Yield and Yield Components of Fenugreek (Trigonella foenum-graecum L.) in Strip Intercropping with Ajowan (Carum copticum L.) Influenced by Bio and Chemical Fertilizer

Document Type : Research Paper

Authors

Abstract

Abstract
Fertilizer management is the most important factor in success of pharmaceutical crops cultivation. Application of biological fertilizers is important in production of these plants with the aim of elimination or significant reduction of chemical inputs and also increasing soil fertility and improvement of plant growth and quality. In order to investigate the effects of biofertilizers and chemical fertilizers on yield and yield components of fenugreek in strip intercropping with ajowan, a field experiment was conducted as factorial based on randomized complete block design with three replications and fifteen treatments in Nagadeh, Iran during growing season of 2011-2012. The fertilizer treatments included control (no fertilizer), 100% chemical fertilizers (NPK) and biofertilizers +50% chemical fertilizers and strip intercropping patterns consist of 4 row of ajowan+ 2 row of fenugreek, 8 row of ajowan+ 4 row of fenugreek and  12 row of ajowan+ 6 row of fenugreek and sole cropping of each crop. Results showed that intercropping patterns had significant effect on all of mentioned traits. The maximum and the minimum grain yield and biological yield of fenugreek were obtained at monoculture and strip intercropping (12 row of ajowan+ 6 row of fenugreek), respectively. Also, the effect of fertilizer was significant on yield and some yield components of fenugreek. Also, the effect of fertilizer was significant on yield and some yield components of both crops. The highest and the lowest grain yield and biological yield of fenugreek were obtained in chemical fertilizers and control, respectively. Calculation of LER revealed that the maximum LER values (1.97) were obtained for strip intercropping (4 row of ajowan+ 2 row of fenugreek) with chemical fertilizers, respectively. This means that intercropping improved land use efficiency by 97%, compared with monocropping.
 

Keywords


مقدمه 

زنیان (Carum copticum L.) گیاهی یک ساله متعلق به تیره چتریان[1]،  به ارتفاع 30 تا 90 سانتی­متر، برگ­ها بریده و نخی شکل، گل­ها با گلبرگ­های سفید و کوچک و پرچم­های صورتی رنگ است. بذر زنیان دارای اسانس حاوی تیمول، ترکیبات سیمن، آلفا پینن، بتاپینن، گاما ترپینن، میرسن و لیمونن می­باشد (مجنون حسینی و داوزده امامی1386).

شنبلیله ((Trigonella foenum-graecum گیاهی یکساله از تیره بقولات[2] است که به دلیل توانایی هم‌زیستی با باکتری‌های تثبیت کننده نیتروژن می‌تواند بخش زیادی از نیتروژن مورد استفاده خود را تولید کند. این گیاه به ارتفاع ۱۰ تا ۵۰ سانتیمتر با گلهایی منفرد و به رنگ روشن که رنگ میوه‌های آن زرد تا قهوه‌ای است، دیده می­شود. منشاء این گیاه ایران بوده و به عنوان گیاه داوریی مصرف و کاربرد دارد. دانه آن دارای آلکالوئیدی به نام تریگونیلین، ترکیب­های موسیلاژی، پروتئین و روغن می­باشد (امید بیگی 1390).

در حال حاضر، به دلیل مشکلات ناشی از افزایش مصرف بی رویه کودهای شیمیایی و خطرات زیست محیطی مرتبط با مصرف غیر اصولی این کودها زمینه­های توجه بیشتر به مدیریت تلفیقی در کشاورزی پایدار را فراهم کرده است. یک کشاورزی موفق با تلفیقی از روش های نوین و سنتی می­تواند از عوامل تولید حداکثر استفاده را نموده و نیازهای غذایی جمعیت در حال رشد را مرتفع سازد. استفاده از کودهای زیستی در سیستم­های کشت مخلوط احتمال موفقیت سیستم­های تلفیقی را افزایش می­دهد. چنین به نظر
می­رسد که با بهره گیری از کودهای زیستی در کشت مخلوط ضمن افزایش حاصل خیزی خاک و کاهش مصرف کودهای شیمیایی می­توان انتظار افزایش عملکرد کمی و کیفی گیاهان را نیز در این سیستم داشت. نتایج تحقیقات قبلی نشان داده کودهای زیستی و یا کودهای شیمیایی به تنهایی برای تولید پایدار محصول کشاورزی نمی­توانند مفید واقع شوند و در اکثر موارد کودهای زیستی به عنوان مکمل کودهای شیمیایی می­تواند پایداری تولید را در نظام­های کشاورزی تضمین کنند (سلیم و همکاران 2011؛ میو یابنتو و همکاران 2013). رضوانی مقدم و مرادی (1391) در بررسی تاریخ کاشت، کود بیولوژیک و کشت مخلوط بر عملکرد و کمیت اسانس زیره سبز و شنبلیله گزارش کردند که بیشترین عملکرد دانه و اسانس زیره سبز در تیمار نیتروکسین (حاوی ازتو باکتر و آزوسپیریلیوم) و در گیاه شنبلیله از تیمار سودوموناس به دست آمد. همچنین، تیمار سودوموناس نسبت به تیمار ترکیبی ازتو باکتر+ آزوسپریلیوم و تیمار شاهد از نسبت برابری زمین (LER)[3] بالاتری برخوردار بود. در تحقیق دیگری در کشت مخلوط ذرت و کاساوا مشخص شد که بالاترین عملکرد ذرت از تیمار تلفیقی کود­های ارگانیک و شیمیایی حاصل شد (آیولا و مکیندی 2011). نتایج پژوهش انجام شده در کشت مخلوط ذرت و سویا نشان داد که کاربرد تلفیقی کودهای زیستی و شیمیایی ضمن  افزایش عملکرد دو گونه، مصرف کودهای شیمیایی را نیز کاهش داد (میو یابنتو و همکاران 2013). نقی­زاده و گلوی (1391) با ارزیابی کشت مخلوط ذرت و خلر بیان داشتند که کاربرد توأم کودهای زیستی فسفره (حاوی باکتریهای سودوموناس) و شیمیایی، سبب بهبود عملکرد و اجزای عملکرد هر دو گونه گردید. در تحقیق جهان و همکاران (1392) مشخص شد که استفاده از کودهای بیولوژیکی نیتروکسین، بیوفسفر (حاوی باکتریهای سودوموناس و باسیلوس) و بیوسولفور (باکتریهای اکسید کننده گوگرد از جنس تیوباسیلوس) در گیاه کنجد موجب افزایش معنی­دار تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن دانه در بوته، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی نسبت به تیمار شاهد شد.

