Document Type : Research Paper
Authors
1 Dept. of Extension and Rural Development, Faculty of Agriculture, University of Tabriz, Iran
2 Associate Professor Dept. of Extension and Rural Development, Faculty of Agriculture, University of Tabriz, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
یکی از مهمترین نیازهای فیزیولوژیکی انسان، نیاز به غذاست. بسیاری از تحقیقات نشان دادهاند که سیستم کشاورزی متداول با کاربرد بیرویهی نهادههای شیمیایی، منابع طبیعی را دچار تحلیل کرده (آجودانی و مهدیزاده 2010) و خسارات جبرانناپذیری را بر سلامتی انسانها وارد میسازند. در سالهای اخیر، نگرانیهایی در سطح جهانی دربارهی عواقب و اثرات جانبی برخی از فعالیتهای کشاورزی به محیط زیست و جامعه ابرازشده (سلیمانی 2008) و نظامهای کشاورزی مدرن مورد انتقاد قرار گرفتهاند و یک اجماع جهانی در حمایت از محیط زیست طبیعی به وجود آمده تا نوعی کشاورزی را توسعه دهد که بتواند ضمن افزایش بهرهوری، کمترین آسیب را به محیط زیست وارد سازد مجموعه این عوامل سبب گردید تا حفظ محیط زیست و امنیت و بهداشت غذایی به یکی از چالشهای بشر در عصر حاضر تبدیل شود و جوامع بینالمللی در پی یافتن راهبردهای مناسبی برای حل این معضلات و دستیابی به نظامهای کشاورزی پایدار باشند. ازاین رو، بشر با ارائهی تدابیری مانند کشاورزی ارگانیک، سعی در جلوگیری از این روند فاجعه آمیز نمود(رجبی و همکاران 2013). کشاورزی ارگانیک یکی از مفاهیم کشاورزی پایدار، بخصوص با توجه به کاهش نهادههای خارجی و به عنوان یک تلاش برای ایجاد تعادل محیطی بیشتر است (درویشی و همکاران 2014). با بکارگیری کشاورزی ارگانیک و تولید محصولات ارگانیک میتوان از مواهب غذای سالم بهره برد علاوه بر اینکه این محصولات از ارزش غذایی بالاتری برخوردار هستند (بدلزاده و کوهی دهکردی 2014). از این رو پرداختن به این نوع کشاورزی روشی اصولی و مناسب برای رسیدن به تولید محصولات غذایی سالم و عاری از سم و کود میباشد که در نهایت هدف آن تأمین سلامت مصرفکننده با نگرشی به حفظ محیطزیست و ارتباطات اکولوژیک طبیعت می باشد (راستی و همکاران 2011).
آنچه که امروز تحت عنوان کشاورزی ارگانیک به عنوان زمینه ای نو در کشاورزی مطرح شده، سابقه ای بسیار طولانی دارد و از بدو شروع فعالیتهای کشاورزی، همیشه همگام و همراه انسان بوده است. کشاورزی تلفیقی، غیرمتمرکز و عاری از مواد شیمیایی توسط نورث برون در سال 1940 مطرح شد. وی اولین کسی بود که لفظ کشاورزی ارگانیک را به کار برد و این نوع کشاورزی را به عرصه علم معرفی نمود (میردامادی و خادمی 2004). کشاورزی ارگانیک درکل جهان از سالهای 1980 توجه گروهی از سیاستگذاران، مصرفکنندگان، طرفداران محیط زیست، نهادهای دولتی و کشاورزان را به خود معطوف کرده است. در راستای تهیه دستورالعمل استانداردها و روشهای اجرایی در سال 1972 هسته اولیه یک فدراسیون بینالمللی تحت عنوان فدراسیون بینالمللی جنبشهای کشاورزی ارگانیک[1] (IFOAM) توسط پنج کشور انگلستان، سوئد، آفریقای جنوبی، آمریکا و فرانسه پایه گذاری شد که تا سال 2010 ، 180 کشور دنیا عضو این فدراسیون بودند که کشور ما نیز در سالهای اخیر عضو این فدراسیون شده است. کشاورزی ارگانیک در ایران از برخی دانشگاهها و سخنرانیها شروع و آموزش داده شد. در سال 2006 میلادی انجمن علمی ارگانیک ایران با تمرکز بر فروش، بازار و مبادله تأسیس شد و اولین محصول ارگانیک در ایران در سال 1378 میلادی ارکیده و رز تولید شده در استان کرمان بود.
ایران از نظر حجم فرسایش و تخریب زمینهای حاصلخیز و منابع طبیعی بعد از استرالیا، مقام دوم جهان را دارد بطوریکه یکی از دلایل عمده تخریب و فرسایش معادل 23 میلیون تن خاک در سال، مصرف بیرویه کودها و آفتکشهای شیمیایی در بخش کشاورزی میباشد(رضوی و سجادی 2013). از طرفی رشد بیماریهای صعبالعلاج بهویژه سرطان در کشور علتهای فراوانی دارد که یکی از این علتها نبود محصولات سالم است. اعتمادبخشی و تضمین سلامت محصولات و فرآوردههای غذایی مورد مصرف جامعه از مهمترین شاخصهای ارتقای بهداشت اجتماعی است چراکه افزایش مصرف کود و آفتکشهای شیمیایی در تولید محصولات کشاورزی، زوال باروری خاک، تهدید سلامت و آلودگی هوا، آب وغذا نیز نگرانیهای روزافزونی درباره محیط زیست جهانی درپی داشته است.
