Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
Keywords
مقدمه
توسعه پایدار، توسعهای است که نیازهای فعلی را بدون به خطر انداختن توانایی نسلهای بعدی در تحقق نیازهایشان مرتفع میسازد(WCED, 1987) کشاورزی پایدار نیز یک شاخه مهم از توسعه پایدار است که به عنوان رویکرد مناسب قرن 21 در جهت پایداری این بخش مهم اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است (نجفی و زاهدی 1384) به طوری که در دهههای اخیر، به دلیل نگرانی از مشکلات زیستمحیطی، نظامهای کشاورزی مدرن مورد انتقاد شدید قرار گرفتهاند و یک اجماع جهانی در حمایت از محیطزیست طبیعی به وجود آمده است تا نوعی کشاورزی را توسعه دهند که بتواند ضمن افزایش بهرهوری، کمترین آسیب را به محیط زیست وارد سازد(رودریگس و همکاران 2003، باقری و شاهپسند 1389). به همین منظور مفهوم کشاورزی پایدار در سالهای اخیر به دلیل افزایش توجه به سلامت محصولات تولید شده در نظامهای مختلف کشاورزی از دو بعد تاثیرگذاری بر سلامت انسانها و محیطزیست مورد توجه قرار گرفته، تا جایی که نهادههای غیرشیمیایی و روشهای تولید نوین وارد ادبیات تولید کشاورزی شده است (قربانی و همکاران 1389). طبق مفهوم کشاورزی پایدار، کشاورزی زمانی پایدار است که از لحاظ فنی امکان پذیر، از نظر اقتصادی موجه، از نظر سیاسی مناسب، از جنبه مدیریتی اجرا شدنی، از دیدگاه اجتماعی پذیرفتنی و به لحاظ محیطی سازگار باشد (کهنسال و زارع 1387). که این پایداری به طور اعم سه بعد اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی را در بر میگیرد (لینام و هردت 1989). در کشاورزی پایدار، حداکثر کردن، یک هدف مطلق نیست بلکه هدف حداکثر کردن ستاندهها و حداقل نمودن نهادهها است. این راهبرد با نقش پایداری یعنی کاهش یا حذف استفاده از فراوردههای شیمیایی به ویژه کودها و سموم و همچنین کاهش تخریب منابع آب و خاک ارتباط نزدیکی دارد. معمولاً در کارهای عملی به منظور دستیابی به پایداری، ستاندههای مطلوب حداکثر و در مقابل ستاندههای نامطلوب و استفاده از نهادههای تجدید ناپذیر و کمیاب و مضر حداقل میشود (کهنسال و زارع، 1387). به طور کلی در کشاورزی پایدار دو هدف اساسی، تداوم تولید محصولات کشاورزی و به کارگیری شاخصهای پایداری جهت کاهش آثار زیان بار زیست محیطی در بخش کشاورزی وجود دارد (خاتونآبادی و امینی 1375) که با توجه به مرور منابع مهمترین شاخصهای ارزیابی کشاورزی پایدار را میتوان به شرح جدول 1 بیان نمود (ادمس 2009، توردانت و همکاران 2006، ال سوبئی و همکاران 2005، داودی و مقصودی 1390، انجمن بینالمللی حفاظت از منابع طبیعی 1980):
جدول 1- شاخصهای ارزیابی کشاورزی پایدار
شاخص |
اثرات بر پایداری |
شاخص |
اثرات بر پایداری |
میزان مصرف کودهای شیمیایی |
- |
استفاده از کود سبز و حیوانی و کمپوست |
+ |
کشت مداوم و تک محصولی |
- |
تناوب زراعی( زمانی و مکانی) |
+ |
استفاده از انرژیهای تجدیدناپذیر |
- |
استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر |
+ |
مصرف نیتروژن |
- |
استفاده از محصولات پوششی و بقولات جهت حفاظت خاک |
+ |
حفر چاه و انتقال آب |
- |
مدیریت منابع آب و تغییر روشهای آبیاری به بارانی و قطرهای |
+ |
کاربرد آفت کشها |
- |
مدیریت تلفیقی آفات IPM |
+ |
استفاده از ارقام پربازده |
- |
استفاده از ارقام بومی |
+ |
سطح مکانیزاسیون |
- |
استفاده از شخم حداقل |
+ |
مدیریت مواد غذایی |
+ |
شخم عمود بر شیب |
+ |
کشت محصولات جایگزین |
+ |
استفاده از نظام آیش |
+ |
کنترل بیواوژیک آفات |
+ |
کنترل مکانیکی آفات |
+ |
حفظ بقایای محصولات زراعی |
+ |
کاربرد کشت مختلط |
+ |
کشاورزی پایدار، انواع کشاورزی که به کاهش تاثیرات منفی عملیات کشاورزی منجر میشود را شامل میشود که شامل کشاورزی بیولوژیک، کشاورزی اکولوژیک، کشاورزی کم نهاده و کشاورزی ارگانیک است (کوچکی 1387) که اکثر کشورهای جهان به منظور اصلاح پیامدهای منفی کشاورزی متداول، کشاورزی ارگانیک را برگزیدهاند، زیرا کشاورزی ارگانیک، به عنوان یک نوع کشاورزی پایدار با توجه به ویژگیهای منحصر به فردی که دارد، میتواند به عنوان یکی از راهکارهای کاهش مشکلات زیستمحیطی و راهی برای دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی مورد توجه قرار گیرد(ملکسعیدی و همکاران 1389). در کشاورزی ارگانیک آثار منفی اقتصادی انقلاب سبز به دلیل مدنظر قرار دادن کشاورزان خردهپا، آثار اجتماعی بدلیل توجه به نیازهای تولیدکننده و مصرفکننده و همچنین آثار سوء زیستمحیطی به دلیل مصرف کم سم، کود و توجه به حاصلخیزی خاک به حداقل میرسد و عوارض کشت سنتی نیز که شامل درآمد کم تولید کننده و غذای تولیدی کم میباشد نیز مرتفع میگردد (عبداللهی 1387) و با اجرای صحیح آن میتوان کشاورزی را به صورت پایدار اجرا نمود و غذای مردم را به صورت سالم تامین کرد (ایهرون و همکاران2007، جبرئیل و همکاران 2007، فولر و همکاران 2005 و بنگتسون و همکاران 2005). کشاورزی ارگانیک، نوعی کشاورزی پایدار است که هدف آن ایجاد سیستمهای تولیدی کشاورزی یکپارچه، نظامیافته و انسانی است که تضادی با منافع زیستمحیطی و اقتصادی نداشته باشد. در این نوع کشاورزی، درجه اطمینان نسبت به منابع تجدیدپذیر مورد بهرهبرداری توسط بخش کشاورزی به حدی است که امکان و توان تولید مقادیر قابل قبولی از محصولات زراعی و دامی و مواد غذایی مورد نیاز انسان و همچنین شرایطی از قبیل مصونیت در برابر آفات و بیماریها برای انسان و دامها فراهم میآید. بنابراین، هدف پایداری در بطن مفهوم کشاورزی ارگانیک نهفته است. در کشاورزی ارگانیک واژه "پایدارری" در مفهوم گسترده، نه تنها حفظ منابع تجدیدپذیر(خاک، آب و ...) بلکه موضوعات زیستمحیطی و پایداری اجتماعی را شامل میشود (دهقانیان و همکاران 1375) و مهمترین عاملی که کشاورزی ارگانیک را از نظر سیاسی، علمی و فنی از سایر روشها متمایز میکند و آنرا در برابر روشهای رایج قرار میدهد، پایداری این نوع کشاورزی است (لامپکین 1376) و عامل اصلی که موجب تمایز کشاورزی ارگانیک از سایر روشهای کشاورزی پایدار میشود، وجود استانداردهای مدون است که برای تعیین ضابطه دقیق تفاوت بین سیستم کشاورزی ارگانیک و سایر سیستمهای زراعی، به ویژه در رابطه با اهداف بازاریابی به کار میرود (دهقانیان و همکاران 1375).
