Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
Keywords
مقدمه
گلرنگ گیاهی دانه روغنی با نام علمی (Carthamus tinctorius L.) از تیره Asteraseae است. این گیاه دارای 25 تا 45 درصد روغن میباشد که 78 تا 90 درصد روغن آن را اسیدهای چرب غیراشباع (اولئیک و لینولئیک) تشکیل میدهند (خواجه پور، 2007). گلرنگ گیاهی سازگار به مناطقی با بارندگی زمستانه و بهاره اندک و هوایی خشک در طول دوره گلدهی، پر شدن و رسیدگی دانه بوده و با داشتن ریشههای طویل و با توان جذب آب بالا از پروفیلهای عمیقتر خاک، گیاه دانه روغنی متحمل به خشکی به شمار میرود (وینبرگ و همکاران 2005). به دلیل سازگاری و تحمل بالای گلرنگ به کم آبی، کشت گلرنگ در ایران نیز به عنوان گیاه زراعی مهم در تناوب مورد توجه قرار گرفته است (آختابرگ و پالا 2001). برخی بررسیها نشان میدهند که این گیاه به دلیل تحمل بالا به خشکی به خوبی میتواند در اراضی دیم کشور کشت شده و در تناوب با گندم و نخود قرارگیرد (پورداد 2004). بحران کمآبی و تنش خشکی و به دنبال آن محدودیت در تولید مواد غذایی یکی از مهمترین چالشهای بشر در قرن حاظر به شمار میرود (رحیمی و شمس الدین 2010). کمبود آب یکی از مهمترین تنشهای محیطی میباشد که آثار مخرب و زیان آوری روی مراحل مختلف رشدی گیاه، ساختار اندام و فعالیت آنها دارد (اسلامی و همکاران 2012) و عملکرد محصول تا 50 درصد و بیشتر نیز کاهش میدهد (وانگ 2003). تنش کمآبی بر کلیه فعالیتهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی تأثیر دارد و موجب افت شاخصهای رشدی، محصول و کیفیت محصول و در صورت تداوم کمآبی میتواند سبب از بین رفتن گیاه گردد (کافی و همکاران 2014). تنظیم کنندههای رشد شامل هورمونهای طبیعی و مصنوعی هستند که در تنظیم و کنترل فرآیندهای رشدی و فیزیولوژیکی موجود زنده، افزایش مقاومت به تنشها و بهبود عملکرد و کیفیت گیاه شرکت میکنند. شناخت عوامل مؤثر بر رشد و عملکرد گیاهان زراعی و نحوه تأثیر آنها بر ویژگیهای کمی و کیفی محصولات از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد (نورافجان 2014). تنظیم کنندههای رشد یکی از مناسب ترین و کاربردی ترین روشها است. مواد تنظیم کننده رشد به طور گستردهای برای القای تحمل کم آبی در محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرند (انجوم و همکاران 2011). محققان در سالهای اخیر برای افزایش تحمل گیاهان به تنش خشکی راهکارهای مختلفی را پیشنهاد نمودهاند که یکی از آنها کاربرد خارجی پلیآمینها میباشد (لطفی و همکاران 2010). در بسیاری از موارد، کمبود آب منجر به انباشتگی پلیآمینهای آزاد و ترکیب با مولکولهای دیگر میگردد که نشان میدهد بیوسنتز پلی آمینها یکی از مهم ترین پاسخهای بیوشیمیایی گیاهان به کم آبی میباشد (مارتین 2001). کاربرد پلیآمین پوترسین اثرات خود را بر رشد از طریق تقسیم و توسعه یاختهها نشان داده و میتواند همانند یک منبع نیتروژن عمل کرده و از این طریق رشد و نمو را تحریک کند (مهروس و همکاران 2011). پلیآمینها از تولید آنزیمهای لازم برای سنتز اتیلن نیز جلوگیری کرده و موجب تأخیر در پیری گیاه و افزایش طول دوره مؤثر پر شدن دانهها و محصول دانه میگردند. در بین پلیآمینها، پوترسین با خاصیت آنتی اکسیدانی و مهار پراکسیداسیون لیپیدهای غشا و کاهش تولید رادیکالهای آزاد، از اثر تنش گرما جلوگیری کرده و از آسیب سلولی و مرگ سلولها ممانعت به عمل میآورد. همچنین از میان مواد شیمیایی مختلف که برای کاهش اثر نامطلوب تنش آبی به کار میروند، براسینولیدها به عنوان گروهی جدید از تنظیم کنندههای رشد با اثرات زیستی قابل توجه معرفی شدهاند، این گروه از ترکیبات تقریباً در تمام اندامهای گیاه به ویژه در اندامهای زایشی (دانه گرده و بذرهای نارس) قابل ردیابی هستند (موسوی و همکاران 2009). مشخص شده که براسینولید (یکی از فرمهای فعال و پایدار براسینواستروئیدها) رشد و تولید گیاهان را تحت شرایط کم آبی تنظیم میکند، براسینولید به عنوان ماده کاهش دهنده اثر تنشهای مختلف زیستی و غیر زیستی شناخته شده است. کاربرد خارجی آن به طورقابل توجهی موجب تحریک رشد میشود. براسینولید فرایندهای فیزیولوژیکی و متابولیکی مانند فتوسنتز، اسید نوکلئیک، تجمع پرولین و ساخت پروتِئین را تحریک میکند. همچنین ثابت شده است که این ماده، در رونویسی ژن و ترجمه نقش داشته و بنابراین مقدار پروتئینها، آنزیمها و در نهایت محصول دانه را بهبود میبخشد (انجوم و همکاران 2011a ). براسینواستروئیدها گروهی از تنظیم کنندههای رشد گیاهی میباشند که درفرآیندهای متعددی از جمله طویل شدن سلول، توسعه آوندی، پیری، فتومورفوژنز، کنترل زمان گلدهی و پاسخ به تنشهای غیر زیستی مؤثرند (پورساکو و همکاران 1999). استفاده از براسینولیدها موجب افزایش کارایی مصرف آب و تحمل گیاه به تنشهای غیر زیستی از جمله خشکی، شوری و سرما شده و سبب افزایش طول ساقه، طویل شدن لوله گرده، پهن شدن برگ و افزایش طول ریشه میگردد (شهباز و اشرف 2007). براسینولیدها رشد گیاه را از طریق افزایش برخی فعالیتهای متابولیکی مانند فتوسنتز، بیوسنتز اسیدهای نوکلئیک، پروتئینها و کربوهیدراتها، افزایش می دهند، بنابراین مصرف مناسب و به موقع تنظیم کنندههای رشد گیاهی قابل حصول است (سنگوپتا و همکاران 2011). با توجه به بررسیهای صورت گرفته، هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر سطوح مختلف آبیاری و محلول پاشی پوترسین و براسینولید روی صفات مرتبط با محصول گلرنگ میباشد.
مواد و روشها
این پژوهش در سال 1398 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز، واقع در 12 کیلومتری شرق تبریز (طول جغرافیایی 46 درجه و 17 دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی 37 درجه و 5 دقیقه شمالی) با ارتفاع 1360 متر ارتفاع از سطح دریا و متوسط بارش سالیانه 257 میلی متر اجرا شد. این منطقه دارای اقلیم نیمه خشک سرد و فصل خشک طولانی به خصوص در تابستان میباشد. بافت خاک شن لومی و pH آن در محدوده قلیایی ضعیف تا متوسط قرار دارد. میانگین بیشینه دما برای طول دوره آزمایش به صورت، 08/29 و کمینه دما 7/15 درجه سانتی گراد و متوسط بارندگی سالیانه برابر313 میلی متر گزارش گردیده است. آزمایش به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. رژیمهای مختلف آبیاری شامل، آبیاری پس از 70، 100، 130 و 160 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A عامل اصلی در کرتهای اصلی و تنظیم کنندههای رشد شامل شاهد (آب پاشی)، پوترسین (مصرف 60 میکروگرم در لیتر) و 24-اپی براسینولید (مصرف 25میکرو گرم در لیتر) به عنوان عامل فرعی در کرتهای کوچک قرار گرفتند. با توجه به نتایج آزمایش خاک مزرعه (جدول 1)، پس ازآماده سازی زمین (شخم پاییزه و دیسک زنی بهاره) جوی و پشتههای مورد نظر به فاصله 50 سانتی متر از هم ایجاد گردیدند. بذرهای گلرنگ با فاصله روی ردیف 10 و بین ردیفی 25 سانتی متر و در عمق 3 سانتی متری در 25 اردیبهشت ماه سال 1398 کشت شدند، بنابراین تراکم کشت در هر متر مربع 40 بوته در نظر گرفته شد. در این آزمایش رقم محلی مورد استفاده قرار گرفت و تنظیم کنندههای رشد از شرکت بهرویش تهران تهیه شدند. هر کرت آزمایشی شامل 6 ردیف به طول 5 متر بود. آبیاری اولیه بلافاصله پس از اتمام کشت صورت گرفت و تیمارهای آبیاری پس از استقرار کامل گیاهچهها اعمال گردید. محلولپاشی تنظیم کنندههای رشد در اواخر دوره رشد رویشی و زمانی که میانگین ارتفاع بوتهها حدود 70 سانتی متر بود اعمال گردید. علفهای هرز مزرعه در طول رشد و نمو گیاه بنابر ضرورت با دست وجین شدند. پس از رسیدگی فیزیولوژیک زمانی که رطوبت دانهها حدود 16-18 درصد بود برداشت نهایی انجام گردید.