به نظر می­رسد با کاربرد تلفیقی کود شیمیایی و زیستی، تا اندازه­ای بتوان مصرف کودهای شیمیایی را کاهش داد. حتی در صورتی که عملکرد این گیاهان در نتیجة استفاده از کودهای زیستی، کمتر و یا برابر با عملکرد آنها در نتیجة مصرف کودهای شیمیایی باشد، تولید این گیاهان با استفاده از نهاده­های طبیعی مثل کودهای زیستی، راه حل مناسبی برای تولید محصولات کشاورزی در راستای اهداف کشاورزی پایدار باشد. اکثر مطالعات انجام شده در مورد کود­های زیستی بر مبنای کشت خالص بوده است. لذا شناخت تأثیر کودهای زیستی بر عملکرد کمی و کیفی این گیاهان در کشت مخلوط، نیازمند مطالعه و تحقیق می­باشد. با توجه به اهمیت این موضوع، آزمایشی جهت بررسی تاثیر تلفیقی کود شیمیایی و زیستی بر عملکرد و اجزای عملکرد شنبلیله در کشت مخلوط نواری در راستای اهداف کشاورزی پایدار اجرا گردید.

 

مواد و روش­ها

این آزمایش درسال زراعی 91- 1390 در مزرعه­ا­ی واقع در استان آذربایجان غربی- شهرستان نقده با طول جغرافیایی ْ45 و َ24 و عرض جغرافیایی ْ36 و َ57 و ارتفاع 1328 متر از سطح دریا و با میانگین­های متوسط دما و بارندگی سالیانه در طی یک دوره ده ساله به ترتیب برابر 40/12 درجه سانتی­گراد و 323 میلی­متر به اجرا در آمد. قبل از کاشت، از محل اجرای آزمایش نمونة خاک تهیه و سپس تیمارهای کودی بر اساس نقشه طرح، در کرت­های مورد نظر اعمال و با خاک مخلوط گردید. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک محل آزمایش در جدول 1 آورده شده است.

 

 

 

جدول1- خصوصیاتفیزیکیوشیمیاییخاکمورداستفادهدراینآزمایش

پتاسیم قابل جذب

(ppm)

 

فسفر قابل جذب

(ppm)

 

درصد موادآلی

 

نیتروژن کل (درصد)

 

هدایت الکتریکی

EC × 10 3

(dS/m)

pH

 

رس

(درصد)

 

سیلت (درصد)

 

شن

(درصد)

 

بافت خاک

 

407

5/10

48/1

14/0

83/0

9/7

42

41

17

رس سیلتی

 

 

 

آزمایش­ به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار و 15 تیمار اجرا شد. عامل اول شامل پنج نوع سیستم کاشت (فاکتور A) و سه نوع تیمار کودی (فاکتورB) در این آزمایش به شرح زیر مورد بررسی قرار گرفت: 1A: کشت خالص زنیان، 2A: کشت خالص شنبلیله، 3A: کشت مخلوط نواری با نسبت 4 ردیف زنیان و 2 ردیف شنبلیله، 4A: کشت مخلوط نواری با نسبت  8 ردیف زنیان و 4 ردیف شنبلیله، 5A: کشت مخلوط نواری با نسبت 12 ردیف زنیان و 6 ردیف شنبلیله و عامل دوم شامل سه سطح کود: 1B: عدم کاربرد کود (شاهد)،  2B: 100% کود شیمیایی (NPK) و 3B: 50% کود شیمیایی + کود زیستی (فسفاته بارور 2 + ازتو باکتر) بود.

       کود­دهی بر اساس آزمون خاک به مقدار 150 کیلو گرم کود اوره به صورت سرک (در سه مرحله قبل از کاشت، مرحله ساقه رفتن زنیان و شروع گلدهی زنیان)، 150 کیلوگرم کود سوپر فسفات تریپل در هکتار به صورت نواری عمقی همزمان با بذرکاری تماماً قبل از کاشت برای تیمار 100% شیمیایی مورد نظر اعمال گردید. در تیمار کودی 50% شیمیایی + کود زیستی نصف این مقادیر اعمال ‌شد. به علت بالا بودن مقدار پتاسیم قابل جذب، از کود پتاسیم استفاده نشد. بذر هر دو گیاه  یک ساعت قبل از کشت با کود زیستی فسفاته بارور- 2 (حاوی دو نوع باکتری حل کننده فسفات از گونه­های باسیلوس لنتوس[4] و سودوموناس پوتیدا[5]) و ازتو باکتر (حاوی باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن) هر دو به صورت پودر با نسبتهای مشخص (100 گرم در هکتار) و بر اساس دستور العمل توصیه شده تلقیح شدند. به این صورت که محتوی بسته با آب مخلوط و روی بذرها اسپری شدند تا یک پوشش کاملا یکنواخت روی سطح آن­ها تشکیل شود و سپس بذرها در سایه خشک شدند و عملیات کاشت صورت گرفت.

فاصله بین ردیف برای هر دو گونه 40 سانتیمتر و ردیف­ها به طول چهار متر بود. بذور زنیان به فاصله 25 سانتیمتر و بذور شنبلیله به فاصله 10 سانتی متر روی ردیف­ها با عمق دو الی چهار سانتی متر، در تاریخ 20 فروردین ماه سال 1391 به صورت جوی و پشته، به صورت همزمان کشت شدند. بذور شنبلیله  قبل از کاشت با باکتری ریزوبیوملگومینوزاروم[6] آغشته گردیدند. عملیات وجین علف­های هرز به طور مرتب به صورت دستی و در هنگام لزوم انجام شد و آبیاری بر حسب شرایط اقلیمی منطقه به طور متوسط هر هفته یکبار به طریقه آبیاری جوی و پشته انجام گرفت.

در پایان فصل رشد، ابتدا از هر کرت به طور تصادفی تعداد 10 بوته انتخاب و صفاتی نظیر ارتفاع بوته، تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در نیام و وزن هزار دانه اندازه گیری شدند. جهت محاسبه عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی با شرایط حذف حاشیه از هر طرف مورد استفاده قرار گرفت. برای تعیین عملکرد بیولوژیکی، پس از جدا نمودن بذور شنبلیله، نمونه­ها در دمای 70 درجه سانتیگراد تا ثابت ماندن وزن خشک درون آون قرار گرفتند و سپس وزن شدند.

برای ارزیابی کشت مخلوط زنیان و شنبلیله در مقایسه با کشت خالص از شاخص نسبت برابری زمین (بر اساس عملکرد دانه) با استفاده از رابطه زیر استفاده شد (مظاهری 1377):

]رابطه 1[                                

در این رابطه،Y1 وY2  به ترتیب عملکرد گونه­های زنیان و شنبلیله در کشت مخلوط، A1 و A2 نیز عملکرد گونه­های شنبلیله و زنیان در کشت خالص است.