کشاورزی ارگانیک برای گذر از کشاورزی رایج، روشها و عملیات و مواد مورد استفاده در کشاورزی رایج را کنار گذاشته و بر اساس شاخصهای کشاورزی پایدار، عملیات و فناوریهای جدیدی را در کشاورزی جهت کنترل علفهای هرز، آفات و تغذیه خاک بکار میبرد. که میتوان در این بین از آیش زراعی، تناوب زراعی، کشت مختلط، استفاده از کودهای کمپوست و حیوانی، قلمه زنی و نشاء کاری، چرای تناوبی دامی، تله گذاری با شبکههای توری یا مواد شیمیایی، آبیاری به موقع جهت تنظیم رطوبت خاک، تغییر در تاریخ کاشت و برداشت، تهویه خاک و ... نام برد.
در سالهای اخیر محققین خارجی و داخلی مطالعات زیادی را در رابطه با موضوع تحقیق انجام دادهاند که به چند مورد آن اشاره می شود:
نعیمی و همکاران (1390) در تحقیق خود مشکلات توسعه فناوریهای زیستی را مشکلات مدیریتی، ترویجی-اطلاع رسانی، علمی- آموزشی و قانونی ذکر میکنند. در زمینه پذیرش کشاورزی ارگانیک نیز نوروزی و شهبازی (1389) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که کشاورزی به شیوه پایدار و ارگانیک مستلزم بهرهمندی از یک سامانه ترویجی جامعهنگر است، و آن را به عنوان یکی از مولفههای موثر بر توسعه کشاورزی ارگانیک ذکر کردند. نتایج تحقیق باقری و شاهپسند(1389) تحت عنوان بررسی نگرش کشاورزان سیبزمینی کار دشت اردبیل نسبت به عملیات کشاورزی پایدار نشان داد که سیبزمینی کاران نسبت به اصول کلی پایداری و عملیاتی، نظیر ضرورت حفاظت از آب و خاک، اثرات منفی نهادههای شیمیایی کشاورزی، رعایت تناوب زراعی و ضرورت حفظ محیط زیست نگرش مثبتی دارند. ولی نسبت به ضرورت کاهش مصرف کودهای شیمیایی و کاهش عملیات خاکورزی نگرش منفی دارند. احمدوند (1388) نشان داد که بازده مالی اندک، دانش کم کشاورزان راجع به کشاورزیهای پایدار و کم سوادی موانع اصلی پذیرش فناوریها و عملیات کشاورزی پایدار بودند. قربانی (1388)، در تحقیق خود پرداخت اعتبارات ارزان قیمت (یارانهای) را به عنوان یکی از فاکتورهای موثر بر پذیرش عملیات کشاورزی ارگانیک بیان میکند. عمانی (1380) نیز در تحقیق خود تحت عنوان تعیین ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و زراعی گندمکاران پیرامون پذیرش روشهای کشاورزی پایدار کم نهاده ((LISA)) رابطه متغیرهایی مثل سن، تعداد افراد خانوار و فاصله مزرعه کشاورز تا مرکز خدمات کشاورزی را با پذیرش روشهای کشاورزی پایدار کم نهاده بررسی کرده است. تاتلیدیل و همکاران (2009) نشان دادند که بالا بودن تماس با خدمات ترویجی، تحصیلات، مالکیت اراضی و دسترسی بیشتر به اطلاعات به درک بیشتر اهمیت عملیات کشاورزی منجر میشود. لاند و همکاران (2008) در تحقیق خود مهمترین عامل موثر بر پذیرش کشاورزی ارگانیک را انگیزههای اقتصادی بیان میکنند. ستابلر و همکاران (2006) و سندرسون (2004) یکی از عوامل موثر بر پذیرش کشاورزی ارگانیک را دانش و آگاهی نسبت به فواید کشاورزی ارگانیک ذکر میکنند. دبرت و همکاران (2004) معتقدند که پرداختهای حمایتی به کشاورزان ارگانیککار نقش کلیدی در فرایند پذیرش، تداوم و توسعه کشاورزی ارگانیک دارا خواهد بود. دیدرن و همکاران (2003) اندازه مزرعه را مهمترین عامل مؤثر بر پذیرش کشاورزی ارگانیک نام میبرند.