اندازه گیریها
صفات مورفولوژیکی
برای اندازه گیری ارتفاع بوته پنج بوته از بوتههای رقابت کننده انتخاب شده و ارتفاع بوته اندازه گیری شده و میانگین پنج بوته به عنوان ارتفاع بوته گلرنگ ثبت گردید. شمارش برگها از پنج بوته انجام شدند و میانگین تعداد برگهای پنج بوته محاسبه گردیده و به عنوان تعداد برگهای گلرنگ ثبت شد. اندازه گیری درصد پوشش سبز مزرعه یک هفته پس از گلدهی انجام گردید.
صفات فیزیولوژیکی
اندازه گیری صفات فیزیولوژیکی مانند شاخص کلروفیل برگ، محتوای نسبی آب برگ و دمای برگ، یک هفته پس از گلدهی انجام شد. شاخص کلروفیل برگ با استفاده از دستگاه کلروفیل سنج (CCM-200) و از برگهای پایینی، میانی و بالایی 5 بوته انتخاب شده اندازه گیری شد. دمای برگ به وسیله دماسنج پرتابل مادون قرمز مدل TES-1327-K قبل از تابش مستقیم آفتاب و حدود ساعت 10 -11 صبح از سه برگ پنج بوته انتخاب شده، اندازه گیری گردید و میانگین این پنج برگ به عنوان دمای برگ گلرنگ ثبت شد. به منظور اندازه گیری محتوای نسبی آب برگ از هر کرت آزمایشی سه گیاه انتخاب و از برگهای سالم و توسعه یافته سه برگ جداسازی شده و سریعاً به آزمایشگاه منتقل شدند، ابتدا وزن تر آنها اندازه گیری شد سپس در داخل آب مقطر قرار داده شد و دوباره وزن گردیدند و در انتها در دمای 70 درجه به مدت 24 ساعت داخل آون قرارداده شده و پس از انقضای مدت مذکور توزین و محتوای نسبی آب برگ از رابطه زیر محاسبه گردید.
محتوای نسبی آب برگ 100
برای تعیین درصد پوشش سبز از چهارچوبی به ابعاد 100100 سانتی متر استفاده شد. سطح داخلی این چهارچوب به وسیله ریسمان به صد قسمت مساوی تقسیم و چهار پایه متحرک در چهار گوشه آن تعبیه شد، این وسیله در داخل هر کرت آزمایشی قرار داده شد و سپس از قسمت فوقانی با مشاهده گیاه اصلی در بیش از 50 درصد هر قسمت به آن قسمت نمره یک و در غیر این صورت نمره صفر داده میشد مجموع نمرات نشانگر درصد پوشش سبز بود که این روش به دلیل برقراری همبستگی خوب بین پوشش سبز با جذب نور، اندازه گیری سریع و غیر تخریبی، به عنوان یک روش کارآمد برای برقراری ارتباط آن با محصول مورد استفاده قرار گرفت.
عملکرد دانه
هنگام رسیدگی از هر کرت آزمایشی 40 بوته در متر مربع برداشت و برای اندازه گیری محصول دانه به آزمایشگاه منتقل گردید.
جدول 1 -نتایج آزمایش خاک مزرعه
عمق |
اسیدیته |
هدایت الکتریکی |
پتاسیم |
فسفر |
نیتروژن |
ماده آلی |
شن |
سیلت |
رس |
15 |
20 |
65 |
0.76 |
0.08 |
61 |
304 |
475 |
7.75 |
0-30 |
نتایج و بحث
ارتفاع بوته
اثر آبیاری روی ارتفاع بوته گلرنگ معنیدار بود (جدول2). به طوری که بیشترین ارتفاع بوته در آبیاری مطلوب و کمترین آن در تنش شدید خشکی حاصل گردید، با این حال تفاوت معنی داری برای ارتفاع گیاهان در آبیاری مطلوب و تنش ملایم وجود نداشت، کاهش ارتفاع بوته بر اثر محدودیت آبی میتواند به دلیل کاهش آب قابل دسترس (شکل1) صورت گرفته که با نتایج حاصل از پژوهش قاسمی گلعذانی و افخمی (2018) روی گلرنگ مطابقت دارد. رشد سلول یکی از حساسترین فرایندهای فیزیولوژیکی به کمآبی است که دلیل آن کاهش فشار آماس سلولی میباشد، تحت تنش شدید آب، طویل شدن سلولهای گیاهان عالی میتواند در اثر اختلال در جریان آب از آوندهای چوب به سلولهای در حال طویل شدن متوقف گردد که در نهایت موجب مختل شدن میتوز، طویل و حجیم شدن سلول و در نتیجه کاهش رشد از جمله ارتفاع ساقه شود (انجوم و همکاران 2011 b). کاهش ارتفاع بوته گلرنگ بر اثر تنش کمآبی در تحقیقات کافی و رستمی (2007) و محمدی و همکاران (2015) نیز گزارش شده است. تنش