Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
Keywords
مقدمه
افزایش جمعیت و توسعه سطح اراضی زراعی از طریق قطع جنگلها، نیاز به حداکثر استفاده از زمین و بذل توجه به کشاورزی پایدار را ملزم ساخته است (جوانشیر و همکاران 1383). فشار جمعیت و پاسخگو نبودن تولیدات کشاورزی با توجه به رشد جمعیت و در نتیجه بهرهبرداری بیرویه از منابع طبیعی باعث شده است که در زمینه فعالیتهای انسان نوعی هشدار مطرح شود و اهدافی که تاکنون در زمینه تولیدات کشاورزی مطرح بوده مورد شک و تردید قرار گرفته است و بدین ترتیب لزوم تجدید نظری کلی در معیارهای تولید احساس شده است (کوچکی 1376). استفاده بیش از حد از نهادههای بیرونی، استفاده متراکم و حداکثر از منابع طبیعی محلی، محدودیتهایی از قبیل کمبود اراضی مناسب کشاورزی، کمبود منابع آب، شرایط نامطلوب طبیعی، عدم توجه به مسائل حفاظت خاک و گسترش فعالیت کشاورزی در اراضی حاشیه ای در کشور ما با توجه به اینکه از نظر بوم شناختی شرایطی دشوار دارد و در شمار کشورهای خشک و نیمه خشک جهان قرار دارد سبب شدت در سیر قهقرایی گشته است (حسینی عراقی 1376). با وجود تمامی مشکلات ذکر شده سامانههای اگروفارستری به عنوان یک راهکار مدیریتی چند منظوره اراضی از نظر افزایش حاصلخیزی خاک، تولید محصولات متنوع، تولید مستمر، حفاظت از آب و خاک و محیط زیست از اهمیت زیادی برخوردار هستند. در حال حاضر، سامانههای اگروفارستری به منظور نیل به اهداف کشاورزی پایدار مورد توجه فراوانی قرار گرفته و فوایدی که درختان از طریق اختلاط با سامانههای کشاورزی ارائه میکنند، در توسعه پایدار نقش به سزایی دارد (جوانشیر و همکاران 1383). این سامانهها میتوانند کالا و خدمات زیادی را برای مردم فراهم کنند (تورکیبیائو 2000، فرانزل و همکاران 2001) و بسته به موقعیت، میتوانند استفاده موثرتری از اراضی را عملی سازند، تولیدات را افزایش داده (لوت و همکاران 2000) و کیفیت تولیدات غذایی را بهبود بخشند. سامانههای اگروفارستری چوب سوخت، همچنین انواع دیگری از مواد خام درختی و درختچهای را در جهت امرار معاش روستاییان فراهم نموده (نایر 1984) و بازار فروش محلی در روستا و گاهی صادرات را نیز ایجاد میکنند (فرانزل و همکاران 2001). بهبود شرایط فیزیکی خاک از دیگر مزایای اگروفارستری در ارتباط با پتانسیل خاک است (نایر 1993). از طرفی حفظ جنگل به کمک تلفیق درختان با مولفههای دامی و زراعی در سامانههای اگروفارستری هزینههای کمتری نسبت به جنگل کاری مجدد (احیای جنگل) در بر خواهد داشت (پوری و پانوار 2007، ورف و همکاران 2007). بهرهگیری از اگروفارستری به لحاظ محیطی سبب کاهش فشار روی جنگلها میشود و به نوعی روند تخریب آنها را کندتر میکند (نئوپان و تاپا 2001). همچنین تعدیل خرد اقلیم از دیگر فواید محیطی سامانههای اگروفارستری میباشد (انگ و همکاران، 2000). کاهش مخاطرات تک کشتیها و افزایش درآمد مزارع از طریق اصلاح و پایداری قدرت تولیدی نیز جز فواید اقتصادی اجتماعی سامانههای اگروفارستری به شمار میروند (شامخی 1385، نئوپان و تاپا 2001). لازم به ذکر است که اگروفارستری موضوع جدیدی نبوده، بلکه آنچه جدید است علم مدون اگروفارستری است (جوانشیر و همکاران 1383، شامخی 1385، زو و سانفورد 1990). با توجه به مشاهدات، استفاده از اگروفارستری به طور تجربی در بهره برداری از زمین در بسیاری از نقاط دنیا از جمله کشور ایران و به ویژه استان فارس که در تولیدات کشاورزی جز استان های برتر کشور محسوب میگردد سابقه طولانی دارد. با این وجود میتوان گفت اگروفارستری یک راهکار مدیریتی مهم در توسعه پایدار به ویژه در نواحی خشک و نیمه خشکی مانند استان فارس میباشد که منجر به پایداری زمین و تولیدات میشود. مناطق خشک به عنوان اکوسیستمهای شکننده مطرح هستند و مداخله در آنها بدون در نظر گرفتن روابط اکولوژیکی حاکم بر این سامانهها میتواند منجر به تخریب آنها گردد که اغلب غیر قابل برگشت و جبران ناپذیر است (روحی مقدم و همکاران 1386، ارمازابال 1991).
