Effect of Green Bean (Phaseolus vulgaris L.) Intercropping with Potato (Solanum tuberosum L.) On Growth Indices, Yield and Total Land Output in Different Nitrogen Levels

Document Type : Research Paper

Authors

Abstract

Background and Objective: Low yield and total land productivity are the main challenges related to agriculture in developing countries. Crop diversification can help reduce these challenges by introducing legumes in intercropping. Therefore, evaluation of the effects of green bean intercropping with potato (Agria cultivar) on physiological indices, yield and total land output (TLO), were important objectives of this study.
 
Materials and Methods: Experiment was conducted at the Agricultural Research Station, Faculty of Agriculture, Bu-Ali Sina University in 2016 growing season. Experiment was laid out as a factorial based on randomized complete block design with three replications. Four planting patterns including sole cropping of potato (M1), cropping green bean between rows of potato (M2), cropping green bean on rows of potato (M3) and cropping  green bean between and on rows of potato (M4) were applied in combination with three levels of nitrogen fertilizer (N0, N80 and N160: 0, 80 and 160 kg N.ha-1, respectively).
 
Results: The results showed that the highest above ground dry matter accumulation (529 g.m-2) and leaf area index (4.86) were obtained at M1×N160 tretment. The highest crop growth rate (21.72 g.m-2.day-1) was achieved at M2 treatment. Maximum tuber dry matter accumulation (877 g.m-2), tuber growth rate (24.50 g.m-2.day-1), and tuber yield (42.48 t.ha-1) were obtained at M2×N160 treatment. In green bean, the highest dry matter accumulation, LAI, CGR and number of green pods per plant were obtained from M2×N80 treatment. At the canopy level, the highest accumulation of dry matter, LAI, LER and TLO were observed at M2×N80 treatment. Treatment of M2×N80 in comparison with M1×N0 treatment (sole cropping of potato without nitrogen consumption), increased TLO up to 43 percentage.
 
Conclusion: The cultivation of green beans between rows of potato and the application of 80 kg of nitrogen per hectare, in addition to creating biodiversity and ecosystem stability, causes maximum land productivity.
 

Keywords


مقدمه

     در سالهای اخیر شکاف بین تقاضا و تولید مواد غذای ناشی از افزایش جمعیت و کاهش اراضی قابل کشت در کره زمین به دلیل شهرنشینی افزایش یافته است. بنابراین، افزایش تولید محصولات زراعی با حداقل خسارت زیست محیطی امری ضروری می­باشد (زاو و همکاران 2018). افزایش تولیدات کشاورزی در طی قرن بیستم حاصل فنّاوری و مصرف زیاد نهاده­ها است، ولی این کشاورزی فشرده موجب برخی اثرات جانبی نظیر فرسایش خاک، آلودگی محیطی توسط مواد شیمیایی کشاورزی و مصرف بی‌رویه کودها و ظهور جمعیت­های علف­هرز و آفات مقاوم به سموم شیمیایی گردیده است (قاسمی و همکاران 2016). لذا تنوع سیستم­های زراعی به‌ عنوان راه‌حل مناسبی جهت رفع برخی از مشکلات کشاورزی مدرن پیشنهاد و مطرح ‌شده است یکی از راهکارهای افزایش تنوع، استفاده از کشت مخلوط می­­باشد (رازدوزمان و جنز 2017). این سیستم علاوه بر حفظ تعادل اکولوژیک و ثبات سیستم (دانشنیا و همکاران 2015)، اهدافی نظیر بهره­برداری حداکثری از منابع محیطی نظیر آب، خاک، مواد غذایی، افزایش کمی و کیفی عملکرد (لاتاتی و همکاران 2017)،  کاهش خسارات ناشی از آفات، بیماری­ها و علف­های هرز و بالاخره بهبود شرایط اجتماعی نظیر ثبات بیشتر اقتصادی و تغذیه مناسب انسان را دنبال می­کند (یانگ و همکاران 2014 ).امروزه روند مصرف بی­رویه کود­های شیمیایی و سایر نهاده­ها منجر به بروز مشکلاتی مثل آلودگی منابع آب، خاک و محیط زیست شده است. کشت مخلوط یک روش اقتصادی جهت تولید بالاتر با سطوح کمتر نهاده­های خارجی و کاهش مشکلات زیست محیطی مناسب است (مونتای و همکاران 2016). در میان ترکیبات کشت مخلوط، انتخاب لگوم و غیر لگوم یکی از معمول‌ترین الگوهای مخلوط می­باشد. گیاهان لگوم علاوه بر تثبیت نیتروژن به کاهش مصرف نیتروژن نیز کمک می­کنند (نونچانزتر و همکاران 2015). در کنار این خصوصیات، انتخاب گیاهانی با صفات فیزیولوژی و مورفولوژی متفاوت باعث کاهش رقابت برای جذب منابع می­شود و هر یک از گیاهان از منابع محیطی کارامدتر استفاده می­کنند (کوچکی و همکاران 2015). در نتیجه افزایش عملکرد و سودمندی کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص حاصل می­گردد (کرما و همکاران 2017). در کشت مخلوط سویا و ذرت در شرایط کم نهاده، برتری کشت مخلوط در استفاده بهینه از نیتروژن و در نتیجه آن برتری عملکرد در کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص گزارش شده است (چن و همکاران 2017). حمزه­ئی و سیدی(2012) طی آزمایشی در کشت مخلوط نخود و جو بهاره، افزایش عملکرد محصول را گزارش کردند. رقابت گیاهی در کشت مخلوط سیب‌زمینی و ذرت کمتر از تک کشتی آن­ها بود. این دو گیاه به دلیل هم­یاری دو جانبه از منابع محیطی بهتر استفاده کردند و در نتیجه عملکرد نهایی آنها بیشتر از تک کشتی بود (حسین پناهی و همکاران 2012). کشت مخلوط سیب‌زمینی با لگوم­ها از جمله لوبیا از روش‌های رایج کشت مخلوط در اغلب نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری آمریکای لاتین و آسیا است (مونتی و همکاران 2016). مبصر و همکاران (2018) در بررسی کشت مخلوط ذرت با سیب‌زمینی، دوا و همکاران )2005) در کشت مخلوط سیب‌زمینی با لوبیا سبز و برمکی (2001) در کشت مخلوط سیب‌زمینی با نخود فرنگی، مقدار نسبت برابری زمین در کلیه حالات مخلوط را بیشتر از یک گزارش کردند و نیز افزایش عملکرد در واحد سطح را تأیید کردند. همچنین در کشت مخلوط جایگزینی سیب‌زمینی با لوبیا سبز، عملکرد غده در بوته سیب‌زمینی بیشتر از کشت خالص گزارش گردید که این امر از کاهش رقابت بین گونه­ای نسبت به رقابت درون گونه­ای در کشت مخلوط جایگزینی و تثبیت نیتروژن توسط لوبیا سبز ناشی می­شود (دوا و همکاران 2005). علاوه بر نسبت برابری زمین، شاخص بهره­وری کشت مخلوط نیز از نظر خروجی کل زمین (TLO) ارزیابی می­شود. بطوری­که تیمار دارای  TLOبالاتر عملکرد بالاتر را نیز نشان می­دهد. تجندرا و همکاران (2018) در کشت مخلوط ذرت با لوبیا چشم بلبلی نسبت به کشت خالص، افزایش کل خروجی زمین را گزارش کردند. کشاورزی رایج با نگرش بر تولید حداکثر به واسطه استفاده حداکثر از کودهای شیمیایی، پیامدهای منفی زیادی داشته است. بنابراین، استفاده از روش­های سازگار با طبیعت مانند کشت مخلوط اهمیت بسیاری دارد. از این رو، افزایش تنوع زیستی از طریق کشت مخلوط یکی از مهم­ترین راهکارهای پایدار افزایش کارایی مصرف نهاده­ها از جمله نیتروژن محسوب می­شود. با توجه به اهمیت حفظ منابع تولید به ویژه خاک در طول مراحل تولید پایدار محصول، به کارگیری کشت مخلوط و کاهش مقادیر کود نیتروژن ضروری می­باشد. امروزه کاشت گیاه سیب­زمینی با تکیه بر استفاده بی رویه از کود نیتروژن صورت می­گیرد. بطوری­که علاوه بر مخاطرات زیست محیطی، سلامت انسان را تهدید میکند. بنابراین کشت سیب­زمینی در کنار حبوباتی مانند لوبیا سبز به واسطه حضور گیاهان متفاوت، احتمالاً از کارایی بالای برخوردار باشد و در استفده از کود نیتروژن صرفه جویی شود. به همین منظور این آزمایش، با هدف بررسی شاخص­های رشد و سودمندی عملکرد سیب‌زمینی در حضور لوبیا سبز انجام شد.

 

مواد و روش 

       این آزمایش در سال زراعی 1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا واقع در روستای دستجرد اجرا شد. نتایج آنالیز خاک محل آزمایش و ویژگی‌های آب و هوایی محل اجرای آزمایش در جدول 1 و 2 ارایه ‌شده است.

 

 

جدول 1- خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک محل آزمایش در سال زراعی 1395

کربنات کلسیم (%)

هدایت الکتریکی )dS.m-1(

PH

کربن آلی (%)

نیتروژن کل (%)

پتاسیم قابل‌ جذب

)ppm(

فسفر قابل‌جذب )ppm(

بافت خاک

شن (%)

سیلت (%)

رس

(%)

8/8

76/0

5/7

9/0

10/0

210

6/10

لومی

29

46

25

 

جدول 2- خصوصیات آب و هوایی محل اجرای آزمایش در طول فصل رشد در سال 1395

 

فروردین

اردیبهشت

خرداد

تیر

مرداد

شهریور

حداقل دما (درجه سانتی‌گراد)

0/2

6/6

8/8

3/15

7/14

3/11

حداکثر دما (درجه سانتی‌گراد)

9/14

7/23

5/28

1/35

1/35

1/32

رطوبت نسبی (درصد)

4/60

0/54

4/33

6/20

6/20

4/22

بارندگی (میلی‌متر)

2/3

7/0

4/0

0/0

0/0

0/0

                 

 

 

آزمایش به ‌صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک­های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. عامل اول الگوهای مختلف کاشت در چهار سطح، کشت خالص سیب‌زمینی (M1)، کشت مخلوط افزایشی لوبیا سبز بین ردیف‌های سیب‌زمینی (M2)، کشت مخلوط افزایشی لوبیا سبز روی ردیف‌های سیب‌زمینی (M3) و کشت مخلوط افزایشی لوبیا سبز بین و روی ردیف‌های سیب‌زمینی (M4) و عامل دوم کود نیتروژن در سه سطح صفر (N0)، (N80) و  (N160) کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار بودند. در تیمارهای کشت خالص و مخلوط سیب‌زمینی، نیتروژن مورد نظر در هر واحد آزمایشی به صورت سرک در دو نوبت (نیمی از آن را  بعد از کاشت و نیمی دیگر 60 روز بعد از کاشت) به خاک اضافه شد. هم‌چنین جهت محاسبه شاخص‌های ارزیابی سودمندی کشت مخلوط، لوبیا سبز نیز به­صورت خالص در سه تکرار کشت شد. برای کشت خالص لوبیا سبز نیز 45 کیلوگرم کود اوره در هکتار به صورت سرک هنگام کاشت استفاده شد. کرت‌های آزمایشی هر کدام به طول 6 متر و عرض 3 متر (18 مترمربع) و فاصله بین کرت‌ها در هر بلوک و فاصله بین بلوک­ها 5/1 متر در نظر گرفته شد. در هر کرت 5 ردیف سیب‌زمینی با فاصله بین ردیف60 سانتی‌متر و فاصله بین بوته‌ها روی ردیف 28 سانتی‌متر (تراکم 6 بوته در مترمربع) کشت شد. تراکم لوبیا سبز در کشت خالص 24 بوته در مترمربع در نظر گرفته شد و در تیمارهای کشت مخلوط، 50 درصد آن (12 بوته در مترمربع) به کشت خالص سیب­زمینی اضافه شد. قبل از کشت، بذور لوبیا سبز با باکتری ریزوبیوم (Rhizobium phaseoli) که از موسسه تحقیقات آب و خاک کرج تهیه شده بود، تلقیح شدند. در هر گرم از مایه تلقیح تعداد 108×2 باکتری وجود داشت. آلوده سازی بذور به باکتری، در تاریکی و با استفاده از محلول 10 درصد شکر صورت گرفت و بلافاصله کشت انجام شد. رقم سیب­زمینی آگریا بود که رقمی میان­رس و مناسب برای شرایط آب هوایی منطقه و برای لوبیا سبز از بذر تجاری وارداتی (بذر آمریکایی و دارای تیپ رشدی ایستاده) استفاده شد.

       عملیات کاشت سیب­زمینی و لوبیا سبز به‌ طور هم‌زمان در مورخ 30 اردیبهشت سال 1395 به‌ صورت دستی انجام شد و بلافاصله آبیاری به­صورت بارانی و هر شش روز یکبار تا پایان دوره رشد صورت  گرفت. در طول دوره رشد سه بار به ‌صورت دستی علف­های هرز وجین شدند. به ‌منظور اندازه‌گیری شاخص­های رشد، 40 روز بعد از سبز شدن به فاصله هر 10 روز یک ‌بار نمونه‌برداری‌ انجام شد. در هرنمونه‌برداری سه بوته در هر کرت برداشت شد و وزن خشک برگ و ساقه، سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت جذب خالص، سرعت رشد نسبی، اندازه­گیری شد. برای بدست آوردن وزن خشک، نمونه­ها به مدت 48 ساعت در آون با دمای 75 درجه سانتی­گراد قرار گرفتند. در طول دوره رشد، نیام‌های سبز لوبیا زمانی که بذر در داخل نیام نارس تشکیل شد و نیام‌ها سبز، جوان، آبدار، ترد و شکننده بودند در سه مرحله برداشت شد و مجموع آن­ها به عنوان عملکرد لوبیا سبز در هر کرت لحاظ شد. عملکرد سیب‌زمینی نیز در آخر دوره رشد  مصادف با اواخر مهر ماه  با برداشت 2 مترمربع از هر واحد آزمایشی محاسبه گردید. برای اندازه‌گیری و تجزیه ‌و تحلیل شاخص­های رشد از معادلات ذیل استفاده شد (هوازین و همکاران 2007؛ تجندرا و همکاران 2018).

 

 

(رابطه 1)

شاخص سطح برگ

LAI=L/GA         

 

(رابطه 2)

سرعت رشدمحصول

T1) CGR=(1/GA)×(W2-W1)/(T2-

(رابطه 3)

سرعت جذب خالص

NAR=((W2-W1)/(T2-T1))×((LnLA2–LnLA1)/(LA2-LA1)                                     

(رابطه 4)

سرعت رشد نسبی

RGR=(LnW2–LnW1)/(T2-T1)

(رابطه 5)

عملکرد کل خروجی

 

TLO (t ha1)=Crop 1yield (non-legume or main crop, t ha1) + Crop 2 yield (legume or intercrop, t ha1)

(رابطه 6)

نسبت برابری زمین

LER= (Yab / Yaa) + (Yba / Ybb)

 

 

در این معادله­هاL  سطح برگ، GA سطح زمین اشغال‌ شده توسط گیاه، W وزن خشک  اندام هوایی بر حسب گرم، WT وزن خشک غده سیب­زمینی بر حسب گرم و T زمان بر حسب روزT ، Yab و Yaa به ترتیب عملکرد گونه a درکشت مخلوط و خالص است. Yba و Ybb به ترتیب عملکرد گونه b درکشت مخلوط و کشت خالص می­باشد. تجزیه واریانس داده‌ها توسط نرم‌افزاآماری SAS صورت گرفت و برای مقایسه میانگین داده‌ها از آزمون LSD در سطح آماری 5% استفاده شد. رسم نمودارها نیز با نرم‌افزار اکسل انجام شد.