کمآبی از طریق کاهش فتوسنتز و در نتیجه افت شیره پرورده موجب کوتاه شدن ارتفاع گیاه و در نهایت کاهش محصول دانه گلرنگ میگردد (فرخی نیا و همکاران 2011). نتایج پژوهش کپقمو و همکاران (1990) و برخی آزمایشهای مختلف نشان میدهند که مهمترین علت افت ارتفاع بوته تحت شرایط کمبود آب به دلیل کاهش تقسیمات سلولی، اختلال در فتوسنتز، کاهش تولید مواد فتوسنتزی جهت ارائه به بخشهای در حال رشد، مسدود شدن آوندهای چوبی و آبکش و در نهایت عدم دستیابی گیاه به پتانسیل ژنتیکی از نظر ارتفاع میباشد (کایا و همکاران 2007 و هسیا 1973). از سوی دیگر کمبود آب موجب کاهش انبساط سلولی در اثر افت فشار تورژسانس شده و از این طریق رشد اندامها و ارتفاع بوته را کاهش میدهد، بنابراین از جمله تأثیرات منفی کمآبی کاهش ارتفاع بوته بر اثر کاهش رطوبت قابل دسترس و قابلیت جذب عناصر و کاهش رشد میباشد (عزیزی و همکاران 2008). بر اساس نتایج رستمی (2004) کاهش ارتفاع گیاه در اثر تنش کمآبی به عنوان علامت آشکاری از کاهش سرعت رشد بوده و هر چه زمان اعمال تنش به مراحل انتهایی فصل رشد نزدیکتر باشد، اثر کمتری بر ارتفاع گیاه خواهد داشت.
شکل 1- تغییرات ارتفاع بوته گلرنگ در فواصل مختلف آبیاری
I1, I2, I3, I4- به ترتیب نشانگر 70، 100، 130، 160 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A
حروف متفاوت نشانگر وجود اختلاف در سطح احتمال پنج درصد میباشد.
جدول 2- تجزیه واریانس رژیمهای مختلف آبیاری و محلول پاشی پوترسین و براسینولید روی گلرنگ
منابع تغییر |
درجه آزادی |
ارتفاع بوته |
تعداد برگ در بوته |
پوشش سبز |
شاخص کلروفیل |
محتوای نسبی آب |
دمای برگ |
عملکرد دانه |
تکرار |
2 |
|||||||
آبیاری (I) |
3 |
4187/61 |
||||||
خطا |
6 |
5/5 |
4/8 |
75/2 |
44 |
75/15 |
17/2 |
01/322 |
محلول پاشی (F) |
2 |
1088/75 |
||||||
I × F |
6 |
202/7 |
||||||
خطا |
16 |
91/5 |
59/18 |
32/0 |
08/12 |
26/2 |
3/0 |
38/116 |
ضریب تغییرات (%) |
- |
92/3 |
66/7 |
60/1 |
14/4 |
67/2 |
14/5 |
79/5 |
*، ** و ns به ترتیب نشانگر وجود اختلاف در سطح احتمال یک درصد، پنج درصد و غیر معنی دار میباشد.
تعداد برگ در بوته
اثر آبیاری روی تعداد برگ در بوته گلرنگ معنیدار بود (جدول 2) و با افزایش فواصل آبیاری تعداد برگ در هر بوته گلرنگ بطور معنیداری کاهش یافت. کمترین تعداد برگ در تنش شدید و بیشترین تعداد برگ در آبیاری مطلوب حاصل شد با این حال از نظر آماری اثر تنش ملایم و متوسط روی تعداد برگ گلرنگ مشابه بود (شکل 2). کاهش تعداد برگ در بوته بر اثر محدودیت آبی میتواند به دلیل کاهش آب قابل دسترس و در نتیجه کاهش ارتفاع گیاه (شکل 1) صورت گرفته باشد. محدودیت تعداد برگ میتواند جز اولین خطوط دفاعی برای مقابله با کمآبی باشد، بنابراین کاهش پتانسیل آب در مدت دوره کمآبی، سبب کاهش آب بافتهای گیاهی شده که نتیجه آن کاهش سطح برگ، کوچک شدن برگها و کاهش طول ساقه است (شاعو و همکاران 2008). در مطالعه تأثیر کمآبی بر روی ژنوتیپهای نخود در شرایط گلخانه مشخص شد که کمبود آب موجب کاهش تعداد برگ در گیاه شده، از آن جایی که بین کاهش تعرق و نگه داری سطح برگ بحرانی برای فتوسنتز باید تعادل مناسبی وجود داشته باشد در شرایط تنش کاهش سطح برگ یک روش سازگاری مهم و اولین راهکاری است که گیاه هنگام کمآبی اتخاذ میکنند (معصومی و همکاران 2005). گزارش شده است که گیاه باقلا هنگامی که با کمبود آب مواجه میشود، ارتفاع و گسترش سطح برگ کاهش داده، و با تولید برگهای ضخیم، سطح برگی کمتری را تشکیل میدهد (گنجعلی و نظامی 2008).