توسعه محصولات ارگانیک و سالم یک موضوع ملی و فراگیر است و با سلامت تمام افراد کشور مرتبط است، از این رو باید برای توسعه این بخشها تمام اقدامات و برنامهریزیهای لازم انجام شود. شرایط امروز جامعه مؤلفههای بازار مصرف را رقم میزنند و حاکی از تغییر نگرش و رویکرد مصرفکننده درجهت مصرف محصولات سالم میباشد. این مسئولیت تولیدکنندگان در برابر جامعه را صد افزون میکند و آن تعهدی است که تولیدکننده به حفظ سلامت جامعه از طریق تولیدغذایی سالم برعهده گرفتهاند. تغذیه سالم، یکی از مهمترین و اساسیترین مؤلفههای دستیابی به سلامت جسم و روان و در نهایت سلامت و آرامش جامعه میباشد. ایران به لحاظ توسعه کشت ارگانیک دارای توانهای بالقوهی وجود نیروی کار مناسب، وجود توان بالقوه در زمینه تولید برخی محصولات ارگانیک، وجود نظام بهرهبرداری دهقانی و خردهمالکی (یعقوبی و ناصری 2010)، افزایش تمایل مصرفکنندگان به مصرف محصولات سالم و بهداشتی و سامانههای کشاورزی و دامداری سنتی و مبتنی بر مرتع(سنجابی 2010) میباشد که در صورت توجه به این توانها و رفع مشکلات میتوان در سالهای آتی شاهد رشد این نوع کشت در کشورمان باشیم.
استان آذربایجانغربی با یک میلیون هکتار اراضی قابل کشت و با اختصاص سالانهی 700 تا 800 هزار هکتار از این اراضی به کشت محصولات باغی و زراعی همواره به عنوان یکی از مناطق موثر و محوری کشاورزی کشور به حساب میآید. استان آذربایجانغربی بدلیل قرارگرفتن در مسیر ترانزیتی ایران به اروپا و همجواری با سه کشور ترکیه، عراق و آذربایجان به عنوان یکی از مناطق مزیتدار جهت توسعه و تولید محصولات سالم و ارگانیک محسوب میشود. با اینکه سابقه کشت ارگانیک از دیرباز در استان آذربایجانغربی معمول بوده است اما متاسفانه درحال حاضر آمار دقیقی در این خصوص موجود نمیباشد. در حال حاضر محصولاتی همچون زعفران، انگور، سیب، آلو و توتفرنگی در سطح نسبتا محدودی به صورت ارگانیک در این استان تولید میشود. در حال حاضر این نوع کشاورزی با موانع و مشکلات بسیاری مواجه میباشد، بنابراین شناسایی و تببین عوامل بازدارنده بکارگیری کشاورزی ارگانیک اهمیت دارد و باید در جهت رفع این مشکلات گام برداشت تا کشاورزی ارگانیک توسعه یابد. لذا با عنایت به ضرورت موضوع در این راستا، به برخی مطالعات انجام شده در این زمینه اشاره میشود:
ریگبای و همکاران (2001)، تحقیقی را با عنوان توسعه و چشماندازهای کشاورزی ارگانیک در انگلستان انجام دادند، نتایج حاکی از آن بود که بخش ارگانیک در انگلستان در حال شکوفایی است و با بزرگترین موج از تغییرات کشاورزی در حال حرکت است و تقاضای مصرفکنندهها درحال رشد است. این مقاله به فاکتورهایی که تولیدکنندههای ارگانیک را به تولید محصولات ارگانیک ثبت شده وادار میکند اشاره دارد. سرانجام این مقاله سیاست کنونی دولت در زمینه توجه به کشاورزی ارگانیک را برای رشد متوالی این بخش محدودکننده دانسته و مذاکره با توجه به طراحی سیاست آینده را پیشنهاد میکند. سالازر (2005)، در تحقیقی فرصتها و موانع موسساتی و اجتماعی توسعه کشاورزی ارگانیک را در فیلیپین بررسی کرده است. وی نتیجه گرفت، زمانی کشاورزان با درآمد کم با موفقیت به سمت کشاورزی ارگانیک حرکت می کنند که اطلاعات کافی در آن زمینه داشته باشند و آموزشهای کافی در این زمینه ببینند و همچنین، به بازار و نهادهها اطمینان داشته باشند. استولز و لمپکین (2009)، تحقیقی را با عنوان خط مشی برای کشاورزی ارگانیک، منطق و راهکارها، انجام دادند. در این تحقیق تأکید بر روی تغییرات آب و هوایی، امنیت غذایی و رکود اقتصادی برای توسعه سیاست کشاورزی ارگانیک بود و همچنین نتایج نشان داد که مهمترین چالش کشاورزی ارگانیک دشواری حفظ تعادل در تأمین اهداف مصرفکننده، ذینفعان سازمانی و خصوصی در بخش تولید ارگانیک میباشد. داگلاس و یانگچویی (2010) نیز مقالهای را با عنوان غلبه بر موانع پذیرش کشاورزی ارگانیک در ایالات متحده انجام دادند که نتایج این تحقیق نشان داد که در حال حاضر بیش از 40 درصد تولیدکنندگان بهرهبرداری معمولی و کمترین علاقه به تولید ارگانیک دارند. همچنین در این مقاله آمده است که افزایش درآمد و افزایش حمایت نهادی میتواند پذیرش ارگانیک را تسهیل کند.