 

نتایج و بحث

تجمع ماده خشک  

      روند تجمع ماده خشک اندام­های هوایی در تمام تیمارهای سیب­زمینی، لوبیا سبز و کانوپی به‌ صورت سیگموئیدی بود. در ابتدای فصل رشد به علت توسعه کمتر شاخ و برگ این روند از سرعت کمتری برخوردار بود و به ‌تدریج سرعت تجمع ماده خشک بیشتر شد. در اواخر دوره رشد به علت ریزش برگ­های هر دو گونه گیاهی و وجود رقابت با غده در سیب‌زمینی برای جذب مواد غذایی کاهش یافت (شکل 1). در گیاه سیب زمینی تیمارهایی که نیتروژن دریافت نکردند، در همه الگوهای کشت در نمونه‌برداری 70 روز بعد از کشت حداکثر تجمع ماده خشک را  دارا بودند ولی تیمارهایی که نیتروژن دریافت کرده بودند، ماده خشک سیب­زمینی نه تنها در سطح بالایی بود  بلکه حداکثر آن نیز در 80 روز بعد از کاشت به دست آمد. درواقع، مصرف نیتروژن تجمع ماده خشک را در سیب‌زمینی افزایش داد. ارشدی و همکاران (2014) بیان کردند بوته‌های سیب‌زمینی که نیتروژن بالایی دریافت کردند نسبت به بوته‌هایی که نیتروژن کمتری دریافت کردند از سرعت رشد و تجمع ماده خشک بیشتری برخوردار بودند. در گیاه لوبیا سبز تیمارهایی که 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار دریافت کردند در مقایسه با سایر تیمارها، در ابتدای دوره سرعت تجمع ماده خشک در اندام‌های هوایی لوبیا سبز بیشتر بود ولی در نمونه‌برداری 60 روز بعد از کاشت این سرعت تجمع کمتر از سایر تیمارها شد. دلیل این امر جذب بیشتر نیتروژن توسط سیب‌زمینی بود که منجر به توسعه بیشتر شاخ و برگ و سایه‌اندازی بیشتر بر روی لوبیا سبز شد و به دلیل دسترسی کمتر به نور سرعت تجمع ماده خشک لوبیا سبز کاهش یافت (ارشدی و همکاران 2014). تیمارهای با مصرف80  کیلوگرم نیتروژن در هکتار بالاترین روند تجمع ماده خشک را در سه الگوی کشت مخلوط داشتند که احتمالاً دلیل آن توسعه متعادل‌تر شاخ و برگ سیب‌زمینی و رقابت کمتر برای جذب نور نسبت به تیمارهایی که 160 کیلوگرم نیتروژن دریافت کرده بودند و همچنین عدم رقابت برای نیتروژن نسبت به تیمارهای عدم مصرف نیتروژن بود. همین­طور حداکثر ماده خشک در کانوپی در تیمارهایی که نیتروژن دریافت نکردند در مقایسه با تیمارهایی که نیتروژن دریافت کردند پایین­تر بود. در کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص با سطوح نیتروژن یکسان حداکثر تجمع ماده خشک بالاتر بود که علت آن استفاده و جذب بیشتر منابع و بالا بودن کارایی مصرف منابع  در کشت مخلوط می­باشد. لاربی و همکاران (2011) ­اظهار کردند لگوم­ها N2 اتمسفری را تثبیت نموده و ضمن کاهش مصرف نیتروژن، باعث افزایش عملکرد نیز می­شوند.

تجمع ماده خشک اندام‌های هوایی سیب­زمینی، لوبیاسبز و کانوپی تحت تأثیر الگوی کشت و نیتروژن و اثر متقابل آن‌ها معنی‌دار شد. بطوری­که بیشترین ماده خشک اندام هوایی (529 گرم در مترمربع) در تیمار M1×N160 و کمترین ماده خشک (258 گرم در مترمربع) در تیمار M1×N0  مشاهده شد. در بررسی الگوهای کشت مخلوط، تیمارهای M2×N80  و M2×N160  با تجمع حداکثر ماده خشک به ترتیب 462 و480 گرم در متر مربع، بالاترین سطح را داشتند و بین این دو تیمار اختلاف معنی­داری وجود نداشت. به نظر می­رسد تیمار M2×N80  که یک­دوم  تیمار M2×N160، نیتروژن دریافت کرده بود به علت تثبیت نیتروژن توسط لوبیاسبز تا اندازه­ایی رقابت را برای مواد غذایی کاهش داده و توانسته ماده خشک را افزایش دهد.بیشترین تجمع ماده خشک در سطح کانوپی (716 گرم در مترمربع) مربوط به تیمار M2×N80 بود و کمترین تجمع ماده خشک (258 گرم در مترمربع) به تیمار M1×N0  تعلق گرفت. درواقع، کشت لوبیاسبز بین ردیف­های سیب‌زمینی منجر به توزیع بهتر بوته­های دو گونه با حداکثر فاصله از همدیگر شده و در نتیجه رقابت برای دسترسی به نور و مواد غذایی را کاهش داد. از طرفی، به­نظر می­رسد تثبیت N2 توسط لوبیاسبز کمبود نیتروژن را تا حدی جبران کرده و به عملکرد بیشتر منجر شده است ( جدول 3).

 

 

 

 

 

شکل1- روند تجمع ماده خشک اندام­های هوایی سیب‌زمینی، لوبیاسبز و کانوپی در چهار الگوی کشت خالص سیب‌زمینی (M1)، کشت لوبیا سبز بین ردیف سیب‌زمینی (M2)، کشت لوبیا سبز روی ردیف سیب‌زمینی (M3)و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف سیب‌زمینی (M4) در سه سطح کود نیتروژن (N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار).

جدول3- مقایسه میانگین ترکیبات تیماری الگوی کشت در نیتروژن برای تجمع ماده خشک اندام هوایی سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی

 

وزن خشک اندام هوایی (g.m-2)

تیمار

سیب‌زمینی

لوبیا سبز

کانوپی

M1×N0

e258

-

g258

M1×N80

cd360

-

f360

M1×N160

a529

-

de529

M2×N0

d334

b213

dc547

M2×N80

ab462

a254

a716

M2×N160

ab480

cd170

ab650

M3×N0

e260

d154

f414

M3×N80

dc356

d7/158

de514

M3×N160

b438

e7/124

cd562

M4×N0

d328

d161

e489

M4×N80

bc414

bc7/189

bc604

M4×N160

ab471

d162

b633

M1، M2، M3 و M4: به ترتیب کشت خالص سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز بین ردیف­های سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز روی ردیف­های سیب‌زمینی و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف­های سیب‌زمینی و N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار. در هر ستون میانگین­هایی که حداقل یک حرف مشترک دارند، اختلاف معنی­داری معنی­دار ندارند.

 


شاخص سطح برگ

روند شاخص سطح برگ سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در ابتدای دوره رشد با  گذشت زمان به‌ کندی افزایش یافت ولی در ادامه روند خطی پیدا کرد و در اواخر دوره به دلیل ریزش برگ‌ها و وجود رقابت بین غده سیب‌زمینی با اندام‌های هوایی برای مواد پرورده این روند کاهشی شد (شکل 2). در گیاه سیب زمینی حداکثر شاخص سطح برگ در تیمارهای  بدون دریافت  نیتروژن در نمونه ‌برداری 70 روز بعد از کاشت  به­ دست آمد ولی در تیمارهایی که نیتروژن دریافت کردند در نمونه ‌برداری 80 روز بعد از کاشت به­ دست آمد. در واقع، فقدان نیتروژن باعث کاهش توسعه سطح  برگ  شد. پاولا و همکاران (2017) بیان کردند نیتروژن باعث افزایش شاخص  سطح  برگ در سیب‌زمینی شد و حداکثر شاخص سطح برگ دیرتر از تیمار شاهد (عدم دریافت نیتروژن) اتفاق  افتاد (شکل 2). حداکثر شاخص سطح برگ سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی تحت تأثیر الگوی کشت و نیتروژن و اثر متقابل آن­ها معنی دار شد. بطوری­که، بیشترین شاخص سطح برگ (86/4) در تیمار  M1×N160حاصل  شد.  قابل ذکر است  که  تیمارهای M2×N160  و M2×N80 با تیمار M1×N160  تفاوت معنی­داری نداشتند. تیمار M3×N0  با شاخص سطح برگ 4/2 در پایین­ترین سطح قرار گرفت. پایین بودن شاخص سطح برگ در تیمار M3×N0 نسبت به تیمار M1×N0 به دلیل وجود تراکم بالاتر بر روی ردیف­های کشت سیب­زمینی بود که احتمالاً باعث ایجاد رقابت و محدودیت در دسترسی به منابع غذایی شد (بورگی و همکاران 2013). در الگوی کشت  لوبیا سبز بین ردیف­های سیب‌زمینی، فاصله بوته­ها از همدیگر بیشتر و تراکم و توزیع  یکنواخت بوته‌ها در واحد سطح نسبت  به الگوی کشت لوبیا سبز روی ردیف­ها بهتر بود که این  یکنواختی بوته­ها باعث دسترسی بهتر به نور و رقابت کمتر برای مواد غذایی شد و گیاه لوبیا سبز توانست تا حدی سطح برگ خود را توسعه دهد. به طوری که در دو تیمار M2×N80 و M2×N0 به نظر می­رسد که رقابت بین گونه­ای برای نور و مواد غذایی کمتر شده است و از طرفی تثبیت نیتروژن توسط لوبیا سبز کمبود نیتروژن در تیمار M2×N0 را جبران کرده و در نتیجه سطح برگ آن افزایش یافته است. سطح برگ لوبیا سبز در تیمارهایی که 160 کیلوگرم نیتروژن دریافت کرده بودند به دلیل توسعه بیشتر سطح برگ سیب­زمینی و سایه اندازی بیشتر بر بوته لوبیا سبز کمتر از تیمارهایی بود که 80  کیلوگرم نیتروژن دریافت کرده بودند. مونتای و همکاران (2016) طی تحقیقات خود گزارش کردند در کشت مخلوط لگوم­ها با گراس­ها به دلیل رشد سریع و سایه اندازی گراس­ها شاخص سطح برگ لگوم­ها و رشد آن‌ها محدود می­گردد. شاخص سطح برگ کانوپی در تیمار M2×N80 در مقایسه با تیمار M1×N0، 99 درصد افزایش یافت. به نظر می­رسد تراکم و پراکنش مناسب­تر بوته‌ها در الگوی کشت مخلوط لوبیاسبز بین ردیف­های سیب‌زمینی نسبت به سه الگوی کشت دیگر منجر به رشد و توسعه بهتر سطح برگ در دو گونه شده است و تیمار M2×N80 با دریافت 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و توسعه مطلوب سطح برگ هر دو گونه گیاهی سیب­زمینی و لوبیا سبز بیشترین سطح برگ کانوپی را داشت (شکل 2). زعفریان و همکاران (2009) در کشت مخلوط سویا با گاوزبان اروپایی و ریحان گزارش دادند تراکم مناسب باعث افزایش سطح برگ در کشت مخلوط شد و در نتیجه عملکرد افزایش یافت.

 

 

 

جدول4- مقایسه میانگین ترکیبات تیماری الگوی کشت در نیتروژن برای بیشینه شاخص سطح برگ سیب زمینی، لوبیاسبز و کانوپی

 

بیشینه شاخص سطح برگ (LAI)

تیمار

سیب زمینی

لوبیا سبز

کانوپی

M1×N0

de00/3

-

d00/3

M1×N80

bc96/3

-

c96/3

M1×N160

a86/4

-

b86/4

M2×N0

cd50/3

a70/1

ab20/5

M2×N80

ab23/4

a73/1

a97/5

M2×N160

ab37/4

bc35/1

ab42/5

M3×N0

e40/2

f93/0

cd34/3

M3×N80

d50/3

cd23/1

b74/4

M3×N160

bc88/3

ef97/0

b84/4

M4×N0

c63/3

d17/1

b80/4

M4×N80

bc89/3

b46/1

ab35/5

M4×N160

bc05/4

de13/1

b19/5

M1، M2، M3 و M4: به ترتیب کشت خالص سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز بین ردیف­های سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز روی ردیف­های سیب‌زمینی و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف­های سیب‌زمینی و N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160کیلوگرم نیتروژن در هکتار. در هر ستون میانگین­هایی که حداقل یک حرف مشترک دارند، اختلاف معنی­داری ندارند.

 

 

 

 

 

 

                                   

شکل 2-  روند تغییرات شاخص سطح برگ سیب‌زمینی، لوبیاسبز و کانوپی در چهار الگوی کشت خالص سیب‌زمینی (M1)، کشت لوبیا سبز بین ردیف سیب‌زمینی (M2)، کشت لوبیا سبز روی ردیف سیب‌زمینی (M3) و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف سیب‌زمینی (M4) در سه سطح کود نیتروژن (N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160کیلوگرم نیتروژن در هکتار).

