 |
b 39/15 |
b 47/217 |
c 6/3131 |
b 77/32 |
b 83/7 |
c 09/3 |
N150:P25:K150 |
ab 61/181 |
ab 50/12 |
ab 39/17 |
ab 96/229 |
b 1/4238 |
ab 28/36 |
ab 94/8 |
b 69/3 |
N300:P50:K300 |
a 04/192 |
a 28/13 |
a 89/19 |
a 41/236 |
a 9/5236 |
a 02/41 |
a 06/10 |
a06/5 |
کود دامی |
|
|
|
|
|
|
|
|
شاهد |
c 35/159 |
b 28/11 |
b 83/14 |
b 54/215 |
c 4/2980 |
b 28/29 |
b 72/7 |
c 06/3 |
10 تن در هکتار |
b 55/180 |
ab 50/12 |
a 11/18 |
a 24/229 |
b 1/4374 |
a 61/37 |
a 28/9 |
b 91/3 |
20 تن در هکتار |
a 08/201 |
a 22/13 |
a 72/19 |
a 05/239 |
a 1/5252 |
a 19/43 |
a 83/9 |
a 87/4 |
LSD |
21/15 |
63/1 |
66/2 |
18/13 |
38/708 |
39/60 |
40/1 |
47/0 |
حروف مشابه در هر ستون و برای هر تیمار، عدم اختلاف معنیدار بین تیمارها را در سطح احتمال 5% نشان میدهد
|
نتایج مقایسه میانگین برهمکنش تلقیح بذر × کودهای شیمیایی بر وزن خشک اندامهای هوایی گیاه ذرت در شکل 1 نشان داده شده است. براساس نتایج مشاهد میشود که گیاهان تحت تیمار تلقیح بذور با کود بیولوژیک فسفات بارور 2 وزن خشک بیشتری داشتند. نتایج مذکور نیز نشان میدهند که برهمکنش تلقیح بذر × کود شیمیایی N300:P50:K300 دارای بیشترین وزن خشک اندامهای هوایی بود (برابر با 08/144 گرم) و در مقایسه با سایر برهمکنشها اختلاف معنیداری داشت. از طرفی، کمترین وزن خشک اندامهای هوایی (46/94 گرم) تحت برهمکنش عدم تلقیح بذر × عدم کاربرد کود شیمیایی به دست آمد ولی اختلاف معناداری با وزن خشک اندامهای هوایی حاصل از برهمکنش تلقیح بذر × عدم کاربرد کود شیمیایی (برابر با 35/96 گرم) نداشت (شکل 1).
حروف مشابه در هر ستون و برای هر تیمار، عدم اختلاف معنیدار بین تیمارها را در سطح احتمال 5% نشان میدهد
نتایج برهمکنش کود شیمیایی × کود دامی بر وزن خشک بخشهای هوایی ذرت (شکل 2) نشان میدهند که بیشترین وزن خشک (07/138 گرم) تحت برهمکنش سطوح N300:P50:K300 کود شیمیایی × 20 تن در هکتار کود دامی به دست آمد ولی اختلاف معناداری با برهمکنش تیمار شیمیایی N300:P50:K300 × 10 تن در هکتار کود دامی (64/131 گرم) نداشت. در طرف مقابل، کمترین وزن خشک (96/92 گرم) تحت تیمارهای عدم کاربرد کود شیمیایی و عدم کاربرد کود دامی حاصل شد ولی اختلاف معنیداری با وزن خشک برهمکنش شاهد × 10 تن کود دامی (47/96 گرم) و شاهد × 20 تن کود دامی (79/97 گرم) نداشت (شکل 2).
حروف مشابه در هر ستون و برای هر تیمار، عدم اختلاف معنیدار بین تیمارها را در سطح احتمال 5% نشان میدهند
بر اساس نتایج جدول 4، صفات ارتفاع بوته تحت تأثیر تیمارهای کودی شیمیایی و دامی و وزن خشک بخشهای هوایی تحت تأثیر کودهای بیولوژیک، شیمیایی و دامی قرار گرفتند و نتایج نشان داد که با افزایش سطوح کودی، میزان صفات فوق به طور خطی افزایش پیدا کردند که با نتایج پژوهش عیدیزاده و همکاران (2011) در ارتباط با اثرات کودهای بیولوژیک و پژوهش جوانمرد و شکاری (2017) در مورد اثرات کودهای شیمیایی و دامی مطایقت دارد.