جهت تجزیه و تحلیل داده­های به دست آمده از نرم افزار SPSS 16 و مقایسه میانگین­های بدست آمده آماری توسط روش آزمون چند دامنه­ای دانکن در سطح احتمال پنج درصد صورت گرفت.

 

نتایج وبحث

عملکرد و اجزای عملکرد شنبلیله

طبق نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده­ها، اثر الگوی کاشت بر کلیه صفات مورد بررسی (ارتفاع بوته، تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در نیام، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی) و اثر  نوع کود به جزء  تعداد دانه در نیام بر سایر صفات مورد بررسی معنی­دار (01/0p≤) بود، اما اثر متقابل بین الگوی کاشت و نوع کود بر هیچ یک از صفات مذکور معنی­دار نشد (جدول 2).

مقایسه میانگین ارتفاع بوته در بین الگوی­های مختلف کشت نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته (44/56 سانتی­متر) از کشت خالص شنبلیله و کمترین میزان آن (45 سانتی­متر) از کشت مخلوط نواری با نسبت 12 ردیف زنیان و 6 ردیف شنبلیله به دست آمد. از نظر آماری اختلاف معنی داری بین الگوی­های مختلف کشت مخلوط نواری مشاهده نشد (جدول 3). از آنجایی که زنیان نسبت به شنبلیله داری ارتفاع و زیست توده بیشتری است به نظر می­رسد که شنبلیله در کشت

 

ns، * و ** به ترتیب غیرمعنی­دار، معنی­دار در سطح احتمال 5 درصد و 1 درصد می­باشد.

 

جدول2- نتایجتجزیهواریانس (میانگین مربعات) عملکرد و اجزای عملکرد شنبلیله تحت تاثیر الگوهای مختلف کشتمخلوط نواری و نوع کود

 

منابع تغییر

 

درجه آزادی

 

ارتفاعبوته

 

تعداد نیام در بوته

 

تعداد دانه در نیام

 

وزن هزار دانه

 

عملکرد دانه

 

عملکرد  بیولوژیکی

 

 

 

تکرار

 

2

31  ns

69/31 **

70/2  ns

14/2 ns

87/4660 ns

19/209837 ns

 

 

الگوی کشت

 

3

 95/241 **

168 **

98/29 **

37/20 **

67/38924 **

66/1967457 **

 

 

کود

 

2

75/271 **

44/40  ns

1 **

33/6 **

19/48595 **

16/1006409 **

 

 

کود× سیستم کشت

 

6

89/37  ns

44/4  ns

55/4  ns

37/0 ns

30/4172 ns

75/113361 ns

 

 

خطا

22

27/31

17/2

61/2

72/0

49/3297

31/106922

 

 

ضریب تغییرات(%)

 

 

43/11

87/6

40/17

11/8

50/10

64/12

 

                   

 

مخلوط فشار رقابتی بیشتری را متحمل شده و به دلیل محدودیت تولید مواد فتوسنتزی باعث کاهش رشد رویشی و در نتیجه ارتفاع آن شده است. نتیجه برخی از تحقیقات نشان می­دهد که اختلاف ارتفاع گیاه در کشت خالص در مقایسه با کشت مخلوط  می­تواند به دلیل رقابت برای نور، آب و مواد غذایی باشد در حالی که گیاهان به خاطر رقابت برون گونه ای اغلب از ارتفاع کمتری برخوردار هستند (رضائی چیانه و همکاران 1390؛ گتجو و همکاران 2006). نتایج حاصل از آزمایش کشت مخلوط آفتابگردان و پنبه نشان داد که ارتفاع بوته پنبه در کشت مخلوط  به دلیل رقابت برون گونه ای به طور معنی­داری کاهش یافت (آلاداکتی و همکاران 2011) که با نتیجه آزمایش حاضر مطابقت دارد.

بین تیمار­های کودی مورد استفاده از نظر ارتفاع بوته اختلاف معنی­داری وجود داشت. بیشترین ارتفاع بوته (50/53  سانتی­متر) مربوط به تیمار استفاده از کود شیمیایی بود که نسبت به تیمار عدم استفاده از کود (شاهد) 17 درصد از ارتفاع بالاتری برخوردار بود. از نظر آماری اختلاف معنی داری بین تیمار کود شیمیایی و تیمار تلفیق کود زیستی + 50 درصد کود شیمیایی وجود نداشت (جدول 4). بالا بودن فراهمی عناصر غذایی در دسترس گیاه به خصوص نیتروژن از طریق تحریک رشد رویشی و افزایش طول میانگره­ها باعث افزایش ارتفاع گیاه می­شود. ناظری و همکاران (1389) در لوبیا سفید نشان دادند که کاربرد کودهای زیستی فسفر گرانوله و کود شیمیایی فسفر در مقایسه با تیمار شاهد سبب افزایش معنی­دار ارتفاع بوته شد. مکی زاده و همکاران (1391) در گیاه ریحان نیز گزارش نمودند که بیشترین و کمترین ارتفاع بوته به ترتیب مربوط به تیمار تلفیق کود زیستی حاوی باکتری ازتوباکتر و آزوسپیریلوم + 50 درصد کود شیمیایی NPK)) و تیمار شاهد بود.

 

 

 

 

 

 

 

جدول 3- میانگین عملکردواجزایعملکرد شنبلیله در الگو­های مختلفکشتمخلوط نواری

الگوی کشت

ارتفاعبوته

(سانتی­متر)

 

تعداد نیام در بوته

 

تعداد دانه در نیام

 

وزن هزار دانه (گرم)

 

عملکرد دانه

(کیلوگرم در هکتار)

 

عملکرد  بیولوژیکی

(کیلوگرم در هکتار)

کشت خالص

 

 a 44/56

 a 78/27

 a 56/11

 c 30/8

 a 11/631

  44/3114 a

4 زنیان ردیف + 2 ردیفشنبلیله

 b 22/48

 b 56/20

 b 50/9

 b 65/10

 b 44/546

78/2736 b

8 زنیان ردیف + 4 ردیفشنبلیله

 b 78/45

 bc 44/19

 b 95/8

 ab 17/11

 b 537

11/2491 b

12 ردیفزنیان + 6 ردیفشنبلیله

 b 45

 c 11/18

 c 12/7

 a 72/11

 c 78/470

78/1998 c

          میانگین­های با حروف متفاوت در هر ستون، بر اساس آزمون دانکن اختلاف معنی­داری در سطح احتمال پنج درصد دارند.