شکل 2- تغییرات تعداد برگ گلرنگ در فواصل مختلف آبیاری
I1, I2, I3, I4- به ترتیب نشانگر 70، 100، 130، 160 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A
حروف متفاوت نشانگر وجود اختلاف در سطح احتمال پنج درصد میباشد.
درصد پوشش سبز مزرعه
کمآبی تأثیر معنیداری بر پوشش سبز زمین داشته است (جدول 2). با افزایش فواصل آبیاری و محدودیت آب افت معنی داری در درصد پوشش سبز مزرعه مشاهده شد، به طوری که بالاترین درصد پوشش سبز از آبیاری مطلوب و کمترین درصد پوشش سبز در تنش شدید حاصل گردید (شکل 3). افت درصد پوشش سبز در تیمارهای ناشی از تنش آبی میتواند به دلیل کاهش ارتفاع گیاه (شکل 1) و تعداد برگهای کمتر (شکل 2) و کاهش شاخص کلروفیل برگ (شکل 4) و در نتیجه آن افت فتوسنتز و مواد پرورده گلرنگ باشد. کاهش درصد پوشش سبز در شرایط تنش کم آبی همچنین میتواند به بروز رقابت گیاهان برای آب و مواد غذایی نسبت داده شود (قاسمی گلعذانی و همکاران 2010). درصد و مدت زمان پوشش سبز مزرعه در سویا (قاسمی گلعذانی و همکاران، 2012) و نخود (قاسمی گلعذانی و همکاران 2013) نیز به دلیل کاهش دسترسی به آب در مراحل بعدی نمو گیاهی کاهش یافت. کاهش درصد پوشش سبز در اثر تنش کمآبی میتواند موجب افت شدید جذب تشعشات خالص فتوسنتزی به دلیل محدود شدن رشد برگها بر اثر کمبود آب یا پژمردگی موقت آنها و پیری زود رس آنها باشد (هاگ و ریچارد 2003).
شکل 3- تغییرات پوشش سبز گلرنگ در فواصل مختلف آبیاری
I1, I2, I3, I4- به ترتیب نشانگر 70، 100، 130، 160 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A
حروف متفاوت نشانگر وجود اختلاف در سطح احتمال پنج درصد میباشد.
شاخص کلروفیل برگ
جدول تجزیه واریانس دادهها (جدول 2) نشان داد که اثرات متقابل آبیاری و محلولپاشی روی شاخص کلروفیل برگ معنیدار است. بیشترین شاخص کلروفیل برگ در آبیاری مطلوب با کاربرد پوترسین و کمترین شاخص کلروفیل برگ در تنش شدید (آبیاری پس از 160 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A ) و عدم مصرف تنظیم کننده رشد و بدون اختلاف معنی دار با مصرف براسینولید به دست آمد (شکل 4). نتایج حاصل از مقایسه میانگین نشان دهنده کاهش شاخص کلروفیل برگ با افزایش محدودیت آبی در تیمار شاهد و مواد تنظیم کننده رشد گیاهی است، با این حال استفاده از پوترسین و براسینولید سبب بهبود این ویژگی و کاهش کمتر در شاخص کلروفیل برگ در شرایط محدودیت آب نسبت به تیمار شاهد شد. در سطوح مختلف آبیاری مصرف پوترسین به ترتیب ( 3/49، 4/11، 5/15 و 2/22 درصد) و مصرف براسینولید به ترتیب ( 25، 7، 7 و 10 درصد) در مقایسه با شاهد، شاخص کلروفیل برگ را افزایش داد. کاهش میزان کلروفیل تحت تنش کمآبی میتواند به علت افزایش رادیکالهای آزاد اکسیژن باشد که این رادیکالهای آزاد سبب پراکسیداسیون و تجزیه رنگیزه کلروفیل میگردند (شریفیا و موریفا 2015). دسوزا و همکاران (1997) با بررسی اثر کمبود آب بر سویا گزارش کردند که کمبود شدید آب از طریق کاهش میزان نیتروژن و کلروفیل برگ، پیری برگ را سرعت میبخشد. تنش خشکی باعث تخریب کلروپلاست و کاهش میزان کلروفیل در گندم شده است که به نظر میرسد که این کاهش به دلیل عدم سنتز کلروفیل و افزایش اتیلن در شرایط تنش کمآبی باشد (خان 2003). گزارش شده است که میزان کلروفیل برگ در واکنش به تنشهای محیطی یا پیری برگ، افت میکند این در حالی است که پلیآمینهای آلفاتیک مانند پوترسین مانعی در جهت افت کلروفیل بوده و منجر به حفظ کلروفیل برگ جهت دریافت نور بیشتر و بهبود سرعت فتوسنتز میشود (شی و همکاران 2010).