مطالعات زیادی بر روی امکان استفاده از کودهای زیستی حل کننده فسفات بر روی محصولات متعدد به عمل آمده است (تورک و همکاران، 2006؛ خاصهسیرجانی، 2011). طی پژوهشی، عنوان شده است که دسترسی آب و عناصر غذایی بـه وسیله کودهای بیولوژیک (به ویژه فسفره) از طریق تولید اسیدهای حل کننـده فسفات بهبود مییابد که با آزادسازی فسفر معدنی و آلی، موجب افزایش دسترسی به عناصر غذایی، بهبود ریشهزایی و در نهایت افزایش تعداد گره و میانگره میشود (عیدیزاده و همکاران، 2010). علاوه بر این، گزارش شده است که کودهای بیولوژیک از طریق تولید هورمونهای محرک رشد (به ویژه اکسین) رشد گیاه را تحت تأثیر قرار میدهد (شریفی و سیاهخلکی، 2015؛ دوارت و همکاران، 2020). از جمله گزارشهای مثبت کاربرد کودهای بیولوژیک میتوان به پژوهش یساری و پاتوردهان (2009) اشاره کرد. آنها دریافتند که کاربرد کود زیستی نیتروکسین، سبب افزایش شاخصهای رشدی از قبیل ارتفاع، تعداد دانه در سنبله، شاخص برداشت، سطح برگ و وزن خشک گیاه گندم میشود.
تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن هزار دانه؛ عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت
نتایج جدول 3 نشان میدهند که تعداد ردیف در بلال در سطح احتمال 5% تحت تاثیر تیمارهای کود شیمیایی و کود دامی قرار گرفت. تعداد دانه در ردیف در سطح احتمال 1% تحت تأثیر تیمارهای تلقیح، کود شیمیایی و کود دامی قرار گرفت لیکن هیچکدام از برهمکنشهای بین تیمارهای اصلی سبب ایجاد اختلاف معنیدار در صفت مذکور نشدند. علاوه بر این، کاربرد تیمارها بر وزن هزار دانه ذرت نشان داد که صفت مذکور در سطوح احتمال 5%، 5% و 1% به ترتیب تحت تاثیر تیمارهای تلقیح، کود شیمیایی و کود دامی قرار گرفت. علاوه براین، با توجه به جدول آنالیز واریانس (جدول 3)، مشاهده میشود که عملکرد دانه در سطح احتمال 1% تحت تاثیر تیمارهای کود بیولوژیک (تلقیح بذر)، شیمیایی و دامی قرار گرفت ولی برهمکنشهای دوگانه و سهگانه بین تیمارهای مذکور اثرات معناداری بر عملکرد دانه نداشتند. از طرفی، تیمارهای تلقیح، کود شیمیایی، کود دامی و برهمکنش تلقیح بذر × کود شیمیایی در سطح احتمال 1% و برهمکنش کود شیمیایی × کود دامی در سطح احتمال 5% بر صفت عملکرد بیولوژیک معنادار بودند. علاوه بر موارد فوق، شاخص برداشت در سطوح احتمال 5% و 1% به ترتیب تحت تاثیر تیمارهای کود شیمیایی و کود دامی قرار گرفت (جدول 3).
مقایسه میانگین تعداد ردیف در بلال (جدول 4) حاکی از آن است که بیشترین و کمترین مقادیر برای تعداد ردیف (به ترتیب معادل 28/13 و 22/11ردیف) تحت کاربرد تیمارهای کود شیمیایی N300:P50:K300 و شاهد به دست آمدند. نتایج نشان میدهند که کاربرد تیمار N300:P50:K300 در مقایسه با تیمارهای شاهد و N150:P25:K150 به ترتیب افزایشی معادل 36/18 و 24/6 درصد داشت. کاربرد تیمارهای مختلف کود دامی بر تعداد ردیف در بلال نیز اثرات معناداری داشت بهطوری که با افزایش سطوح کود دامی، تعداد ردیف بیشتری حاصل شد. براساس نتایج مندرج در جدول 4 مشاهده میشود که کاربرد 20 تن کود دامی در مقایسه با تیمارهای شاهد و 10 تن سبب افزایشی معادل 20/17 و 76/5 درصد در تعداد ردیف در بلال شد (جدول 4).