 

جدول 4- میانگینعملکردواجزایعملکرد شنبلیله در کشتمخلوط بازنیان در سطوح کودی مختلف

کود

ارتفاع بوته

(سانتی­متر)

 

تعداد نیام در بوته

وزن هزار دانه (گرم)

 

عملکرد دانه

(کیلوگرم در هکتار)

 

عملکرد  بیولوژیکی

(کیلوگرم در هکتار)

 

عدم کاربرد کود (شاهد)

 b 44

 c 58/19

 b 62/9

 c 33/479

 c 42/2292

کود شیمیایی

 a 50/53

 a 25/23

 a 79/10

 a 92/605

 a 50/2871

کود شیمیایی + کود زیستی

 a 25/49

 b 8/21

 a 97/10

 b 554

 b 92/2591

میانگین­های با حروف متفاوت در هر ستون، بر اساس آزمون دانکن اختلاف معنی­داری در سطح احتمال پنج درصد دارند.

 

 

بیشترین و کمترین تعداد نیام در بوته به ترتیب در کشت خالص (78/27 عدد) و کشت مخلوط نواری با نسبت 12 ردیف زنیان و 6 ردیف  شنبلیله (11/18 عدد) به دست آمد (جدول 3). در تحقیق حاضر با افزایش عرض نوار­ها، شنبلیله به علت رقابت شدید با زنیان  قادر به افزایش تعداد نیام نبوده و بیشتر مواد غذایی خود را صرف افزایش وزن دانه نموده است. تعداد نیام در گیاه یکی از اجزای مهم عملکرد  می­باشد، زیرا نیام از یک طرف در برگیرنده تعداد دانه بوده و از طرف دیگر تامین کننده مواد فتوسنتزی مورد نیاز برای دانه ها می­باشد. تعداد نیام بیشتر در تیمار کشت خالص و به تبع آن افزایش تعداد دانه در بوته شنبلیله می­تواند منجر به افزایش عملکرد این گیاه نسبت به سایر الگو­های مختف کشت مخلوط شود. جهانی و همکاران (1387) در کشت مخلوط زیره سبز وعدس گزارش کردند که در کشت مخلوط نواری به دلیل افزایش رقابت درون گونه­ای تعداد غلاف در بوته عدس کاهش پیدا کرد. رضوانی مقدم و مرادی (1391)  نیز در کشت مخلوط زیره سبز و شنبلیله دریافتند که تعداد نیام در بوته شنبلیله در کشت مخلوط نسبت به کشت خالص کاهش یافت که با نتیجه آزمایش حاضر مطابقت  دارد.

تیمار کود شیمیایی بیشترین (25/23 عدد) و تیمار عدم مصرف کود کمترین (58/19 عدد) تعداد نیام در بوته را دارا بودند. تیمار کود شیمیایی + کود زیستی دارای رتبه دوم از نظر تعداد نیام در بوته بود و سبب افزایش 10 درصدی تعداد نیام در بوته نسبت به تیمار شاهد گردید (جدول 4). از آنجایی که عناصر غذایی همچون نیتروژن و فسفر در فعالیت­های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاهان نقش مهمی ایفا می­کنند. دسترسی بهتر و بیشتر گیاهان به این عناصر، سبب بهبود رشد، افزایش فتوسنتز و تولیدات مواد فتوسنتزی گشته (لیتی و همکاران 2006) و می­تواند از این طریق موجب بهبود اجزای عملکرد گردد. از طرفی وجود ریز جانداران ناشی از کاربرد کود ازتو باکتر و فسفر بارور-2 در محیط ریشه میزان فراهمی نیتروژن و فسفر برای گیاه شنبلیله را افزایش داده و باعث بهبود رشد گیاه و اختصاص مواد فتوسنتزی بیشتری به تولید نیام بوده و اثرات هم افزایی متقابل باکتریها بر روی یکدیگر نیز عامل دیگری برای افزایش میزان تولید نیام در گیاه است. بر اساس نتایج پژوهش دیگری در کشت مخلوط زیره سبز و شنبلیله مشخص شد که کودهای زیستی نیتروکسن و سودوموناس اثر مثبتی بر تعداد نیام در بوته شنبلیله داشت (رضوانی مقدم و مرادی 1391). ناظری و همکاران (1389) دریافتند که بیشترین تعداد نیام در بوته لوبیا در تیمار تلفیقی کود زیستی فسفر گرانوله حاوی روی با مصرف کود شیمیایی 75 درصد به دست آمد. نتایج حاصل از آزمایش کشت مخلوط ذرت و خلر  نشان داد که تعداد نیام در بوته خلر با مصرف کودهای زیستی فسفر بارور 2 و کود شیمیایی فسفر نسبت به عدم کاربرد کود به طور معنی­داری افزایش پیدا کرد (نقی زاده و همکاران 1391).

الگوهای مختلف کاشت اثر معنی­داری بر تعداد دانه در نیام داشتند. به طوری که کشت خالص بیشترین  (56/11 عدد) و کشت مخلوط نواری با نسبت 12 ردیف زنیان و 6 ردیف شنبلیله کمترین (12/7 در صد) تعداد دانه در نیام را داشتند. از نظر این صفت کشت مخلوط نواری 4 ردیف زنیان و 2 ردیف شنبلیله  با نسبت 8 ردیف زنیان و 4 ردیف شنبلیله  تفاوت معنی­داری را نشان ندادند (جدول 3). تعداد دانه در نیام، در حقیقت ظرفیت مخزن گیاه را تعیین می­کند و هر چه تعداد دانه بیشتر باشد، گیاه دارای مخزن بزرگتری برای دریافت مواد فتوسنتزی بوده و در نهایت افزایش این صفت منجر به افزایش عملکرد دانه خواهد شد. در تحقیقی دیگر مشخص شد که  رقابت درون گونه ای در کشت مخلوط نواری زیره سبز و عدس سبب کاهش تعداد دانه در غلاف عدس شد (جهانی و همکاران 1387 ). کوچکی و همکاران (1389) در کشت مخلوط ذرت و لوبیا نیز گزارش کردند که تعداد دانه لوبیا در کشت مخلوط به دلیل رقابت بر روی منابع محیطی به طور معنی داری کاهش یافت.

بیشترین وزن دانه در نیام در کشت مخلوط نواری با نسبت 12 ردیف زنیان و 6 ردیف  شنبلیله با میانگین 72/11 گرم وزن دانه و کمترین آن در کشت خالص با میانگین 30/8  گرم وزن دانه مشاهده شد. بین کشت مخلوط نواری با نسبت 4 ردیف زنیان و 2 ردیف  شنبلیله و کشت مخلوط نواری با نسبت 8 ردیف زنیان و 4 ردیف شنبلیله اختلاف معنی­داری از نظر وزن دانه وجود نداشت (جدول 3). وزن هزار دانه تابع توانایی گیاه در تامین مواد پرورده برای مخزن­ها و شرایط محیطی در زمان پر شدن دانه می­باشد. هر چه تعداد مخازن­ کمتر باشد، سهم هر مخزن از مواد پرورده افزایش می­بابد و در نتیجه دانه درشت تر و وزن هزار دانه افزایش می­بابد. بنابراین به نظر می­رسد در تحقیق حاضر تعداد دانه بیشتر در کشت خالص سبب افزایش تعداد مخازن­ شده و سهم هر یک از این مخازن در دریافت مواد حاصل از فتوسنتز کاهش یافته و منجر به  کاهش وزن هزار دانه در کشت خالص نسبت به کشت مخلوط شده است. اسلامی خلیلی و همکاران (1390) در کشت مخلوط جو و باقلا گزارش کردند که وزن صد دانه باقلا در کشت مخلوط بالاتر از کشت خالص بود. کوچکی و همکاران  (1389) در کشت مخلوط ذرت و لوبیا نیز به نتیجه مشابهی دست یافتند.