هاشمی نژاد و رضوانفر (2009) در مطالعهای با عنوان بررسی موانع و مشکلات کشاورزی ارگانیک از دیدگاه تولیدکنندگان محصولات ارگانیک شهرستان روانسر استان کرمانشاه نشان دادند که در توسعه کشاورزی ارگانیک موانع و مشکلاتی همچون؛ نبود بازار مناسب، نبود نهادها و ارگانهای حمایتی و کمک کننده، نبود استانداردهای مشخص برای تولید این نوع محصولات وجود دارد. کریمی و همکاران(2010) نیز پژوهشی را با عنوان موانع پیشبرد کشاورزی ارگانیک از دیدگاه کارشناسان وزارت جهاد کشاورزی انجام دادند که روش انجام این تحقیق پیمایشی و از نوع توصیفی – همبستگی بود و یافتههای تحقیق نشان داد که در بین سه عامل بازدارنده (موانع اقتصادی، شناختی و اطلاعاتی، بینشی)، موانع اقتصادی در اولویت اول است. همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین موانع اقتصادی و روند پیشبرد کشاورزی ارگانیک، در سطح یک درصد وجود دارد.
پاپ زن و شیری (2012)، مطالعهای را با عنوان بررسی موانع و مشکلات توسعه کشاورزی ارگانیک به روش کیفی و مصاحبه انجام دادند. یافتههای تحقیق نشان داد که از دیدگاه کشاورزان مورد مطالعه موانع و مشکلاتی مانند: مسائل زیرساختی ، مسائل اقتصادی ، ضعف دانش و آگاهی کشاورزان، مسائل فنی و مدیریتی، مسائل حمایتی و موانع انگیزشی و نگرشی در راه توسعه کشاورزی ارگانیک وجود دارد. رضایی (2014)، تحقیقی را باعنوان اولویتبندی مشکلات کشت ارگانیک از دیدگاه کشاورزان روستای حاج آرش در شهرستان زنجان انجام داد. این پژوهش به لحاظ شیوه گردآوری دادهها، از نوع تحقیقات توصیفی – پیمایشی بود. بر اساس نتایج تحقیق مشخص شد که مهمترین مشکلات کشت محصولات ارگانیک از دیدگاه کشاورزان مورد مطالعه به ترتیب اهمیت شامل چهار مورد: نبود بازاریابی مناسب محصولات ارگانیک، پایین بودن سطح آگاهی و اطلاعات کشاورزان در خصوص کشاورزی ارگانیک، عدم حمایت دولت از کشت محصولات ارگانیک و نبود سرمایه لازم برای کشت ارگانیک بودند. یعقوبی و جوادی(2014)، پژوهشی را با عنوان موانع تولید محصولات ارگانیک از دیدگاه کارشناسان جهاد کشاورزی استان زنجان انجام دادند. این تحقیق از نوع پیمایشی و به روش توصیفی و تحلیلی انجام شد و یافتههای این تحقیق نشان داد مهمترین موانع تولید محصولات ارگانیک به ترتیب اهمیت شامل بالابودن هزینه تولید محصولات ارگانیک، نبود دانش کافی در زمینه تولید محصولات ارگانیک در بین کشاورزان، نبود بازارهای مشخص برای فروش محصولات ارگانیک و عدم اطلاعرسانی و تبلیغ موثر در زمینه تولید و مصرف محصولات ارگانیک بودند.
عزیزی و یعقوبی (2014)، مطالعهای را با عنوان تحلیل موانع تولید محصولات ارگانیک کشاورزی در ایران انجام دادند. یافتههای تحقیق نشان داد که در حوزه اقتصادی مهمترین موارد هزینهبر بودن محصولات ارگانیک، پرداخت هزینه بیشتر به کارگران، عدم اطمینان از میزان عملکرد و دسترسی به بازار مناسب بعد از تبدیل میباشند. از موانع زیرساختی میتوان به عدم وجود استانداردهای مشخص برای تولید محصولات ارگانیک، محدودیتهای فیزیکی و اقتصادی دسترسی به کود آلی اشاره کرد. مشکلات کنترل علفهرز و آفات، نبود دانش و اطلاعات در مدیریت مزرعه ارگانیک و مشکل نبود نیروی کار ماهر و وقت کافی از موانعی هستند که میتوان آنها را در حوزه موانع فنی و مدیریتی گنجاند. سطح تحصیلات پایین کشاورزان از موانع شناختی و فقدان آموزشهای رسمی و غیر رسمی و محدودیتهای مالی در هنگام بروز مشکلات شدید اقتصادی از جمله موانع مهم حمایتی بودند.