در این بین با توجه به اینکه سیبزمینی بعد از گندم، جو و برنج دارای گستردهترین توزیع در دنیا است و همچنین از مهمترین محصولاتی میباشد که در جیره غذایی مردم ایران و سایر نقاط جهان جایی دارد و ایران نیز با تولید حدود 5 میلیون تن سیبزمینی در سال دارای رتبه یازدهم در جهان میباشد و از 20 میلیون هکتار سطح زیر کشت این محصول در جهان، سطح زیر کشت سیبزمینی ایران در سال زراعی 88-87 حدود 154 هزار هکتار برآورد شده است(دفتر آمار و فناوری اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی 1387). کشت این محصول از جنبههای مختلف اثرات زیستمحیطی شدیدی را در پی دارد و نحوه کشت آن در حرکت به سوی کشاورزی پایدار بسیار مهم و تاثیرگذار میباشد، که توجه به این مسئله در شهرستان مورد مطالعه (فریدن) که حدود 75 درصد از جمعیت شهرستان در بخش کشاورزی فعال هستند(14000 بهرهبردار) و اقتصاد شهرستان بر پایه کشاورزی استوار است و کشت غالب آن نیز سیبزمینی میباشد، و با تولید حدود (180هزار تن سیبزمینی) در سال دارای رتبه اول در استان اصفهان است (دفتر آمار و فناوری اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی1387) و به عنوان یکی از مهمترین قطبهای تولید سیبزمینی کشور محسوب میشود، دوچندان میباشد. به همین منظور هدف پژوهش حاضر سنجش نگرش و میزان بکارگیری فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط سیبزمینیکاران شهرستان فریدن میباشد و اهداف اختصاصی پژوهش نیز عبارتند از: 1) سنجش نگرش سیبزمینی کاران نسبت به کشاورزی ارگانیک 2) سنجش تمایل سیبزمینی کاران به پذیرش کشت سیبزمینی ارگانیک 3) سنجش میزان پایداری کشت سیبزمینی و میزان انطباق کشت سیبزمینی در شهرستان فریدن با اصول کشاورزی پایدار
مواد و روشها
این تحقیق از نظر ماهیت از نوع تحقیقات کمی میباشد، با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ گردآوری دادهها، از نوع تحقیقات توصیفی (غیرآزمایشی) است. جامعه آماری تحقیق 14000 نفر سیبزمینی کار شهرستان فریدن بودند که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید]رابطه 1[.
n= = =164
n= حجم نمونه
N= حجم جامعه
S= انحراف معیار جامعه
d= دقت احتمالی مطلوب
T= آماره t استیودنت در سطح معنی داری 95 درصد
برای تعیین انحراف معیار جامعه مورد مطالعه و همچنین دقت احتمالی مطلوب، تعداد 30 نفر از سیبزمینی کاران به صورت اتفاقی انتخاب و پیشآزمون شدند. انحراف معیار بدست آمده از این پیشآزمون 3/2 و دقت احتمالی مطلوب 82/0 محاسبه گردید که به منظور افزایش دقت و صحت نتایج تا 35/0 تعدیل شد. بدین ترتیب حجم نمونه از طریق فرمول کوکران معادل 164 نفر به دست آمد که به منظور افزایش اعتبار تحقیق تعداد 200 پرسشنامه در بین اعضای جامعه آماری به روش نمونهگیری طبقهای تصادفی با انتساب متناسب، بدین صورت که تعداد نمونه برای هر 9 دهستان موجود در جامعه آماری به نسبت تعداد کشاورز سیبزمینی کار هر دهستان محاسبه گردید. سپس از هر دهستان یک یا دو روستا به صورت تصادفی، انتخاب گردید و در مرحله بعد، در داخل هر یک از روستاها نیز به صورت تصادفی چندین کشاورز سیبزمینی، انتخاب شدند. کشاورزان موجود در نمونه بدین صورت انتخاب شدند که با توجه به حجم نمونهای که از قبل محاسبه شده بود، پرسشنامهها به نسبت متناسب بین کشاورزان سیبزمینیکار توزیع گردید(جدول2).
جدول 2- نام دهستانها و تعداد سیبزمینی کاران مورد مطالعه
نام دهستان |
تعداد سیبزمینیکاران |
درصد جامعه |
فراوانی نمونه |
درصد نمونه |
زاینده رود شمالی |
1670 |
9/11 |
23 |
5/11 |
دالانکوه |
997 |
12/7 |
16 |
8 |
ییلاق |
1900 |
57/13 |
27 |
5/13 |
گرجی |
210 |
50/1 |
7 |
5/3 |
ورزق |
3983 |
45/28 |
55 |
5/27 |
ورزق جنوبی |
2300 |
42/16 |
32 |
16 |
سردسیر |
1300 |
28/9 |
18 |
9 |
کرچمبو شمالی |
810 |
78/5 |
11 |
5/5 |
کرچمبو جنوبی |
830 |
92/5 |
11 |
5/5 |
کل |
14000 |
100 |
200 |
100 |
بهمنظور گردآوری دادهها و اطلاعات، پس از بررسی جامع ادبیات موضوع و مشورت با متخصصان موضوع، پرسشنامهای طراحی و تدوین گردید. این پرسشنامه شامل 5 بخش؛ سوالات مربوط به اطلاعات شخصی و حرفهای سیبزمینی کاران(15 گویه)، سوالات مربوط به سنجش نگرش سیبزمینی کاران نسبت کشاورزی ارگانیک(14 گویه)، سوالات مربوط به تمایل سیبزمینی کاران به کشت سیبزمینی ارگانیک(6 گویه)، سوالات مربوط به میزان بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط سیبزمینیکاران(23 گویه) و سوالات مربوط به سنجش میزان پایداری کشت سیبزمینی(23 گویه) تشکیل شده بود. سوالات به صورت باز و بسته طرح گردید و به منظور سنجش هر یک از شاخصهای نگرش نسبت کشاورزی ارگانیک، تمایل به کشت سیبزمینی ارگانیک، میزان بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک و میزان پایداری کشت سیبزمینی از طیف 5 گزینهای لیکرت استفاده شده است که در آن عدد 1 نشاندهنده کمترین میزان و عدد 5 بیانگر بیشترین میزان است و به منظور توصیف کیفی آنها از روش (ISDM)[1] استفاده شد (گانگادهاراپا و همکاران، 2007). در این روش نحوه تبدیل امتیازات کسب شده به سه سطح به شرح ذیل برآورد شد:
برای سنجش روایی محتوایی ابزار تحقیق، نقطه نظرات چندین تن از اعضای هیات علمی گروه مدیریت و توسعه کشاورزی و سه تن از کارشناسان خبره منطقه پرسیده شد و مبنی بر اظهارات آنان اصلاحات لازم به عمل آمد. ضمناً برای تأیید روایی از نظر درک مخاطب یا ادبیات مورد استفاده نیز در مرحله پیش آزمون که با تعداد 30 نفر از کشاورزان از نقاط مختلف شهرستان فریدن مصاحبه شد، نکات مبهم از پرسشنامه حذف و یا نسبت به اصلاح آنان اقدام به عمل آمد. جهت سنجش پایای ابزار تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار ضرایب آلفای کرونباخ برای مقیاسهای پرسشنامه (77/0 – 91/0) به دست آمد که حاکی از قابلیت اعتماد بالای ابزار تحقیق است(کلانتری، 1382). به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS تحت ویندوز نسخه 16 استفاده گردید.