وزن هزار دانه در تیمار کود شیمیایی و تلفیق کود زیستی +50 درصد کود شیمیایی افزایش معنی­داری نسبت به تیمار شاهد نشان داد. بیشترین وزن هزار (97/10 گرم) دانه مربوط به تیمار تلفیق کود زیستی +50 درصد کود شیمیایی و کمترین آن  نیز مربوط به به تیمار عدم استفاده از کود با 62/9 گرم بود. بین تیمار­های کودی شیمیایی و تلفیقی از نظر این صفت تفاوت معنی­داری مشاهده نشد (جدول 4). زمانی که گیاه زراعی در مرحله قبل از گلدهی بوده و در حال رشد سریع می­باشد، مواد حاصل از فتوسنتز به ریشه­ها انتقال یافته و کود­های زیستی با توسعه ریشه، شرایط را  برای جذب  بهتر و بیشتر عناصر معدنی فراهم می­کنند. این امر به نوبه خود باعث افزایش فتوسنتز می­شود. مازاد مواد فتوسنتزی نیز قبل از گلدهی در ساقه ذخیره می­گردد و پس از گلدهی و با نزدیک شدن به دوران رسیدگی، با انتقال مجدد این مواد به اندام زایشی (دانه­ها) منتقل می شوند (بومسما و وین 2008).  فسفر از طریق تسریع و تقویت این فرایند، سبب افزایش وزن هزار دانه می­شود (ترو و لویناجان 2003). قورچیانی و همکاران (1391) نیز گزارش کردند که کودهی زیستی با باکتری های حل کننده فسفات و قارچ میکوریز آربوسکولار و کود شیمایی فسفر باعث افزایش وزن هزار دانه ذرت نسبت به تیمار شاهد شدند. خرم دل و همکاران (1389) با بررسی اثر کودهای بیولوژیک بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه دارویی سیاهدانه اظهار داشتند بیشترین وزن هزار دانه در تیمار ترکیبی آزوسپیریلیوم و میکوریزا به دست آمد، ولی بین سایر تیمارها از نظر آماری تفاوتی مشاهده نشد.

بالاترین عملکرد دانه (11/631 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیکی (44/3114 کیلوگرم در هکتار) از شنبلیله خالص و کمترین عملکرد دانه (78/470 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیکی (78/1998 کیلوگرم در هکتار) از کشت مخلوط نواری با نسبت 12 ردیف زنیان و 6 ردیف شنبلیله به دست آمد، ولی اختلاف عملکرد دانه بین کشت مخلوط نواری با نسبت 4 ردیف زنیان و 2 ردیف  شنبلیله و کشت مخلوط نواری با نسبت 8 ردیف زنیان و 4 ردیف شنبلیله معنی­دار نبود (جدول 3). در کشت خالص به دلیل عدم وجود رقابت بین گونه­ای تمامی منابع موجود در اختیار شنبلیله قرار گرفته است. بنابراین تحت این شرایط هر بوته، از منابع در دسترس بیشترین بهره­برداری را کرده که این موضوع می­تواند یکی از عوامل افزایش عملکرد این گیاه در واحد سطح باشد. به نظر می­رسد کاهش عملکرد دانه شنبلیله با افزایش عرض نوار در کشت مخلوط نواری نیز به دلیل غالبیت زنیان و سایه اندازی این گیاه روی شنبلیله باشد که باعث کاهش رشد، کاهش تعداد نیام، کاهش تعداد دانه در نیام، ریزش گل­های بارور گردید. در واقع  اجزای عملکرد این گیاه کاملاً تحت تاثیر عرض نوارها قرار گرفت و به موازات افزایش عرض نوارها، رقابت بین گونه­ای در مقایسه با رقابت درون گونه ای بین بوته­های دو گونه سبب کاهش عملکرد نهایی گردید. بانیک و همکاران (2006) در کشت مخلوط عدس و گندم گزارش کردند که عملکرد دانه عدس در کشت مخلوط به طور معنی دار کاهش یافت. در بررسی کشت مخلوط نواری شبدر سفید و گندم نشان داده شد که عملکرد شبدر سفید در کشت مخلوط نسبت به کشت خالص کاهش یافت (تورستد و همکاران 2006). راجسوارا (2002) در کشت مخلوط شمعدانی عطری و نعناع دریافتند که عملکرد بیولوژیک نعناع با افزایش عرض نوار از 60 سانتیمتر به 120 سانتیمتر به دلیل کاهش مصرف منابع محیطی از قبیل  تشعشات خورشیدی، آب و مواد غذایی  و افزایش رشد و بیوماس علف­های هرز به طور معنی داری کاهش یافت. گتجو و همکاران (2006) گزارش کردند که عملکرد بیولوژیک باقلا در کشت مخلوط به دلیل افزایش رقابت برون گونه­ای نسبت به کشت خالص کاهش یافت. رضائی چیانه و همکاران (1392) در کشت مخلوط زیره سبز و عدس گزارش کردند که بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی عدس از کشت خالص و کمترین مقادیر عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی از الگوی کشت مخلوط نواری شش ردیف عدس با دو ردیف زیره سبز حاصل شد. این محققان بالا بودن عملکرد دانه و بیولوژیکی عدس در کشت خالص را به دلیل عدم وجود رقابت بین گونه­ای عنوان کردند که تحت این شرایط هر بوته عدس برای آشیان­های اکولوژیکی یکسان رقابت نکرده و تمامی منابع موجود در اختیار عدس قرار گرفته است.