پالسوا و همکاران (2014)، پژوهشی را با عنوان حمایت از اجرای کشاورزی ارگانیک در جمهوری اسلواکی در زمینه توسعه پایدار انجام دادند که در این تحقیق آمده است که اسلواکی دارای شرایط ایدهآلی برای این نوع کشاورزی است و کشاورزی ارگانیک در اسلواکی وجود داشته و افزایش قابل توجهی درسال1991داشته است. انگیزه اصلی کشاورزان برای تبدیل کشاورزی متعارف به کشاورزی ارگانیک انگیزه مالی است و عامل ایجاد انگیزه قطعا حمایت بخش دولتی از کشاورزان به صورت افزایش فروش محصولات ارگانیک، مشاوره بهتر میباشد. در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که برانگیزانندهای مثل دولت باید از کشاورزان به طور قاطع حمایت کند و فروش محصولات ارگانیک، سیستم ترویج و مشاوره را بهبود دهد. بنابراین تأمین هزینههای کشاورزی ارگانیک نقش مهمی در توسعه این نوع از کشاورزی در شرایط اسلواکی دارد. هاتفی و همکاران (2017) پژوهشی با عنوان واکاوی موانع و محدودیتهای توسعه کشاورزی ارگانیک از دیدگاه کارشناسان وزارت جهاد کشاورزی انجام دادند. این تحقیق از نوع پیمایشی و به روش توصیفی و تحلیلی انجام شد. نتایج تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، حکایت از شناسایی چهار مانع و محدودیت اصلی شامل موانع و محدودیت های نهادی ساختاری، ارتباطی آموزشی، دانش فنی و حمایتی داشت.
با توجه به مطالب ارائه شده و ادبیات موضوع می توان به این نتیجه رسید که علی رغم مزایای فراوان کشاورزی ارگانیک، بکارگیری و توسعه آن همواره با موانع و مشکلات متعددی همراه بوده است و در این راستا کارشناسان کشاورزی نقش مهمی در کمک به ایجاد و توسعه و شناسایی موانع و مشکلات می توانند داشته باشند بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف تحلیل مشکلات کشاورزی ارگانیک از دیدگاه کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجان غربی طراحی گردید.
مواد و روشها
روش تحقیق مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه جمعآوری اطلاعات توصیفی- پیمایشی بود که برای شناسائی مشکلات کشاورزی ارگانیک از تحلیل عاملی اکتشافی[2] استفاده شد. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل تمامی کارشناسان ستادی سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجانغربی(470 نفر) میباشند. تعداد نمونه با استفاده از جدول کرجسی مورگان 217 محاسبه شد. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات شامل مبانی نظری و پیشینه تحقیق با استفاده از مطالعات کتابخانهای، مرور اسناد و مقالات، مراجعه به کتابخانههای مراکز علمی و دانشگاهی، بررسی پایاننامهها، سمینارها و کنفرانسهای مرتبط با موضوع، دانشنامهها، نشریات و مجلات علمی و پژوهشی استفاده شد. برای انجام مطالعه میدانی، پرسشنامه توسط محقق بر اساس مرور ادبیات تهیه و تنظیم گردید. در این مطالعه اعتبار محتوایی، با نظرخواهی از اساتید و کارشناسان انجام گرفت و پس از جمع بندی نظرات آنها و انجام اصلاحات لازم بر روی پرسشنامه نسبت به تنظیم پرسشنامه نهایی اقدام گردید.به منظور بدست آوردن پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. جدول (1)، آلفای کرونباخ محاسبه شده برای هر یک از بخشهای پرسشنامه که در قالب طیف لیکرت تنظیم شده بودند را نشان میدهد.
جدول 1-آلفای کرونباخ محاسبه شده برای هر یک از بخش های پرسشنامه
سوال |
تعداد گویه |
آلفای کرونباخ |
وضعیت بکارگیری اصول کشاورزی ارگانیک توسط کشاورزان |
6 |
81/0 |
مشکلات کشاورزی ارگانیک |
26 |
85/0 |
به منظور تحلیل دادهها در این تحقیق از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی براساس روش تجزیه به مولفههای اصلی بهره گرفته شد. تحلیل عاملی نام عمومی است برای برخی از روشهای آماری چند متغیره که هدف اصلی آن خلاصهکردن دادههاست. این روش به بررسی همبستگی درونی تعداد زیادی از متغیرها میپردازد و در نهایت آنها را در قالبهای عمومی محدودی دستهبندی کرده و تبیین میکند. تحلیلعاملی روشی هموابسته بوده که در آن کلیه متغیرها به طور همزمان مدنظر قرار میگیرند. در این تکنیک هریک از متغیرها به عنوان یک متغیر وابسته لحاظ میگردند (کلانتری 2006).