 


سرعت رشد محصول

     روند تغییرات سرعت رشد سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در تمامی تیمارها ابتدا به دلیل کمتر بودن اندام‌های فتوسنتزی کم بود و با رشد و توسعه کانوپی سرعت رشد بیشتر شد و پس از به حداکثر رسیدن به علت پیری اندام‌های فتوسنتز کننده، سایه‌اندازی و وجود رقابت بوته­ها، کاهش یافت و در انتهای فصل رشد منفی شد (شکل 3). نتایج این آزمایش با یافته‌های سیدی و حمزه­ئی (2015) مطابقت دارد. همه الگوهای کشت مخلوط نسبت به کشت خالص از سرعت رشد بیشتری برخوردار بودند و لذا کشت مخلوط اثر مثبت بر سرعت رشد کانوپی داشت. در سه الگوی کشت مخلوط با مصرف 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار حداکثر سرعت رشد لوبیا سبز در نمونه ‌برداری 50 روز بعد از کاشت به­دست آمد ولی در سطح 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و سطح بدون مصرف نیتروژن حداکثر سرعت رشد در نمونه‌برداری 60 روز بعد از کاشت بدست آمد. علت کاهش سرعت رشد محصول در سطح 160 کیلوگرم نیتروژن، رشد بیشتر شاخ و برگ سیب‌زمینی به دلیل فراهمی نیتروژن بود و باعث سایه‌اندازی بیشتر بر لوبیا سبز شد. علیزاده و همکاران (2010) نیز در بررسی کشت مخلوط ریحان و لوبیا، علت کاهش سرعت رشد ریحان را به سایه‌اندازی لوبیا نسبت دادند. اختلاف سرعت رشد اندام‌های هوایی سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی تحت تأثیر الگوی کشت و نیتروژن معنی‌دار شد ولی اثر متقابل الگوی کشت در نیتروژن بر سرعت رشد محصول معنی‌دار نشد. بیشترین سرعت رشد محصول سیب‌زمینی تحت تأثیر الگوی کشت (72/21 گرم بر مترمربع در روز) در تیمار M2 و کمترین (17/18 گرم بر مترمربع در روز) در تیمار M1 حاصل شد.  الگوی کشت M2 نسبت به الگوی کشت M1، افزایش سرعت رشد 20 درصدی داشت. بیشترین سرعت رشد محصول تحت تأثیر نیتروژن (43/23 گرم بر مترمربع در روز) به مصرف 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار (N160) و کمترین (74/17 گرم بر مترمربع در روز) به عدم مصرف نیتروژن (N0) تعلق گرفت. مصرف 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در مقایسه با عدم مصرف کود نیتروژن سرعت رشد محصول را 32 درصد افزایش داد. بیشترین سرعت رشد محصول لوبیا سبز تحت تأثیر الگوی کشت (1/8 گرم بر مترمربع در روز) در تیمار  M2 و کمترین آن (27/4 گرم بر مترمربع در روز) در تیمار   M3 به دست آمد. بیشترین سرعت رشد محصول لوبیا سبز تحت تأثیر نیتروژن (68/6 گرم بر مترمربع در روز) در سطح مصرف 80 کیلوگرم نیتروژن (N80) و کمترین آن (5/5 گرم بر مترمربع در روز) در عدم مصرف نیتروژن به دست آمد. مقایسه میانگین الگوهای مختلف کشت مؤید این بود که بیشترین سرعت رشد کانوپی (82/29 گرم بر مترمربع در روز) به M2 و کمترین سرعت رشد کانوپی (17/18 گرم بر مترمربع در روز) به M0 تعلق گرفت.  تیمار M2 در مقایسه با تیمار M1 حداکثر سرعت رشد را 64 درصد افزایش داد. در بین سطوح کود نیتروژن نیز بیشترین سرعت رشد کانوپی (66/29 گرم بر مترمربع در روز) به تیمار N160 تعلق گرفت که با تیمار N80 اختلاف معنی‌داری نداشت. کمترین سرعت رشد کانوپی (28/23 گرم بر مترمربع در روز) نیز به تیمار N0 تعلق گرفت. تیمار N0 در مقایسه با تیمار N160، سرعت رشد کانوپی را 22 درصد کاهش داد.

 

سرعت جذب خالص

     روند سرعت جذب خالص سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در تمامی تیمارها در اوایل دوره رشد با شیب ملایمی صعودی بود و تقریباً در نمونه‌برداری 50 روز بعد از کاشت به حداکثر رسید و در ادامه دوره رشد به دلیل افزایش شاخ و برگ‌ها، برگ‌های بیشتری در سایه قرار گرفتند و سرعت جذب خالص کاهش یافت (شکل 4). در گیاه لوبیا سبز در تیمار N160 سرعت جذب خالص بالاتر از دو تیمار کودی دیگر در کشت‌های مخلوط شد و روند کاهشی آن نیز با شیب تندتری اتفاق افتاد. در واقع، در ابتدای دوره رشد در این تیمارها به دلیل دریافت نیتروژن بیشتر و عدم سایه‌اندازی و جوان بودن اندام‌های فتوسنتزی، سرعت جذب خالص در لوبیا سبز بیشتر شده اما در ادامه دوره رشد به دلیل رشد و توسعه بیشتر سیب‌زمینی در اثر فراهمی نیتروژن، سایه‌اندازی و غلبه بر لوبیا سبز بیشتر شد و لذا سرعت جذب خالص لوبیا سبز با سرعت بیشتری کاهش یافت. ولی در تیمار کودی 80 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، به نظر می‌رسد به علت مصرف بهینه کود نیتروژنه و نیز فراهمی تدریجی آن توسط لوبیا سبز، توسعه شاخ و برگ سیب‌زمینی متعادل‌تر صورت گرفته و در نتیجه سرعت جذب خالص لوبیا سبز با شیب کمتری کاهش یافت. در سیب زمینی اثر نیتروژن بر این صفت در سطح احتمال یک درصد معنی­دار شد، ولی اثر الگوی کشت و اثر متقابل الگوی کشت در نیتروژن بر سرعت جذب خالص معنی‌دار نشد. بیشترین سرعت

 

 

 

 

 

شکل 3-  روند سرعت رشد محصول سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در چهار الگوی کشت خالص سیب‌زمینی (M1)، کشت لوبیا سبز بین ردیف سیب‌زمینی (M2)، کشت لوبیا سبز روی ردیف سیب‌زمینی (M3) و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف سیب‌زمینی (M4) در سه سطح کود نیتروژن (N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160کیلوگرم نیتروژن در هکتار).

 

 

جذب خالص (09/12 گرم در مترمربع در روز) به تیمار N160 و کمترین آن (29/10 گرم در مترمربع در روز) به تیمار N0 تعلق داشت. قابل ذکر است که تیمار N160 با تیمار N80 از نظر سرعت جذب خالص سیب­زمینی تفاوت نداشتند. سرعت جذب خالص در تیمار N0 نسبت به تیمار N160، 15 درصد کاهش یافت. سرعت جذب خالص لوبیا سبز در کشت مخلوط در سطح احتمال پنج درصد تحت تأثیر الگوی کشت و در سطح یک درصد تحت تأثیر نیتروژن قرار گرفت ولی اثر متقابل آن­ها بر سرعت جذب خالص معنی­دار نشد. در الگوی کشت بیشترین سرعت جذب خالص (96/12 گرم در مترمربع در روز) به تیمار M2 و کمترین سرعت جذب خالص (85/10 گرم در متر مربع در روز) به تیمار M3 تعلق گرفت. بیشترین سرعت جذب خالص تحت تأثیر نیتروژن (50/13 گرم بر متر مربع در روز) به تیمار N160 و کمترین (18/11 گرم بر متر مربع ) به تیمار N0 تعلق گرفت. به نظر می­رسد تراکم بیشتر روی ردیف­ها در تیمار M3 منجر به سایه اندازی بیشتر روی لوبیا سبز شده و منجر به کاهش کارایی فتوسنتز شده است. یانگ و همکارن (2014 )  گزارش کردند در کشت

 

 

 

 

 

 

 

N160

 
شکل4- روند سرعت جذب خالص (NAR) سیب‌زمینی، لوبیاسبز و کانوپی در چهار الگوی کشت و در سه سطح کود نیتروژن

 

 

 

 

 

مخلوط لگوم­ها با گراس­ها،  به دلیل رشد سریع و سایه اندازی گراس­ها جذب نور و کارایی فتوسنتز و سرعت جذب خالص کاهش می­یابد. سرعت جذب خالص در کانوپی تحت تأثیر الگوی کشت قرار نگرفت ولی تحت تأثیر تیمار نیتروژن قرار گرفت و اثر متقابل الگوی کشت در نیتروژن نیز بر سرعت جذب خالص کانوپی معنی‌دار نشد. بیشترین سرعت جذب خالص کانوپی تحت تأثیر نیتروژن (13/12 گرم در مترمربع در روز) در تیمار N160 و کمترین آن (29/10 گرم در مترمربع در روز) در تیمار N0 حاصل شد. تیمار N160 در مقایسه با تیمار N0 از افزایش 18 درصدی سرعت جذب خالص برخوردار بود. منصوری­فر و همکاران (2010) دلیل افزایش عملکرد به موازات مصرف نیتروژن را افزایش میزان کلروفیل در برگ گیاهان ذکر کردند که منجر به تولید ماده خشک بیشتر در برگ در واحد زمان می­گردد.

 

سرعت رشد نسبی  

       روند سرعت رشد نسبی سیب­زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در این آزمایش از ابتدا تا آخر فصل رشد کاهشی بود. درواقع، ‌به دلیل در سایه قرار گرفتن برگ­های پایین بوته­ها، کاهش توان فتوسنتزی برگ‌ها و افزایش اندام‌های غیر فتوسنتزی، سرعت رشد نسبی روند کاهشی داشت (شکل 4). این روند در اواخر فصل رشد به دلیل ریزش برگ‌ها منفی شد. جراند و همکاران (2017) در کشت مخلوط کلزا با لگوم ها نیز علت روند کاهشی سرعت رشد نسبی را به وجود آمدن رقابت برای منابع محیطی، در سایه قرار گرفتن برگ­های پایین بوته­ها، بالا رفتن سن برگ‌ها و کاهش کارایی فتوسنتزی آن­ها بیان کردند. اثر الگوی کشت بر سرعت رشد نسبی سیب­زمینی معنی‌دار شد ولی اثر نیتروژن و اثر متقابل الگوی کشت در نیتروژن بر این صفت معنی‌دار نشد. مقایسه میانگین الگوهای کشت حاکی از این بود که بیشترین سرعت رشد نسبی سیب­زمینی (117/0 گرم بر گرم در روز) از تیمار M1 و کمترین میزان آن (0897/0 گرم بر گرم در روز) از تیمار M2 حاصل شد. تیمارهای M3 و M4 تفاوت معنی‌داری با تیمار M2 نداشتند. در واقع، اختلاف معنی‌داری بین الگوهای کشت مخلوط از نظر سرعت رشد نسبی سیب­زمینی مشاهده نشد. سرعت رشد نسبی لوبیا سبز نیز تحت تأثیر الگوی کشت قرار نگرفت، ولی تحت تأثیر نیتروژن قرار گرفت. سطح 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار با سرعت رشد نسبی 0975/0 گرم برگرم در روز بیشترین شد و با سطح 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار اختلاف معنی‌داری نداشت و تیمار بدون مصرف نیتروژن با 0874/0 گرم بر گرم در روز کمترین سرعت رشد نسبی را داشت. اثر اصلی الگوی کشت بر سرعت رشد نسبی کانوپی معنی­دار شد، ولی اثر نیتروژن و اثر متقابل الگوی کشت در نیتروژن بر سرعت رشد نسبی کانوپی معنی‌دار نشد. سرعت رشد نسبی کانوپی در کشت­های مخلوط در مقایسه با کشت خالص کمتر بود. به‌طوری‌که، سرعت رشد نسبی کانوپی در تیمار M2 در مقایسه با کشت خالص سیب­زمینی 26 درصد کاهش یافت. علت کاهش سرعت رشد نسبی در کشت مخلوط نسبت به کشت خالص را در سایه قرار گرفتن برگ های پایین بوته و کاهش کارایی فتوسنتز آنها می­باشد.

 

 

 

 

 

 

شکل5- روند تغییرات رشد نسبی (RGR) سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در چهار الگوی کشت خالص سیب‌زمینی (M1)، کشت لوبیا سبز بین ردیف سیب‌زمینی (M2)، کشت لوبیا سبز روی ردیف سیب‌زمینی (M3) و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف سیب‌زمینی (M4) در سه سطح کود نیتروژن (N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160کیلوگرم نیتروژن در هکتار)

 

 

تجمع ماده خشک در غده سیب‌زمینی

    رشد غده حدوداً 40 روز بعد از سبز شدن شروع شد و روند افزایش ماده خشک در غده سیب­زمینی در تمامی تیمارها در ابتدا به دلیل رشد و توسعه کمتر اندام‌های هوایی به آرامی شروع شد و هم ­زمان با توسعه اندام‌های هوایی افزایش ماده خشک در غده سیب­زمینی سرعت بیشتری گرفت و اواخر دوره به دلیل از بین رفتن اندام‌های هوایی متوقف شد. حتی آخر دوره به دلیل وجود تنفس که فرایندی انرژی بر می­باشد این روند، مقداری کاهشی شد. در سطح کودی 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار (N160) در همه الگوهای کشت روند تجمع ماده خشک غده در ابتدای دوره سرعت کمتری نسبت به دو سطح کودی N0 و N80 داشت. علت آن نقش نیتروژن در توسعه اندام‌های رویشی بود که باعث افزایش رقابت با غده برای مواد پرورده شده و لذا منجر به کاهش سرعت تجمع ماده خشک غده شد ولی در ادامه سرعت تجمع ماده خشک غده در این سطح کودی به دلیل توسعه بیشتر اندام‌های فتوسنتزی به ‌غیر از تیمارN160×M3 افزایش یافت. چاپگین (2016) به نقش نیتروژن در توسعه اندام­های هوایی و تاخیر در غده­بندی اشاره کرده است. روند تجمع ماده خشک غده همبستگی مثبتی با روند تجمع ماده خشک اندام‌های هوایی داشت. اثر الگوی کشت، نیتروژن و اثر متقابل آن‌ها بر تجمع ماده خشک در غده سیب‌زمینی معنی­دار بود. در جدول 3 تیمار M2×N160 در مقایسه با تیمار M1×N0 از افزایش 80 درصدی در تولید ماده خشک غده برخوردار بود. در الگوهای کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص، تجمع ماده خشک بیشتر بود و در الگوی کشت M2 این روند بیشتر از سایر الگوهای مخلوط بود. درواقع، نقش مساعدتی لوبیا سبز به دلیل تثبیت نیتروژن، رقابت کمتر برای مواد غذایی به دلیل توزیع و تراکم مناسب‌تر بوته‌ها و از طرفی پوشش فضاهای خالی بین ردیف‌های سیب‌زمینی در این الگوی کشت نیز منجر به کاهش تبخیر شد و در نهایت مجموع این عوامل منجر به افزایش تجمع ماده خشک در غده سیب­زمینی شد. راعی و همکاران (2010) نیز در کشت مخلوط لوبیا سبز و سیب‌زمینی بیان کردند، افزایش عملکرد به دلیل انتخاب الگوی کشت مناسب که منجر به توزیع یکنواخت بوته‌ها در ردیف‌های کشت مخلوط و پوشش مناسب‌تر بستر کشت بود که باعث استفاده مؤثرتر از منابع و کاهش رقابت و کاهش تبخیر شد.

 

سرعت رشد غده سیب­زمینی

     روند سرعت رشد غده سیب‌زمینی در تیمارهای مختلف در ابتدای شروع دوره غده­زایی به دلیل رشد اندام‌های هوایی و وجود رقابت با غده از سرعت کمتری برخوردار بود که به‌ تدریج با به حداکثر رسیدن اندام‌های هوایی سرعت رشد غده نیز افزایش یافت و در انتهای دوره رشد به دلیل از بین رفتن اندام‌های هوایی روندی کاهشی داشت. حداکثر سرعت رشد غده در تیمارهایی که نیتروژن دریافت نکرده بودند به دلیل رشد و توسعه کمتر اندام‌های هوایی در نمونه‌برداری 70 روز بعد از کاشت، به دست آمد ولی در تیمارهای کودی روند افزایش سرعت رشد غده ادامه داشته و در نمونه‌برداری 80 روز بعد از کاشت به دست آمد. مقایسه سرعت رشد اندام‌های هوایی با غده نشان داد زمانی که سرعت رشد غده در تیمارها به حداکثر رسید، سرعت رشد اندام‌های هوایی روندی کاهشی داشت که احتمالاً به علت وجود رقابت برای مواد پرورده باشد. چنین رابطه­ای بین سرعت رشد اندام‌های هوایی و غده توسط دارابی و افتخاری (2014) در سیب‌زمینی گزارش ‌شده است. سرعت رشد غده سیب‌زمینی تحت تاثیر الگوی کشت و نیتروژن و اثر متقابل آن‌ها معنی­دار شد. بیشترین سرعت رشد غده (50/24 گرم بر مترمربع در روز) به تیمار M2×N160 تعلق گرفت و کمترین آن (31/13 گرم بر مترمربع در روز) به تیمار M1×N0 تعلق گرفت (جدول 5).