از طرفی، براساس نتایج مشاهده میشود که هر سه تیمار کودهای بیولوژیک، شیمیایی و دامی بر تعداد دانه در ردیف اثرات معنادار و وابسته به غلظتی داشتند (جدول 3) به طوریکه تلقیح بذور ذرت با فسفات بارور 2 (برابر با 93/18 دانه در ردیف) در مقایسه با عدم تلفیح بذور (18/16 بذر در ردیف) سبب افزایش معناداری معادل 99/16 درصد در صفت تعداد دانه در ردیف شد (شکل 3). همچنین، کاربرد تیمار کود شیمیایی N300:P50:K300 در مقایسه با تیمارهای شاهد و N150:P25:K150 به ترتیب سبب افزایش 74/22 و 89/14 درصدی در صفت مذکور شد (جدول 4). علاوه بر این، مشخص شد که کاربرد 20 تن کود دامی در مقایسه با تیمارهای عدم کاربرد کود دامی و 10 تن در هکتار، به ترتیب تعداد دانه در ردیف را معادل 97/32 و 89/8 درصد افزایش داد.
شکل 3- مقایسه میانگین تلقیح و عدم تلقیح بذور با کود بیولوژیک فسفات بارور-2 بر تعداد دانه در ردیف ذرت
حروف غیر مشابه در هر ستون و برای هر تیمار، اختلاف معنیدار بین تیمارها را در سطح احتمال 5% نشان میدهند
صفت وزن هزار دانه گیاه ذرت نیز متاثر از کودهای شیمیایی و دامی قرار گرفت (جدول 3). نتایج مقایسه میانگین جدول 4 نشان میدهند که تحت تیمار کود شیمیایی N300:P50:K300 گیاه ذرت دارای بیشترین وزن هزار دانه را داشت بهطوری که صفت وزن هزار دانه تحت تیمار مذکور در مقایسه با تیمارهای شاهد و N150:P25:K150 به ترتیب افزایشی معادل 59/21 و 81/2 درصد نشان داد. علاوه بر این، در بین تیمارهای کود دامی، وزن هزار دانه تحت کاربرد 20 تن در هکتار دارای بیشترین مقدار معنیدار بود و در مقابسه با تیمارهای شاهد و 10 تن در هکتار کود دامی به ترتیب افزایش معنیداری معادل 71/10 و 28/4 درصد داشت (جدول 4).
مقایسه میانگین کودهای شیمیایی بر عملکرد دانه (جدول 4) نشان میدهد که کاربرد تیمار کودی N200:P100:K300 بیشترین عملکرد دانه را ایجاد کرد که معادل 9/5236 کیلوگرم در هکتار بود و اختلاف معناداری با مقادیر عملکرد دانه تیمارهای شاهد (6/3131 کیلوگرم در هکتار) و N100:P50:K150 (1/4238 کیلوگرم در هکتار) داشت. محاسبات آماری نتایج جدول فوق حاکی از این است که تیمار کود شیمیایی N200:P100:K300 در مقایسه با تیمارهای شاهد و N100:P50:K150 به ترتیب افزایش معناداری معادل 23/67 و 57/23 درصد داشت. همچنین، مشاهده میشود که کاربرد 20 تن در هکتار کود دامی در مقایسه با تیمارهای شاهد و کاربرد 10 تن در هکتار کود دامی به ترتیب افزایش معناداری معادل 22/76 و 07/20 درصد ایجاد کرد.