تیمار­های کودی مورد آزمایش اثر معنی­داری بر عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی داشتند. کمترین عملکرد دانه (33/479 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیکی (42/2292 کیلوگرم در هکتار) در تیمار شاهد و  بیشترین میزان عملکرد دانه (92/605 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد بیولوژیکی (50/2871 کیلوگرم در هکتار) در تیمار کود شیمیایی حاصل شد. تیمار 50 درصد کود شیمیایی + کود زیستی دارای رتبه دوم از نظر عملکرد دانه و بیولوژیکی بود که نشان دهنده تاثیر کود­های زیستی به همراه مصرف کود­های شیمیایی است (جدول4). در این آزمایش افزایش قابلیت دسترسی گیاه به عناصر غذایی به ویژه نیتروژن و فسفر و  مصرف توام کودهای شیمیایی با کودهای زیستی می­تواند ناشی از افزایش رشد و فتوسنتز به دلیل افزایش تعداد برگ، سطح برگ، دوام سطح برگ گیاه در اثر تولید مواد پرورده بیشتر از عوامل افزایش عملکرد در تیمارهای کودی نسبت به تیمار عدم مصرف کود باشد. تحقیقات نشان داده که استفاده از کود­های زیستی به تنهایی جواب گوی نیاز گیاه نمی باشد. اما درصورت کاربرد تلفیقی کود­های شیمیایی و زیستی عملکرد این گیاهان اغلب به طور چشمگیری افزایش می­یابد. نقی زاده و همکاران (1391) در کشت مخلوط ذرت و خلر گزارش کردند که عملکرد دانه خلر در تیمار کود شیمیایی و تیمار تلفیقی کود زیستی فسفر بارور 2 + کود شیمیایی نسبت به عدم کاربرد کود (شاهد) به طور معنی داری افزایش پیدا کرد. در تحقیق دیگر مشخص شد که بیشترین عملکرد شنبلیله از تیمار کودهای شیمیایی به دست آمد و در مقایسه با سایر تیمارهای کودی (کود گاوی، مرغی، گوسفندی و کمپوست) دارای برتری نسبی در صفات کمی مورد ارزیابی بود  (محمد آبادی و همکاران 1390). یولسو و همکاران (2011) در ماشک گزارش کردند که استفاده از کود دامی و زئولیت سبب بهبود عملکرد ماشک شد. نتایج حاصل از آزمایش کشت مخلوط ذرت و لوبیا سودانی نشان داد که عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی هر دو گونه در تغذیه تلفیقی کود شیمیایی و کود دامی افزایش یافت (کیمارو و همکاران 2009). شوقی کلخوران و همکاران (1390) در آزمایش خود دریافتند که تغذیه تلفیقی کود­های زیستی نیتروکسین حاوی باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن، کود دامی و شیمیایی سبب افزایش عملکرد بیولوژیکی آفتابگردان نسبت به تیمارهای مصرف جداگانه و شاهد شد. خرم دل و همکاران (1392) گزارش کردند که تلقیح با کودهای بیولوژیک (نیتراژین، نیتروکسین و بیوفسفر) در گیاه کنجد سبب افزایش معنی دار عملکرد دانه شد. جهان و همکاران (1389) در بررسی اثرات زمان استفاده از کود دامی و کاربرد انواع کودهای زیستی بر ویژگی­های کمی و کیفی کدو تخم کاغذی نشان دادند که کود زیستی نیتراژین سبب افزایش معنی دار عملکرد میوه و دانه شد.

 

نسبت برابری زمینLER))

نسبت برابری زمین جزئی شنبلیله و زنیان بین الگوهای مختلف کشت نشان داد که نسبت برابری زمین جزئی زنیان نسبت به شنبلیله بالاتر بود. بالاترین LER جزئی شنبلیله (87/0) و زنیان (16/1) از کشت مخلوط نواری با نسبت 4 ردیف زنیان و 2 ردیف شنبلیله به دست آمد (جدول 5). با توجه به اینکه هر دو گونه در این تیمارها از عملکرد بیشتری برخوردار بودند به همین خاطر توانسته بودند به LER بالا برسند. اما با افزایش عرض نوار­ها LER احتمالا به دلیل کاهش اثرات تسهیل و تکمیل کنندگی دو گونه کاهش پیدا کرد. LER جزئی در زنیان در تمامی تیمار ها بالاتر از شنبلیله بود که می­توان چنین نتیجه گیری نمود که زنیان از کشت مخلوط با شنبلیله اثر مثبت پذیرفته است. LER جزئی زنیان در تیمار های مصرف کود نسبت به تیمار عدم کاربرد کود (شاهد) بالاتر بود. اما بین تیمار کود شیمیایی با تیمار 50 % کود شیمیایی + کود زیستی در هر الگوی کشت اختلافی از نظر LER جزئی مشاهده نشد. LER جزئی شنبلیله در تیمار شاهد نسبت به تیمار مصرف کود بیشتر بود. کوچکی و همکاران (1389) در کشت مخلوط کنجد و شاهدانه نشان دادند که در تیمارهای مختلف کشت مخلوط،  LERجزئی شاهدانه بالاتر از کنجد بود و می­توان چنین استنباط نمود که شاهدانه گیاه غالب بوده و از کشت مخلوط با کنجد اثر مثبت پذیرفته است.

    با توجه به نتیجه آزمایش نسبت برابری زمین کل در تمامی تیمارهای مخلوط بیشتر از یک بود که نشان دهنده برتری کشت مخلوط نسبت به تک کشتی در این الگوهای کشت می­باشد. کشت مخلوط نواری با نسبت 4 ردیف زنیان+ 2 ردیف شنبلیله با تیمار کود شیمیایی بیشترین (97/1) میزان نسبت برابری زمین کل را در بین الگوهای مختلف کشت مخلوط به خود اختصاص داد که معادل 97 درصد افزایش در بهره وری استفاده از زمین نسبت به کشت خالص دو گونه بود. بالا بودن نسبت برابری زمین از یک را در کشت مخلوط می­توان به استفاده کارآمد از منابع محیطی، تبادل مواد غذایی، افزایش توانایی رقابتی در کنترل علف­های هرز، ثبیت نیتروژن حاصل از جزء بقولات و همچنین، وجود اختلاف در سیستم ریشه ای و نیازها ی فیزیولوژیک و مورفولوژیک اجزای مخلوط و جذب بیشتر تشعشع در تیمارهای مخلوط نسبت داد (وان درمیر 1989 و ویلی 1990). کمترین نسبت برابری زمین (47/1) متعلق به نسبت 12 ردیف زنیان و 6 ردیف شنبلیله با تیمار شاهد بود. با افزایش نسبت زنیان به شنبلیله، به علت اختلاف ارتفاع میان دو گیاه، رقابت زنیان با شنبلیله تشدید شده و این موضوع سبب کاهش عملکرد و نهایتا کاهش نسبت برابری زمین کل شد (جدول 5).  رضائی چیانه و همکاران (1392) در بررسی الگوهای مختلف کشت مخلوط زیره سبز و عدس در کشت دوم نشان دادند که بیشترین نسبت برابری زمین (8/1) از کشت مخلوط یک ردیفی و کمترین مقدار آن (94/0) از کشت مخلوط نواری شش ردیف عدس + دو ردیف زیره سبز حاصل شد به طوری که با تغییر الگوی کشت از مخلوط ردیفی به سمت مخلوط نواری، LER به دلیل کاهش اثرات تسهیل و تکمیل کنندگی دو گونه کاهش پیدا کرد. کوچکی و همکاران (1391) در بررسی اکولوژیک الگوهای مختلف کشت مخلوط ردیفی گاوزبان اروپایی و لوبیا نشان دادند که کشت مخلوط لوبیا با گاوزبان باعث افزایش نسبت برابری زمین شد، به طوریکه بالاترین مقدار (55/1) در عرض نوار2:2 مشاهده شد. لیلی و همکاران (2012) در کشت مخلوط ذرت و نخود فرنگی مقدار LER را در تمام تیمارهای مخلوط بالاتر از یک گزارش کرده اند که این امر نشان دهنده برتری کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص است. رضوانی مقدم و مرادی (1391) در کشت مخلوط زیره سبز و شنبلیله گزارش کردند که تیمار کودی سودوموناس نسبت به تیمار نیتروکسین و شاهد دارای LER بالاتری بودند که دلیل آن را به نقش موثرتر سودوموناس در تغذیه شنبلیه نسبت دادند.