متاسفانه در کشور ما هنوز منابع مدونی در زمینه مسائل اگروفارستری وجود ندارد و سامانههای متنوع اگروفارستری که در کشاورزی پایدار از نقش تعیین کنندهای برخوردار هستند، هنوز به کشور ما راه نیافتادهاند. در صورتیکه کاربرد سامانههای اگروفارستری در بسیاری از نقاط ایران با عنایت به اینکه کشور ایران از نظر طبقه بندی روی کمربند خشک و نیمه خشک جهان قرار گرفته و مدیریت چند منظوره اراضی در آن اهمیت به سزایی دارد، علاوه بر جلوگیری از تخریب جنگلها و پوشش گیاهی، در حفاظت از آب و خاک، حاصلخیزی اراضی زراعی و در تلفیق درخت، زراعت و دام و در نتیجه در افزایش درآمد کشاورزان می تواند نقش بسیار موثری را ایفا کند (جوانشیر و همکاران 1383). عمده سامانههای اگروفارستری موجود در کشور در منطقه غرب و در حاشیه جنگلهای زاگرس مشاهده میگردد زیرا جنگل تراشی و تخریب جنگل در حاشیه روستاها به وفور دیده میشود و مردم حاشیه نشین وابستگی شدیدی به این جنگلها دارند (جزیره ای و ابراهیمی رستاقی 1382). جنگلهای زاگرس در حدود 40 درصد از
جنگلهای سطح کشور را میپوشانند و دارای شرایطی خشک و نیمه خشک می باشند که بیانگر شرایط ویژه این جنگل ها میباشد و اهمیت مطالعات را در این نواحی آشکار میسازد. به همین علت اگروفارستری میتواند به عنوان راهکاری در مدیریت توسعه پایدار در این منطقه باشد تا از این راه کشاورزان قادر شوند طبق اصل تولید مستمر، به حداکثر تولید نائل شوند و رویکرد افزایش درآمد با هدف حفظ جنگلها صورت گیرد (کاچو 2001). نخستین گام در توسعه علمی سامانههای اگرفارستری، شناسایی و طبقه بندی سامانههای تجربی موجود در هر منطقه است تا امکان گسترش و اصلاح این سامانهها فراهم گردد.
تاکنون تحقیقات زیادی در زمینه اگروفارستری صورت گرفته است (مانند: کومب 1982، بی نام 2001، ابراهیم و همکاران 2004، گلادن 2004، سان میگل آیانز 2004، مورگوتیو 2004). این تحقیقات در ایران محدود می باشند (متین خواه و همکاران 1382، کبیرزاده و همت 1386). از طرف دیگر در غالب مطالعات از مفاهیم طبقهبندی نایر برای تقسیم سامانههای اگروفارستری به گروههای بزرگ و زیرسامانهها استفاده شده است (متین خواه و همکاران 1382، زو و سانفورد 1990، سینکلایر 1999، ویترو رابینسون و همکاران 1999، تورکیبیائو 2000 و مک ادام 2004). چنانچه اشاره شد متین خواه و همکاران (1382) با استفاده از روش نایر به طبقهبندی سامانههای اگروفارستری در استان کهکیلویه و بویر احمد پرداخته است. در پژوهش ایشان، طبقه بندی از حیثهای مختلف ساختاری، کارکردی، اکولوژیکی و اقتصادی اجتماعی که در طبقه بندی نایر مد نظر قرار گرفته، تفکیک نگشته است. همچنین در مطالعه صورت گرفته به تاثیر اقلیم بر سامانهها به عنوان یکی از مهمترین عوامل محیطی پرداخته نشده است. همینطور بر خلاف استان کهکیلویه و بویر احمد، مطالعه سامانههای اگروفارستری در استان فارس، در منطقهای خشک و نیمه خشک صورت میگیرد و به بررسی سامانههای سازگار با این مناطق میپردازد. با توجه به قرار گیری ایران روی کمربند اقلیمی خشک و نیمه خشک و مشکلات زیادی که در ایران از این حیث وجود دارد جنبه دیگری از ضرورت این تحقیق آشکار میگردد. از آنجا که بخشی از جنگل های زاگرس در استان فارس قرار دارد که باید مورد حفاظت قرار گیرند و از سوی دیگر این استان به لحاظ تولیدات کشاورزی حائز رتبه برتر در کشور میباشد، این منطقه در بخش خشک و نیمه خشک برای مطالعه انتخاب شده است. ذکر این نکته ضروری است که تاکنون شناسایی و مطالعه این سامانهها در فارس انجام نشده است. بنابراین این مطالعه با هدف شناسایی سامانههای اگروفارستری موجود در شهرستان کازرون در استان فارس و طبقه بندی آنها برای ارزیابی، درک و تحقیق بهتر سامانهها جهت اصلاح، توسعه و بهبود آنها در آینده صورت گرفته است.
مواد و روش ها
منطقه مورد مطالعه
منطقه مورد مطالعه شهرستان کازرون در استان فارس میباشد. بیشترین تمرکز سامانههای اگروفارستری در این نقطه پس از مطالعات اولیه در سطح استان، تنوع زیاد سامانهها و نزدیکی به جنگلهای حوزه زاگرس از جمله مواردی بودند که ارجحیت مطالعات در این ناحیه را آشکار میکردند. شهرستان کازرون واقع در غرب استان فارس به مساحت 406000 هکتار و در امتداد °51 و ´35 طول شرقی و °29 و ´35 عرض شمالی قرار گرفته و از مشرق و شمال شرق به شیراز، جنوب شرقی به شهرستان فیروزآباد، غرب و شمال غربی به نورآباد ممسنی و جنوب و جنوب غربی به شهرستان برازجان منتهی میشود (شکل 1). کازرون یکی از مهمترین شهرستان های استان فارس است که سابقه کشاورزی آن آشکار و دارای نقش مهمی در تولید محصولات کشاورزی است. محصولات کشاورزی شهرستان کازرون عبارتند از: غلات، تنباکو، خرما، برنج، حبوبات، پنبه، مرکبات که برخی از آنها جز صادرات شهرستان نیز میباشند. از سوی دیگر به علت اینکه ایلات و عشایر در منطقه پراکنده هستند، دامداری و تولیدات دامی اهمیت زیادی دارد. انواع فرآوردههای لبنی، پشم، پوست و روغن از تولیدات بخش دامپروری کازرون است. بر اساس آمار ایستگاه هواشناسی استان بارندگی در منطقه بیشتر مربوط به ماههای آذر، دی و بهمن میباشد. میزان متوسط بارندگی سالانه برابر با 400 میلیمتر است. آب و هوای این شهر در زمستان معتدل و تابستان گرم میباشد. طبق آمار حداکثر متوسط دمای ماکزیمم برابر 7/43 درجه سانتیگراد در تیر ماه و حداقل متوسط برابر 4 درجه سانتیگراد در دی ماه است. رطوبت نسبی هوا، بین 30 تا 58 درصد می باشد و به لحاظ طبقه بندی اقلیمی، خشک تا نیمه مرطوب محسوب میشود. بر اساس آمار سرشماری سال 1385 شهرستان کازرون دارای 267564 نفر جمعیت بوده که از این جمعیت حدود 40 درصد روستایی و 60 درصد شهری می باشند. درصد زیادی از شغل مردم روستاهای کازرون کشاورزی و یا به کشاورزی وابسته است. کشاورزان برای دست یافتن به آب هزینههای هنگفتی متحمل شده اند و در بعضی مناطق کشاورزی با نابودی روبه رو شده است. هزینههای تامین آب و رشد صعودی دیگر نهادههای کشاورزی از قبیل کود، سم، بذر و سوخت باعث شده که هزینه تمام شده محصولات کشاورزی بالا رود و وقتی محصولات کشاورزی خصوصا میوههای درختی وارد بازار شود با هجوم محصولات وارداتی رو به رو میشود که قیمت فروش محصولات کشاورزی داخلی زیر قیمت تمام شده محصول است. در این حالت اقتصاد کشاورزی به شدت صدمه خواهد دید و اثرات زیانبار اجتماعی بر مردم خواهد گذاشت (مظفریان 1373).