نتایج برهمکنش کودهای بیولوژیک (تلقیح بذر) × کودهای شیمیایی بر عملکرد بیولوژیک (شکل 4) نشان میدهند که بیشترین عملکرد بیولوژیک (برابر با 09/13447 کیلوگرم در هکتار) تحت برهمکنش تلقیح بذر × تیمار N300:P50:K300 به وجود آمد وکه اختلاف معنیداری با عملکرد بیولوژیک سایر برهمکنشها داشت. در طرف مقابل، کمترین عملکرد بیولوژیک (49/8816 کیلوگرم در هکتار) تحت برهمکنش عدم تلقیح بذر × تیمار شاهد به دست آمد اما با عملکرد بیولوژیک ناشی از برهمکنش تلقیح بذر × تیمار شاهد (برابر با 84/8992 کیلوگرم در هکتار) دارای اختلاف معنیداری نبود (شکل 4).
شکل 4- برهمکنش تلقیح × کود شیمیایی برای عملکرد بیولوژیک گیاه ذرت
حروف مشابه در هر ستون و برای هر تیمار، عدم اختلاف معنیدار بین تیمارها را در سطح احتمال 5% نشان میدهند
اثرات برهمکنش کودهای شیمیایی و دامی در شکل 5 نشان داده شده است. نتایج نشان میدهند که که بیشترین عملکرد بیولوژیک (65/12886 کیلوگرم در هکتار) در برهمکتش تیمار کود شیمیایی N300:P50:K300 × 20 تن کود دامی به دست آمد ولی با عملکرد بیولوژیک حاصل از برهمکنش کود شیمیایی N300:P50:K300 × 10 تن کود دامی (05/12286 کیلوگرم در هکتار) اختلاف معنیداری نداشت. از طرفی، کمترین عملکرد بیولوژیک (21/8676 کیلوگرم در هکتار) در برهمکنش عدم کاربرد کود شیمیایی(شاهد) × عدم کاربرد کود دامی به ثبت رسید و اختلاف معنیداری با عملکرد بیولوژیک برهمکنشهای عدم کاربرد کود شیمیایی × 10 تن کود دامی (75/9003 کیلوگرم در هکتار) و عدم کاربرد کود شیمیایی × 20 تن کود دامی (03/9034 کیلوگرم در هکتار) نداشت (شکل 5).
شکل 5- برهمکنش کود شیمیایی × کود دامی برای عملکرد بیولوژیک گیاه ذرت
حروف مشابه در هر ستون و برای هر تیمار، عدم اختلاف معنیدار بین تیمارها را در سطح احتمال 5% نشان میدهند
از آنجا که شاخص برداشت فقط تحت تاثیر کودهای شیمیایی و کودهای دامی قرار گرفت (جدول 3)، نتایج مقایسه میانگین تیمارهای مورد بررسی در پژوهش حاضر بر شاخص برداشت نشان میدهند که بیشترین و کمترین مقادیر شاخص برداشت ناشی از کاربرد تیمار کودهای شیمیایی به ترتیب تحت تیمارهای N300:P50:K300 (برابر با 02/41 درصد) و شاهد (برابر با 77/32 درصد) به دست آمدند. محاسبات آماری نتایج فوق، افزایش 18/25 درصدی شاخص برداشت تحت کاربرد تیمار N300:P50:K300 نسبت به تیمارهای شاهد و N150:P25:K150 را نشان داد. همچنین، در بررسی اثرات تیمار سطوح مختلف کود دامی بر شاخص برداشت، بیشترین شاخص برداشت (19/43 درصد) تحت کاربرد 20 تن در هکتار حاصل شد ولی با شاخص برداشت تحت تیمار 10 تن در هکتار کود دامی (61/37 درصد) دارای اختلاف معناداری نبود و کمترین شاخص برداشت (28/29 درصد) که اختلاف معنیداری با سایر تیمارها داشت تحت کاربرد تیمار شاهد (عدم کاربرد کود دامی) به ثبت رسید. به عبارتی، تحت کاربرد تیمار 20 تن در هکتار کود دامی در مقایسه با تیمارهای شاهد و 10 تن در هکتار کود دامی، به ترتیب شاخص برداشت بیشتری معادل 51/47 و 97/17 درصد به دست آمد (جدول 4).