 

عملکرد غده سیب‌زمینی

    عملکرد غده سیب‌زمینی تحت تاثیرالگوی کشت و نیتروژن و اثر متقابل آن‌ها معنی‌دار شد. بیشترین عملکرد غده سیب‌زمینی (5/42 تن در هکتار) از تیمار M2×N160 به­دست آمد، ولی عملکرد غده سیب‌زمینی در این تیمار با تیمارهای M4×N160 و تیمار M2×N80  که به ترتیب دارای عملکرد غده 27/41 و 5/41 تن در هکتار بودند تفاوت معنی­دار نداشت. احتمال می­رود حداکثر فاصله بوته­های دو گونه در کشت لوبیا سبز بین ردیف­های سیب­زمینی و همچنین تثبیت نیتروژن توسط لوبیا سبز در تیمار M2×N80  توانسته تا حدودی رقابت برای منابع را کمتر کند  لذا عملکرد در این تیمار افزایش یافته است. از طرفی در این دو الگوی کشت، لوبیا سبز توانست حدفاصل بین ردیف‌های سیب‌زمینی را پوشش داده و فضای­های خالی را پر کند و در نتیجه، منجر به بهبود شرایط میکروکلیمایی و کاهش تبخیر رطوبت از سطح خاک شده. افشارمنش (2011) در کشت‌های مخلوط ذرت و سیب‌زمینی بالاترین عملکرد غده سیب‌زمینی را در الگوی کشت مخلوط سه ردیف

 

 

جدول 5- مقایسه میانگین ترکیبات تیماری الگوی کشت در نیتروژن برای تجمع ماده خشک، سرعت رشد غده سیب‌زمینی، نسبت برابری زمین،  عملکرد و کل خروجی زمین

تیمار

تجمع ماده خشک غده سیب‌زمینی

(g.m-2)

سرعت رشد غده سیب‌زمینی

(g.m-2.d-1)

عملکرد غده

(t.ha-1)

عملکرد نیام سبز

(g.m-2)

کل خروجی زمین

TLO (t.ha-1)

نسبت برابری زمین

(LER)

M1×N0

487  g

f31/13

f67/23

-

-

-

M1×N80

ef642

cd67/20

c52/33

-

-

-

M1×N160

cd720

70  /19

b67/37

-

-

-

M2×N0

def636

d00/19

cd02/31

b432

06/31

18/1

M2×N80

a874

ab83/23

a51/41

a 515

56/41

53/1

M2×N160

a877

a50/24

a48/42

cd345

51/42

42/1

M3×N0

f579

e67/14

e33/27

d316

36/27

99/0

M3×N80

bc735

bcd03/21

c17/34

d328

20/34

18/1

M3×N160

cd647

bcd17/21

c72/33

e260

74/33

09/1

M4×N0

ef609

e16/15

de53/28

d331

56/28

03/1

M4×N80

b763

bcd00/21

b48/37

bc390

51/37

32/1

M4×N160

a876

a25/24

a67/41

d333

70/41

38/1

M1، M2، M3 و M4: به ترتیب کشت خالص سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز بین ردیف­های سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز روی ردیف­های سیب‌زمینی و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف­های سیب‌زمینی و N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160کیلوگرم نیتروژن در هکتار. در هر ستون میانگین­هایی که حداقل یک حرف مشترک دارند، اختلاف معنی­داری ندارند.

 


سیب‌زمینی با یک ردیف ذرت به دست آوردند و دلیل آن را وجود شرایط میکروکلیمای مناسب‌تر توسط این الگوی کشت بیان کردند که منجر به کاهش تبخیر و کاهش دما شد. کمترین عملکرد غده سیب‌زمینی (67/23 تن در هکتار) نیز به تیمار( (M1×N0 تعلق گرفت  تیمارM2×N160 در مقایسه با تیمار شاهد M1×N0 عملکرد غده سیب­زمینی را 6/79 درصد افزایش داد. در همه الگوهای کشت مخلوط بدون مصرف کود نیتروژن، عملکرد غده سیب­زمینی به طور معنی­داری نسبت به کشت خالص آن و بدون مصرف نیتروژن بیشتر بود. حتی در تیمارهایی که نیتروژن نیز دریافت کرده بودند، عملکرد غده سیب­زمینی در کشت­های مخلوط بیشتر از تیمار شاهد (M1×N0) بود. دلیل این افزایش عملکرد در مخلوط، تعلق دو گونه سیب­زمینی و لوبیا سبز به دو خانواده مختلف و وجود همیاری و همزیستی مکملی به همراه تثبیت نیتروژن توسط لوبیا سبز بود. در تیمار M2×N80 در مقایسه با دو تیمار M2×N160 و M4×N160 مقدار مصرف نیتروژن نصف شد. در واقع، این تیمار توانست مصرف نیتروژن را 50 درصد کاهش دهد. به نظر می­رسد تثبیت نیتروژن توسط لوبیا سبز توانسته کمبود نیتروژن را در تیمار M2×N80 جبران کند و مانع از افت عملکرد در این تیمار شود. نتیجه به‌دست‌آمده با یافته‌های نصیری محلاتی و همکاران (2015) مطابقت دارد. آن‌ها در تحقیقات خود علت برتری عملکرد گیاهان در مخلوط با لگوم­ها را تثبیت نیتروژن توسط لگوم بیان کردند. رولمن و اشتیمک (2015) نیز بیان کردند سهم زیادی از نیتروژن گیاهان گرامینه در کشت مخلوط از لگوم­ها تأمین می­شود. بنابراین، وجود لوبیا سبز در سیستم با تثبیت بیولوژیکی نیتروژن، رقابت را برای نیتروژن کمتر کرده و نیتروژن بیشتری در اختیار سیب‌زمینی قرار گرفت و عملکرد بیشتر شد.

 

عملکرد نیام لوبیا سبز

عملکرد نیام لوبیا سبز تحت تاثیر الگوی کشت و کود نیتروژن و اثر متقابل آن‌ها قرار گرفت. در تیمارهای کشت مخلوط بیشترین عملکرد نیام لوبیا سبز (515 گرم در مترمربع) از تیمار M2×N80 به­دست آمد و کمترین عملکرد لوبیا سبز (260 گرم در مترمربع) به تیمار M3×N160 تعلق گرفت. تیمار M2×N80 نسبت به تیمار M3×N160 از افزایش 98 درصدی برخوردار بود (جدول 5). به نطر می رسد علت افزایش عملکرد نیام در این تیمار استفاده کارآمد از منابع محیطی در مقایسه با سایر تیمارها می­باشد (چن و همکاران 2017). محققین در بررسی کشت مخلوط گوجه فرنگی و لوبیا سبز به نتایج مشابه دست یافته‌اند (کوچکی و همکاران 2019).

کل خروجی زمین

     در تیمارهای کشت مخلوط بیشترین خروجی زمین (51/42 تن در هکتار) از تیمار M2×N160 به­دست آمد و کمترین خروجی (36/27 تن در هکتار) به تیمار M3×N0 تعلق گرفت (جدول 3). شایان ذکر است که تیمار M2×N80 با TLO برابر 56/41 تن در هکتار با تیمار M2×N160 تفاوتی نداشت. تیمار M2×N80در مقایسه با تیمار M1×N0 (کشت خالص سیب زمینی بدون دریافت نیتروژن) مقدار TLO را 05/43 درصد افزایش داد. چاپگین و ریسمان (2015) کل عملکرد خروجی زمین در کشت مخلوط گندم با لوبیا را (4/4 تن در هکتار) و در کشت مخلوط جو با نخود را (9/5 تن در هکتار) بدست آوردند که نسبت به تک­کشتی هر یک از گیاهان بالاتر بود. لی و همکاران (2014) نیز علت افزایش TLO در کشت مخلوط را استفاده­ بهتر از منابع ذکر شده.

نسبت برابری زمین

     نسبت برابری زمین در کلیه تیمارهای کشت مخلوط به ‌غیر از تیمار M3×N0 بیشتر از یک شد (جدول 3). بیشترین LER (53/1) به تیمار M2×N80  و کمترین آن (99/0) به تیمار M3×N0 تعلق گرفت. در تیمار M2×N80 که بالاترین LER را داشت  عملکرد نسبی سیب‌زمینی 10/1 و عملکرد نسبی لوبیا سبز 43/0 بود. در واقع، سودمندی استفاده از زمین در این تیمار 53 درصد بیشتر از کشت خالص آن‌ها شد. در این تیمار لوبیا سبز باعث افزایش عملکرد نسبی سیب‌زمینی شد. فان و همکاران (2016) در بررسی کشت مخلوط ذرت و سیب زمینی، نسبت برابری زمین را در الگوهای مخلوط بیشتر از یک گزارش کردند. وجود و نقش اختلافات مورفولوژی، فیزیولوژیکی، سیستم تثبیت و جذب نیتروژن و بالاتر بودن نسبت برابری زمین توسط نصراله زاده اصل و همکاران (2012) درکشت مخلوط سیب‌زمینی و لوبیاچیتی،بادلی و همکاران (2015) در کشت مخلوط سیب‌زمینی و لوبیا سبز و حمزه یی و سیدی (2017) در کشت مخلوط آفتابگردان و لوبیا گزارش ‌شده است.

 

نتیجه گیری

در مجموع کشت لوبیا سبز بین ردیف­های سیب­زمینی به علت حداکثر فاصله بوته­ها نسبت به یکدیگر به همراه تیمار کودی 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار دارای بالاترین عملکرد غده سیب‌زمینی و نیام لوبیا سبز بود که این امر از بهبود شاخص‌های رشدی هر دو گونه در این تیمار آزمایشی ناشی می‌شود. در واقع، وجود تفاوت‌های فیزیولوژیک و مورفولوژی بین دو گونه منجر به اشغال آشیان‌های اکولوژیک متفاوت شده و بنابراین رقابت بین گونه­ای کمتر و کارایی استفاده از منابع مانند آب، نور، مواد غذایی و زمین افزایش یافته است. لوبیا سبز توانایی تثبیت و استفاده نیتروژن اتمسفری (N2) را دارد، در نتیجه علاوه بر تأمین نیتروژن مورد نیاز خود، مصرف نیتروژن در سیب زمینی را کاهش داد. بنابراین، الگوی کشت لوبیا سبز در بین ردیف­های سیب‌زمینی، علاوه بر ایجاد تنوع زیستی و پایداری اکوسیستم باعث حداکثر بهره‌وری از زمین نیز می­شود.  

 

سپاسگزاری

از سرپرست و کارکنـــان مزرعه آموزشی- پژوهشی دانشگاه بوعلی سینا کـه در اجرای این طرح نهایت همکاری را با ما داشـتند، صمیمانه تشکر و قدردانی می‌شود.

مقدمه

     در سالهای اخیر شکاف بین تقاضا و تولید مواد غذای ناشی از افزایش جمعیت و کاهش اراضی قابل کشت در کره زمین به دلیل شهرنشینی افزایش یافته است. بنابراین، افزایش تولید محصولات زراعی با حداقل خسارت زیست محیطی امری ضروری می­باشد (زاو و همکاران 2018).افزایشتولیداتکشاورزیدرطیقرنبیستم حاصلفنّاوری و مصرفزیادنهاده­ها است،ولیاین کشاورزی فشردهموجببرخیاثراتجانبینظیرفرسایشخاک، آلودگیمحیطیتوسطموادشیمیاییکشاورزیو مصرفبی‌رویهکودهاوظهورجمعیت­هایعلف­هرزو آفاتمقاومبهسمومشیمیاییگردیدهاست(قاسمی و همکاران 2016).لذا تنوعسیستم­هایزراعی به‌ عنوانراه‌حل مناسبیجهترفعبرخیازمشکلاتکشاورزیمدرن پیشنهاد و مطرح‌شده است یکی از راهکارهای افزایش تنوع، استفاده از کشت مخلوط می­­باشد(رازدوزمان و جنز 2017). اینسیستمعلاوهبر حفظتعادلاکولوژیکوثباتسیستم (دانشنیا و همکاران 2015)،اهدافینظیربهره­برداریحداکثریازمنابعمحیطینظیرآب،خاک،مواد غذایی،افزایشکمیوکیفیعملکرد (لاتاتی و همکاران 2017)،  کاهشخسارات ناشیازآفات،بیماری­هاوعلف­هایهرزوبالاخره بهبودشرایطاجتماعینظیرثباتبیشتراقتصادیو تغذیهمناسبانسانرادنبالمی­کند(یانگ و همکاران 2014 ).امروزه روند مصرف بی­رویه کود­های شیمیایی و سایر نهاده­ها منجر به بروز مشکلاتی مثل آلودگی منابع آب، خاک و محیط زیست شده است. کشت مخلوط یک روش اقتصادی جهت تولید بالاتر با سطوح کمتر نهاده­های خارجی و کاهش مشکلات زیست محیطی مناسب است (مونتای و همکاران 2016). در میان ترکیبات کشت مخلوط، انتخاب لگوم و غیر لگوم یکی از معمول‌ترین الگوهای مخلوط می­باشد. گیاهان لگوم علاوه بر تثبیت نیتروژن به کاهش مصرف نیتروژن نیز کمک می­کنند (نونچانزتر و همکاران 2015). در کنار این خصوصیات، انتخاب گیاهانی با صفات فیزیولوژی و مورفولوژی متفاوت باعث کاهش رقابت برای جذب منابع می­شود و هر یک از گیاهان از منابع محیطی کارامدتر استفاده می­کنند (کوچکی و همکاران 2015). در نتیجه افزایش عملکرد و سودمندی کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص حاصل می­گردد (کرما و همکاران 2017). در کشت مخلوط سویا و ذرت در شرایط کم نهاده، برتری کشت مخلوط در استفاده بهینه از نیتروژن و در نتیجه آن برتری عملکرد در کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص گزارش شده است (چن و همکاران 2017). حمزه­ئی و سیدی(2012) طی آزمایشی در کشت مخلوط نخود و جو بهاره، افزایش عملکرد محصول را گزارش کردند.رقابت گیاهی در کشت مخلوط سیب‌زمینی و ذرت کمتر از تک کشتی آن­ها بود. این دو گیاه به دلیل هم­یاری دو جانبه از منابع محیطی بهتر استفاده کردند و در نتیجه عملکرد نهایی آنها بیشتر از تک کشتی بود (حسین پناهی و همکاران 2012). کشت مخلوط سیب‌زمینی با لگوم­ها از جمله لوبیا از روش‌های رایج کشت مخلوط در اغلب نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری آمریکای لاتین و آسیا است (مونتی و همکاران 2016). مبصر و همکاران (2018) در بررسی کشت مخلوط ذرت با سیب‌زمینی، دوا و همکاران )2005) در کشت مخلوط سیب‌زمینی با لوبیا سبز و برمکی (2001) در کشت مخلوط سیب‌زمینی با نخود فرنگی، مقدار نسبت برابری زمین در کلیه حالات مخلوط را بیشتر از یک گزارش کردند و نیز افزایش عملکرد در واحد سطح را تأیید کردند. همچنین در کشت مخلوط جایگزینی سیب‌زمینی با لوبیا سبز، عملکرد غده در بوته سیب‌زمینی بیشتر از کشت خالص گزارش گردید که این امر از کاهش رقابت بین گونه­ای نسبت به رقابت درون گونه­ای در کشت مخلوط جایگزینی و تثبیت نیتروژن توسط لوبیا سبز ناشی می­شود (دوا و همکاران 2005). علاوه بر نسبت برابری زمین، شاخص بهره­وری کشت مخلوط نیز از نظر خروجی کل زمین (TLO) ارزیابی می­شود. بطوری­که تیمار دارای  TLOبالاتر عملکرد بالاتر را نیز نشان می­دهد. تجندرا و همکاران (2018) در کشت مخلوط ذرت با لوبیا چشم بلبلی نسبت به کشت خالص، افزایش کل خروجی زمین را گزارش کردند. کشاورزی رایج با نگرش بر تولید حداکثر به واسطه استفاده حداکثر از کودهای شیمیایی، پیامدهای منفی زیادی داشته است. بنابراین، استفاده از روش­های سازگار با طبیعت مانند کشت مخلوط اهمیت بسیاری دارد. از این رو، افزایش تنوع زیستی از طریق کشت مخلوط یکی از مهم­ترین راهکارهای پایدار افزایش کارایی مصرف نهاده­ها از جمله نیتروژن محسوب می­شود. با توجه به اهمیت حفظ منابع تولید به ویژه خاک در طول مراحل تولید پایدار محصول، به کارگیری کشت مخلوط و کاهش مقادیر کود نیتروژن ضروری می­باشد. امروزه کاشت گیاه سیب­زمینی با تکیه بر استفاده بی رویه از کود نیتروژن صورت می­گیرد. بطوری­که علاوه بر مخاطرات زیست محیطی، سلامت انسان را تهدید میکند. بنابراین کشت سیب­زمینی در کنار حبوباتی مانند لوبیا سبز به واسطه حضور گیاهان متفاوت، احتمالاً از کارایی بالای برخوردار باشد و در استفده از کود نیتروژن صرفه جویی شود. به همین منظور این آزمایش، با هدف بررسی شاخص­های رشد و سودمندی عملکرد سیب‌زمینی در حضور لوبیا سبز انجام شد.