دادههای مورد استفاده
به منظور شناسایی سامانههای اگروفارستری در بخشهای ذکر شده به ادارات زیر مجموعه سازمان جهاد کشاورزی و اداره کل منابع طبیعی و آبخیز داری استان فارس مراجعه شده و ابتدا اطلاعاتی در خصوص کشتهای تلفیقی شامل موقعیت، زمان کشت و نوع تلفیق، جمعآوری گردید. پس از جمعآوری اطلاعات مقدماتی به مطالعات میدانی و حضور در عرصه، تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با افراد (به خصوص کشاورزان) پرداخته شد. این روش در مطالعات ویترو رابینسون و همکاران (1999) و مانتزاناس و همکاران (2004) نیز استفاده شده و مورد تایید قرار گرفته است. لازم به ذکر میباشد که در عرصه سامانهها مورد مشاهدات دقیق قرار گرفتند و صرفا به اطلاعات ارائه شده توسط مصاحبه شوندگان بسنده نشده است. در این بخش سوالاتی بر اساس نوع گونههای درختی، گونههای زراعی و وجود دام به شرح زیر مطرح میگردد:
- محل قرار گیری و نوع مالکیت منطقه چگونه است؟
- در منطقه مورد نظر قبلا چه نوع سامانههایی استفاده میشده است؟
- سامانههای مورد استفاده تک کشتی بوده اند یا تلفیقی؟
- اگر قبلا سامانه تککشتی یا اگروفارستری وجود داشته چرا تغییر کرده است؟
- با توجه به روند وضعیت کاهش بارندگی طی سالهای اخیر، وضعیت کشت به چه صورت در آمده است؟
-گونههای درختی و زراعی موجود به چه صورت
میباشد؟
-در صورت وجود دام، نوع دام به چه صورت
میباشد؟
شکل1-نمودار کلی مراحل طبقه بندی سامانههای اگروفارستری مورد استفاده در این تحقیق (نایر، 1987).
-مدیریت از حیث نگهداری دام، آبیاری و مقابله به خشکسالیها چگونه است؟
-آیا کشاورز در صورت بهبود شرایط تمایلی به ادامه وضعیت حاضر خواهد داشت؟
-مشکلات اگروفارستری که کشاورز با آن روبهرو است چه مسائلی هستند؟
پرسشنامه که از ابزاری مهم برای جمعآوری اطلاعات محسوب میشوند از نوع ساختارمند بودند که سوالات از طریق کادر تخصصی اعتبار سنجی گشته تا بتواند اهداف تحقیق را مشخص کند. پس از تکمیل پرسشنامه تحلیل محتوایی انجام گشته و پاسخها دسته بندی شدهاند. لازم به ذکر است انتخاب مناطق به شکل تصادفی نبودهاند و انتخاب به شکلی هدفمندانه صورت گرفته است. در هر منطقه نیز با 3 تا 4 کشاورز مصاحبه حضوری انجام شد.
سپس اطلاعات مختلف شامل گونهها و عناصر مختلف در اگروفارستری به دست آمده و ثبت محدوده سامانههای اگروفارستری از طریق سامانه موقعیتیابی جهانی[1] صورت پذیرفت. پس از آن اطلاعات جمعآوری شده با سامانههای تعریف شده در منابع مقایسه گشته و در نهایت به طبقه بندی و ارزیابی سامانهها و بررسی مشکلات پرداخته و پیشنهاداتی جهت بهبود روند موجود ارائه گردید.
روش کار
برای طبقهبندی معیارها و روشهای مختلفی وجود دارد. طبقهبندی میتواند با در نظر گرفتن مواردی همچون طبقهبندی بر اساس اهداف، نوع محیط، طبقهبندی بر پایه درختان، تعداد درختان، درختان میوه، اندازه اجزا، گونه های تجاری، طبیعت گونههای تلفیقی، الگوی کاشت درختان و الگوی کاشت گیاهان تلفیقی باشد. طبقهبندی سامانههای اگروفارستری به روش نایر کاربرد فراوانی داشته است و بسیاری محققین آن را تایید کردهاند (متین خواه و همکاران 1382، زو و سانفورد 1990، سینکلایر 1999، ویترو رابینسون و همکاران 1999، تورکیبیائو 2000 و مک ادام 2004). بر این اساس در این تحقیق از طبقه بندی مذکور استفاده شد (شکل1). این طبقهبندی با در نظر گرفتن سه مولفه درخت، دام و محصول زراعی میباشد.