با توجه به اثرات کاربرد کودهای بیولوژیک، شیمیایی و دامی (جدول 4)، مشخص شد که تلقیح بذور با فسفات بارور 2 نسبت به عدم تلقیح آن سبب افزایش معنیدار صفات عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در گیاه ذرت شد. توحیدینیا و همکاران (2014) طی پژوهشی دریافتند که کاربرد کودهای بیولوژیک فسفات بارور 2 به علت وجود باکتریهای حل کننده فسفر میتواند با افزایش جذب فسفر از خاک و افزایش عملکرد دانه ذرت شود. همچنین، فرنیا و ترکمن (2015) طی پژوهشی، اثرات کودهای بیولوژیک نیتروژنه (نیتروکسین، نیتوکارا و ازتوبارور 1) و فسفره (فسفات بارور 2، بیوسوپرفسفات و فسفاتین) را بر روی صفات رویشی، عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه ذرت مورد بررسی قرار دادند و مشاهده کردند که کودهای بولوژیک فوق، سبب افزایش معنیدار تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در ردیف، عملکرد دانه و شاخص برداشت گیاه ذرت شدند. اثرات کاربرد تیمار کود بیولوژیک فسفات بارور 2 میتواند ناشی از حضور دو نوع باکتری حلکننده فسفات، باسیلوسلنتوس (Bacillus lentus) و سودوموناسپوتیدا (Pseudomonas putida) در کود زیستی فسفاته بارور2 باشد. باکتری باسیلوس با ترشح اسیدهای آلی ابتدا باعث کاهش pH خاک به صورت موضعی شده و سپس با تجزیه پیوند موجود در ساختار ترکیبات فسفاته معدنی که به صورت نامحلول در خاک درآمدهاند، آنها را به شکل محلول قابل جذب توسط ریشه گیاه در میآورد و باکتری جنس سودوموناس با ترشح آنزیمهای فسفاتاز باعث تجزیه ترکیبات فسفاته آلی، و در نتیجه معدنی شدن و قابل جذب شدن آنها میشود (خوشرو و ساریخانی 2019). همچنین، اظهار شده است که کودهای زیستی، شامل سلولهایی زنده از انواع مختلف میکروارگانیسمها هستند که قابلیت جذب عناصر غذایی را با استفاده از فرآیندهای زیستی برای گیاهان فراهم کرده (وو و همکاران 2005؛ هان و همکاران 2006) و با تأثیر بر فرآیند فتوسنتز و تقسیم سلولی منجر به ازدیاد رشد رویشی و افزایش تعداد برگ، سطح سبز و جذب خالص گیاه میشوند (پورایراهیمی و همکاران، 2018).
پروتئین دانه
نتایج تجزیه واریانس جدول 5 نشان میدهند که پروتئین دانه در سطح احتمال 1% تحت تاثیر کودهای شیمیایی و دامی قرار گرفت ولی تیمار تلقیح و تمامی برهمکنشهای بین سه تیمار اصلی اختلاف معنیداری را بین محتوای پروتئین دانه ایجاد تکردند (جدول 3).
نتایج جدول 4 نشان میدهند که پروتئین دانه با میزان کود شیمیایی و دامی اعمال شده در پژوهش حاضر ارتباط مستقیمی داشت. کاربرد تیمار کود شیمیایی N200:P100:K200 سبب افزایش محتوای پروتئین دانه در مقایسه با تیمارهای شاهد و N150:P25:K150 به میزان 48/28 و 53/12 درصد و کاربرد 20 تن کود دامی در مقایسه با عدم کاربرد کود دامی و کاربرد 10 تن کود دامی در هکتار به ترتیب سبب افزایش محتوای پروتئین دانه به میزان 33/27 و 93/5 درصد در گیاه ذرت شد (جدول 4). با توجه به ارتباط مستقیم پروتئین دانه و محتوای نیتروژن (جوانمرد و شکاری 2013) و دخیل بودن عنصر نیتروژن در تشکیل پروتئینها و اسیدهای نوکلئیک (ملکینارگموسی و همکاران 2013)، افزایش محتوای پروتئین دانه تحت کاربرد سطوح بالای تیمارهای شیمیایی و دامی مورد بررسی در پژوهش حاضر، دور از انتظار نمیباشد. در تایید نتایج فوق، پورابراهیمی و همکاران (2018) نیز نشان دادند که افزایش سطوح کودهای حاوی نیتروژن به طور معناداری سبب افزایش محتوای پروتئین دانه در گیاه ذرت میشود. شجاعیانکیش و همکاران (2019) نیز دریافتند که کاربرد کود زیستی فسفات بارور-2 سبب افزایش محتوای پروتئین دانه در گیاه دانه روغنی کتان شد. پژوهشگران فوق اظهار داشتند که تأثیر مثبت کودهای زیستی بر پروتئین دانه میتواند به دلیل فراهم آوردن شرایط مناسبتر رشد گیاه از قبیل تولید هورمونهای گیاهی و توسعه سیستم، افزایش جذب آب و عناصر غذایی نظیر نیتروژن و فسفر تحت کاربرد کودهای زیستی و فسفات بارور 2 باشد.