در این روش برای تعیین تعداد عاملهای معنیدار از معیار مقادیر ویژه استفاده میشود. عاملهایی انتخاب میشوند که مقدار ویژه آنها از یک بیشتر باشد. برای بدست آوردن مطلوبترین راه حل که به آسانترین شیوه قابل تفسیر باشد، عاملهای حاصل از تحلیل اولیه معمولا چرخش داده می شوند. روشهای چرخش عاملها را میتوان به عنوان راهحلهای متعامد (شامل سه چرخش کوارتیماکس، واریماکس و اکواماکس ) و متمایل(شامل دو چرخش ابلیمین و پروماکس ) طبقه بندی کرد (هومن 2006).
روشهای متعامد عاملهایی فراهم می آورند که مستقل از یکدیگر است و روشهای متمایل اجازه میدهند عاملها بعد از چرخش همبسته باشند. روش واریماکس عاملها و روش کوارتیماکس متغیرها را ساده میکنند و روش اکواماکس ترکیبی از روشهای واریماکس و کوارتیماکس است. در روش واریماکس چون تعداد متغیرهایی که بارهای قوی در یک عامل دارد کمینه میگردد، تفسیر عاملها نسبت به روش کوارتیماکس سادهتر است. به همین دلیل روش واریماکس عمومیت بیشتری داشته و کاربرد آن فراوانتر است. متغیرهایی که بار عاملی آنها بزرگتر از 5/0 باشند به عنوان بارهای عاملی معنیدار استخراج میگردند. پس از دوران عاملها، از طریق انتساب متغیرها به عاملها به استنتاج مفهومی پرداخته می شود. بدین معنی که برای هر یک از مجموعه متغیرهایی که بر یک عامل تعلق گرفتهاند، مفهومی عام تعیین شده و تفسیر می شوند (هومن 2006).
نتایج وبحث
یافتههای حاصل از تحقیق در خصوص متغیر جنسیت نشان داد که 8/61 درصد از پاسخگویان مرد و 8/38 درصد زن بودند. متغیر سن نشان میدهد که میانگین سن پاسخگویان در تحقیق حاضر 44 سال بوده است، و اکثریت آنان بین 31 تا 40 سال بودند. در ارتباط با متغیر میزان تحصیلات 1/4درصد دیپلم، 6/45 درصد لیسانس، 41درصد فوقلیسانس و 2/9درصد دارای مدرک دکتری بودند. در رابطه با زمینه فعالیت و پست سازمانی 8/8 درصد پاسخگویان در بخش علوم دامی، 4/19 درصد در زراعت و نباتات، 4/1درصد در امور اراضی، 24 درصد در ترویج و آموزش، 6 درصد بخش فنی، 4/7درصد دفع آفات و حشرهشناسی، 6/4درصد پهنهبندی و 5/6 درصد در بخش مکانیزاسیون، 5/5 درصد باغبانی، 4/7درصد آب و خاک، 4/1درصد در مدیریت مشغول به فعالیت بودند. میانگین سابقه کار پاسخگویان 17سال بود که بیشترین فراوانی هم مربوط به فاصله بین 21 تا 30 سال بود.
وضعیت بکارگیری اصول کشاورزی ارگانیک از دید پاسخگویان در منطقه مورد مطالعه
برای سنجش وضعیت بکارگیری اصول کشاورزی ارگانیک از شش گویه در قالب طیف لیکرت(خیلی زیاد(5)، زیاد(4)، متوسط(3)، کم(2) و خیلی کم(1)) استفاده شد. نتایج حاصل از جدول (2) نشان میدهد که گویههای میزان استفاده ازکود حیوانی در باغات و مزارع و میزان استفاده از نهالهای مقاوم برای مبارزه با آفات به ترتیب با ضریب تغییرات 25/0 و 30/0 بیشترین و گویههای استفاده از کنترل بیولوژیکی برای مبارزه با آفات و عدم استفاده از سموم شیمیایی در مبارزه با آفات و بیماریها به ترتیب با ضریب تغییرات 42/0 و 53/0 کمترین اهمیت را از دید پاسخگویان داشتند.
جدول 2-وضعیت بکارگیری اصول کشاورزی ارگانیک از دید کارشناسان
گویه |
میانگین |
انحراف معیار |
ضریب تغییرات |
رتبه |
میزان استفاده ازکود حیوانی در باغات و مزارع |
56/3 |
90/0 |
25/0 |
1 |
میزان استفاده از نهالهای مقاوم برای مبارزه با آفات |
95/2 |
91/0 |
30/0 |
2 |
بکارگیری تلههای مبارزه با آفات در باغها |
67/2 |
02/1 |
38/0 |
3 |
کاهش مصرف کودهای شیمیایی |
47/2 |
99/0 |
40/0 |
4 |
استفاده از کنترل بیولوژیکی برای مبارزه با آفات |
5/2 |
06/1 |
42/0 |
5 |
عدم استفاده از سموم شیمیایی در مبارزه با آفات و بیماریها |
34/2 |
25/1 |
53/0 |
6 |
رتبهبندی موانع تولید محصولات ارگانیک از دیدگاه کارشناسان ستادی جهاد کشاورزی استان آذربایجانغربی
براساس نتایج جدول (3) درباره رتبهبندی موانع تولید محصولات ارگانیک از دیدگاه کارشناسان نشان داد که متغیرهای نبود بازاریابی مناسب محصولات ارگانیک، عدم اطمینان از میزان عملکرد محصولات ارگانیک، نیاز به مدیریت و نگهداری بیشترنسبت به کشاورزی متداول، تمرکز شرکتهای گواهیدهنده و مشاورهای در شهرهای بزرگ و عدم دسترسی به آنها در شهرستانها به ترتیب با ضریب تغییرات 21/0، 23/0، 26/0 و 27/0 بیشترین اولویت را به خود اختصاص دادند.