نتایج و بحث
ویژگیهای شخصی و حرفهای سیبزمینی کارانمیانگین سنی سیبزمینیکاران مورد مطالعه 58/46 سال بود، سطح تحصیلات 80 درصد آنها دیپلم و پایینتر بود و فقط 20 درصد آنها دارای تحصیلات دانشگاهی بودند که این نشان از پایین بودن سطح سواد سیبزمینی کاران مورد مطالعه دارد.سابقه کشت سیبزمینی نیز در بین سیبزمینی کاران مورد مطالعه حدود 15 سال بود که این نشان از اهمیت بالایی کشت سیبزمینی در منطقه مورد مطالعه دارد. با توجه به اینکه میانگین کل اراضی و میانگین تعداد قطعات اراضی و متوسط اندازه قطعات اراضی سیبزمینی کاران به ترتیب 6/3 هکتار، 79/4 قطعه و 63/0 هکتار بود میتوان گفت که اراضی کشاورزی منطقه مورد مطالعه بسیار خرد و پراکنده است که این امر به یکی از مهمترین چالشهای توسعه کشاورزی در منطقه تبدیل شده است و به دلیل اینکه در منطقه مورد مطالعه کشت سیبزمینی، کشت غالب میباشد متوسط سطح زیر کشت سیب زمینی آن 92/2 هکتار است و میانگین عملکرد سیبزمینی در هکتار نیز حدود 17 تن است، که بیانگر پایین بودن عملکرد سیبزمینی در بین سیبزمینی کاران مورد مطالعه میباشد. با توجه به اطلاعات بدست آمده و مصاحبههایی که با سیبزمینیکاران صورت گرفت، دلیل پایین بودن عملکرد سیبزمینی را پایین آمدن کیفیت خاک به دلیل مصرف بیرویه کود و سموم شیمیایی، کشت مداوم سیبزمینی و عدم رعایت تناوب و آیش اراضی عنوان نمودند به طوری که (5/68%) سیبزمینیکاران ذکر کردند سیبزمینی را به صورت مداوم کشت میکنند.
مصرف نهادههای شیمیایی همچون کود، سموم و علفکشهای شیمیایی و عملیاتهای کشاورزی همچون کشت مداوم و بدون آیش و .... مهمترین شاخصهایی هستند که تاثیرات منفی بر روی پایداری دارند و باعث تخریب منابع طبیعی به ویژه خاک و در نتیجه ناپایداری کشاورزی میشوند که در تحقیق حاضر میزان مصرف کودهای شیمیایی به عنوان یکی از مهمترین شاخصهایی که بر روی پایداری کشاورزی تاثیر میگذارد مورد بررسی و اندازهگیری واقع شد. در جدول 3 میزان مصرف کودهای شیمیایی توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه بیان شده است که میزان مجاز مصرف کود شیمیایی ازت که نام محلی آن کود سفید میباشد، 120 تا 150 کیلوگرم در هکتار است. ولی با توجه به اطلاعات جدول 3 میزان مصرف آن توسط سیبزمینیکاران منطقه مورد مطالعه بیشتر از حد مجاز میباشد، به گونهای که میانگین مصرف آن در هکتار حدود 404 کیلوگرم میباشد، که این مقدار تقریبا 3 برابر میزان مجاز است که این موضوع در مورد مصرف فسفات و پتاس نیز صادق است به طوری که میزان مصرف آنها به ترتیب 3 و 2 برابر مقدار مجاز است. که این امر نشان از مصرف زیاد نهادههای شیمیایی جهت تولید سیبزمینی و عدم کشت سیبزمینی به صورت ارگانیک در منطقه مورد مطالعه دارد.
جدول 3- میزان مصرف کودهای شیمیایی توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه
کودهای شیمیایی |
مقدار مجاز (kg) |
میزان مصرف توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه |
|||
میانگین |
انحراف معیار |
حداکثر |
حداقل |
||
ازت (کود سفید) |
150 – 120 |
404 |
13/148 |
750 |
100 |
فسفات(کود سیاه) |
100 – 80 |
288 |
56/123 |
450 |
50 |
پتاس |
120 – 100 |
163 |
52/121 |
390 |
50 |
نکته قابل توجه در این زمینه این است که اکثر سیبزمینیکاران از زیاد بودن مصرف کود شیمیایی توسط آنها اطلاع نداشتند و نسبت به کاهش سهمیه کود شیمیایی آنها توسط دولت به شدت گلهمند بودند زیرا تولید خود را تا حد زیادی به میزان مصرف کود شیمیایی وابسته میدانستند، به طوری که حدود 70 درصد از سیبزمینی کاران معتقد بودند که در صورت عدم مصرف کود و سموم شیمیایی تولید سیبزمینیشان بیشتر از 30 درصد کاهش مییابد و اکثر سیبزمینیکاران عنوان نمودند که معیار تصمیمگیریشان جهت مصرف میزان کود و سموم شیمیایی خودشان و سایر کشاورزان میباشند و فقط 25 درصد سیبزمینی کاران عنوان نمودند که بر اساس توصیه کارشناسان تصمیمگیری مینمایند.
نگرش نسبت به کشاورزی ارگانیک
بررسی نگرش سیبزمینی کاران مورد مطالعه نسبت به کشاورزی ارگانیک با استفاده از روش ISDM حاکی از آن استاکثر سیبزمینی کاران نگرش مثبتی نسبت به کشاورزی ارگانیک دارند(49 درصد) و حدود (44 درصد) سیبزمینی کاران نیز دارای نگرش متوسط و فقط (7 درصد) سیبزمینی کاران دارای نگرش منفی نسبت به کشاورزی ارگانیک میباشند(جدول 4).
