اثر روش های غیر شیمیایی در تلفیق با مقادیر کاهش یافته علفکش تریفلورالین بر علف‌های هرز و عملکرد شوید Anethum graveolens L.) )

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه اکوفیزیولوژی گیاهی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز

2 کارشناسی ارشد رشته اگروتکنولوژی گرایش علوم علف های هرز گروه اکوفیزیولوژی گیاهی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز

چکیده

اهداف: تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر مقادیر مختلف علفکش تریفلورالین در تلفیق با مدیریت غیرشیمیایی شامل مالچ زنده، مالچ کلش و و جین دستی بر علف های هرز، صفات رشدی و عملکرد گیاه دارویی شوید اجرا شد.
مواد و روش‌ها: آزمایش در مزرعه تحقیقاتی جهاد کشاورزی شهرستان خداآفرین در سال 1398 به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا می شود. فاکتور اول شامل کاربرد مقادیر مختلف علفکش تریفلورالین در چهار سطح و فاکتور دوم سطوح مختلف مدیریت های غیر شیمیایی علف‌های هرز و تیمار شاهد (بدون کنترل غیرشیمیایی) بود.
یافته‌ها: نتایج نشان داد زیست توده علف‌های هرز تحت تاثیر تیمارهای مدیریت غیرشیمیایی قرار گرفت. کاربرد علفکش به همراه تیمار وجین دستی و مالچ کلشی تاثیر بیشتری در کنترل علف‌های هرز پهن برگ و باریک برگ مزرعه در مقایسه با کاربرد مالچ های زنده داشت. اثر تیمار وجین دستی در کاهش زیست توده علف های هرز بیشتر از تیمار مالچ کلش گندم بود. بیشترین عملکرد دانه شوید (9840 کیلوگرم در هکتار) در تیمار کاربرد دز توصیه شده تریفلورالین + مالچ کلش گندم حاصل شد.
نتیجه‌گیری: در تیمارهای مالچ زنده، تفاوت عملکرد دانه شوید در دزهای 50 و 75 % دز توصیه شده علفکش معنی‌دار نبود. به طور کلی کاربرد مالچ کلشی و و جین دستی عملکرد دانه بیشتری در مقایسه با مالچ زنده شنبلیله و گاودانه داشتند و می‌توانند به تولید کنندگان توصیه شوند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Effect of Non-chemical Methods in Integration with Reduced Rates of Trifluralin on Weeds and Yield of Dill (Anethum graveolens L.)

نویسندگان [English]

  • Rouhollah Amini 1
  • Maryam Abbaszadeh 2
  • Adel Dabbagh Mohammadi Nassab 1
1 Department of Plant Ecophysiology, Faculty of Agriculture, University of Tabriz, Iran.
2 university of tabriz
چکیده [English]

Background and Objective: This research was conducted in order to evaluate the effect of different rates of trifluralin in integration with non-chemical managements including living mulch, straw mulch and hand weeding on weeds, growth characteristics and yield of dill.

Material and methods: The experiment was conducted in Research Field of Agriculture-Jahad in Khoda Afarin County in 2019 as factorial based on randomized complete block design with three replications. The first factor was application of different rates of trifluralin at four levels including 0, 50, 75 and 100 % of recommended dose (2 L/ha) of herbicide and the second factor was different levels of non-chemical weed management and control (without non-chemical weed management). Also the weed-free treatment was considered in the experiment.
Results: The results indicated that the weed biomass was affected by non-chemical weed management treatments. The effect of hand weeding treatment in reduction of weed biomass was higher than that in wheat straw mulch treatment. The greatest grain yield of dill (9840 kg/ha) was obtained in application of recommended dose of trifluralin + wheat straw mulch.

Conclusion: In living mulch treatments there were no significant difference in dill grain yield in 50 and 75% of herbicide recommended dose. Generally application of straw mulch and hand weeding had higher grain yield compared with fenugreek and bitter vetch living mulch treatments and could be recommended to the growers.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Hand Weeding
  • Living Mulch
  • Reduced Dose
  • Straw Mulch
  • Trifluralin
  • Weed Biomass

مقدمه

      تمایل به تولید گیاهان دارویی و معطر و تقاضا برای این محصولات به خصوص در شرایط اکولوژیکی در جهان رو به افزایش است زیرا که این سیستم کشاورزی اکولوژیک براساس اصول اکولوژیکی بوده و در آن کیفیت محصولات مهم­تر از کمیت آن هاست (کاروبا و همکاران 2002). شوید یا شبت با نام علمی graveolens L. Anethum گیاهی علفی و یکساله است که مصارف مختلفی در صنایع دارویی و غذایی دارد (مظفریان 2006). از دانه‌های شوید به عنوان کاهنده چربی به خصوص تری گلسیرید خون، پیشگیری و درمان آترواسکلروز و کولیک‌های صفراوی استفاده می­­شود (رسام و همکاران 2006).