 

مواد و روش 

       این آزمایش در سال زراعی 1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا واقع در روستای دستجرد اجرا شد. نتایج آنالیز خاک محل آزمایش و ویژگی‌های آب و هوایی محل اجرای آزمایش در جدول 1 و 2 ارایه ‌شده است.


 

جدول 1- خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک محل آزمایش در سال زراعی 1395

کربنات کلسیم (%)

هدایت الکتریکی )dS.m-1(

PH

کربن آلی (%)

نیتروژن کل (%)

پتاسیم قابل‌جذب

)ppm(

فسفر قابل‌جذب )ppm(

بافت خاک

شن (%)

سیلت (%)

رس

(%)

8/8

76/0

5/7

9/0

10/0

210

6/10

لومی

29

46

25

 

جدول 2- خصوصیات آب و هوایی محل اجرای آزمایش در طول فصل رشد در سال 1395

 

فروردین

اردیبهشت

خرداد

تیر

مرداد

شهریور

حداقل دما (درجه سانتی‌گراد)

0/2

6/6

8/8

3/15

7/14

3/11

حداکثر دما (درجه سانتی‌گراد)

9/14

7/23

5/28

1/35

1/35

1/32

رطوبت نسبی (درصد)

4/60

0/54

4/33

6/20

6/20

4/22

بارندگی (میلی‌متر)

2/3

7/0

4/0

0/0

0/0

0/0

                 

 


آزمایش به ‌صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک­های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. عامل اول الگوهای مختلف کاشت در چهار سطح، کشت خالص سیب‌زمینی (M1)، کشت مخلوط افزایشی لوبیا سبز بین ردیف‌های سیب‌زمینی (M2)، کشت مخلوط افزایشی لوبیا سبز روی ردیف‌های سیب‌زمینی (M3) و کشت مخلوط افزایشی لوبیا سبز بین و روی ردیف‌های سیب‌زمینی (M4) و عامل دوم کود نیتروژن در سه سطح صفر (N0)، (N80) و  (N160) کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار بودند. در تیمارهای کشت خالص و مخلوط سیب‌زمینی، نیتروژن مورد نظر در هر واحد آزمایشی به صورت سرک در دو نوبت (نیمی از آن را  بعد از کاشت و نیمی دیگر 60 روز بعد از کاشت) به خاک اضافه شد. هم‌چنین جهت محاسبه شاخص‌های ارزیابی سودمندی کشت مخلوط، لوبیا سبز نیز به­صورت خالص در سه تکرار کشت شد. برای کشت خالص لوبیا سبز نیز 45 کیلوگرم کود اوره در هکتار به صورت سرک هنگام کاشت استفاده شد. کرت‌های آزمایشی هر کدام به طول 6 متر و عرض 3 متر (18 مترمربع) و فاصله بین کرت‌ها در هر بلوک و فاصله بین بلوک­ها 5/1 متر در نظر گرفته شد. در هر کرت 5 ردیف سیب‌زمینی با فاصله بین ردیف60 سانتی‌متر و فاصله بین بوته‌ها روی ردیف 28 سانتی‌متر (تراکم 6 بوته در مترمربع) کشت شد. تراکم لوبیا سبز در کشت خالص 24 بوته در مترمربع در نظر گرفته شد و در تیمارهای کشت مخلوط، 50 درصد آن (12 بوته در مترمربع) به کشت خالص سیب­زمینی اضافه شد. قبل از کشت، بذور لوبیا سبز با باکتری ریزوبیوم (Rhizobiumphaseoli)که از موسسه تحقیقات آب و خاک کرج تهیه شده بود، تلقیح شدند.در هر گرم از مایه تلقیح تعداد 108×2 باکتری وجود داشت. آلوده سازی بذور به باکتری، در تاریکی و با استفاده از محلول 10 درصد شکر صورت گرفت و بلافاصله کشت انجام شد. رقم سیب­زمینی آگریا بود که رقمی میان­رس و مناسب برای شرایط آب هوایی منطقه و برای لوبیا سبز از بذر تجاری وارداتی (بذر آمریکایی و دارای تیپ رشدی ایستاده) استفاده شد.

       عملیات کاشت سیب­زمینی و لوبیا سبز به‌ طور هم‌زمان در مورخ 30 اردیبهشت سال 1395 به‌ صورت دستی انجام شد و بلافاصله آبیاری به­صورت بارانی و هر شش روز یکبار تا پایان دوره رشد صورت  گرفت. در طول دوره رشد سه بار به ‌صورت دستی علف­های هرز وجین شدند. به ‌منظور اندازه‌گیری شاخص­های رشد، 40 روز بعد از سبز شدن به فاصله هر 10 روز یک ‌بار نمونه‌برداری‌ انجام شد. در هرنمونه‌برداری سه بوته در هر کرت برداشت شد و وزن خشک برگ و ساقه، سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت جذب خالص، سرعت رشد نسبی، اندازه­گیری شد. برای بدست آوردن وزن خشک، نمونه­ها به مدت 48 ساعت در آون با دمای 75 درجه سانتی­گراد قرار گرفتند. در طول دوره رشد، نیام‌های سبز لوبیا زمانی که بذر در داخل نیام نارس تشکیل شد و نیام‌ها سبز، جوان، آبدار، ترد و شکننده بودند در سه مرحله برداشت شد و مجموع آن­ها به عنوان عملکرد لوبیا سبز در هر کرت لحاظ شد. عملکرد سیب‌زمینی نیز در آخر دوره رشد  مصادف با اواخر مهر ماه با برداشت 2 مترمربع از هر واحد آزمایشی محاسبه گردید.برای اندازه‌گیری و تجزیه ‌و تحلیل شاخص­های رشد از معادلات ذیل استفاده شد (هوازین و همکاران 2007؛ تجندرا و همکاران 2018).


 

(رابطه 1)

شاخص سطح برگ

LAI=L/GA         

 

(رابطه 2)

سرعت رشدمحصول

T1)CGR=(1/GA)×(W2-W1)/(T2-

(رابطه 3)

سرعت جذب خالص

NAR=((W2-W1)/(T2-T1))×((LnLA2–LnLA1)/(LA2-LA1)                                     

(رابطه 4)

سرعت رشد نسبی

RGR=(LnW2–LnW1)/(T2-T1)

(رابطه 5)

عملکرد کل خروجی

 

TLO (t ha1)=Crop 1yield (non-legume or main crop, t ha1) + Crop 2 yield (legume or intercrop, t ha1)

(رابطه 6)

نسبت برابری زمین

LER= (Yab / Yaa) + (Yba / Ybb)

 


در این معادله­هاL سطح برگ، GA سطح زمین اشغال‌ شده توسط گیاه، W وزن خشک  اندام هوایی بر حسب گرم، WT وزن خشک غده سیب­زمینی بر حسب گرم و T زمان بر حسب روزT ، Yab و Yaa به ترتیب عملکرد گونه a درکشت مخلوط و خالص است. Yba و Ybb به ترتیب عملکرد گونه b درکشت مخلوط و کشت خالص می­باشد. تجزیه واریانس داده‌ها توسط نرم‌افزاآماری SAS صورت گرفت و برای مقایسه میانگین داده‌ها از آزمون LSD در سطح آماری 5% استفاده شد. رسم نمودارها نیز با نرم‌افزار اکسل انجام شد.

 

نتایج و بحث

تجمع ماده خشک 

      روند تجمع ماده خشک اندام­های هوایی در تمام تیمارهای سیب­زمینی، لوبیا سبز و کانوپی به‌ صورت سیگموئیدی بود. در ابتدای فصل رشد به علت توسعه کمتر شاخ و برگ این روند از سرعت کمتری برخوردار بود و به ‌تدریج سرعت تجمع ماده خشک بیشتر شد. در اواخر دوره رشد به علت ریزش برگ­های هر دو گونه گیاهی و وجود رقابت با غده در سیب‌زمینی برای جذب مواد غذایی کاهش یافت (شکل 1). در گیاه سیب زمینی تیمارهایی که نیتروژن دریافت نکردند، در همه الگوهای کشت در نمونه‌برداری 70 روز بعد از کشت حداکثر تجمع ماده خشک را دارا بودند ولی تیمارهایی که نیتروژن دریافت کرده بودند، ماده خشک سیب­زمینی نه تنها در سطح بالایی بود  بلکه حداکثر آن نیز در 80 روز بعد از کاشت به دست آمد. درواقع، مصرف نیتروژن تجمع ماده خشک را در سیب‌زمینی افزایش داد. ارشدی و همکاران (2014) بیان کردند بوته‌های سیب‌زمینی که نیتروژن بالایی دریافت کردند نسبت به بوته‌هایی که نیتروژن کمتری دریافت کردند از سرعت رشد و تجمع ماده خشک بیشتری برخوردار بودند.در گیاه لوبیا سبزتیمارهایی که 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار دریافت کردند در مقایسه با سایر تیمارها، در ابتدای دوره سرعت تجمع ماده خشک در اندام‌های هوایی لوبیا سبز بیشتر بود ولی در نمونه‌برداری 60 روز بعد از کاشت این سرعت تجمع کمتر از سایر تیمارها شد. دلیل این امر جذب بیشتر نیتروژن توسط سیب‌زمینی بود که منجر به توسعه بیشتر شاخ و برگ و سایه‌اندازی بیشتر بر روی لوبیا سبز شد و به دلیل دسترسی کمتر به نور سرعت تجمع ماده خشک لوبیا سبز کاهش یافت (ارشدی و همکاران 2014). تیمارهای با مصرف80  کیلوگرم نیتروژن در هکتار بالاترین روند تجمع ماده خشک را در سه الگوی کشت مخلوط داشتند که احتمالاً دلیل آن توسعه متعادل‌تر شاخ و برگ سیب‌زمینی و رقابت کمتر برای جذب نور نسبت به تیمارهایی که 160 کیلوگرم نیتروژن دریافت کرده بودند و همچنین عدم رقابت برای نیتروژن نسبت به تیمارهای عدم مصرف نیتروژن بود. همین­طور حداکثر ماده خشک در کانوپی در تیمارهایی که نیتروژن دریافت نکردند در مقایسه با تیمارهایی که نیتروژن دریافت کردند پایین­تر بود. در کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص با سطوح نیتروژن یکسان حداکثر تجمع ماده خشک بالاتر بود که علت آن استفاده و جذب بیشتر منابع و بالا بودن کارایی مصرف منابع  در کشت مخلوط می­باشد. لاربی و همکاران (2011) ­اظهار کردند لگوم­ها N2اتمسفری را تثبیت نموده و ضمن کاهش مصرف نیتروژن، باعث افزایش عملکرد نیز می­شوند.

تجمع ماده خشک اندام‌های هوایی سیب­زمینی، لوبیاسبز و کانوپی تحت تأثیر الگوی کشت و نیتروژن و اثر متقابل آن‌ها معنی‌دار شد. بطوری­که بیشترین ماده خشک اندام هوایی (529 گرم در مترمربع) در تیمار M1×N160 و کمترین ماده خشک (258 گرم در مترمربع) در تیمار M1×N0  مشاهده شد. در بررسی الگوهای کشت مخلوط، تیمارهای M2×N80  و M2×N160  با تجمع حداکثر ماده خشک به ترتیب 462 و480 گرم در متر مربع، بالاترین سطح را داشتند و بین این دو تیمار اختلاف معنی­داری وجود نداشت. به نظر می­رسد تیمار M2×N80  که یک­دوم  تیمار M2×N160، نیتروژن دریافت کرده بود به علت تثبیت نیتروژن توسط لوبیاسبز تا اندازه­ایی رقابت را برای مواد غذایی کاهش داده و توانسته ماده خشک را افزایش دهد.بیشترین تجمع ماده خشک در سطح کانوپی (716 گرم در مترمربع) مربوط به تیمار M2×N80 بود و کمترین تجمع ماده خشک (258 گرم در مترمربع) به تیمار M1×N0  تعلق گرفت. درواقع، کشت لوبیاسبز بین ردیف­های سیب‌زمینی منجر به توزیع بهتر بوته­های دو گونه با حداکثر فاصله از همدیگر شده و در نتیجه رقابت برای دسترسی به نور و مواد غذایی را کاهش داد. از طرفی، به­نظر می­رسد تثبیت N2توسط لوبیاسبز کمبود نیتروژن را تا حدی جبران کرده و به عملکرد بیشتر منجر شده است ( جدول 3).