رنگیزههای گیاهی
نتایج جدول 5 نشان میدهند که تیمارهای تلقیح، کود شیمیایی و کود دامی در سطح احتمال 1% بر محتوای کلروفیل a اثرگذار بودند. نتایج همچنین نشان میدهند که محتوای کلروفیل b در سطح احتمال 1% متاثر از تیمارهای تلقیح، کود شیمیایی و کود دامی و برهمکتشهای تلقیح بذر × کود شیمیایی، تلقیح × کود دامی و کود شیمیایی × کود دامی بود. علاوه بر این، محتوای کلروفیل کل در سطح احتمال 1% تحت تاثیر تیمارهای تلقیح بذر، کود شیمیایی، کود دامی و برهمکتش تلقیح × کود دامی و در سطح احتمال 5% تحت تاثیر برهمکنش تلقیح بذر × کود شیمیایی قرار گرفت. از طرف دیگر، محتوای کاروتنوئیدها در سطح احتمال 1% تحت تاثیر تیمارهای تلقیح بذر، کود شیمیایی، کود دامی، برهمکتشهای تلقیح × کود شیمیایی، تلقیح × کود دامی و تلقیح × کود شیمیایی × کود دامی و در سطح احتمال 5% تحت تاثیر برهمکنش کود شیمیایی × کود دامی قرار گرفت (جدول 5).
با توجه به شکل 6، نتایج نشان میدهند که تلقیح بذر ذرت با فسفات بارور2 سبب افزایش معنیدار محتوای کلروفیل a شد (78/4 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ). همچنین، از نتایج استنباط میشود که میزان صفت مذکور تحت تیمار تلقیح بذر نسبت به عدم تلقیح بذر به میزان 70/53 درصد افزایش یافت.
شکل 6- مقایسه میانگین تلقیح و عدم تلقیح بذور با کود بیولوژیک فسفات بارور-2 بر محتوای کلروفیل a در برگ گیاه ذرت
حروف غیر مشابه در هر ستون و برای هر تیمار، اختلاف معنیدار بین تیمارها را در سطح احتمال 5% نشان میدهند
مقایسه میانگین اثرات تیمارهای اصلی (جدول 4) حاکی از اثرات وابسته به غلظت هر دو تیمار کود شیمیایی و دامی بر محتوای کلروفیل a میباشد. بر این اساس، نتایج نشان دادند که تیمار کود شیمیایی N300:P50:K300 در مقایسه با تیمارهای شاهد و N150:P25:K150 به ترتیب افزایش معنیداری معادل 75/63 و 13/37 درصد و کاربرد 20 تن در هکتار کود دامی در مقایسه با عدم کاربرد کود دامی و کاربرد 10 تن در هکتار به ترتیب افزایش معنیداری معادل 15/59 و 55/24 درصد برای محتوای کلروفیل a داشتند (جدول 4).