جدول 4- توزیع فراوانیسیبزمینی کاران بر حسب نگرش نسبت به کشاورزی ارگانیک
درصد تجمعی |
درصد |
فراوانی |
نوع نگرش |
7 |
7 |
14 |
ضعیف یا منفی (48 < امتیاز ) |
51 |
44 |
88 |
متوسط (56< امتیاز <48 ) |
100 |
49 |
98 |
خوب یا مثبت (امتیاز <56) |
|
100 |
200 |
جمع |
تمایل به پذیرش کشاورزی ارگانیک و کشت سیبزمینی ارگانیک
بررسی تمایل سیبزمینی کاران مورد مطالعه به پذیرش کشاورزی ارگانیک و کشت سیبزمینی ارگانیک با استفاده از روش ISDM حاکی از آن استکه اکثر سیبزمینی کاران تمایل زیادی به کشت سیبزمینی به صورت ارگانیک دارند 5/49 درصد و 35 درصد سیبزمینی کاران دارای تمایل متوسط و فقط 5/15 درصد سیبزمینی کاران دارای تمایل کمی میباشند(جدول5).
جدول 5- توزیع فراوانی سیبزمینی کاران بر حسب تمایل به پذیرش کشت سیبزمینی ارگانیک
درصد تجمعی |
درصد |
فراوانی |
تمایل به کشت سیبزمینی ارگانیک |
5/15 |
5/15 |
31 |
کم (17 < امتیاز ) |
5/45 |
35 |
70 |
متوسط (22< امتیاز <17 ) |
100 |
5/49 |
99 |
زیاد (امتیاز <22) |
|
100 |
200 |
جمع |
میزان بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط سیبزمینی کاران
کشاورزی ارگانیک برای تقویت خاک و تامین نیازهای گیاهی تولیدات کشاورزی و کنترل آفات و علفهای هرز از یک سری روشها و فناوریهای طبیعی و بیولوژیک و حتی مکانیکی استفاده میکند. که جهت شناسایی میزان به کارگیری این روشها و فناوریها توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه و مقایسه با میزان بکارگیری روشهای غیر ارگانیک(مصرف کود و سموم شیمیایی) از 3 سوال استفاده شده است. که سوال اول مربوط به فعالیتها و راههای تقویت خاک و تامین نیازهای گیاهی سیبزمینی میباشد، سوال دوم مربوط به فعالیتها و راههای کنترل آفات و بیماریهای سیبزمینی میباشد و سوال سوم مربوط به فعالیتها و راههای کنترل علفهای هرز سیبزمینی میباشد(جدول 8، 7، 6).
در جدول 6 میزان بکارگیری فناوریهای تولید محصولات ارگانیک توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه جهت تقویت خاک و تامین نیازهای گیاهی سیبزمینی در مقایسه با روش غیرارگانیک(مصرف کودشیمیایی) بیان شده است و جهت رتبهبندی آنها از میانگین رتبهای استفاده شده است که در بین راههای تقویت خاک و تامین نیازهای گیاهی سیبزمینی، روش استفاده از کودهای شیمیایی که یک روش غیرارگانیک است دارای رتبه اول میباشد که میانگین رتبهای آن 09/4 است و حدود (78 درصد) سیبزمینیکاران میزان استفاده از این روش را زیاد و خیلی زیاد ذکر نمودند و روشهای استفاده از کودهای کمپوست، دامی، مرغی، گیاهی، زبالههای خانگی و صنعتی مثل باقیماندهای کارخانه قند و روش تناوب زراعی با میانگینهای 84/2 و 78/2 که جزو فناوریها و روشهای کشاورزی ارگانیک هستند، در رتبههای بعدی قرار دارند. میانگین استفاده از روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط سیبزمینی کاران در این زمینه 47/2 میباشد، که این امر بیانگر عدم کاربرد زیاد روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه جهت تقویت خاک و تامین نیازهای گیاهی سیبزمینی میباشد.
در جدول 7 میزان بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه جهت کنترل آفات و بیماریهای سیبزمینی در مقایسه با روش غیرارگانیک(مصرف سموم شیمیایی) بیان شده است و جهت رتبهبندی آنها از میانگین رتبهای استفاده شده است. که در بین راههای کنترل آفات و بیماریهای سیبزمینی، روش استفاده از سموم و آفتکشهای شیمیایی که یک روش غیرارگانیک است دارای رتبه اول میباشد که میانگین رتبهای آن 10/4 است و حدود (80 %) سیبزمینیکاران میزان استفاده از این روش را زیاد و خیلی زیاد ذکر نمودند. و روشهای تناوب زراعی و آیش کردن اراضی با میانگینهای 04/3 و 49/2 که جزو فناوریها و روشهای کشاورزی ارگانیک هستند، در رتبههای بعدی قرار دارند. و میانگین استفاده از روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط سیبزمینی کاران در این زمینه 96/1 میباشد، که این امر بیانگر عدم کاربرد روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه جهت کنترل آفات و بیماریهای سیبزمینی میباشد.