 

شکل1- روند تجمع ماده خشک اندام­های هوایی سیب‌زمینی، لوبیاسبز و کانوپی در چهار الگوی کشت خالص سیب‌زمینی (M1)، کشت لوبیا سبز بین ردیف سیب‌زمینی (M2)، کشت لوبیا سبز روی ردیف سیب‌زمینی (M3)و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف سیب‌زمینی (M4) در سه سطح کود نیتروژن (N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار).

جدول3- مقایسه میانگین ترکیبات تیماری الگوی کشت در نیتروژن برای تجمع ماده خشک اندام هوایی سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی

 

وزن خشک اندام هوایی (g.m-2)

تیمار

سیب‌زمینی

لوبیا سبز

کانوپی

M1×N0

e258

-

g258

M1×N80

cd360

-

f360

M1×N160

a529

-

de529

M2×N0

d334

b213

dc547

M2×N80

ab462

a254

a716

M2×N160

ab480

cd170

ab650

M3×N0

e260

d154

f414

M3×N80

dc356

d7/158

de514

M3×N160

b438

e7/124

cd562

M4×N0

d328

d161

e489

M4×N80

bc414

bc7/189

bc604

M4×N160

ab471

d162

b633

M1، M2، M3 و M4: به ترتیب کشت خالص سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز بین ردیف­های سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز روی ردیف­های سیب‌زمینی و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف­های سیب‌زمینی و N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار. در هر ستون میانگین­هایی که حداقل یک حرف مشترک دارند، اختلاف معنی­داری معنی­دار ندارند.

 


شاخص سطح برگ

روند شاخص سطح برگ سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در ابتدای دوره رشد با  گذشت زمان به‌ کندی افزایش یافت ولی در ادامه روند خطی پیدا کرد و در اواخر دوره به دلیل ریزش برگ‌ها و وجود رقابت بین غده سیب‌زمینی با اندام‌های هوایی برای موادپرورده این روند کاهشی شد (شکل 2). در گیاه سیب زمینی حداکثر شاخص سطح برگ در تیمارهای  بدون دریافت  نیتروژن در نمونه ‌برداری 70 روز بعد از کاشت  به­ دست آمد ولی در تیمارهایی که نیتروژن دریافت کردند در نمونه ‌برداری 80 روز بعد از کاشت به­ دست آمد. در واقع، فقدان نیتروژن باعث کاهش توسعه سطح  برگ  شد. پاولا و همکاران (2017) بیان کردندنیتروژن باعث افزایش شاخص  سطح  برگ در سیب‌زمینی شد و حداکثر شاخص سطح برگ دیرتر از تیمار شاهد (عدم دریافت نیتروژن) اتفاق  افتاد (شکل 2). حداکثر شاخص سطح برگ سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی تحت تأثیر الگوی کشت و نیتروژن و اثر متقابل آن­ها معنی دار شد. بطوری­که، بیشترین شاخص سطح برگ (86/4) در تیمار M1×N160حاصل  شد.  قابل ذکر است  که  تیمارهای M2×N160  و M2×N80 با تیمار M1×N160 تفاوت معنی­داری نداشتند. تیمار M3×N0  با شاخص سطح برگ 4/2 در پایین­ترین سطح قرار گرفت. پایین بودن شاخص سطح برگ در تیمار M3×N0 نسبت به تیمار M1×N0 به دلیل وجود تراکم بالاتر بر روی ردیف­های کشت سیب­زمینی بود که احتمالاً باعث ایجاد رقابت و محدودیت در دسترسی به منابع غذایی شد (بورگی و همکاران 2013).در الگوی کشت  لوبیا سبز بین ردیف­های سیب‌زمینی، فاصله بوته­ها از همدیگر بیشتر و تراکم و توزیع  یکنواخت بوته‌ها در واحد سطح نسبت  به الگوی کشت لوبیا سبز روی ردیف­ها بهتر بود که این  یکنواختی بوته­ها باعث دسترسی بهتر به نور و رقابت کمتر برای مواد غذایی شد و گیاه لوبیا سبز توانست تا حدی سطح برگ خود را توسعه دهد. به طوری که در دو تیمار M2×N80 و M2×N0 به نظر می­رسد که رقابت بین گونه­ای برای نور و مواد غذایی کمتر شده است و از طرفی تثبیت نیتروژن توسط لوبیا سبز کمبود نیتروژن در تیمار M2×N0 را جبران کرده و در نتیجه سطح برگ آن افزایش یافته است.سطح برگ لوبیا سبز در تیمارهایی که 160 کیلوگرم نیتروژن دریافت کرده بودند به دلیل توسعه بیشتر سطح برگ سیب­زمینی و سایه اندازی بیشتر بر بوته لوبیا سبزکمتر از تیمارهایی بود که 80  کیلوگرم نیتروژن دریافت کرده بودند. مونتای و همکاران (2016) طی تحقیقات خود گزارش کردند در کشت مخلوط لگوم­ها با گراس­ها به دلیل رشد سریع و سایه اندازی گراس­ها شاخص سطح برگ لگوم­ها و رشد آن‌ها محدود می­گردد. شاخص سطح برگ کانوپی در تیمار M2×N80 در مقایسه با تیمار M1×N0، 99 درصد افزایش یافت. به نظر می­رسد تراکم و پراکنش مناسب­تر بوته‌ها در الگوی کشت مخلوط لوبیاسبز بین ردیف­های سیب‌زمینی نسبت به سه الگوی کشت دیگر منجر به رشد و توسعه بهتر سطح برگ در دو گونه شده است و تیمار M2×N80 با دریافت 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و توسعه مطلوب سطح برگ هر دو گونه گیاهی سیب­زمینی و لوبیا سبز بیشترین سطح برگ کانوپی را داشت (شکل 2). زعفریان و همکاران (2009) در کشت مخلوط سویا با گاوزبان اروپایی و ریحان گزارش دادند تراکم مناسب باعث افزایش سطح برگ در کشت مخلوط شد و در نتیجه عملکرد افزایش یافت.


 

 

جدول4- مقایسه میانگین ترکیبات تیماری الگوی کشت در نیتروژن برای بیشینه شاخص سطح برگ سیب زمینی، لوبیاسبز و کانوپی

 

بیشینه شاخص سطح برگ (LAI)

تیمار

سیب زمینی

لوبیا سبز

کانوپی

M1×N0

de00/3

-

d00/3

M1×N80

bc96/3

-

c96/3

M1×N160

a86/4

-

b86/4

M2×N0

cd50/3

a70/1

ab20/5

M2×N80

ab23/4

a73/1

a97/5

M2×N160

ab37/4

bc35/1

ab42/5

M3×N0

e40/2

f93/0

cd34/3

M3×N80

d50/3

cd23/1

b74/4

M3×N160

bc88/3

ef97/0

b84/4

M4×N0

c63/3

d17/1

b80/4

M4×N80

bc89/3

b46/1

ab35/5

M4×N160

bc05/4

de13/1

b19/5

M1، M2، M3 و M4: به ترتیب کشت خالص سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز بین ردیف­های سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز روی ردیف­های سیب‌زمینی و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف­های سیب‌زمینی و N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160کیلوگرم نیتروژن در هکتار. در هر ستون میانگین­هایی که حداقل یک حرف مشترک دارند، اختلاف معنی­داری ندارند.

 

 

 

 

                                   

شکل 2-  روند تغییرات شاخص سطح برگ سیب‌زمینی، لوبیاسبز و کانوپی در چهار الگوی کشت خالص سیب‌زمینی (M1)، کشت لوبیا سبز بین ردیف سیب‌زمینی (M2)، کشت لوبیا سبز روی ردیف سیب‌زمینی (M3) و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف سیب‌زمینی (M4) در سه سطح کود نیتروژن (N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160کیلوگرم نیتروژن در هکتار).

 


سرعت رشد محصول

     روند تغییرات سرعت رشد سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در تمامی تیمارها ابتدا به دلیل کمتر بودن اندام‌های فتوسنتزی کم بود و با رشد و توسعه کانوپی سرعت رشد بیشتر شد و پس از به حداکثر رسیدن به علت پیری اندام‌های فتوسنتز کننده، سایه‌اندازی و وجود رقابت بوته­ها، کاهش یافت و در انتهای فصل رشد منفی شد (شکل 3). نتایج این آزمایش با یافته‌های سیدی و حمزه­ئی (2015) مطابقت دارد. همه الگوهای کشت مخلوط نسبت به کشت خالص از سرعت رشد بیشتری برخوردار بودند و لذا کشت مخلوط اثر مثبت بر سرعت رشد کانوپی داشت. در سه الگوی کشت مخلوط با مصرف 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار حداکثر سرعت رشد لوبیا سبز در نمونه ‌برداری 50 روز بعد از کاشت به­دست آمد ولی در سطح 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و سطح بدون مصرف نیتروژن حداکثر سرعت رشد در نمونه‌برداری 60 روز بعد از کاشت بدست آمد. علت کاهش سرعت رشد محصول در سطح 160 کیلوگرم نیتروژن، رشد بیشتر شاخ و برگ سیب‌زمینی به دلیل فراهمی نیتروژن بود و باعث سایه‌اندازی بیشتر بر لوبیا سبز شد. علیزاده و همکاران (2010) نیز در بررسی کشت مخلوط ریحان و لوبیا، علت کاهش سرعت رشد ریحان را به سایه‌اندازی لوبیا نسبت دادند. اختلاف سرعت رشد اندام‌های هوایی سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی تحت تأثیر الگوی کشت و نیتروژن معنی‌دار شد ولی اثر متقابل الگوی کشت در نیتروژن بر سرعت رشد محصول معنی‌دار نشد. بیشترین سرعت رشد محصول سیب‌زمینی تحت تأثیر الگوی کشت (72/21 گرم بر مترمربع در روز) در تیمار M2 و کمترین (17/18 گرم بر مترمربع در روز) در تیمار M1 حاصل شد.  الگوی کشت M2 نسبت به الگوی کشت M1، افزایش سرعت رشد 20 درصدی داشت. بیشترین سرعت رشد محصول تحت تأثیر نیتروژن (43/23 گرم بر مترمربع در روز) به مصرف 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار (N160) و کمترین (74/17 گرم بر مترمربع در روز) به عدم مصرف نیتروژن (N0) تعلق گرفت. مصرف 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در مقایسه با عدم مصرف کود نیتروژن سرعت رشد محصول را 32 درصد افزایش داد. بیشترین سرعت رشد محصول لوبیا سبز تحت تأثیر الگوی کشت (1/8 گرم بر مترمربع در روز) در تیمار  M2 و کمترین آن (27/4 گرم بر مترمربع در روز) در تیمار   M3 به دست آمد. بیشترین سرعت رشد محصول لوبیا سبز تحت تأثیر نیتروژن (68/6 گرم بر مترمربع در روز) در سطح مصرف 80 کیلوگرم نیتروژن (N80) و کمترین آن (5/5 گرم بر مترمربع در روز) در عدم مصرف نیتروژن به دست آمد. مقایسه میانگین الگوهای مختلف کشت مؤید این بود که بیشترین سرعت رشد کانوپی (82/29 گرم بر مترمربع در روز) به M2 و کمترین سرعت رشد کانوپی (17/18 گرم بر مترمربع در روز) به M0 تعلق گرفت.  تیمار M2 در مقایسه با تیمار M1 حداکثر سرعت رشد را 64 درصد افزایش داد. در بین سطوح کود نیتروژن نیز بیشترین سرعت رشد کانوپی (66/29 گرم بر مترمربع در روز) به تیمار N160 تعلق گرفت که با تیمار N80 اختلاف معنی‌داری نداشت. کمترین سرعت رشد کانوپی (28/23 گرم بر مترمربع در روز) نیز به تیمار N0 تعلق گرفت. تیمار N0 در مقایسه با تیمار N160، سرعت رشد کانوپی را 22 درصد کاهش داد.

 

سرعت جذب خالص

     روند سرعت جذب خالص سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در تمامی تیمارها در اوایل دوره رشد با شیب ملایمی صعودی بود و تقریباً در نمونه‌برداری 50 روز بعد از کاشت به حداکثر رسید و در ادامه دوره رشد به دلیل افزایش شاخ و برگ‌ها، برگ‌های بیشتری در سایه قرار گرفتند و سرعت جذب خالص کاهش یافت (شکل 4). در گیاه لوبیا سبز در تیمار N160 سرعت جذب خالص بالاتر از دو تیمار کودی دیگر در کشت‌های مخلوط شد و روند کاهشی آن نیز با شیب تندتری اتفاق افتاد. در واقع، در ابتدای دوره رشد در این تیمارها به دلیل دریافت نیتروژن بیشتر و عدم سایه‌اندازی و جوان بودن اندام‌های فتوسنتزی، سرعت جذب خالص در لوبیا سبز بیشتر شده اما در ادامه دوره رشد به دلیل رشد و توسعه بیشتر سیب‌زمینی در اثر فراهمی نیتروژن، سایه‌اندازی و غلبه بر لوبیا سبز بیشتر شد و لذا سرعت جذب خالص لوبیا سبز با سرعت بیشتری کاهش یافت. ولی در تیمار کودی 80 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، به نظر می‌رسد به علت مصرف بهینه کود نیتروژنه و نیز فراهمی تدریجی آن توسط لوبیا سبز، توسعه شاخ و برگ سیب‌زمینی متعادل‌تر صورت گرفته و در نتیجه سرعت جذب خالص لوبیا سبز با شیب کمتری کاهش یافت. در سیب زمینی اثر نیتروژن بر این صفت در سطح احتمال یک درصد معنی­دار شد، ولی اثر الگوی کشت و اثر متقابل الگوی کشت در نیتروژن بر سرعت جذب خالص معنی‌دار نشد. بیشترین سرعت


 

شکل 3-  روند سرعت رشد محصول سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در چهار الگوی کشت خالص سیب‌زمینی (M1)، کشت لوبیا سبز بین ردیف سیب‌زمینی (M2)، کشت لوبیا سبز روی ردیف سیب‌زمینی (M3) و کشت لوبیا سبز بین وروی ردیف سیب‌زمینی (M4) در سه سطح کود نیتروژن (N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160کیلوگرم نیتروژن در هکتار).