تحلیل عاملی موانع تولید محصولات ارگانیک از دیدگاه کارشناسان ستادی جهادکشاورزی استان آذربایجانغربی
به منظور تعیین مناسب بودن دادههای گردآوری شده در زمینه تحلیل عاملی موانع تولید محصولات ارگانیک از دیدگاه کارشناسان ستادی جهاد کشاورزی استان آذربایجانغربی از ضریب KMOو آماره بارتلت استفاده شد. مقدار این ضریب برابر 840/0 به دست آمد که نشان دهنده مناسب بودن همبستگیهای موجود در بین دادهها برای تحلیل عاملی میباشد. از سوی دیگر برای اطمینان از مناسببودن دادهها برای تحلیل عاملی از آزمون بارتلت نیز استفاده شد. مقدار آماره بارتلت 097/2193 بود که در سطح یک درصد معنی دار بود. لذا دادهها برای تحلیل عاملی مناسب بودند.
جدول 3- رتبهبندی موانع تولید محصولات ارگانیک از دید کارشناسان برحسب ضریب تغییرات
رتبه |
ضریب تغییرات |
انحراف معیار |
میانگین |
متغیر |
1 |
21/. |
0/88 |
11/4 |
بازاریابی نامناسب محصولات ارگانیک |
2 |
23/. |
0/9 |
94/3 |
عدم اطمینان از میزان عملکرد محصولات ارگانیک |
3 |
26/. |
0/92 |
53/3 |
نیاز به مدیریت و نگهداری بیشترنسبت به کشاورزان متداول |
4 |
27/. |
0/98 |
64/3 |
تمرکز شرکتهای گواهیدهنده و مشاورهای در شهرهای بزرگ و عدم دسترسی به آنها در شهرستانها |
3 |
27/. |
1/03 |
82/3 |
خرید محصولات ارگانیک توسط دلالان با قیمت پایین تر |
3 |
27/. |
1/03 |
8/3 |
حمایت نکردن دولت ازکشت محصولات ارگانیک |
3 |
27/. |
1/03 |
8/3 |
هزینه بربودن محصولات ارگانیک |
3 |
27/. |
1/04 |
82/3 |
عدم وجود متولی واحد و مشخص برای تایید محصولات ارگانیک |
3 |
27/. |
1 |
64/3 |
در دسترس نبودن نهادههای ارگانیک( کود، نهال و...) |
4 |
28/. |
1/07 |
87/3 |
محدودیتهای مالی درهنگام بروزمشکلات شدید اقتصادی بخصوص دوره گذر |
4 |
28/. |
0/99 |
56/3 |
پایین بودن مهارت و دانش فنی برای تولیدمحصولات ارگانیک |
4 |
28/. |
1/05 |
71/3 |
کمبود سرمایه اولیه لازم برای کشت ارگانیک |
5 |
29/. |
1/09 |
76/3 |
آگاهی کم مصرف کنندگان از مزایای محصولات ارگانیک و عدم تمایل برای پرداخت قیمت بالاتر |
5 |
29/. |
1/04 |
53/3 |
کمبود کارشناسان مجرب و مسلط به فنون کشاورزی ارگانیک جهت راهنمایی و مشاوره |
5 |
29/. |
1/04 |
53/3 |
پرداخت دستمزد بیشتر به نیروی کار |
6 |
30/. |
1/04 |
44/3 |
کمبود شرکتهای مشاورهای جهت راهنمایی کشاورزان برای اخذ گواهی و برندسازی |
6 |
30/. |
1/06 |
5/3 |
کاهش تولید باکشت محصولات ارگانیک |
7 |
31/. |
1/07 |
48/3 |
پایین بودن اطلاعات کارشناسان کشاورزی در زمینه محصولات ارگانیک |
7 |
31/. |
1/11 |
6/3 |
فقدان آموزش رسمی وغیررسمی |
8 |
36/. |
1/14 |
17/3 |
بیعلاقگی کارشناسان نسبت به روش تولیدمحصولات ارگانیک |
9 |
38/. |
1/05 |
78/2 |
عدم آشنایی با روشهای نوین مبارزه با آفات و علفهای هرز و فنون لازم برای کشت ارگانیک |
9 |
38/. |
1/03 |
71/2 |
عدم شرکتکشاورزاندر برنامهها و فعالیتهایترویجی درباره تولید محصولات ارگانیک |
9 |
38/. |
1/19 |
12/3 |
در دسترس بودن وارزان بودن نهادههای شیمیایی |
10 |
39/. |
0/95 |
41/2 |
میزان کم برگزاری همایشها و نمایشگاههای کشت ارگانیک در منطقه |
11 |
40/. |
1/07 |
7/2 |
عدم معرفی نهادههای ارگانیک به کشاورزان منطقه |
11 |
40/. |
1/02 |
55/2 |
عدم استفاده ازنشریه و کتابچهها و فیلم وسیدی آموزشی در رابطه با کشاورزی ارگانیک |
در جدول (4) تعداد عوامل استخراج شده همراه با مقادیر ویژه هر یک از آنها، درصد واریانس و درصد کل هر یک از عوامل آمده است. مقدار ویژه بیانگر سهم هر عامل از کل واریانس متغیرها میباشد و هر چه مقدار آن بزرگتر باشد نشان دهنده اهمیت و تأثیر بیشتر آن عامل است. همانطور که جدول (4) نشان میدهد در مجموع پنج عامل فوق توانستهاند در حدود 51/54 درصد از کل واریانس موانع تولید محصولات ارگانیک از دیدگاه کارشناسان ستادی جهاد کشاورزی استان آذربایجانغربی را تبیین نمایند.