نتایج
با مطالعات میدانی شهرستان کازرون هفت منطقه بررسی گردید که به معرفی و توصیف آنها پرداخته میشود. از سوی دیگر گونههای گیاهی، انواع دام و نوع مدیریت این نقاط بررسی گشت تا بتوان علاوه بر شناسایی و طبقهبندی سامانههای اگروفارستری موجود، تحلیل صحیحی از انواع سامانهها ارائه داد. اولین محل مورد مطالعه، کنار تخته نام دارد که در امتداد طول °51 و ´26 و˝4 شرقی و عرض °29 و ´32 و ˝5 شمالی در فاصله 11 کیلومتری از کازرون قرار گرفته (شکل 2) و مالکیت آن به صورت ملی میباشد که از سال 1385 زیر کشت رفته است. به لحاظ مدیریتی و نگهداری تنها در سه سال اول آبیاری انجام شده است و محصولات زراعی از نوع کم آبیاری محسوب میشوند (جدول 1). سپس چند سال قرق می شود تا بذرها سبز شده و باعث غنی شدن مرتع شود. درختان چند منظوره ای که در این محل وجود دارند عمدتا غنی از پروتئیناند و با تولید علوفه در خلال دوره کمبود علوفه در زمستان، نیاز غذایی دام ها را تامین میکنند (جدول 1). بازده اقتصادی در این منطقه فقط از جنبه دام می باشد که دام شامل بز و گوسفند است و از سر شاخهها و لگومها استفاده میکند. آب در این نواحی شور است و نمی توان از آن استفاده کرد و آب شرب تنها برای استفاده دام مورد نیاز است.
شکل 2- محل قرار گیری نقاط مورد بررسی در کازرون و طبقه بندی اقلیمی آنها
دومین محل مورد مطالعه، دادین نام دارد که در امتداد طول °51 و´52 و ˝23 شرقی و عرض °29 و ´21 و˝17 شمالی در فاصله 50 کیلومتری از کازرون قرار گرفته است (شکل 2) و مالکیت آن به صورت شخصی میباشد. در این نواحی استفاده آگاهانه ای از اراضی برای تولید همزمان محصولات کشاورزی و درختی صورت می گیرد. کاشت درختان با هدف ایجاد سایه، پناهگاه دام، تغذیه دام و ایجاد باد شکن صورت میگیرد (جدول 1). هدف از ایجاد بادشکن کاهش دمای هوا، تبخیر کمتر آب در استخرهایی که در گذشته در این محل وجود داشته و متعادل سازی دما در آب است. علاوه بر اینکه برگ و ریشههای درختان منبع تغذیه مناسبی برای پرورش ماهی است که در گذشته انجام میشده است و در 2 سال اخیر به دلیل خشک شدن استخر و کمبود آب ماهی پرورش داده نشده و به جای آن در استخرهای پر شده گندم (Triticum spp) کاشت شده است (جدول 1). این در حالی است که اکنون به لحاظ اقتصادی بازار مناسبی برای فروش ماهی وجود دارد. در صورت بهبود وضعیت پرورش ماهی دوباره انجام خواهد شد زیرا درآمدی مناسبی حاصل میشود.
سومین محل مورد مطالعه نرگس زار دادین نام دارد که در امتداد طول °51 و´52 و˝21 شرقی و عرض °29 و ´18 و ˝28 شمالی در فاصله 55 کیلومتری از کازرون قرار گرفته است (شکل 2) و مالکیت آن به صورت ملی میباشد. هدف اصلی مجری این منطقه تولید بذر، نهال و علوفه برای کمک به مجریان طرح های مختلف است. وسعت منطقه که جز عرصه منابع طبیعی
جدول 1- سه مولفه درخت، محصول زراعی و دام در نقاط مورد بررسی
ردیف |
نام محل |
مولفه درختی |
مولفه زراعی |
مولفه دامی |
1 |
کنار تخته |
آکاسیا سالیسینا (Acacia salisina)، آکاسیا عربیکا (Acacia arabica)، کنار (Zizyphus spp)، کهورپاکستانی(Prosopis juliflora) |
جو (Hordeum vulgare)، لگجی(Capparis spinosa)، ماش (Vicia sativa) |
بز و گوسفند |
2 |
دادین |
، پده (Populus nigla euphratica)، استبرق (Calotropis procera) |
یونجه (Medicago sativa)، جو (Hordeum vulgare)، گندم (Triticum spp) (ماهی های آمور(Ctenopharyngoden idella)، سفید (Pampus argentus)و کپور (Cyprinus caprio) در گذشته به جای آنها)، آتریپلکس (Atriplex spp.) |
گوسفند |
3 |
نرگس زار دادین |
کنار (Zizyphus spp) |
گل نرگس (Narcissus orientalis)، لگجی (Capparis spinosa)، آتریپلکس (Atriplex spp.) |
|
4 |
دشت برم |
بلوط ایرانی (Quercus brantii)، بنه (Pistacia attantica) |
گل نرگس (Narcissus orientalis) |
|
5 |
کوه تاسک |
ارژن (Amygdalus spp)، بلوط (Quercus spp)، نارنج، پرتقال |
جاشیر (Prangos ferulaceae)، گل زرد (Rosa lutea) |
گوسفند |
6 |
گاو کشک |
زالزالک (Crataegus aronia)، بادام تلخ (Amygalus Scoparia)، کیکم(Acer monspessulanum)، بلوط (Quercus spp)، |
گل نرگس (Narcissus orientalis) |
|
7 |
کوه پهن دشت ارژن |
بادام کوهی (Amygdalus elagnifolia)، ارژن (Amygdalus spp)، زالزالک (Crataegus aronia)، دافنه(daphne spp.)، گیلاس وحشی (Prunus avium)، بلوط (Quercus spp.)
|
جو (Hordeum vulgare)، یونجه (Medicago sativa)، کنگر (Cynara scolymus) |
بز |
میباشد 900 هکتار است. گونههای آتریپلکس (Atriplex spp) در این نقطه زمین را تثبیت میکنند و در زمستان رطوبت را جذب میکنند. در ماه اسفند گلهای نرگس (Narcissus orientalis) به چشم
میخورند. نهال نیز در این قسمت تولید شده و بذر آنها گرفته شده و برای غنی سازی مرتع های دیگر استفاده میشود. مورد دیگری که میتوان به آن اشاره کرد زنبور داری است که در پایین منطقه ذکر شده، وجود دارد و از گل های این نواحی که شهد فراوان تولید می کنند و در معرض پرواز زنبورها قرار میگیرند، استفاده میکنند (جدول 1).