جدول 6- توزیع فراوانی سیبزمینی کاران بر اساس میزان بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک جهت تقویت خاک
روشهای تقویت خاک
|
خیلی زیاد |
زیاد |
متوسط |
کم |
خیلی کم |
میانگین
|
رتبه
|
|
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
||||
|
استفاده از کودهای شیمیایی
|
7/40 |
6/37 |
8/14 |
8/4 |
1/2 |
09/4 |
1 |
روشها و فناوریهایارگانیک کشاورزی |
استفاده ازکودهایکمپوست، دامی، گیاهی، زبالههای خانگی و صنعتی
|
9/9 |
6/27 |
3/20 |
9/21 |
3/20 |
84/2 |
2 |
تناوب زراعی( زمانی و مکانی)
|
2/10 |
4/16 |
5/34 |
2/19 |
8/19 |
78/2 |
3 |
|
آیش کردن اراضی
|
3/8 |
2/5 |
3/33 |
5/25 |
7/27 |
40/2 |
4 |
|
کشت مخلوط (مثل سیب زمینی با ذرت)
|
1/1 |
6/12 |
1/16 |
5/15 |
7/54 |
89/1 |
5 |
|
|
میانگین کل |
|
|
|
|
|
47/2 |
|
* خیلی کم: 1، کم: 2، متوسط: 3، زیاد: 4 و خیلیزیاد: 5
جدول 7- توزیع فراوانی سیبزمینی کاران بر اساس میزان بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک جهت کنترل آفات و بیماریهای سیبزمینی
روشهای کنترل آفات و بیماریهای سیبزمینی |
خیلی زیاد |
زیاد |
متوسط |
کم |
خیلی کم |
میانگین
|
رتبه
|
|
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
||||
|
استفاده از سموم و آفت کشهای شیمیایی
|
8/40 |
3/39 |
6/12 |
2/4 |
1/3 |
10/4 |
1 |
روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک |
تناوب زراعی( زمانی و مکانی) |
1/10 |
3/25 |
5/36 |
2/15 |
13 |
04/3 |
2 |
آیش کردن اراضی |
1/10 |
8/11 |
7/24 |
7/24 |
7/28 |
49/2 |
3 |
|
اصلاح تاریخ کاشت (بطوری که برای کشت محصول بهترین و برای آفات بدترین باشد) |
6/7 |
5/10 |
32 |
3/9 |
7/40 |
35/2 |
4 |
|
استفاده از ارقام مقاوم |
8/3 |
9/15 |
1/23 |
6/12 |
5/44 |
21/2 |
5 |
|
غرقاب سازی خاک |
1/1 |
6/12 |
1/16 |
5/15 |
6/54 |
89/1 |
6 |
|
تغییر زمان کاشت و برداشت |
- |
8/4 |
28 |
1/10 |
1/57 |
82/1 |
7 |
|
رها سازی حشرات مفید برای کنترل آفات مضر |
7/4 |
3/5 |
2/21 |
7/4 |
1/64 |
81/1 |
8 |
|
شخم سبک در زمستان جهت از بین رفتن تخمهای آفات |
- |
2/4 |
19 |
3/14 |
5/62 |
64/1 |
9 |
|
کشت گیاهان تله(مثل گیاه حساس به نماتد که نماتد ها را به خود جذب میکند مثل یولاف) |
- |
14 |
3/9 |
7/4 |
1/72 |
65/1 |
10 |
|
استفاده از جاروبرقیهای بزرگ جهت جمعآوری آفات |
8/4 |
- |
7/6 |
7/6 |
8/81 |
39/1 |
11 |
|
تله گذاری با شبکه های توری یا مواد شیمیایی جذاب مثل فرمونها |
2/1 |
3 |
9/5 |
7/4 |
2/85 |
30/1 |
12 |
|
|
میانگین کل |
|
|
|
|
|
96/1 |
|
* خیلی کم: 1، کم: 2، متوسط: 3، زیاد: 4 و خیلیزیاد: 5 |
در جدول 8 میزان بکارگیری فناوریهای تولید محصولات ارگانیک توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه جهت کنترل علفهای هرز سیبزمینی در مقایسه با روش غیر ارگانیک(مصرف علفکشهای شیمیایی) بیان شده است و جهت رتبهبندی آنها از میانگین رتبهای استفاده شده است. که در بین راههای کنترل علفهای هرز سیبزمینی، روش استفاده از علفکشهای شیمیایی که یک روش غیرارگانیک است دارای رتبه اول میباشد، که میانگین رتبهای آن 13/4 بوده و 79 درصد سیبزمینی کاران میزان استفاده از این روش را زیاد و خیلی زیاد ذکر نمودند. و روشهای تناوب زراعی( زمانی و مکانی) و روش استفاده از شخم و کولتیواتور و وجین دستی (کنترل مکانیکی) با میانگینهای 98/2 و 51/2 که جزو فناوریها و روشهای کشاورزی ارگانیک هستند، در رتبههای بعدی قرار دارند. و میانگین استفاده از روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط سیبزمینی کاران در این زمینه 11/2 میباشد، که این امر نیز نشان از عدم کاربرد زیاد روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه جهت کنترل علفهای هرز سیبزمینی دارد.
جدول 8- توزیع فراوانی سیبزمینی کاران بر اساس میزان بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک جهت کنترل علفهای هرز سیبزمینی
روشهای کنترل علفهای هرز سیبزمینی |
خیلی زیاد |
زیاد |
متوسط |
کم |
خیلی کم |
میانگین
|
رتبه
|
|
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
درصد |
||||
|
استفاده از علف کشهای شیمیایی |
1/42 |
9/36 |
4/15 |
6/3 |
2 |
13/4 |
1 |
روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک |
تناوب زراعی ( زمانی و مکانی) |
2/5 |
7/24 |
8/44 |
4/14 |
9/10 |
98/2 |
2 |
استفاده از شخم و کولتیواتور و وجین دستی (کنترل مکانیکی) |
9/7 |
5/16 |
25 |
3/18 |
3/32 |
51/2 |
3 |
|
چرایی دامی |
8/12 |
6/11 |
5/28 |
3/9 |
8/37 |
50/2 |
4 |
|
تراکم کشت بالا و فاصله ردیفها کم |
2/4 |
5/12 |
9/33 |
9/11 |
5/37 |
34/2 |
5 |
|
کشت مخلوط (سیب زمینی با ذرت) |
9/4 |
9/9 |
17 |
4/10 |
7/57 |
93/1 |
6 |
|
کنترل بیولوژیک(استفاده از لاروها و مگس جهت کنترل علفهای هرز) |
4/8 |
8/5 |
9/7 |
10 |
9/67 |
76/1 |
7 |
|
مالچ پاشی |
2/3 |
1/10 |
5/2 |
7/5 |
5/78 |
53/1 |
8 |
|
قلمه زنی و نشاء کاری |
9/2 |
9/2 |
3/5 |
5/3 |
4/85 |
34/1 |
9 |
|
میانگین کل |
|
|
|
|
|
11/2 |
|
* خیلی کم: 1، کم: 2، متوسط: 3، زیاد: 4 و خیلیزیاد: 5
پایداری کشت سیبزمینی
جهت سنجش میزان انطباق کشت سیبزمینی با اصول کشاورزی پایدار در منطقه مورد مطالعه و همچنین ارزیابی پایداری کشت آن، پایداری توسط 23 سوال در سطح ترتیبی (بسته پاسخ در قالب طیف لیکرت اندازهگیری شد) مورد اندازهگیری واقع شد. بعد از جمعبندی، پایداری کشت سیبزمینی با استفاده از روش ISDM، در سه سطح کشت (ناپایدار، نسبتا پایدار و پایدار) با توجه به میزان رعایت روشها و اصول کشاورزی پایدار تقسیمبندی گردید. این سطح بندی نشان میدهد که کشاورزان منطقه تا چه میزان اصول و روشهای کشاورزی پایدار را در کشت سیبزمینی رعایت میکنند. بر اساس اطلاعات به دست آمده در جدول 9 فقط 5/12 درصد از سیبزمینی کاران در سطح بالایی از پایداری قرار دارند و 5/19 و 68 درصد از سیبزمینی کاران از نظر سطح پایداری در سطح نسبتا پایدار و ناپایدار قرار دارند.