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول5- نسبتبرابری زمینجزئیو نسبت برابری زمین کل برای عملکرد دانه زنیان و شنبلیله در الگوهای مختلف کشت مخلوط نواری

 

4 ردیف زنیان و 2 ردیف  شنبلیله

 

8 ردیف زنیان و 4 ردیف  شنبلیله

 

12 ردیف زنیان و 6 ردیف شنبلیله

تیمار

عدم کاربرد کود (شاهد)

کود شیمیایی

50 % کود شیمیایی + کود زیستی

 

عدم کاربرد کود (شاهد)

کود شیمیایی

50 % کود شیمیایی + کود زیستی

 

عدم کاربرد کود (شاهد)

کود شیمیایی

50 % کود شیمیایی + کود زیستی

نسبتبرابری

زمینجزئیزنیان

08/1

16/1

15/1

 

76/0

1/1

13/1

 

82/0

79/0

87/0

نسبتبرابری

زمینجزئیشنبلیله

87/0

81/0

74/0

 

92/0

73/0

77/0

 

65/0

69/0

72/0

نسبتبرابریزمین کل

95/1

97/1

89/1

 

68/1

83/1

9/1

 

47/1

48/1

59/1

 

 

نتیجه گیری

به طور کلی نتایج آزمایش حاضر نشان داد که عملکرد شنبلیله تحت تأثیر الگوهای مختلف کشت و نوع  کود قرار گرفت. با افزایش عرض نوار­ها به دلیل کاهش اثرات تسهیل و تکمیل­کنندگی دو گونه، عملکرد هر دو گونه و LER کاهش پیدا کرد. در تیمارهای کشت مخلوط، زنیان گیاه غالب بود و باعث شد که شنبلیله در کشت مخلوط فشار رقابتی بیشتری را متحمل شود و به دلیل محدودیت تولید مواد فتوسنتزی باعث کاهش عملکرد و اجزای عملکرد دانه آن گردید. در تحقیق حاضر کاربرد کود­های شیمیایی و زیستی  توانست عملکرد و اجزای عملکرد دانه شنبلیله را بهبود ببخشد. بنابراین می­توان نتیجه گرفت که استفاده از کودهای زیستی در  کشت مخلوط یکی از راهکارهای مناسب برای دسترسی به عملکرد مطلوب با حداقل مصرف یا بدون مصرف نهاده­های خارجی است که می­تواند منجر به کاهش یا عدم وابستگی سیستم­های زراعی به نهاده­های شیمیایی آنها ­شود.