محتوای نسبی آب برگ
نتایج حاصل از جدول تجزیه واریانس نشان میدهد که بر همکنش آبیاری و محلول پاشی تنظیم کنندههای رشد
شکل 4- شاخص کلروفیل برگ (SPAD) گلرنگ در سطوح مختلف آبیاری برای تیمارهای آب پاشی و محلول پاشی پوترسین و براسینولید
I1, I2, I3, I4-به ترتیب آبیاری پس از 70، 100، 130، 160 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A
حروف متفاوت نمایانگر وجود اختلاف معنی دار در سطح احتمال پنج درصد میباشد.
گیاهی روی محتوای نسبی آب برگ معنی دار است (جدول 2). بیشترین محتوای نسبی آب برگ در آبیاری مطلوب با کاربرد پوترسین حاصل شد که نسبت به تیمار شاهد (عدم محلول پاشی) به ترتیب 7/14، 5/2، 7/6 و 5/11 درصد در سطوح مختلف آبیاری، محتوای نسبی آب برگ را بهبود بخشید. کمترین محتوای نسبی آب برگ در تیمار تنش شدید آب و عدم کاربرد مواد تنظیم کننده رشد به دست آمد که از نظر آماری با مصرف پوترسین مشابه بود، با این حال مصرف براسینولید و پوترسین با افزایش تنش نیز موجب بهبود وضعیت آبی گیاه در مقایسه با شاهد شدند (شکل5). محتوای نسبی آب برگ به عنوان معیار مناسبی برای ارزیابی مقاومت گیاهان به خشکی میباشد (محمدی و همکاران 2016). زیاد شدن فواصل آبیاری موجب کاهش محتوای نسبی آب از طریق افت آماس سلولهای گیاهی بوده و موجب کاهش رشد میگردد (کومار و شارما 2010). محتوای نسبی آب برگ معرف مناسبی از وضعیت آب گیاه و شاخص مهمی برای مقاومت به کمآبی میباشد. گیاهانی که در پایان دوره تنش بتوانند محتوای نسبی آب بالاتری را حفظ کنند، به لحاظ مقاومت به تنش نیز برترند (خزاعی و همکاران 2005). محتوای نسبی آب برگ میتواند تحت تأثیر میزان باز شدن روزنهها قرار گیرد و برخی فرایندهای مهم فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی، مانند رشد برگها، باز و بسته شدن روزنهها و فتوسنتز برگ مستقیماً تحت تأثیر آماس برگ قرار گرفته و با از دست دادن آب برگ تحت تأثیر قرار میگیرد (چیچک و چاکیرلار 2002). گزارش شده است که کاهش رطوبت نسبی برگ سبب تغییرات سایر خصوصیات فیزیولوژیکی میشود (غفاری و همکاران 2014). کاهش محتوای نسبی آب برگ میتواند به دلیل کاهش درصد رطوبت خاک و به دنبال آن کاهش پتانسیل آب برگ در اثر افزایش شدت تنش خشکی میباشد (حیدری و همکاران 2013). پلیآمینها ممکن است کانالهای یونی خاصی را تعدیل و نفوذ پذیری غشا به کلسیم را افزایش و با بالا رفتن مقدار این عنصر در سیتوپلاسم سبب غیر فعال شدن ورود یک طرفه پتاسیم در غشا پلاسمایی گردند که نتیجه آن تحریک انسداد روزنه و کاهش خروج آب از آن خواهد بود (روبینوسکا و همکاران 2012). افزایش محتوای نسبی آب برگ در نتیجه استفاده از پلیآمین پوترسین ممکن است به تنظیم اسمزی گیاه با افزایش پرولین نسبت داده شود (دوان و همکاران 2008). مصرف براسینولید میتواند از طریق افزایش محتوای نسبی آب برگ، قندهای محلول، پروتئین، پرولین، کاتالاز، پراکسیداز و سوپر اکسید دیسموتاز، اثرات تنش کمآبی را روی گیاهچهها کاهش داده و مقاومت آن را در برابر کمآبی افزایش دهد (لی و فنگ 2011). گزارش شده است که تنش کمآبی موجب افت محتوای نسبی آب در برگهای ذرت شد، ولی کاربرد براسینولید باعث بهبود این صفت در شرایط تنش و عدم تنش کمآبی گردید (انجوم و همکاران a2011).