جدول 9- توزیع فراوانی سیبزمینی کاران بر حسب پایداری کشت سیبزمینی
درصد تجمعی |
درصد |
فراوانی |
سطح پایداری |
68 |
68 |
136 |
ناپایدار (43< امتیاز ) |
5/87 |
5/19 |
39 |
نسبتا پایدار (56< امتیاز < 43) |
100 |
5/12 |
25 |
پایدار (امتیاز <56) |
|
100 |
200 |
جمع |
نتیجهگیری و پیشنهادها
بررسی نتایج پژوهش نشان داد که نگرش سیبزمینی کاران نسبت به کشاورزی ارگانیک مثبت و در حد مطلوب میباشد (مطابق با نتایج تاتلیدیل و همکاران 2009، استابلر و همکاران 2006) و تمایل بالایی نیز به کشاورزی ارگانیک و کشت سیبزمینی ارگانیک (مطابق با نتایج بهادور و سیگفرید 2004، سندرسون 2004) دارند. که این مسئله ممکن است محقق و سیاستگذاران کشاورزی را دچار یک اشتباه در تحلیلها نماید و این گونه نتیجهگیری نمایند که با توجه به اینکه نگرش سیبزمینی کاران به کشاورزی ارگانیک مثبت بوده و تمایل بالایی نیز به کشاورزی ارگانیک و کشت سیبزمینی ارگانیک دارند میزان بکارگیری اصول و فناوریهای کشاورزی ارگانیک، که مطابق با اصول و شاخصهای کشاورزی پایدارند توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه (شهرستان فریدن) بالا میباشد. ولی نتایج پژوهش نشان داد علیرغم مثبت بودن نگرش سیبزمینی کاران نسبت به کشاورزی ارگانیک و بالا بودن تمایل آنها به کشت سیبزمینی ارگانیک، میزان مصرف کودهای شیمیایی توسط آنها حدود 3 برابر مقدار مجاز است و میزان بکارگیری فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط آنها بسیار اندک میباشد، یعنی بین آنچه میدانند و به آن تمایل دارند و آنچه عمل میکنند تفاوت چشمگیری وجود دارد. که این امر نشان میدهد که سیبزمینی کاران در فرایند پذیرش کشاورزی ارگانیک، از مرحله آگاهی و دانش عبور نمودهاند ولی هنوز به مرحله تصمیمگیری و پذیرش نرسیدهاند و اصول و فناوریهای یاد شده را در واحد بهرهبرداری خود به کار نمیبرند زیرا عموما سرعت کسب دانش و آگاهی از یک نوآوری سریعتر از سرعت پذیرش و کاربرد آن است چون سرعت پذیرش تحت تاثیر فاکتورهای زیادی همچون مزیت نسبی، سازگاری، پیچیدگی، آزمونپذیری و قابلیت پذیرش است. میتوان نتیجه گرفت که هنوز زمینه پذیرش کشاورزی ارگانیک و روشها و فناوریهای آن در منطقه مطالعه(شهرستان فریدن) فراهم نشده است و در این زمینه موانع و مشکلاتی وجود دارد که همین امر باعث شده است که کشت سیبزمینی در منطقه مورد مطالعه با اصول کشاورزی پایدار مطابقت نداشته باشد به طوری که حدود 68 درصد سیبزمینی کاران از لحاظ سطح پایداری در سطح ناپایدار قرار بگیرند.
از این رو برای از بین بردن شکاف بین میزان تمایل به پذیرش کشت سیبزمینی ارگانیک و میزان بکارگیری اصول و فناوریهای کشاورزی ارگانیک و فراهم نمودن زمینه کشت سیبزمینی ارگانیک در منطقه مورد مطالعه و افزایش مطابقت کشت آن با اصول و شاخصهای کشاورزی پایدار، پیشنهاداتی بر اساس یافتههای حاصل از تحقیق و نیز حضور خود پژوهشگر در میدان عمل و مصاحبه با سیبزمینیکاران ارائه میگردد:
- با توجه به اینکه مطابق با یافتههای تحقیق عمدهترین راه تقویت خاک و تامین نیازهای گیاهی سیبزمینی توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه مصرف کودهای شیمیایی است به گونهای که عامل اصلی تعیین کننده متوسط عملکرد سیبزمینی میزان مصرف کودهای شیمیایی میباشد، که اکثر کشاورزان دلیل مصرف زیاد آن را عدم آگاهی با شیوههای جایگزین و عدم پاسخگویی کافی سایر روشها عنوان کردند. که این امر در مورد کنترل آفات و بیماریها و علفهای هرز سیبزمینی نیز صدق میکنند و اکثر کشاورزان نیز عنوان کردند که در صورت عدم مصرف سموم شیمیایی نمیتوانند آفات و علفهای هرز را کنترل نمایند و سایر روشها نیز نمیتوانند جایگزین خوبی برای این کار باشند به همین منظور پیشنهاد میگردد که در منطقه مورد مطالعه کلاسهای آموزشی تخصصی در مورد نحوه کشت سیبزمینی به صورت ارگانیک و نحوه اجرای روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک تشکیل شود و به طور تخصصی و کاربردی این روشها به کشاورزان آموزش داده شود. زیرا در صورتی میتوان امید داشت که کشاورزان منطقه مورد مطالعه مصرف کود و سموم شیمیایی خود را کاهش دهند و از روشها و فناوریهای ارگانیک استفاده کنند که این روشها بتوانند جایگزین مناسبی برای تامین نیازهای گیاهی سیبزمینی و کنترل آفات و بیماریها و علفهای هرز باشند و بتوانند تولید را تا حد مطلوب نگاه دارند.