[1]- Apiaceae

[2]-Fabaceae

[3] - Land Equivalent Ratio

[4] -Bacillus lentus

[5]-Pseudomonas putida

[6] - Rhizobium leguminosarum  

اسلامی خلیلی ف، پیردشتی ه و متقیان آ، 1390. بررسی عملکرد جو و باقلا در تراکم و ترکیبهای مختلف کشت مخلوط از طریق شاخصهای رقابتی. نشریه بوم شناسی کشاورزی،3(1): 105-94.
امید بیگی ر، 1390. تولید و فرآوری گیاهان دارویی. جلد سوم، چاپ ششم، انتشارات آستان قدس رضوی، 397 صفحه.
جهان م، آریایی م، بهزاد امیری م و احیایی ح ر، 1392. اثر ریزوباکترهای محرک رشد گیاه بر خصوصیات کمی و کیفی کنجد در شرایط استفاده از گیاهان پوششی خلر و شبدر ایرانی. نشریه بوم شناسی کشاورزی، 5(1): 15-1.
 جهان م، نصیری محلاتی م، دانیال سالاری م و قربانی ر، 1389. اثرات زمان استفاده از کود دامی و کاربرد انواع کودهای زیستی بر ویژگیهای کمی و کیفی کدو پوست کاغذی. نشریه پژوهشهای زراعی ایران،8(4): 736-726.
جهانی م، کوچکی ع ر و نصیری محلاتی م، 1387. بررسی ترکیب های مختلف کشت مخلوط زیره سبزدر سیستم های کشاورزی کم نهاده. مجله پژوهشهای زراعی ایران،6(1): 78-67.
 خرمدل س، رضوانی مقدم پ، امین غفوری ا و شباهنگ ج، 1392. بررسی تأثیر کودهای بیولوژیک و حجم های مختلف آب در هر نوبت آبیاری بر خصوصیات رویشی و عملکرد دانه کنجد. نشریه بوم شناسی کشاورزی،5(2): 104-93.
خرمدل س، کوچکی ع ر، نصیری محلاتی م و قربانی ر، 1389. اثر کودهای بیولوژیک بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه دارویی سیاهدانه. نشریه پژوهشهای زراعی ایران ، 8(5): 776-768.
رضائی چیانه ا، تاج بخش م، ولیزادگان ا و بنائی اصل ف، 1392. بررسی الگوهای مختلف کشت مخلوط زیره سبز و عدس در کشت دوم. نشریه بوم شناسی کشاورزی، 5(3): 472-462.
رضائی چیانه ا، دباغ محمدی نسب ع، شکیبا م ر، قاسمی گلعذانی ک و اهری زاد س، 1390. بررسی برخی ویژگی های زراعی ذرت در کشت مخلوط با باقلا. نشریه دانش کشاورزی و تولید پایدار،2(1): 14-1.
 رضوانی مقدم پ و مرادی ر، 1391. بررسی تاریخ کاشت، کود بیولوژیک و کشت مخلوط بر عملکرد  و کمیت اسانس زیره سبز و شنبلیله. مجله علوم گیاهان زراعی ایران، 43(2): 230-217.
 شوقی کلخوران س،  قلاوند ا، مدرس ثانوی س ع م و پریسا ا، 1389. اثر نوع کود نیتروژن و مصرف کود زیستی بر عملکرد و کیفیت آفتابگردان. مجله علوم زراعی ایران، 12(4): 481-407.
 قورچیانی م، علیخانی ح، اکبری غ، زارعی م، اله دادی ا، 1391. تاثیر باکتری های حل کننده فسفات، قارچ میکوریز آربوسکولار و کود شیمایی فسفر بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه ذرت در شرای آبیاری معمول و کم آبیاری در منطقه کرج. نشریه پژوهش های زراعی ایران، 10(1): 224-214.
 کوچکی ع ر، نصیری محلاتی م، فیضی ح، امیرمرادی ش و مندنی ف،  1389. اثر کشت مخلوط نواری ذرت و لوبیا بر عملکرد ماده خشک و نسبت برابری زمین در شرایط کنترل و عدم کنترل علفهای هرز. نشریه بوم شناسی کشاورزی، 2(2): 235-225.
 کوچکی ع، شباهنگ ج، خرم دل س  و غفوری ا ، 1391. بررسی اکولوژیک الگوهای مختلف کشت مخلوط ردیفی گاوزبان اروپایی و لوبیا. نشریه بوم شناسی کشاورزی، 4(1): 11-1.
کوچکی ع، نصیری محلاتی م، خرم دل س، انورخواه  س، ثابت تیموری م و سنجانی س، 1389. مطالعه شاخصهای رشد شاهدانه و کنجد در دو نوع کشت مخلوط جایگزینی و افزایشی.  نشریه بوم شناسی کشاورزی، 2(1): 40-30.
مجنون حسینی ن و داوزده امامی س، 1386. زراعت و تولید برخی گیاهان دارویی و ادویه­ای. انتشارات دانشگاه تهران، 300 صفحه.
محمد آبادی ع ا، رضوانی مقدم پ، فلاحی ج و برومند رضازاده ز، 1390. بررسی تأثیر کودهای آلی و شیمیایی بر خصوصیات کمی و کیفی علوفه شنبلیله. نشریه بوم شناسی کشاورزی، 3(4): 499-491.
 مظاهری، د. 1377. زراعت مخلوط، انتشارت دانشگاه تهران.
مکی زاده تفتی م، نصراله زاده ص، زهتاب سلماسی س، چایی چی م ر و خاوازی ک، 1391. اثر کودهای زیستی، آلی و شیمیایی بر خصوصیات کمی و کیفی گیاه ریحان. نشریه دانش کشاورزی و تولید پایدار، 22(1): 12-1.
 ناظری پ، کاشانی ع، خاوازی ک و اردکانی م ر، 1389. واکنش لوبیا سفید به تلقیح با ریزوبیوم و کاربرد نواری کود زیستی فسفر گرانوله حاوی روی. نشریه بوم شناسی کشاورزی، 2(1): 185-175.
 نقی­زاده م، رمرودی م، گلوی م، سیاه سر ب، حیدری م و مقصودی مود ع. ا، 1391. تاثیر کاربرد انواع کود فسفری شیمیایی و زیستی  بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت و خلر در کشت مخلوط. مجله علوم گیاهان زراعی ایران، 43(2): 215-203.
Aladakatti YR, Hallikeri SS, Nandagavi RA, Hugar RA and Naveen NE, 2011. Effect intercropping of oilseed crops on growth, yield and economics of cotton (Gossypium hirsutum) under rainfed conditions. Karnataka Journal of Agricultural Sciences, 24 (3): 280 – 282
Ayoola O and Makinde TEA, 2011. Cassava/maize intercrop performance and soil nutrient changes with fertilizers. Journal of Agricultural Science, 3(4): 136-140.
Banik B, Midya A, Sarkar BK and Ghose SS, 2006. Wheat and chickpea intercropping systems in an additive series experiment: Advantages and weed smothering. European Journal of Agronomy, 24: 325-332.
Boomsma CR and Vyn TJ, 2008. Maize drought tolerance: Potential improvements through arbuscular mycorrhizal symbiosis. Field Crops Research, 108:14–31.
Getachew A, Ghizaw A and Sinebo W, 2006. Yield performance and land – use efficiency of barley and faba bean mixed cropping in Ethiopian high lands. European Journal of Agronomy, 25: 202 –207.
Kimaro AA, Timmer VR, Chamshama SAO, Ngaga YN and Kimaro DA, 2009. Competition between maize and pigeonpea in semi-arid Tanzania: Effect on yields and nutrition of crops. Agriculture, Ecosystems & Environment, 134: 115–125.
Leithy S, El-Meseiry TA and Abdallah E F, 2006. Effect of biofertilizer, cell stabilizer and irrigation regime on Rosemary herbage oil quality. Journal of Applied Sciences Research, 2:773-779.
Lili M, Zhang  L,  Li  W, Werf WV, Sun  J, Spiertz  H and  Li L, 2012. Yield advantage and water saving in maize/pea intercrop. Field Crops Research, 138: 11–20.
Muyayabantu GM, Kadiata BD and Nkongolo KK, 2013. Assessing the effects of integrated soil fertility management on biological efficiency and economic advantages of intercropped maize (Zea mays L.) and soybean (Glycine max L.) in DR Congo, 3 (3): 520-541.
Rajsawara RBR, 2002. Biomass yield, essential oil yield and essential oil composition of rose-scented geranium (Pelargonium species) as influenced by row spacing and intercropping with cornmint (Mentha arvensis L.f.piperascens Malin. ex Holmes). Crop Production, 16: 133-144
Saleem R, Zammurad IA, Ahmed M, Muhammad A, Muhammad AM, Muhammad S and Muhammad AKH, 2011. Response of maize-legume intercroppoing system to different fertility sources under rained conditions. Sarhad Journal of Agriculture, 4(27): 503- 511.
Thorsted MD, Olesen JE and Weiner S, 2006. Width of clover strips and wheat rows influence grain yield in winter wheat/white clover intercropping. Field Crops Research, 95: 280–290.
Troeh ZI and Loynachan TE, 2003. Endomycorrhozal fungal survival in continuous corn, soybean, and fallow. Agronomy Journal, 95: 224-230.
Vandermeer JH, 1989. The Ecology of Intercropping, Cambridge. University Press, 297 pp.
Willey RW, 1990. Resource use in intercropping system. Journal of Agricultural Water Management, 17: 215-231.
Yolcu H, 2011. The effects of some organic and chemical fertilizer application on yield, morphology, quality and mineral content of common vetch (Vicia sativa L.).  Turkish Journal of Field Crops, 16(2): 197-202.