 


جذب خالص (09/12 گرم در مترمربع در روز) به تیمار N160 و کمترین آن (29/10 گرم در مترمربع در روز) به تیمار N0 تعلق داشت. قابل ذکر است که تیمار N160 با تیمار N80 از نظر سرعت جذب خالص سیب­زمینی تفاوت نداشتند. سرعت جذب خالص در تیمار N0 نسبت به تیمار N160، 15 درصد کاهش یافت. سرعت جذب خالص لوبیا سبز در کشت مخلوط در سطح احتمال پنج درصد تحت تأثیر الگوی کشت و در سطح یک درصد تحت تأثیر نیتروژن قرار گرفت ولی اثر متقابل آن­ها بر سرعت جذب خالص معنی­دار نشد. در الگوی کشت بیشترین سرعت جذب خالص (96/12 گرم در مترمربع در روز) به تیمار M2 و کمترین سرعت جذب خالص (85/10 گرم در متر مربع در روز) به تیمار M3 تعلق گرفت. بیشترین سرعت جذب خالص تحت تأثیر نیتروژن (50/13 گرم بر متر مربع در روز) به تیمار N160 و کمترین (18/11 گرم بر متر مربع ) به تیمار N0 تعلق گرفت. به نظر می­رسد تراکم بیشتر روی ردیف­ها در تیمار M3 منجر به سایه اندازی بیشتر روی لوبیا سبز شده و منجر به کاهش کارایی فتوسنتز شده است. یانگ و همکارن (2014 )  گزارش کردند در کشت


 

 

 

N160

 
شکل4- روند سرعت جذب خالص (NAR) سیب‌زمینی، لوبیاسبز و کانوپی در چهار الگوی کشت و در سه سطح کود نیتروژن

 

 

 

 


مخلوط لگوم­ها با گراس­ها،  به دلیل رشد سریع و سایه اندازی گراس­ها جذب نور و کارایی فتوسنتز و سرعت جذب خالص کاهش می­یابد. سرعت جذب خالص در کانوپی تحت تأثیر الگوی کشت قرار نگرفت ولی تحت تأثیر تیمار نیتروژن قرار گرفت و اثر متقابل الگوی کشت در نیتروژن نیز بر سرعت جذب خالص کانوپی معنی‌دار نشد. بیشترین سرعت جذب خالص کانوپی تحت تأثیر نیتروژن (13/12 گرم در مترمربع در روز) در تیمار N160 و کمترین آن (29/10 گرم در مترمربع در روز) در تیمار N0 حاصل شد. تیمار N160 در مقایسه با تیمار N0 از افزایش 18 درصدی سرعت جذب خالص برخوردار بود. منصوری­فر و همکاران (2010) دلیل افزایش عملکرد به موازات مصرف نیتروژن را افزایش میزان کلروفیل در برگ گیاهان ذکر کردند که منجر به تولید ماده خشک بیشتر در برگ در واحد زمان می­گردد.

 

سرعت رشد نسبی  

       روند سرعت رشد نسبی سیب­زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در این آزمایش از ابتدا تا آخر فصل رشد کاهشی بود. درواقع، ‌به دلیل در سایه قرار گرفتن برگ­های پایین بوته­ها، کاهش توان فتوسنتزی برگ‌ها و افزایش اندام‌های غیر فتوسنتزی، سرعت رشد نسبی روند کاهشی داشت (شکل 4). این روند در اواخر فصل رشد به دلیل ریزش برگ‌ها منفی شد. جراند و همکاران (2017) در کشت مخلوط کلزا با لگوم ها نیز علت روند کاهشی سرعت رشد نسبی را به وجود آمدن رقابت برای منابع محیطی، در سایه قرار گرفتن برگ­های پایین بوته­ها، بالا رفتن سن برگ‌ها و کاهش کارایی فتوسنتزی آن­ها بیان کردند. اثر الگوی کشت بر سرعت رشد نسبی سیب­زمینی معنی‌دار شد ولی اثر نیتروژن و اثر متقابل الگوی کشت در نیتروژن بر این صفت معنی‌دار نشد. مقایسه میانگین الگوهای کشت حاکی از این بود که بیشترین سرعت رشد نسبی سیب­زمینی (117/0 گرم بر گرم در روز) از تیمار M1 و کمترین میزان آن (0897/0 گرم بر گرم در روز) از تیمار M2 حاصل شد. تیمارهای M3 و M4 تفاوت معنی‌داری با تیمار M2 نداشتند. در واقع، اختلاف معنی‌داری بین الگوهای کشت مخلوط از نظر سرعت رشد نسبی سیب­زمینی مشاهده نشد. سرعت رشد نسبی لوبیا سبز نیز تحت تأثیر الگوی کشت قرار نگرفت، ولی تحت تأثیر نیتروژن قرار گرفت. سطح 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار با سرعت رشد نسبی 0975/0 گرم برگرم در روز بیشترین شد و با سطح 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار اختلاف معنی‌داری نداشت و تیمار بدون مصرف نیتروژن با 0874/0 گرم بر گرم در روز کمترین سرعت رشد نسبی را داشت. اثر اصلی الگوی کشت بر سرعت رشد نسبی کانوپی معنی­دار شد، ولی اثر نیتروژن و اثر متقابل الگوی کشت در نیتروژن بر سرعت رشد نسبی کانوپی معنی‌دار نشد. سرعت رشد نسبی کانوپی در کشت­های مخلوط در مقایسه با کشت خالص کمتر بود. به‌طوری‌که، سرعت رشد نسبی کانوپی در تیمار M2 در مقایسه با کشت خالص سیب­زمینی 26 درصد کاهش یافت. علت کاهش سرعت رشد نسبی در کشت مخلوط نسبت به کشت خالص را در سایه قرار گرفتن برگ های پایین بوته و کاهش کارایی فتوسنتز آنها می­باشد.


 

 

شکل5- روند تغییرات رشد نسبی (RGR) سیب‌زمینی، لوبیا سبز و کانوپی در چهار الگوی کشت خالص سیب‌زمینی (M1)، کشت لوبیا سبز بین ردیف سیب‌زمینی (M2)، کشت لوبیا سبز روی ردیف سیب‌زمینی (M3) و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف سیب‌زمینی (M4) در سه سطح کود نیتروژن (N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160کیلوگرم نیتروژن در هکتار)

 


تجمع ماده خشک در غده سیب‌زمینی

    رشد غده حدوداً 40 روز بعد از سبز شدن شروع شد و روند افزایش ماده خشک در غده سیب­زمینی در تمامی تیمارها در ابتدا به دلیل رشد و توسعه کمتر اندام‌های هوایی به آرامی شروع شد و هم ­زمان با توسعه اندام‌های هوایی افزایش ماده خشک در غده سیب­زمینی سرعت بیشتری گرفت و اواخر دوره به دلیل از بین رفتن اندام‌های هوایی متوقف شد. حتی آخر دوره به دلیل وجود تنفس که فرایندی انرژی بر می­باشد این روند، مقداری کاهشی شد. در سطح کودی 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار (N160) در همه الگوهای کشت روند تجمع ماده خشک غده در ابتدای دوره سرعت کمتری نسبت به دو سطح کودی N0 و N80 داشت. علت آن نقش نیتروژن در توسعه اندام‌های رویشی بود که باعث افزایش رقابت با غده برای مواد پرورده شده و لذا منجر به کاهش سرعت تجمع ماده خشک غده شد ولی در ادامه سرعت تجمع ماده خشک غده در این سطح کودی به دلیل توسعه بیشتر اندام‌های فتوسنتزی به ‌غیر از تیمارN160×M3 افزایش یافت. چاپگین (2016) به نقش نیتروژن در توسعه اندام­های هوایی و تاخیر در غده­بندی اشاره کرده است. روند تجمع ماده خشک غده همبستگی مثبتی با روند تجمع ماده خشک اندام‌های هوایی داشت. اثر الگوی کشت، نیتروژن و اثر متقابل آن‌ها بر تجمع ماده خشک در غده سیب‌زمینی معنی­دار بود. در جدول 3 تیمار M2×N160 در مقایسه با تیمار M1×N0 از افزایش 80 درصدی در تولید ماده خشک غده برخوردار بود. در الگوهای کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص، تجمع ماده خشک بیشتر بود و در الگوی کشت M2 این روند بیشتر از سایر الگوهای مخلوط بود. درواقع، نقش مساعدتی لوبیا سبز به دلیل تثبیت نیتروژن، رقابت کمتر برای مواد غذایی به دلیل توزیع و تراکم مناسب‌تر بوته‌ها و از طرفی پوشش فضاهای خالی بین ردیف‌های سیب‌زمینی در این الگوی کشت نیز منجر به کاهش تبخیر شد و در نهایت مجموع این عوامل منجر به افزایش تجمع ماده خشک در غده سیب­زمینی شد. راعی و همکاران (2010) نیز در کشت مخلوط لوبیا سبز و سیب‌زمینی بیان کردند، افزایش عملکرد به دلیل انتخاب الگوی کشت مناسب که منجر به توزیع یکنواخت بوته‌ها در ردیف‌های کشت مخلوط و پوشش مناسب‌تر بستر کشت بود که باعث استفاده مؤثرتر از منابع و کاهش رقابت و کاهش تبخیر شد.

 

سرعت رشد غده سیب­زمینی

     روند سرعت رشد غده سیب‌زمینی در تیمارهای مختلف در ابتدای شروع دوره غده­زایی به دلیل رشد اندام‌های هوایی و وجود رقابت با غده از سرعت کمتری برخوردار بود که به‌ تدریج با به حداکثر رسیدن اندام‌های هوایی سرعت رشد غده نیز افزایش یافت و در انتهای دوره رشد به دلیل از بین رفتن اندام‌های هوایی روندی کاهشی داشت. حداکثر سرعت رشد غده در تیمارهایی که نیتروژن دریافت نکرده بودند به دلیل رشد و توسعه کمتر اندام‌های هوایی در نمونه‌برداری 70 روز بعد از کاشت، به دست آمد ولی در تیمارهای کودی روند افزایش سرعت رشد غده ادامه داشته و در نمونه‌برداری 80 روز بعد از کاشت به دست آمد. مقایسه سرعت رشد اندام‌های هوایی با غده نشان داد زمانی که سرعت رشد غده در تیمارها به حداکثر رسید، سرعت رشد اندام‌های هوایی روندی کاهشی داشت که احتمالاً به علت وجود رقابت برای مواد پرورده باشد. چنین رابطه­ای بین سرعت رشد اندام‌های هوایی و غده توسط دارابی و افتخاری (2014) در سیب‌زمینی گزارش ‌شده است. سرعت رشد غده سیب‌زمینی تحت تاثیر الگوی کشت و نیتروژن و اثر متقابل آن‌ها معنی­دار شد. بیشترین سرعت رشد غده (50/24 گرم بر مترمربع در روز) به تیمار M2×N160 تعلق گرفت و کمترین آن (31/13 گرم بر مترمربع در روز) به تیمار M1×N0 تعلق گرفت (جدول 5).

 

عملکرد غده سیب‌زمینی

    عملکرد غده سیب‌زمینی تحت تاثیرالگوی کشت و نیتروژن و اثر متقابل آن‌ها معنی‌دار شد. بیشترین عملکرد غده سیب‌زمینی (5/42 تن در هکتار) از تیمار M2×N160 به­دست آمد، ولی عملکرد غده سیب‌زمینی در این تیمار با تیمارهای M4×N160 و تیمار M2×N80  که به ترتیب دارای عملکرد غده 27/41 و 5/41 تن در هکتار بودند تفاوت معنی­دار نداشت. احتمال می­رود حداکثر فاصله بوته­های دو گونه در کشت لوبیا سبز بین ردیف­های سیب­زمینی و همچنین تثبیت نیتروژن توسط لوبیا سبز در تیمار M2×N80  توانسته تا حدودی رقابت برای منابع را کمتر کند  لذا عملکرد در این تیمار افزایش یافته است. از طرفی در این دو الگوی کشت، لوبیا سبز توانست حدفاصل بین ردیف‌های سیب‌زمینی را پوشش داده و فضای­های خالی را پر کند و در نتیجه، منجر به بهبود شرایط میکروکلیمایی و کاهش تبخیر رطوبت از سطح خاک شده. افشارمنش (2011) در کشت‌های مخلوط ذرت و سیب‌زمینی بالاترین عملکرد غده سیب‌زمینی را در الگوی کشت مخلوط سه ردیف

 


جدول 5- مقایسه میانگین ترکیبات تیماری الگوی کشت در نیتروژن برای تجمع ماده خشک، سرعت رشد غده سیب‌زمینی، نسبت برابری زمین،  عملکرد و کل خروجی زمین

تیمار

تجمع ماده خشک غده سیب‌زمینی

(g.m-2)

سرعت رشد غده سیب‌زمینی

(g.m-2.d-1)

عملکرد غده

(t.ha-1)

عملکرد نیام سبز

(g.m-2)

کل خروجی زمین

TLO (t.ha-1)

نسبت برابری زمین

(LER)

M1×N0

487  g

f31/13

f67/23

-

-

-

M1×N80

ef642

cd67/20

c52/33

-

-

-

M1×N160

cd720

70  /19

b67/37

-

-

-

M2×N0

def636

d00/19

cd02/31

b432

06/31

18/1

M2×N80

a874

ab83/23

a51/41

a 515

56/41

53/1

M2×N160

a877

a50/24

a48/42

cd345

51/42

42/1

M3×N0

f579

e67/14

e33/27

d316

36/27

99/0

M3×N80

bc735

bcd03/21

c17/34

d328

20/34

18/1

M3×N160

cd647

bcd17/21

c72/33

e260

74/33

09/1

M4×N0

ef609

e16/15

de53/28

d331

56/28

03/1

M4×N80

b763

bcd00/21

b48/37

bc390

51/37

32/1

M4×N160

a876

a25/24

a67/41

d333

70/41

38/1

M1، M2، M3 و M4: به ترتیب کشت خالص سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز بین ردیف­های سیب‌زمینی، کشت لوبیا سبز روی ردیف­های سیب‌زمینی و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف­های سیب‌زمینی و N0، N80 و N160: به ترتیب صفر، 80 و 160کیلوگرم نیتروژن در هکتار. در هر ستون میانگین­هایی که حداقل یک حرف مشترک دارند، اختلاف معنی­داری ندارند.

 


سیب‌زمینی با یک ردیف ذرت به دست آوردند و دلیل آنرا وجود شرایط میکروکلیمای مناسب‌تر توسط این الگوی کشت بیان کردند که منجر به کاهش تبخیر و کاهش دما شد. کمترین عملکرد غده سیب‌زمینی (67/23 تن در هکتار) نیز به تیمار( (M1×N0 تعلق گرفت  تیمارM2×N160 در مقایسه با تیمار شاهد M1×N0 عملکرد غده سیب­زمینی را 6/79 درصد افزایش داد. در همه الگوهای کشت مخلوط بدون مصرف کود نیتروژن، عملکرد غده سیب­زمینی به طور معنی­داری نسبت به کشت خالص آن و بدون مصرف نیتروژن بیشتر بود. حتی در تیمارهایی که نیتروژن نیز دریافت کرده بودند، عملکرد غده سیب­زمینی در کشت­های مخلوط بیشتر از تیمار شاهد (M1×N0) بود. دلیل این افزایش عملکرد در مخلوط، تعلق دو گونه سیب­زمینی و لوبیا سبز به دو خانواده مختلف و وجود همیاری و همزیستی مکملی به همراه تثبیت نیتروژن توسط لوبیا سبز بود. در تیمار M2×N80در مقایسه با دو تیمار M2×N160 و M4×N160 مقدار مصرف نیتروژن نصف شد. در واقع، این تیمار توانست مصرف نیتروژن را 50 درصد کاهش دهد. به نظر می­رسد تثبیت نیتروژن توسط لوبیا سبز توانسته کمبود نیتروژن را در تیمار M2×N80 جبران کند و مانع از افت عملکرد در این تیمار شود. نتیجه به‌دست‌آمده با یافته‌های نصیری محلاتی و همکاران (2015) مطابقت دارد. آن‌ها در تحقیقات خود علت برتری عملکرد گیاهان در مخلوط با لگوم­ها را تثبیت نیتروژن توسط لگوم بیان کردند.رولمن و اشتیمک (2015) نیز بیان کردند سهم زیادی از نیتروژن گیاهان گرامینه در کشت مخلوط از لگوم­ها تأمین می­شود. بنابراین، وجود لوبیا سبز در سیستم با تثبیت بیولوژیکی نیتروژن، رقابت را برای نیتروژن کمتر کرده و نیتروژن بیشتری در اختیار سیب‌زمینی قرار گرفت و عملکرد بیشتر شد.