جدول 4- عوامل استخراج شده همراه با مقدار ویژه، درصد واریانس و درصد کل عاملها
عاملها |
مقدار ویژه |
درصد واریانس |
درصد از کل عاملها |
عامل اول |
742/4 |
562/17 |
214/32 |
عامل دوم |
283/3 |
160/12 |
307/22 |
عامل سوم |
642/2 |
784/9 |
949/17 |
عامل چهارم |
579/2 |
551/9 |
521/17 |
عامل پنجم |
475/1 |
463/5 |
022/10 |
جمع کل |
51/54 |
100 |
برای چرخش عاملی از روش واریماکس استفاده گردید. بعد از مرحله چرخش، متغیرهایی که مربوط به هر عامل هستند، به صورت ستونی مشخص میگردند. پس از پردازش متغیرهای نمایانگر موانع تولید محصولات ارگانیک از دیدگاه کارشناسان ستادی جهاد کشاورزی استان آذربایجان، نسبت به نام گذاری عوامل به دست آمده از تحلیل عاملی اقدام گردید. در جدول (5) هر یک از عوامل و متغیرهای مربوط به آن عامل همراه با بار عاملی و گویههای پوشاننده آنها آورده شده است.
جدول 5- متغیرهای مربوط به هر یک از عوامل و بار عاملی بدست آمده از ماتریس دوران یافته
عامل |
متغیرها |
بارعاملی |
عامل اول |
فقدان آموزش رسمی وغیررسمی |
588/0 |
محدودیتهای مالی درهنگام بروزمشکلات شدید اقتصادی به خصوص دوره گذر |
518/0 |
|
حمایت نکردن دولت ازکشت محصولات ارگانیک |
662/0 |
|
تمرکز شرکتهای گواهیدهنده و مشاورهای در شهرهای بزرگ و عدم دسترسی به آنها در شهرستانها |
553/0 |
|
در دسترس نبودن نهادههای ارگانیک( کود، نهال و...) |
708/0 |
|
نبود متولی واحد و مشخص برای تایید محصولات ارگانیک |
736/0 |
|
عدم آگاهی مصرف کنندگان از مزایای محصولات ارگانیک و عدم تمایل برای پرداخت قیمت بالاتر |
700/0 |
|
خرید محصولات ارگانیک توسط دلالان با قیمت پایین تر |
519/0 |
|
عدم اطمینان از میزان عملکرد محصولات ارگانیک |
516/0 |
|
نبود بازاریابی مناسب محصولات ارگانیک |
623/0 |
|
پایین بودن اطلاعات کارشناسان کشاورزی در زمینه محصولات ارگانیک |
511/0 |
ادامه جدول 5-متغیرهای مربوط به هر یک از عوامل و بار عاملی بدست آمده از ماتریس دوران یافته
عامل |
متغیرها |
بارعاملی |
عامل دوم |
شرکتکشاورزان در برنامهها و فعالیتهایترویجی درباره تولید محصولات ارگانیک |
768/0 |
استفاده ازنشریه و کتابچهها و فیلم وسیدی آموزشی در رابطه با کشاورزی ارگانیک |
835/0 |
|
معرفی نهادههای ارگانیک به کشاورزان منطقه |
820/0 |
|
آشنایی با روشهای نوین مبارزه با آفات و علفهای هرز فنون لازم برای کشت ارگانیک |
804/0 |
|
میزان برگزاری همایشها و نمایشگاههای کشت ارگانیک در منطقه |
724/0 |
|
عامل سوم |
هزینه بربودن محصولات ارگانیک |
729/0 |
پرداخت دستمزد بیشتر به نیروی کار |
736/0 |
|
کاهش تولید ودرآمد با کشت محصولات ارگانیک |
0/716 |
|
نبود سرمایه اولیه لازم برای کشت ارگانیک |
0/595 |
|
عامل چهارم |
نداشتن مهارت و دانش فنی برای تولید محصولات ارگانیک |
0/783 |
کمبود شرکتهای مشاورهای جهت راهنمایی کشاورزان برای اخذ گواهی و برندسازی |
0/748 |
|
نیاز به مدیریت و نگهداری بیشترنسبت به کشاورزان متداول |
0/706 |
|
کمبود کارشناسان مجرب و مسلط به فنون کشاورزی ارگانیک جهت راهنمایی و مشاوره |
0/607 |
|
عامل پنجم |
بیعلاقگی کارشناسان نسبت به روش تولیدمحصولات ارگانیک |
576/0 |
در دسترس بودن و ارزان بودن نهادههای شیمیایی |
665/0 |
باتوجه به نتایج جدول (4) عامل اول 56/17 درصد از تغییرات واریانس را به خود اختصاص داده و با مقدار ویژه 74/4 مانع اصلی در جهت تولید محصولات ارگانیک میباشد. همچنین با توجه به نتایج جدول (5) و متغیرهای واقع شده از قبیل فقدان آموزش رسمی وغیررسمی، محدودیتهای مالی در هنگام بروز مشکلات شدید اقتصادی بخصوص دوره گذر، حمایت نکردن دولت ازکشت محصولات ارگانیک، تمرکز شرکتهای گواهیدهنده و مشاورهای در شهرهای بزرگ و عدم دسترسی به آنها در شهرستانها این عامل، عامل حمایتی نام گرفت.