شکل 5- محتوای نسبی آب برگ گلرنگ در سطوح مختلف آبیاری برای تیمارهای آب پاشی و محلول پاشی پوترسین و براسینولید
I1, I2, I3, I4-به ترتیب آبیاری پس از 70، 100، 130، 160 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A
حروف متفاوت نمایانگر وجود اختلاف معنی دار در سطح احتمال پنج درصد میباشد.
دمای برگ
با توجه به نتیجه جدول تجزیه واریانس دادهها، اثر آبیاری و محلولپاشی و همچنین برهمکنش آنها بر دمای برگ گلرنگ معنیدار بود (جدول 2). کمترین دمای برگ با کاربرد براسینولید و پوترسین و در آبیاری مطلوب، تنش ملایم و متوسط با اثر مشابه از نظر آماری حاصل گردید، با این حال در تنش شدید بیشترین دمای برگ متعلق به تیمار شاهد بود. مصرف براسینولید منجر به کاهش دمای برگ در تیمارهای آبیاری به ترتیب به میزان 4/12، 7/15، 23 و 12 درصد در مقایسه با شاهد شد. در تمامی سطوح آبیاری بویژه در محدودیت شدید پوترسین در مقایسه با براسینولید بهتر عمل نموده و مانع از افزایش بیشتر دمای برگ شده است (شکل 6). کاهش دمای برگ در اثر استفاده از مواد تنظیم کننده رشد براسینولید و پوترسین با محتوای نسبی آب برگ، جلوگیری از بسته شدن روزنهها و حفظ تعرق گیاهی در ارتباط میباشد. مشابهاً نیلسون و آندرسون(1989) نیز گزارش کردهاند که دمای برگ در اثر کاهش پتانسیل آب و بسته شدن روزنهها در شرایط کم آبی، افزایش مییابد. بسته شدن روزنهها با محدود کردن دی اکسید کربن قابل دسترس در برگ، فتوسنتز را نیز کاهش میدهد (بویر 1976). گیاهان با محتوای نسبی آب برگ بیشتر، از توان حفظ آب بالاتری برخوردار خواهند بود و بنابراین به فتوسنتز ادامه خواهند داد، اما با افزایش دمای برگ و در نتیجه آن بسته شدن روزنهها و کاهش فتوسنتز، با افت عملکرد مواجه خواهند شد (پاسبان اسلام و همکاران 2011). با توجه به ارتباط مستقیم مقدار آب برگ با دمای برگ، کاهش دمای برگ با محلولپاشی پوترسین و براسینولید با افزایش محتوای نسبی آب برگ (شکل 5)، مرتبط میباشد.
شکل 6- دمای برگ گلرنگ در سطوح مختلف آبیاری برای تیمارهای آب پاشی و محلول پاشی پوترسین و براسینولید
I1, I2, I3, I4- به ترتیب آبیاری پس از 70، 100، 130، 160 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A
حروف متفاوت نمایانگر وجود اختلاف معنی دار در سطح احتمال پنج درصد میباشد.
عملکرد دانه
جدول تجزیه واریانس دادهها (جدول 2) نشان داد که اثرات متقابل آبیاری و محلولپاشی روی عملکرد دانه گلرنگ معنیدار است. بیشترین عملکرد دانه در واحد سطح در آبیاری مطلوب با کاربرد پوترسین و کمترین محصول دانه در تنش شدید (آبیاری پس از 160 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A ) و عدم مصرف تنظیم کننده رشد به دست آمد (شکل7). نتایج حاصل از مقایسه میانگین نشان دهنده کاهش محصول دانه با افزایش محدودیت آبی در تیمار شاهد و مواد تنظیم کننده رشد گیاهی است، با این حال استفاده از پوترسین و براسینولید نسبت به بهبود این ویژگی و کاهش کمتر در عملکرد دانه در واحد سطح در شرایط محدودیت آب نسبت به تیمار شاهد شد. کاهش عملکرد دانه در شرایط کمآبی می تواند با کاهش ارتفاع گیاه (شکل 1) و جلوگیری از تشکیل برگهای جدید با کارآیی بالای فتوسنتزی، تعداد برگ (شکل 2)، کاهش کلروفیل (شکل 4) ودر نتیجه کارآیی فتوسنتزی و کاهش درصد پوشش سبز (شکل 3) و در نهایت افت جذب تشعشع خورشیدی مؤثر در فتوسنتز در ارتباط باشد. تنش کمآبی رشد سلولها را بیشتر از تقسیم سلولی متأثر میسازد و با اثر به فرایندهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی مانند فتوسنتز، تنفس، بازگسیل مواد فتوسنتزی، جذب یونی، متابولیسم سلولی و تکمیل رشد، موجب کاهش رشد میگردد که در نهایت