 

عملکرد نیام لوبیا سبز

عملکرد نیام لوبیا سبز تحت تاثیر الگوی کشت و کود نیتروژن و اثر متقابل آن‌ها قرار گرفت. در تیمارهای کشت مخلوط بیشترین عملکرد نیام لوبیا سبز (515 گرم در مترمربع) از تیمار M2×N80به­دست آمد و کمترین عملکرد لوبیا سبز (260 گرم در مترمربع) به تیمار M3×N160 تعلق گرفت. تیمار M2×N80نسبت به تیمار M3×N160 از افزایش 98 درصدی برخوردار بود (جدول 5). به نطر می رسد علت افزایش عملکرد نیام در این تیمار استفاده کارآمد از منابع محیطی در مقایسه با سایر تیمارها می­باشد (چن و همکاران 2017). محققین در بررسی کشت مخلوط گوجه فرنگی و لوبیا سبز به نتایج مشابه دست یافته‌اند (کوچکی و همکاران 2019).

کل خروجی زمین

     در تیمارهای کشت مخلوط بیشترین خروجی زمین (51/42 تن در هکتار) از تیمار M2×N160 به­دست آمد و کمترین خروجی (36/27 تن در هکتار) به تیمار M3×N0 تعلق گرفت (جدول 3). شایان ذکر است که تیمار M2×N80 با TLOبرابر 56/41 تن در هکتار با تیمار M2×N160تفاوتی نداشت. تیمار M2×N80در مقایسه با تیمار M1×N0 (کشت خالص سیب زمینی بدون دریافت نیتروژن) مقدار TLOرا 05/43 درصد افزایش داد. چاپگین و ریسمان (2015) کل عملکرد خروجی زمین در کشت مخلوط گندم با لوبیا را (4/4 تن در هکتار) و در کشت مخلوط جو با نخود را (9/5 تن در هکتار) بدست آوردند که نسبت به تک­کشتی هر یک از گیاهان بالاتر بود. لی و همکاران (2014) نیز علت افزایش TLOدر کشت مخلوط را استفاده­ بهتر از منابع ذکر شده.

نسبت برابری زمین

     نسبت برابری زمین در کلیه تیمارهای کشت مخلوط به ‌غیر از تیمار M3×N0 بیشتر از یک شد (جدول 3). بیشترین LER (53/1) به تیمار M2×N80 و کمترین آن (99/0) به تیمار M3×N0 تعلق گرفت. در تیمار M2×N80 که بالاترین LERرا داشت  عملکرد نسبی سیب‌زمینی 10/1 و عملکرد نسبی لوبیا سبز 43/0 بود. در واقع، سودمندی استفاده از زمین در این تیمار 53 درصد بیشتر از کشت خالص آن‌ها شد. در این تیمار لوبیا سبز باعث افزایش عملکرد نسبی سیب‌زمینی شد. فان و همکاران (2016) در بررسی کشت مخلوط ذرت و سیب زمینی، نسبت برابری زمین را در الگوهای مخلوط بیشتر از یک گزارش کردند. وجود و نقش اختلافات مورفولوژی، فیزیولوژیکی، سیستم تثبیت و جذب نیتروژن و بالاتر بودن نسبت برابری زمین توسط نصراله زاده اصل و همکاران (2012) درکشت مخلوط سیب‌زمینی و لوبیاچیتی،بادلی و همکاران (2015) در کشت مخلوط سیب‌زمینی و لوبیا سبز و حمزه یی و سیدی (2017) در کشت مخلوط آفتابگردان و لوبیا گزارش ‌شده است.

 

نتیجه گیری

در مجموع کشت لوبیا سبز بین ردیف­های سیب­زمینی به علت حداکثر فاصله بوته­ها نسبت به یکدیگر به همراه تیمار کودی 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار دارای بالاترین عملکرد غده سیب‌زمینی و نیام لوبیا سبز بود که این امر از بهبود شاخص‌های رشدی هر دو گونه در این تیمار آزمایشی ناشی می‌شود. در واقع، وجود تفاوت‌های فیزیولوژیک و مورفولوژی بین دو گونه منجر به اشغال آشیان‌های اکولوژیک متفاوت شده و بنابراین رقابت بین گونه­ای کمتر و کارایی استفاده از منابع مانند آب، نور، مواد غذایی و زمین افزایش یافته است. لوبیا سبز توانایی تثبیت و استفاده نیتروژن اتمسفری (N2) را دارد، در نتیجه علاوه بر تأمین نیتروژن مورد نیاز خود، مصرف نیتروژن در سیب زمینی را کاهش داد. بنابراین، الگوی کشت لوبیا سبز در بین ردیف­های سیب‌زمینی، علاوه بر ایجاد تنوع زیستی و پایداری اکوسیستم باعث حداکثر بهره‌وری از زمین نیز می­شود.  

 

سپاسگزاری

از سرپرست و کارکنـــان مزرعه آموزشی- پژوهشی دانشگاه بوعلی سینا کـه در اجرای این طرح نهایت همکاری را با ما داشـتند، صمیمانه تشکر و قدردانی می‌شود.

Afsharmanesh GHR, 2013. Effect of maize and potato intercropping on yield and yield components in early spring planting in Jiroft region. Iranian Journal of Crop Sciences, 14(4):333-345. (In Persian).
Ansarul S, Joseph Korieng K, Shiekh TA, Bahar FA, Khurshid A, Rayees A and Khuroo NS, 2018. Yield and quality of winter cereal-legume fodder mixtures and their pure stand under temperate conditions of Kashmir Valley, India. International Journal of Current Microbiology and Applied Sciences, 7(2): 3626-3631.
Arshadi M, Khazaei HR and Kafie, M, 2014. The effects of nitrogen road fertilizer using chlorophyll meter, yield, components and potato growth indicets. Iranian Journal of Field Crops Research 11(4): 573-582. 
Baddeley JA, Jones S, Topp CFE, Watson CA, Helming J and Stoddard FL, 2014. Biological nitrogen fixation (BNF) in Europe. Legume Futures Report. Available from www.legumefutures.
Barmaki M, 2001. Intercropping of potatoes and peas in Ardabil. MSc Thesis, University of Tabriz, Pp: 88. (In Persian).
Borghi E, Crusciol CAC, Nascente AS, Sousa VV and Martins PO, 2013. Sorghum grain yield, forage biomass production and revenue as affected by intercropping time. European Journal of Agronomy, 51: 130-139.
Chapagain T and Riseman A, 2015. Nitrogen and carbon transformations, water use efficiency and ecosystem productivity in monocultures and wheat-bean intercropping systems. Nutrient Cycling in Agroecosystems, 101(1): 107–121.
Chen P, Du Q, Zhou L, Hussain  S, Lei L, Song  C, Wang  X, Liu W, Yang  F, Shu  K, Liu J, Du J, Yang W and Yong T, 2017. Effects of reduced nitrogen inputs on crop yield and nitrogen use efficiency in a long-term maize-soybean relay strip intercropping system. PLoS ONE, 12(9): 1-19.
Daneshnia F, Amini A and Chaichi MR, 2015. Surfactant effect on forage yield and water use efficiency for berseem clover and basil in intercropping and limited irrigation treatments. Agricultural Water Management, 160: 57-63.
Darabi A and Eftekhari, A, 2014.Investigation in to the phenology stages, some growth indices and  qualitative and quantitative characteristics of three potato (Solanum tuberosum L.) cultivars, PLant Physiology Science Journal of Agriculture, 37: 53-67.
Dua VK, Lal SS and Govindakrishnan PM, 2005. Production potential and competition indices in potato + french bean intercropping system in Shimla Hills. Indian Journal of Agricultural Science,75: 321-323.
Fan Z, An T, Wu K, Zhou F, Zi S, Yang Y, Xue G and Wu B, 2016. Effects of intercropping of maize and potato on sloping land on the water balance and surface run off. Agriculture Water Management, 166: 9-16.
Ghale Noyee Sh, Koocheki A, Naseri Poor M, Yazdi T and Jahan M. 2017. Effect of different treatments of mixed and row intercropping on yield and yield components of sesame and bean. Iranian Journal of Field Crops Research, 15(3): 588-602. (In Persian).
Ghasemi A, Ghanbari A, Fakheri BA and Fanaei HA, 2016. Effect of different fertilizer resources on yield and yield components of grain maize (Zea mays L.) influenced by tillage managements. Journal of Agroecology, 7: 499-512 (In Persian).
Hamzei J and Babaei M, 2017. Study of quality and quantity of yield and land equivalent ratioof Sunflower in intercropping series with bean. Journal of Agroecology, 8(4): 490-504. (In Persian).
Hamzei J and Seyedi M, 2012. Determination of the best intercropping combination of wheat and rapeseed basedon agronomic indices, total yield and land use equivalent ratio. Journal of Crop Production and Processing, 2:109–130. [In Persian]
Harun I, Gitari N, Karanja C, Gachene KK, Solomon K, Kalpana Sh and Schulte-Geldermann  E, 2018. Nitrogen and phosphorous uptake by potato (Solanum tuberosum L.) and their use efficiency under potato-legume intercropping systems. Field Crops Research,222.78-84.
Hosseinpanahi F, Koochehi AR, Nassiri Mohallati M and Ghorbani R, 2010. Evaluation of radiation absorption and use efficiency in potato-corn intercropping. Journal of Agroecology, 2(1):50–60. (In Persian).
Kermah M, Franke AC, Adjei-Nsiah S, Ahiabor BDK, Abaidoo RC and Giller KE, 2017. Maize-grain legume intercropping for enhanced resource use efficiency and crop productivity in the Guinea savanna of northern Ghana. Field Crop Research, 213: 38-50.
Koocheki A, Ghorbani A and Bagheri-Shirvan M, 2019. Evaluation of yield, yield components and nutrient use efficiency in triple intercropping of cucumber, green bean and tomato. Iranian Journal of Field Crop Research, 15(2): 20-41.  (In Persian).
Koocheki A, Nassiri Mahallati M, Moradi R and Alizadeh Y, 2015. Evaluation of yield and nitrogen use efficiency of maize and cotton intercropping under different nitrogen levels. Iranian Journal of Field Crop Research, 13(1): 1-13. (In Persian).
Larbi A, El-Moneim AMA, Nakkoul H, Jammal B and Hassan S, 2011. Intra-species variations in yield and quality determinates in Vicia species: 3. Common vetch (Vicia sativa ssp. Sativa L.). Animal Feed Science and Technology, 164: 241-251.
Latati M, Aouiche A, Tellah S, Laribi A, Benlahrech S, Kaci G, Ouarem F and Mohamed Ounane S, 2017. Intercropping maize and common bean enhances microbial carbon and nitrogen availability in low phosphorus soil under Mediterranean conditions. European Journal of Soil Biology, 80: 9-18.
Li L, Tilman D, Lambers H and Zhang FS, 2014. Plant diversity and overyielding: insights from belowground facilitation of intercropping in agriculture. New Phytologist, 203: 63–69.
Mansouri-Far C, Modarres Sanavy SAM and Saberali SF, 2010. Maize yield response to deficit irrigation during low-sensitive growth stages and nitrogen rate under semi-arid climatic conditions. Agricultural Water Management, 97: 12–22. (In Persian).
Monti M, Pellicano A, Santonoceto C, Preiti G and Pristeri A, 2016. Yield components and nitrogen use in cereal- pea intercrops in Mediterranean environment. Field Crops Research, 379-388.
Nasiri Mahallati M, Koocheki A, Mondani F, Feizi H and Amirmoradi S, 2015. Determination of optimal strip width in strip intercropping of maize(Zea mays L.)and bean (Phaseolus vulgaris L.) in Northeast Iran. Journal of Cleaner Production, 106:343-350. (In Persian).
Nasrollahzadeh-Asl A, Dabbag - Mohammadi Nassab A, Zehtab – Salmasi S, Mogaddam M and Javanshir A, 2012. Evaluation of potato and pinto bean intercropping. Journal of Crop Ecophysiology, 6 (2):111-126.
Neugschwandtner RW and Kaul HP, 2015. Nitrogen uptake, use and utilization efficiency by oat-pea intercropping. Field Crop Research, 179: 113-119.
Piri I, Zendehdel B and Tavasoli A, 2017. Study of agronomical and ecological parameters of additive and replacement intercropping systems of Corn (Zea mayes L.) and Soybean (Glycine max L. Merr). Journal of Agroecology, 9(3): 705-721. (In Persian). 
Poggio SL, 2005. Structure of weed communities occurring in monoculture and intercropping of field pea and barley. Agriculture Ecosystems & Environment, 109: 48-58.
Raei Y, Bolandnaza SA and Dameghsi N, 2010. Evaluation of common bean and potato densities effects on potato tuber yield in mono-cropping and intercropping systems. Journal of Agricultural Science and Sustainable Production, 21(2):131–142. (In Persian).
Raseduzzaman M and Jensen ES, 2017. Does intercropping enhance yield stability in arable crop production? A meta-analysis. Eurpean Journal of Agronomy, 91: 25–33.
Rühlemann L and Schmidtke K, 2015. Evaluation of monocropped and intercropped grain legumes for cover cropping in no-tillage and reduced tillage organic agriculture. Eurpean Journal of Agronomy, 65: 83–94.
Sarkar BK and Ghose SS, 2006. Wheat and chickpea intercropping systems inadditive series experiment: Advantages and smothering. European Journal of Agronomy, 24: 324–332.
Tejender CH, Pudasaini R, Ghimire  B, Gurung  Kh, Choi  K, Rai L, Magar S, Bk B and Raizada M, 2018. Intercropping of maize, millet, mustard, wheat and ginger increased land productivity and potential economic returns for smallholder terrace farmers in Nepal. Field Crops Research, 227: 91-101.
Wen F, Ellis H, Long L and John S, 2014. Intercropping enhances soil carbon and nitrogen. Global Change Biology, 21(4):1715-1726.
Yang  F, Huang  S, Gao  R, Liu  W, Yong  T, Wang  X, Wu  X and Yang W, 2014. Growth of soybean seedling in relay strip intercropping systems in relation to light quantity and red: far- red ratio.Field Crops Research, 155: 245-253.
Zaefarian F, Aghaalikhani M, Rahimian Mashadi H, Zand E and Rezvani M, 2009. Yield and growth indices of corn/soybean ntercrops undersimultaneous competition of redroot pigweed and jimsonweed. Iran Journal of Weed Science, 5: 107-125. (In Persian).
Zhao JH, Sun JH and Li WQ, 2018. Effect of maize sowing date on yield and interspecific competition in soybean/maize intercropping system. Chinese Journal of Eco-Agriculture, 26(11): 1634–1642.