چهارمین محل مورد مطالعه دشت برم می باشد که در امتداد طول °51 و ´50 و ˝16 شرقی و عرض °29 و ´34 و ˝26 شمالی در فاصله 20 کیلومتری از کازرون قرار گرفته است (شکل 2) و جز عرصه های منابع طبیعی به شمار میرود. محدوده ای به وسعت 4 هکتار از طرف اداره کل منابع طبیعی به کشاورزان واگذار شده است. در گذشته در این منطقه گندم و غلات کشت میشده است. از آنجا که این محصولات احتیاج به شخم در هر سال داشتند، علاوه بر هزینه آن، باعث فرسایش خاک میشدند و از جست زنی درختان جلوگیری می کردند. به همین علت به پیشنهاد اداره کل منابع طبیعی کشت نرگس به جای زراعت توسط مردم انجام شد که هزینه کمتری دارد. ذکر این مسئله ضروری است برای جلوگیری از تصرف سایر اراضی منابع طبیعی توسط کشاورزان و تعیین حدود محدوده واگذار شده، این اراضی حصار کشی شد. تغییر نوع کشت از زراعت به گل نرگس و حصارکشی باعث شد که درختان این محدوده به خوبی جست زنی کنند (جدول 1).
پنجمین محل مورد مطالعه کوه تاسک میباشد که در امتداد طول °51 و ´55 و ˝13 شرقی و عرض °29 و ´38 و ˝17 شمالی در فاصله 55 کیلومتری از کازرون قرار گرفته است (شکل 2) و مالکیت آن به صورت ملی میباشد. این محدوده 200 هکتار وسعت دارد. زنبور داری علاوه بر دامداری وجود دارد که به علت وجود گرد و غبار، گل از بین رفته و عسل مرغوبی تولید نمی شود (جدول 1). به همین علت از شکر استفاده میکنند که مقرون به صرفه نیست. هر شخص حدود 30 کندو دارد که همراه با حرکت دام برای تغذیه جابه جا می شوند. تبدیل اراضی از جمله تبدیل جاشیر (Prangos ferulaceae) به محصولات باغی صورت گرفته است (جدول 1). این کار برای کشاورز مقرون به صرفه است اما برای دامدار ضرر دارد.
ششمین محل مورد مطالعه گاوکشک می باشد که در امتداد طول °51 و ´49 و ˝1 شرقی و عرض °29 و ´36 و ˝55 شمالی در فاصله 55 کیلومتری از کازرون قرار گرفته است (شکل 2). در این منطقه زمین توسط منابع طبیعی، به شخص اجاره داده میشود. اجاره گیرنده بیشترین مبلغ را برای چند سال معین پیشنهاد داده و مراقبت از درختان را تضمین میکند (جدول 1). در این منطقه از سال 87 نرگس کاشت شد. این نوع کشت نسبت به کشت گندم مناسب تر است زیرا هزینه کمتری دارد. آبیاری به صورت کم آبیاری است و 40 روز پس از بارش برداشت انجام میشود. در کشت گل نرگس تنها هزینه، هزینه برداشت است و هزینه شخم، بذر و آبیاری ندارد. اگر آفات سوسک نباشد 400 کیلو در هکتار محصول تولید میگردد.
هفتمین محل مورد مطالعه کوه پهن دشت ارژن می باشد که در امتداد طول °51 و ´55 و ˝14 شرقی و عرض °29 و ´38 و ˝17 شمالی در فاصله 55 کیلومتری از کازرون قرار گرفته است (شکل 2). مساحت مرتع 1500 تا 1600 هکتار است. ییلاق در این منطقه سپری می شود و قشلاق نورآباد ممسنی است. وضعیت علوفه مناسب نیست و باید علوفه خریداری شود که شامل جو (Hordeum vulgare) و یونجه(Medicago sativa)است (جدول 1). اول مهر به سمت قشلاق رفته و 45 روز بعد از بهار به اینجا
میآیند.
بحث و نتیجه گیری
اگر چه عموما از اگروفارستری به عنوان مجموعهای از اقدامات فنی در سطح مزرعه یاد میشود ولی در حال حاضر این سامانه چند منظوره به عنوان یک رهیافت برای مدیریت کل حوزه آبخیز و یا مدیریت اکوسیستم در چارچوب مبانی بوم شناختی وجامعه شناسی قرار گرفته است. کبیر و همت زاده (1386) نیز در پژوهش خود اگروفارستری را به عنوان یک راهکار مدیریتی چند منظوره مورد تایید قرار دادهاند و همچنین ضرورت کاربرد اگروفارستری در کشوری مانند ایران را بیان میکنند. اگروفارستری می تواند نقش به سزایی در ایران هم به لحاظ بیولوژیکی و هم به لحاظ اقتصادی اجتماعی ایفا کند. ایران بر روی کمربند اقلیمی خشک و نیمه خشک قرار گرفته است و فرسایش خاک در آن قابل ملاحظه میباشد. اگروفارستری راهکاری است که این شرایط را مد نظر قرار میدهد. تقسیم بندی سامانه های اگرفارستری برای ارزیابی موثر آنها و آماده کردن طرح برای اجرا یا توسعه، در یک قالب عملی، مفید میباشد. طبقه بندی سامانه های موجود بر اساس نایر (1987) به شرح زیر میباشد.
در نقطه 1 واقع در کنار تخته آکاسیا سالیسینا (Acacia salisina)، آکاسیا عربیکا (Acacia arabica)، کنار (Zizyphus spp)، کهور پاکستانی (Prosopis juliflora) در تلفیق با جو (Hordeum vulgare)، لگجی (Capparis spinosa)و ماش (Vicia sativa) علوفه مورد نیاز احشام را تامین می کنند. دام علاوه بر علوفه زیر اشکوب از سرشاخه درختان و درختچهها، میوه و بذر بعضی از درختان استفاده میکند. پس در این سامانه سه مولفه اصلی درخت، محصول زراعی و دام وجود دارد. بنابراین سامانه اگروفارستری موجود در این نقطه سامانه جنگلداری-مرتعداری-کشاورزی[2] محسوب میگردد (شکل1). این سامانه خود دارای چند نقش مختلف است که نقش ردیف های چپرچوبی را میتوان برای سامانه مذکور برشمرد. یک مدیریت مناسب با برنامه ریزی می تواند آنها را باز هم مولدتر سازد. از آنجا که کهور پاکستانی که در این نقطه وجود دارد یک گونه درختی وارداتی است و برای کاشت و احیا یک اکوسیستم گونه های بومی همیشه بهترین گزینه محسوب میگردند کاشت عناب که مناسب اقلیم نیمه خشک است و علاوه بر مثمر بودن، بومی نیز هست را میتوان برای این نقطه توصیه کرد. به لحاظ کارکردی با وجود تولید علوفه، غذا و سایر محصولات میتوان نقش تولیدی را برای این سامانه برشمرد. گرچه حفاظت از خاک نیز نقش دیگر این سامانه میباشد. از جهت طبقه بندی اکولوژیک این سامانه جز سامانههای اگروفارستری در مناطق خشک و نیمه خشک به شمار میرود. بر اساس پایه اقتصادی-اجتماعی این سامانه دارای نقش تجاری-معیشتی میباشد. محصولات اقتصادی برای تامین نیازهای مادی و محصولات غذایی برای استفاده خانوادگی به کار میروند.