- مطابق با یافتههای تحقیق در منطقه مورد مطالعه مشکل استفاده بیش از اندازه کود و سموم کشاورزی جهت تولید سیبزمینی به وفور به چشم میخورد ولی مشکلی که اهمیت این موضوع را دو چندان میکند و از اهمیت زیادی برخوردار است و در حال حاضر به یکی از مهمترین موانع کاهش مصرف نهادههای شیمیایی و بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک تبدیل شده است، بیاطلاعی سیبزمینیکاران نسبت به زیاد بودن مصرف کود و سموم شیمیایی توسط آنها میباشد به گونهای که وقتی از آنها دلیل مصرف زیاد نهادههای شیمیایی پرسیده میشد اکثر آنها نسبت به این موضوع بیاطلاعاند و حتی گاهی نیز نسبت به کاهش سهمیه کود و سموم شیمیایی از طرف دولت گلهمند هستند. به همین منظور توجه به امر آموزش به عنوان یکی از مهمترین گامهای توسعه کشاورزی ارگانیک ضروری است و لازم است از طریق انواع کانالهای ارتباطی مثل تلوزیون و ... آموزشهای لازم داده شود و به طور تخصصی نیز کلاسهایی در این زمینه مخصوص سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه برگزار شود.
- با توجه به مصاحبهای که با سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه صورت گرفت یکی از مهمترین دلایل عدم بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک، فراهم نبودن زیرساختهای لازم برای استفاده از این فناوریها میباشد. که به طور مثال سیبزمینیکاران به کودهای کمپوست و حیوانی و سایر کودها و نهادههای طبیعی برای جایگزینی با نهادههای شیمیایی دسترسی ندارند زیرا موارد مذکور در اکثر موارد به صورت سنتی و محدود تولید میشوند و نمیتوانند تامین کننده نیازهای تمام کشاورزان منطقه باشند یا جهت بکارگیری روشهای تناوب زراعی، کشت مخلوط و آیش اراضی کشاورزان به سرمایه و حمایتهای دولتی نیاز دارند زیرا برای تناوب زراعی سیبزمینی در منطقه مورد مطالعه، چغندرقند و برای کشت مخلوط آن ذرت پیشنهاد شده است که هر دو این محصولات به دلیل متفاوت بودن فرایند کشت نیاز به ادوات و ماشین آلات جدیدی دارند. به همین منظور برای خرید موارد مذکور به سرمایه و پشتوانه مالی کافی نیاز است، که با توجه به وضعیت اقتصادی کشاورزان منطقه مورد مطالعه خرید این ادوات امکانپذیر نمیباشد. در نتیجه پیشنهاد میشود دولت و سازمانهای مربوطه علاوه بر آموزش و فرهنگسازی، زمینه بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک را با تاسیس مراکز اختصاصی جهت تولید کودهای طبیعی و همچنین با پرداخت تسهیلات کشاورزی و ... فراهم نماید.
- با توجه به یافتههای پژوهش یکی دیگر از دلایل عدم بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک توسط سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه، ترس از کاهش تولید و ادراک غلط سیبزمینی کاران نسبت به کاهش عملکرد سیبزمینی در صورت عدم استفاده از نهادههای شیمیایی میباشد به طوری که اکثر سیبزمینی کاران منطقه مورد مطالعه تا حد زیادی میزان تولید سیبزمینی خود را وابسته به میزان مصرف نهادههای شیمیایی میدانند به گونهای که حدود 70 درصد سیبزمینی کاران عنوان نمودند که در صورت عدم مصرف نهادههای شیمیایی بیشتر از 30 درصد عملکرد تولید سیبزمینی کاهش پیدا میکند. به همین منظور لازم است که از طریق رسانههای جمعی و تشکیل کلاسهای آموزشی، کشاورزان را نسبت به این امر توجیح نمود که با استفاده از روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک میتوان وابستگی به نهادههای شیمیایی را کاهش داد و کاهش عملکرد را نیز به وسیله این روشها جبران نمود.
- و در پایان پیشنهاد میشود تحقیقاتی در باب دلایل و موانع توسعه کشاورزی ارگانیک و بکارگیری روشها و فناوریهای کشاورزی ارگانیک که مطابق با اصول و شاخصهای کشاورزی پایدار هستند انجام شود زیرا با شناسایی این دلایل و موانع و برطرف نمودن آنها میتوان زمینه توسعه کشاورزی پایدار و ارگانیک را فراهم نمود. توسعه کشاورزی ارگانیک که نوعی کشاورزی پایدار است در جهان و ایران با توجه به پیامدهای منفی زیستمحیطی و اقتصادی و ... که کشاورزی متداول بعد از انقلاب سبز در پی داشته است امری ضروری است و توجه به این امر در منطقه مورد مطالعه نیز بسیار حیاتی و حائز اهمیت است. زیرا مقایسه نحوه کشاورزی و کشت سیبزمینی در منطقه مورد مطالعه با اصول و شاخصهای کشاورزی پایدار نشان میدهد که اکثر اصول و شاخصهای کشاورزی پایدار رعایت نمیشود و به شدت کشاورزی در منطقه مورد مطالعه ناپایدار است به طوری که در منطقه مورد مطالعه میتوان صراحتا عنوان نمود که تنها راه تغذیه خاک و کنترل آفات و علفهای هرز، مصرف نهادههای شیمیایی میباشد و میزان مصرف کودهای شیمیایی حدود 3 برابر مقدار مجاز است و سیبزمینی به صورت پی در پی و به صورت تک محصولی حدود 50 سال است کشت میشود که این امر باعث فرسایش و افت شدید کیفیت خاک شده است و نیاز شدید آبی این محصول و همچنین خشکسالیهای پیاپی و در نتیجه حفر چاههای متعدد باعث افت شدید سطح آبهای زیرزمینی شده است. که تمام موارد مذکور با اصول و شاخصهای کشاورزی پایدار در تضاد است و صراحتا میتوان عنوان نمود که کشاورزی و کشت سیبزمینی در منطقه مورد مطالعه با اصول کشاورزی پایدار انطباق ندارد. که لازم است در سیاستهای کشاورزی در جهت تعدیل چالشهای فوق تجدیدنظر شود زیرا در صورت عدم چاره اندیشی و حل مشکلات مذکور حیات و پایداری کشاورزی در منطقه مورد مطالعه در آیندهای نزدیک دچار چالشهای عدیدهای میشود.