نتایج مقایسه میانگین برهمکنشهای تلقیح/ عدم تلقیح × کود شیمیایی و تلقیح/ عدم تلقیح × کود دامی بر محتوای کلروفیل b و کلروفیل کل گیاه ذرت در جدول 5 نشان داده شده است. همچنین، مشاهده میشود که بیشترین و کمترین میزان کلروفیل b (به ترتیب معادل 26/2 و 22/1 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ) برای برهمکنش تلقیح بذر× کود شیمیایی به ترتیب تحت برهمکنش تلقیح × N150:P25:K150 و عدم تلقیح × شاهد و برای برهمکنش تلقیح بذر× کود دامی به ترتیب بیشترین و کمترین میزان کلروفیل b (معادل 15/2 و 07/1 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ) تحت برهمکنشهای تلقیح بذر × عدم کاربرد کود دامی و عدم تلقیح بذر × عدم کاربرد کود دامی به ثبت رسید. همچنین، در بررسی اثرات برهمکنش تلقیح بذر× کود شیمیایی بر محتوای کلروفیل کل، بیشترین میزان معنادار و کمترین میزان کلروفیل کل (به ترتیب معادل 84/7 و 38/3 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ) تحت برهمکنش تلقیح × تیمار کود شیمیایی N150:P25:K150 و عدم تلقیح بذر × عدم مصرف کود شیمیایی بود. از طرفی دیگر، در بررسی اثرات برهمکنش تلقیح بذر × کود دامی، بیشترین و کمترین میزان کلروفیل کل به ترتیب برای برهمکنشهای تلقیح بذر × 20 تن در هکتار کود دامی و عدم تلقیح بذر × عدم کاربرد کود دامی به دست آمدند که مقادیر آنها به ترتیب معادل با 49/7 و 27/3 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ بودند.
نتایج مقایسه میانگین برهمکنش سهگانه تلقیح × کود شیمیایی × کود دامی بر محتوای کاروتنوئیدها (شکل 7) نشان میدهند که بیشترین میزان کاروتنوئید (03/4 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ) که اختلاف معنیداری نسیت به سایر برهمکنشها داشت، تحت برهمکنش سهگانه عدم تلقیح بذر × سطوح N300:P50:K300 کود شیمیایی × 20 تن در هکتار کود دامی حاصل شد و کمترین میزان کاروتنوئیدها (65/1 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ) تحت برهمکنش سهگانه عدم تلقیح بذر × عدم کاربرد کود شیمیایی × عدم کاربرد کود دامی به وجود آمد و در مقایسه با سایر برهمکنشها دارای اختلاف معنیداری بود (شکل 7).
جدول 5- مقایسه میانگین برهمکنشهای تلقیح × کود شیمیایی و تلقیح × کود دامی بر محتوای کلروفیل b و
کلروفیل کل گیاه ذرت
تیمارها |
کلروفیل b (mg.g-1 FW) |
کلروفیل کل (mg.g-1 FW) |
|
برهمکنش تلقیح × کود شیمیایی |
|
|
|
عدم تلقیح |
شاهد |
c 22/1 |
d 38/3 |
N150:P25:K150 |
c 36/1 |
d 06/4 |
|
N300:P50:K300 |
b 71/1 |
c 20/6 |
|
تلقیح |
شاهد |
b 82/1 |
c 85/5 |
N150:P25:K150 |
a 26/2 |
b 94/6 |
|
N300:P50:K300 |
a 21/2 |
a 84/7 |
|
برهمکنش تلقیح × کود دامی |
|
|
|
عدم تلقیح |
شاهد |
d 07/1 |
d 27/3 |
10 تن در هکتار |
c 44/1 |
c 30/4 |
|
20 تن در هکتار |
b 77/1 |
b 07/6 |
|
تلقیح |
شاهد |
a 15/2 |
b 08/6 |
10 تن در هکتار |
a 07/2 |
a 05/7 |
|
20 تن در هکتار |
a 05/2 |
a 49/7 |
|
LSD |
17/0 |
72/0 |
حروف مشابه در هر ستون و برای هر تیمار، عدم اختلاف معنیدار بین تیمارها را در سطح احتمال 5% نشان میدهند
نتایج مقایسه میانگین برهمکنش سهگانه تلقیح × کود شیمیایی × کود دامی بر محتوای کاروتنوئیدها (شکل 7) نشان میدهند که بیشترین میزان کاروتنوئید (03/4 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ) که اختلاف معنیداری نسیت به سایر برهمکنشها داشت، تحت برهمکنش سهگانه عدم تلقیح بذر × سطوح N300:P50:K300 کود شیمیایی × 20 تن در هکتار کود دامی حاصل شد و کمترین میزان کاروتنوئیدها (65/1 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ) تحت برهمکنش سهگانه عدم تلقیح بذر × عدم کاربرد کود شیمیایی × عدم کاربرد کود دامی به وجود آمد و در مقایسه با سایر برهمکنشها دارای اختلاف معنیداری بود (شکل 7).