در نقطه 2 واقع در دادین دامپروری در کنار جنگلداری-کشاورزی[3] مشاهده شد. سه مولفه اصلی درخت، محصولات زراعی و دام در این سامانه وجود دارند و رابطه موثر و متقابلی بین آنها مشاهده می شود. گیاهان یونجه (Medicago sativa)، جو (Hordeum vulgare) و آتریپلکس (Atriplex spp) به طور کامل یا بخشی به عنوان علوفه دام به کار میروند. فضولات آنها کود مناسبی برای درختان و گیاهان زراعی محسوب میگردند. از این حیث میتوان آن را سامانه جنگلداری-مرتعداری-کشاورزی محسوب کرد (شکل1). در این سامانه هدف اصلی تولید غذا و علوفه به همراه حفاظت خاک است. از این رو می توان نقش ردیف های چپر چوبی را برای آن برشمرد. به لحاظ کارکردی این سامانه نقش تولیدی دارد. به لحاظ اکولوژیکی سامانه مناطق خشک و نیمه خشک به شمار میرود و از حیث طبقه بندی اقتصادی اجتماعی می توان نقش تجاری-معیشتی را برای آن برشمرد. حمایت دولتی در زمینه امکان فراهم کردن آب برای احیا استخرهای پرورش ماهی و تضمین خرید از کشاورز سبب تشویق کشاورز به ادامه مدیریت این سامانه و جلوگیری از تبدیل به اراضی کشاورزی می گردد. تحت شرایط خشکسالی روند تغییر از پرورش ماهی به کاشت گندم در استخرهای پرورش ماهی مشاهده می گردد که نقش پر رنگ عوامل اقلیمی بر سامانه ها را نشان میدهد. استخرهای پرورش ماهی که در گذشته وجود داشته (جدول 1) و به علت خشکسالی و کمبود آب تعطیل گشته، درآمد زیادی را نصیب کشاورز می کرد که نقش تجربه در انتخاب صحیح مولفهها را معرفی میکند. همچنین استفاده از گرمای محیط به نفع ماهیان که ایجاد کننده شرایط مساعد برای پرورش آنها به شمار میرود بیانگر عامل مهم محیطی و استفاده از آن به نفع سامانه بوده است.
در نقطه 3 واقع در نرگس زار دادین دو مولفه اصلی محصولات زراعی و درختان مشاهده میشود. بنابراین سامانه مذکور، سامانه تلفیقی جنگلداری-کشاورزی به شمار میرود (شکل1). در این سامانه علاوه بر نقش حفاظتی که توسط آتریپلکس و درختان کنار تامین می شود، تولید بذر، نهال و علوفه برای غنی سازی مراتع دیگر صورت میپذیرد و پرورش گل های نرگس نیز از جمله محصولات اصلی محسوب میگردد. پس می توان این سامانه را سامانه جنگلداری-کشاورزی با نقش بیشه چوبی چند منظوره معرفی کرد. در پایین دست این نقطه به علت وجود گل هایی که در مسیر پرواز زنبورها قرار دارد به خصوص گل های نرگس، زنبورداری مشاهده میگردد که می توان آنرا نقش دوم این سامانه بیان کرد. کشت درختان مثمر در این ناحیه میتواند بازده این منطقه را بالا ببرد تا از زمین استفاده بیشتر کرد. گونه کلیر (Capparis decidua) را می توان برای کاشت در این نقاط پیشنهاد داد. درختچه ای است خاردار، میوه ها ارغوانی و زنگوله شکل است که از میوه ها برای تهیه ترشی استفاده میشود و مناسب برای شرایط اقلیمی این منطقه است. همچنین گونه گیش برگ یا اشورک (Rhazya stricta) نیز یک گونه گیاهی مینیاتوری و کوچک شده خرزهره است. اندام های تلخی داشته و استفاده داروئی از آن میشود که از قابلیت کاشت در این نقطه برخوردار است. زیرا در این نقطه اقلیم نیمه خشک و خاک فقیر است که دو گونه معرفی شده در چنین شرایطی از قابلیت کاشت برخوردار هستند.
در نقطه 4 واقع در دشت برم دو مولفه محصولات زراعی و درخت وجود دارند. از این رو این سامانه جنگلداری-کشاورزی محسوب میشود (شکل1). لازم به ذکر است پیشروی در عرصه جنگل توسط کشاورزان نوعی، تصرف و هجوم به اراضی منابع طبیعی به شمار میرود که نمیتوان آن را اگروفارستری نامید. ضروری است فعالیت کشاورزان توسط مراکز دولتی مانند ادره کل منابع طبیعی استان فارس، پایش شود تا تعرضی به اراضی منابع طبیعی صورت نگیرد. در طبقه بندی کارکردی این سامانه نقش حفاظتی دارد و در طبقه بندی اکولوژیک جز مناطق خشک و نیمه خشک محسوب میشود. به لحاظ طبقه بندی اقتصادی اجتماعی این سامانه از نقش تجاری با فروش نرگس ها به عنوان هدف اصلی برخوردار است.