میتواند سبب کاهش عملکرد دانه گیاه گردد (جلال و همکاران 2007). افزایش عملکرد دانه با کاربرد براسینولید ممکن است به دلیل راندمان فتوشیمیایی بالاتر از نظر جذب دی اکسید کربن باشد که به افزایش تجمع رنگدانههای فتوسنتزی، به ویژه کلروفیل و محتوای بیشتر پروتئینهای محلول نسبت داده شود (برا و همکاران 2014). استفاده از براسینولید در اواخر دوره رشد رویشی تا رسیدگی دانه از طریق بهبود مرحله پر شدن دانهها موجب افزایش عملکرد دانه میگردد، همچنین فرایندهای مرتبط با پیری را در مراحل قبل و بعد از گلدهی کند میکند، بنابراین محلول پاشی براسینولید در شرایط تنش سبب حفظ و ثبات گل آذین روی گیاه شده و ترکیبات فنلی موجود در آن میتواند باعث حفظ جنین بذر شود. مصرف براسینولید میتواند موجب افزایش باز گسیل مواد در داخل گیاه به سمت دانهها شود که این موضوع سبب افزایش عملکرد دانه گردد. اثرات مفید براسینولید در افزایش عملکرد دانه میتواند به علت زیاد شدن ثبات غشا یاختهها و یا سنتز پروتئینهای خاص در شرایط نامطلوب باشد، به نظر برخی دیگر از محققان عملکرد دانه بیشتر در نتیجه استفاده براسینولید در اثر حفظ یا تشدید فعالیتهای فیزیولوژیکی گیاه در شرایط عادی یا تنش برای ساخت مواد غذایی بیشتر برای گلهای در حال رشد و بذرها باشد در این صورت بذر نمو مطلوب تری خواهد داشت که در نهایت منجر به افزایش عملکرد دانه خواهد شد (آنانتی و همکاران 2013). سنگوپتا و همکاران (2011) گزارش کردند که محلولپاشی براسینولید موجب افزایش محصول ماش گردید که مربوط به بهبود اجزای محصول میباشد. کاهش عملکرد دانه بر اثر کمآبی را میتوان به کم شدن تعداد کاپیتول در بوته و کاهش تعداد دانه در بوته گلرنگ نسبت داد (افخمی 2018). خماری و همکاران (2004) گزارش کردند که کاهش عملکرد دانه آفتابگردان در شرایط محدودیت آبیاری را میتوان به کم بودن طول دوره رشد و پر شدن دانه، قطر طبق، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه و افزایش درصد پوکی دانهها نسبت داد. مهمترین دلیل افت محصول در شرایط کمآبی، کاهش تعداد دانهها به علت خشک شدن دانه گرده میباشد (امام 2011).
شکل7- عملکرد دانه گلرنگ در سطوح مختلف آبیاری برای تیمارهای آب پاشی و محلول پاشی پوترسین و براسینولید
I1, I2, I3, I4- به ترتیب برابر آبیاری پس از 70، 100، 130، 160 میلی متر تبحیر از تشتک تبخیر کلاس A
حروف متفاوت نمایانگر وجود اختلاف معنی دار در سطح احتمال پنج درصد میباشد.
نتیجه گیری کلی
تنش کمبود آب درصد پوشش سبز مزرعه، محتوای نسبی آب و شاخص کلروفیل برگ را کاهش و دمای برگ را افزایش داد. اما کاربرد پوترسین و براسینولید موجب بالا رفتن محتوای آب برگ و شاخص کلروفیل و پایین آمدن دمای برگ به ویژه در شرایط کمآبی شد. ارتفاع بوته و تعداد برگ در بوته با افزایش تنش کمآبی روند نزولی داشت. اثر محلولپاشی تنظیم کنندههای رشد روی این صفات معنیدار نگردید. کاهش درصد پوشش سبز مزرعه، کاهش شاخص کلروفیل برگ و محتوای نسبی آب برگ موجب کاهش عملکرد دانه در واحد سطح گردید. با این حال استفاده از پوترسین و براسینولید به طور معنیداری موجب بهبود عملکرد دانه گلرنگ در تمامی تیمارهای آبیاری به ویژه در آبیاری مطلوب گردید. در مجموع، کاربرد تنظیم کنندههای رشد میتواند با بهبود ویژگیهای گلرنگ موجب افزایش و محصول دانه گلرنگ در شرایط آبیاری مطلوب و محدود مؤثر باشد. بنابراین توصیه میگردد در مناطق خشک و نیمه خشک که محدود آب وجود دارد میتوان با استفاده از پوترسین و براسینولید محصول قابل قبولی را در واحد سطح تولید کرد.
سپاسگزاری
بدین وسیله از دانشگاه تبریزو دانشکده کشاورزی جهت حمایت و مساعدت برای اجرای این پروژهش نهایت تشکر و قدردانی را دارم.