در پژوهش حاضر مشخص شد که تلقیح بذور ذرت سبب افزایش معنادار کلروفیل a شد. علاوه بر این، تلقیح بذور ذرت با نیتروکسین و برهمکنش آن با کودهای شیمیایی و دامی مورد بررسی در پژوهش حاضر سبب افزایش معنادار محتوای کلروفیل b، کلروفیل کل و کاروتنوئیدها گردید. در تایید اثرات مثبت کودهای بیولوژیک و شیمیایی، نتایج پژوهش ملکینارگموسی و همکاران (2013) نشان داد که کاربرد کودهای زیستی نیتروکسین و فسفات بارور-2 و همچنین کودهای شیمیایی نیتروژن و فسفر سبب افزایش محتوای رنگدانههای فتوسنتزی در ذرت شیرین گردید. در آن پژوهش اظهار شده است که رشد گیاه تحت تأثیر افزایش میزان مصرف کودهای شیمیایی قرار گرفت به طوریکه شاخص سطح برگ افزایش یافت و به تبع آن محتوای کلروفیل، فتوسنتز و در نهایت عملکرد گیاه افزایش یافت. همچنین، پژوهشگران فوق نشان دادند که برهمکنش کود زیستی فسفات بارور-2 و کودهای شیمیایی سبب افزایش بیشتر محتوای رنگیزههای فتوسنتزی گردید. شجاعیانکیش و همکاران (2020) نیز اظهار داشتند که کاربرد کود زیستی فسفات بارور-2 سبب افزایش محتوای کلروفیل کل در گیاه کتان شد. علاوه بر این، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بالاترین محتوای رنگیزههای گیاهی و کاروتنوئیدها با افزایش محتوای کودهای شیمیایی و دامی ارتباط مستقیمی دارد. در این رابطه، یساری و پاتواردهان (2007) طی پژوهشی دریافتند که با بالا رفتن مصرف کود نیتروژنه، افزایش معنیداری در محتوای کلروفیل و بهبود فتوسنتز صورت میگیرد و اظهار داشتند که این امر میتواند با تولید آسیمیلات بیشتر ارتباط داشته باشد که به تبع افزایش تقسیم سلولی، اندازه سلولها و در نهایت افزایش شاخص سطح برگ میباشد.
شکل 7- برهمکنش سهگانه تلقیح × کود شیمیایی × کود دامی برای محتوای کاروتنوئیدهای برگ ذرت
حروف مشابه در هر ستون و برای هر تیمار، عدم اختلاف معنیدار بین تیمارها را در سطح احتمال 5% نشان میدهند
نتیجهگیری کلی
نتایج پژوهش نشان داد که انواع کودهای بیولوژیک و میزان و سطوح کاربرد آنها، اثرات متفاوتی بر صفات مورد مطالعه داشتند و صفات عملکرد و اجزای عملکرد گیاه ذرت تحت تأثیر قرار گرفت بهطوریکه تلقیح فسفات بارور-2، 20 تن در هکتار کود دامی و تیمار N300:P50:K300 سبب افزایش معنیداری در برخی صفات مورفولوژیک، بیوشیمیایی، فیزیولوژیک، عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه ذرت گردیدند. علاوه بر این، در پژوهش حاضر مشخص شد که کاربرد 20 تن در هکتار کود دامی نسبت به تیمار شاهد سبب افزایش معنیدار وزن هزار دانه، عملکرد دانه عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در گیاه ذرت شد که این موضوع میتواند ناشی از افزایش جذب نیتروژن توسط گیاه باشد تحت کاربرد کودهای دامی باشد.
سپاسگزاری
بدینوسیله مراتب تقدیر و تشکر خود را از مدیریت مزرعه چاه وحدت دشت گیو شهرستان خوسف جناب آقای علیرضا الله رسانی بابت در اختیار گذاشتن ادوات و تجهیزات برای این کار پژوهشی ابراز مینماییم.