متغیرهای عدم شرکت کشاورزان در برنامهها و فعالیتهای ترویجی درباره تولید محصولات ارگانیک، عدم استفاده از نشریه و کتابچهها و فیلم وسیدی آموزشی در رابطه با کشاورزی ارگانیک، عدم معرفی نهادههای ارگانیک به کشاورزان منطقه، آشنایی با روشهای نوین مبارزه با آفات و علفهای هرز فنون لازم برای کشت ارگانیک، میزان کم برگزاری همایشها و نمایشگاههای کشت ارگانیک در منطقه در عامل دوم بارگذاری شدند و 16/12 درصد از تغییرات واریانس را به خود اختصاص دادند. این عامل، عامل آموزشی- ترویجی نام گرفت.
متغیرهای هزینه بربودن محصولات ارگانیک، پرداخت دستمزد بیشتر به نیروی کار، کاهش تولید باکشت محصولات ارگانیک، نبود سرمایه اولیه لازم برای کشت ارگانیک در عامل سوم بارگذاری شدند و حدود 78/9 درصد از تغییرات واریانس را به خود اختصاص دادند. این عامل، عامل اقتصادی نام گرفت.
عامل چهارم با تبیین 55/9 درصد از تغییرات واریانس و قرار گرفتن متغیرهای نداشتن مهارت ودانش فنی برای تولیدمحصولات ارگانیک، کمبود شرکتهای مشاورهای جهت راهنمایی کشاورزان برای اخذ گواهی و برندسازی، نیاز به مدیریت و نگهداری بیشترنسبت به کشاورزان متداول، کمبود کارشناسان مجرب و مسلط به فنون کشاورزی ارگانیک جهت راهنمایی و مشاوره، مدیریتی نام گرفت.
متغیرهای بیعلاقگی کارشناسان نسبت به روش تولیدمحصولات ارگانیک، در دسترس بودن و ارزان بودن نهادههای شیمیایی در عامل پنجم بارگذاری شدند لذا این عامل، عامل انگیزشی نام گرفت.
نتیجهگیری و پیشنهادات
براساس نتایج تحقیق، موانع تولید محصولات ارگانیک از دیدگاه کارشناسان ستادی جهاد کشاورزی استان آذربایجانغربی برحسب تحلیل عاملی اکتشافی در پنج گروه تقسیمبندی شدند که عبارت بودند از: موانع انگیزشی، مدیریتی، اقتصادی، آموزشی- ترویجی، حمایتی.
موانع انگیزشی در رابطه با تشویق و حمایت موثر در زمینه تولید و مصرف محصولات ارگانیک، مطابق با نتیجه پژوهش یعقوبی و جوادی(2014)، غلامی و همکاران (2015) و موانع مدیریتی با نتیجه پژوهش کریمی و همکاران (2009)، موانع اقتصادی با نتایج پژوهش پورجاوید و غنیان (2019)، صندوقی و همکاران (2019)، قربانی و همکاران (2009)، موانع آموزشی ترویجی و حمایتی با نتایج فاضلنیا و معصومیجشنی (2013)، کریمی و همکاران (2011)، رضایی (2014)، پاپزن و شیری (2012) همسو است.
با توجه به نتایج و یافتههای تحقیق پیشنهادهای زیر به منظور کاهش موانع و مشکلات توسعه کشاورزی ارگانیک ارائه میگردد.
سپاسگزاری
نویسندگان از همکاری کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجانغربی جهت تکمیل پرسشنامهها قدردانی میکنند.
[1] International Federation of Organic Agriculture Movements
[2] Exploratory Factor Analysis