در نقطه 5 واقع در کوه تاسک درختان، دام و زنبور داری مشاهده شد. تولید گیاهان در تلفیق با چراگاه سامانه جنگلداری-مرتعداری[4] را ایجاد میکند (شکل1). درختان و بوته عمدتا برای تولید علوفه دام به کار گرفته شده و در طی فصول سخت نیاز غذایی دام را تامین میکنند و دام نیز به طور عمده برای کسب درآمد میباشد و در تولید پروتئین نقش دارند. به علت گل های فراوان تولید کننده شهد زنبورداری نیز سامانه دیگری است که در این نواحی وجود دارد و سبب حداکثر استفاده و بهره وری میگردد. گرد و غبار از جمله عوامل محیطی است که بر روی گل ها و در نتیجه زنبورداری، همچنین دام و در نتیجه سامانه جنگلداری-مرتعداری موجود اثرات منفی ایجاد میکنند. به علت عدم نظارت دولتی بر اجرای صحیح سامانههای اگروفارستری و همچنین عدم حمایت های دولتی در بهینه سازی سامانههای اگروفارستری که با این عامل محیطی توام گشتهاند تزلزل کشاورز برای ادامه روند سامانهها مشاهده میگردد. با وجود حداکثر استفاده که می توان از اراضی داشت. بنابراین تنها با نظارت دولتی میتوان از مدیریت نادرست برخی نقاط جلوگیری کرده سبب تشویق کشاورز به ادامه و حفاظت از سامانهها شد. سامانه موجود در این نقطه با هدف تولید غذا و علوفه دارای نقشی تولیدی است. طبق گروه بندی اکولوژیکی این نقطه سامانه مناطق خشک و نیمه خشک به شمار میرود. از آنجا که در این نقطه زمین به طور اصلی برای تامین نیازهای اساسی کشاورزان مورد استفاده قرار گرفته و در بیشتر موارد توسط کشاورز و خانواده آن مدیریت میشود سامانه موجود در این نقطه، سامانه معیشتی محسوب میشود.
در نقطه 6 واقع در گاوکشک گل های نرگس به عنوان محصول زراعی و درختان مولفه های اصلی هستند که بیانگر سامانه جنگلداری- کشاورزی می باشند (شکل1). اجاره زمین به شخص و تضمین حفاظت از درختان کاشته شده مثالی از تاثیر حمایت های دولتی در بهبود اجرای سامانه های اگروفارستری میباشد. زمانی که کشت گل های نرگس انجام نمی شود کشاورز زمین را رها میکند تا درختان فرصت بازسازی حاصلخیزی خاک را داشته باشند. ایجاد زنبور داری یک گزینه بسیار مناسب در این نقاط است که برای افزایش استفاده از زمین و افزایش بهره وری و بازده این سامانه و همچنین اشتغال تعداد بیشتری از روستائیان پیشنهاد داد. کشت فندق (Coryllus avellana) در این سامانه امکان پذیر است. این گونه ارزش خوراکی دارد و گونه همراه محسوب می شود و در باغات مناطق ارتفاعات سردسیر مشاهده میشود که منطبق با شرایط این نقطه میباشد. بنابراین کاشت و فروش این محصول میتواند سبب برطرف شدن نیازهای مادی شده و بازده سامانه را بالا ببرد. مکادام (2004) نیز تایید کرده است که اگروفارستری یک سامانه مدیریت چند منظوره اراضی است که منجر به افزایش درآمد کشاورزان و بهره وری زمین میگردد. به جهت طبقه بندی کارکردی این سامانه، دارای نقش تولیدی میباشد. از حیث طبقه بندی اکولوژیکی با توجه به ویژگی های ذکر شده برای مناطق خشک و نیمه خشک، این سامانه جز این مناطق به شمار میرود. با توجه به اینکه فروش نرگس ها هدف اصلی این سامانه است نقش تجاری را میتوان برای این سامانه برشمرد.
در نقطه 7 واقع در کوه پهن دشت ارژن دام و درخت دو مولفه اصلی در این سامانه هستند که می توان آن را سامانه جنگلداری-مرتعداری نامید (شکل1). به علت روند خشکسالی های شدید علوفه مورد نیاز دام تامین نمیگردد و برای تعلیف دام باید علوفه خریداری گردد. بنابراین اثر منفی عوامل اقلیمی بر سامانه موجود مشاهده میشود که تنها با حمایت دولتی می توان امید به بهبود این سامانه ها داشت. با کمک به کشاورز با تامین علوفه مصرفی دام وی با هزینه پایینتر و تضمین خرید محصولات دامی کشاورز، کمک بزرگی به پایداری سامانه مذکور میشود. این سامانه اهداف مختلفی را دنبال میکند که تولید پروتئین، درخت و درختچه در عرصه چراگاه را میتوان از اهداف اصلی آن محسوب کرد. از جهت طبقه بندی کارکردی نقش تولیدی و از جهت طبقه بندی اکولوژیکی، سامانه مناطق خشک و نیمه خشک را میتوان برای این سامانه محسوب کرد. این سامانه از نظر تولید و مدیریت بین سامانه های تجاری و معیشتی قرار گرفته است. محصولات اقتصادی برای تامین نیازهای مادی و محصولات غذایی برای استفاده خانوادگی به کار می روند و بنابراین دارای نقش تجاری-معیشتی میباشد. کشت سماق (Rhus cariaria) را میتوان در این نقطه توصیه نمود. این گونه بومی ایران است و رویشگاه آن در زاگرس به خصوص نقاط مرطوب می باشد. دارای میوه قهوه ای رنگ و خوراکی است که در غذا استفاده میشود و میتواند بازده سامانه را بالا ببرد. به طور کلی در کازرون سامانهها جنگلداری-مرتعداری-کشاورزی وجنگلداری-کشاورزی هستند. با وجود مشابه بودن سامانهها اهداف آنها متفاوت میباشد که اهداف هر سامانه ذکر گردید. سامانه های اگروفارستری از جمله مراتع در تلفیق با درختان سبب بهبود تولید علوفه می گردند که این موضوع در نقاط 5 و 7 وجود دارد. این امر مطابق با نتایج گلادن (2004) میباشد. همچنین سان میگل آیانز (2004) نیز این نوع سامانه را مورد تایید قرار داده است. در مطالعات مورگوتیو (2004) نیز بر اهمیت سامانههای اگروفارستری برای جلوگیری از تخریب محیط زیست تاکید شده است. هدف کلی همه سامانهها، افزایش بهره وری از زمین است که منجر به کاهش فشار بر محیط زیست به ویژه جنگلها میگردد. توسعه اگروفارستری در حومه جنگلهای زاگرس راهکاری کاربردی برای حفظ این جنگلها و کاهش فشار بر آنها است. این نتیجه گیری با مطالعات کومب (1982) همخوانی دارد. همچنین در مطالعات ابراهیم و همکاران (2004) حفظ جنگلها و جلوگیری از جنگل زدائی با افزایش زمین های آزاد به کمک سامانههای اگروفارستری مورد تایید قرار گرفته است.
کشاورزان با توجه به نیازها و اهدافشان مولفهها را ترکیب کردهاند که نتایج برخی تحقیقات نیز این موضوع را تایید کرده است (بی نام، 2001). انتخاب مولفهها باید مطابق با هدف صورت بگیرد تا بتواند بازده اکولوژیکی یا اقتصادی و اجتماعی مورد نظر را تامین کنند. زو و سانفورد (1990) نیز ارتباط مولفههای هر سامانه با عوامل محیطی، اقتصادی و اجتماعی را مورد تایید قرار دادند. نظارت بر انتخاب مولفهها در سامانههای اگروفارستری به منظور تضمین بقای آنها ضروری است. این موضوع مطابق با تحقیقات مانتزاناس و همکاران (2004) میباشد. مولفهها در هر سامانه مطابق با اقلیم نیز تغییر میکنند. بنابراین در انجام اصلاحات سامانههای اگروفارستری موجود باید اهداف مورد نظر کشاورزان و همچنین عوامل محیطی، اقتصادی و اجتماعی مد نظر قرار گیرد.
با وجود بررسیهای میدانی و مطالعات صورت گرفته و نتایج حاصل، اگروفارستری به عنوان یکی از کارآمدترین راهکارها برای مدیریت چند منظوره اراضی شناخته شد. اگروفارستری نتایج رضایت بخشی را در زمینه احیا اراضی مخروبه نشان داده است (مانند جست زنی درختان در دشت برم). سامانههای اگروفارستری با میزان ورودی کم و تمرکز بر روی گونههای درختی چند منظوره، به عنوان یک راهکار برای بهینه سازی کاربری اراضی نشان داده است که از پتانسیل خوبی برای تامین معیشت کشاورزان در مناطق خشک برخوردار است (روحی مقدم و همکاران، 1382). انتخاب مولفهها نیز در تمام سامانهها با هدف کسب درآمد حداکثر انتخاب شدهاند و این مسئله بیانگر تاثیر سامانههای اگروفارستری بر زندگی کشاورزان در نواحی خشک و نیمه خشک است. عوامل محیطی بر سامانههای اگروفارستری از طریق رویش درخت و گیاهان زراعی روی رفتار حیوانات، عملیات مدیریتی و کنشهای متقابل بین درخت یا درختچه و مولفههای غیر درختی اثر میگذارد و روابط متقابلی برقرار میکند. اینها ممکن است دارای اثرات مفید یا مضر برای هریک از درختان، گیاهان زراعی یا هر دو باشند (شامخی، 1385). اقلیم یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار است که از سه جنبه سایه، حفاظ و آب تاثیر گذاری خود را اعمال می کند. در کازرون مشکل کمبود آب مشکل بزرگی است که با حمایت های دولت قابل حل میباشد. میتوان گفت با وجود محدودیت منابع از جمله کمبود شدید آب در سالهای اخیر، سامانههای اگروفارستری کازرون بهره وری مناسبی را ایجاد کردهاند که در نبود این سامانهها تقریبا امکان هیچ بازدهی از زمین انتظار نمیرود ( مانند نقطه 2 دادین که پرورش ماهی به زراعت تبدیل شده است). در کازرون چندین طبقه بندی اقلیمی دیده میشود. نقاط 1، 2، 3 و 4 به ترتیب کنار تخته، دادین، نرگس زار دادین و دشت برم در منطقه نیمه خشک کازرون قرار گرفتهاند. نقاط 5 و 7 به ترتیب کوه پهن و کوه تاسک در منطقه نیمه مرطوب کازرون و نقطه 6 گاوکشک در بخش مرطوب کازرون واقع شده اند (شکل 2). میتوان بیان کرد به لحاظ ترکیب مولفهها در بخشهای نیمه مرطوب که کاشت درختان و گونه های مثمر از پتانسیل بالاتری برخوردار است، در این نواحی اولویت بیشتری دارد و در قسمتهای نیمه خشک برای برآورده کردن نیازها کشاورزان به دامداری پناه میآورند. در بخشهای مرطوب که هم امکان ایجاد دامداری و هم امکان کاشت گونههای مثمر وجود دارد هر دو مولفه به چشم میخورد. به لحاظ تجاری نیز میتوان ذکر کرد با روند تغییر از بخش های خشک تر به مرطوب تر در سامانهها به علت مساعد شدن شرایط نقش تجاری پررنگ تر میگردد و در بخشهایی با شرایط سخت اقلیمی تنها برطرف کردن نیازهای اساسی و معیشتی کشاورز مطرح است. به لحاظ کارکردی نیز سامانهها بیشتر نقش تولیدی پیدا میکنند و نقش حفاظتی آنها کمتر میشود. پس از طبقه بندی میتوان اقدام به اصلاح این سامانهها کرد و در هر پایه کارکردها را متناسب با نیاز تغییر داد.
هدف اصلی از انجام این تحقیق صرفا شناسایی و طبقه بندی سامانههای اگروفارستری موجود بوده است و ضروری است که در تحقیقات آتی این سامانهها از جنبههای اکولوژیکی (مانند تاثیر بر خاک) و اقتصادی اجتماعی (مانند میزان افزایش درآمد کشاورزان) مورد بررسی دقیقتر قرار گیرد. این مطالعه نخستین گام در مطالعات گستردهتر آینده میباشد.