با توجه به گسترش مقاومت علف­های هرز به علف­کشها و اثرات مخرب زیست محیطی ناشی از مصرف آنها، توسعه راهکارهای  اکولوژیک، کاهش وابستگی سیستم­های زراعی به علفکشها (امینی و همکاران a  2014)، استفاده از دز کاهش یافته علفکش­ها به عنوان گزینه­های کم هزینه برای مدیریت علف های هرز درجهت کاهش مصرف سموم، از اولویت­های کشاورزی پایدار است (امینی و همکاران a2016). استفاده از دزهای کاهش یافته سموم، باعث کاهش آلودگی و عدم تخریب محیط زیست و همچنین افزایش سود خالص کشاورزان شده است (امینی و همکاران a2016). تریفلورالین به طور گسترده­ای به صورت پیش­رویشی برای کنترل علف­های­  هرز باریک ­برگ در گیاهان زراعی دولپه­ای به کار می­رود (زند و همکاران 2004؛ امینی و یوسفی 2014). نحوه عمل این علفکش، جلوگیری از پلیمراسیون توبولین در میکروتوبول­ها می­باشد. مکانیسم دقیق این فرآیند مشخص نیست اما به نظر می­رسد این علف‌کش ،این عمل را از طریق اتصال به توبولین­های آزاد انجام می­دهند ( زند و همکاران 2004). تریفلورالین معمولاً قبل از ­کاشت و یا قبل از سبز شدن مصرف می­گردد و اغلب علف­های هرز را بلافاصله بعد از جوانه­زنی کنترل می­نماید و این کنترل تقریباً تمام کشیده ­برگ­های یکساله و بسیاری از پهن برگ­ها را شامل می­گردد (زند و همکاران 2004). برای مدیریت بهتر علف های هرز در کنار استفاده از علف کش، روش های تلفیقی همچون روشهای مکانیکی  تغییر توان رقابتی  گیاه زراعی (امینی و همکاران  2013و b2014) و سایر روش ها برای کاهش دز مصرفی علف کش موثر می باشند (کیسلی  و همکاران 2003؛ مولر 1993).  

      استفاده از مالچ کلشی یک روش غیر شیمیایی در مدیریت تلفیقی علف های هرز و هم سو با اهداف کشاورزی پایدار است (موهلر 1996؛ امینی و همکارانa 2020 و b2020). پوشاندن سطح خاک به طوری که مانع از رسیدن نور به آن شود سبب جلوگیری از جوانه زنی بذور و رویش گیاهچه های علف هرز می شود (امینی و  همکاران b2016 و 2017). مالچ  کاه و کلش گندم در خاک می تواند بانک بذر علف های هرز درخاک را کاهش دهد (گیبسین و همکاران  2011؛ امینی و  همکاران  2021). مالچ­های زنده، گیاهان پوششی هستند که به صورت مخلوط یا در تناوب با گیاهان زراعی یکساله یا چند ساله کشت می­شوند. مالچ­های زنده، به دلیل رقابت کمتر نسبت به علف هرز با گیاه زراعی و همچنین اثر کنترلی بر روی علف­هرز، موجب افزایش عملکرد گیاه زراعی می­شوند (هیلت برونر و همکاران 2007؛ بهگام و همکاران 2019؛ حسینقلیزاده و همکاران 2022).  گیاهان پوششی به روش­های مختلف کشت ­بوم­ها را تحت تأثیر قرار می­دهند. آنها باعث حفاظت خاک از باد و فرسایش آب می­شوند (باتیس و همکاران 2011). جذب، بازتولید و توزیع مجدد مواد مغذی، به ویژه نیترات­ها (هوکر و همکاران 2008)، افزایش ماده آلی خاک (دینگ و همکاران 2006)، کاهش آبشویی علفکش­ها (پاتر و همکاران 2007)، ایجاد زیستگاه برای حشرات مفید، سرکوب علف­های هرز و گیاهان ناخواسته و اغلب منجر به عملکردی بالاتر در محصولات بعدی می­شوند (بلانکو-کنکی2012). با کاربرد مالچ های زنده و کلش گندم در ترکیب با دز کاهش یافته پیریدیت، زیست توده علف هرز در نخود (Cicer arietinum L.) کاهش یافت و عملکرد دانه در دزهای 75 و100 درصد توصیه شده، تفاوت معنی دار با هم نداشتند (نصرتی و همکاران 2017). این بدین معناست که می­توان از 75 درصد دز توصیه شده این علف کش در ترکیب با روش­های غیرشیمیایی در کنترل علف های هرزاستفاده نمود تا هم عملکرد در حد قابل قبول حفظ شود و هم مصرف علف­کش در زراعت نخود کاهش یابد. همچنین کاربرد شنبلیله Trigonella foenum – graecum L.)) به عنوان مالچ زنده در گشنیز (Coriandrum sativum L.) (پور یوسف و همکاران 2015) و کنجد (Sesamum indicum L.) (حسینقلیزاده و همکاران 2022) برای کنترل علف هرز نشان داد که شنبلیله می تواند زیست توده علف­هرز را کاهش دهد ولی برای کنترل قابل قبول علف هرز در کل دوره رشد باید از روش های تکمیلی دیگر مدیریت علف هرز استفاده نمود.

با توجه به تحقیقات قبلی مشاهده  میشود که دز کاهش یافته  علف کش در ترکیب با روش های غیر شیمیایی کنترل علف های هرز می تواند هم کنترل مناسبی از علف هرز داشته باشد وهم هزینه کاربرد علفکش ها و اثرات نامطلوب آن ها را در اکوسیستم های زراعی کاهش دهد. بنابراین هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر مقادیر مختلف تریفلورالین در تلفیق با مدیریت غیرشیمیایی شامل مالچ زنده ، مالچ کلش و و جین دستی بر علف‌های هرز، صفات رشدی و عملکرد دانه شوید می باشد.



جدول 1-آنالیز فیزیکی و شیمیایی خاک محل  آزمایش

هدایت الکتریکی

EC (dS.m-1)

 

pH

کربن آلی

 (%)

نیتروژن

 (%)

فسفر

mg.kg-1

پتاسیم

mg.kg-1

بافت خاک

 

شن

(%)

سیلت

 (%)

رس

 (%)

48/1

91/7

66/2

26/0

4/41

5/76

لوم

48

38

14

 

 

 

 

 مواد و روش ها

       آزمایش در بهار و تابستان 1398در مزرعه تحقیقاتی جهاد کشاورزی مرکز جهاد کشاورزی شهرستان خدا آفرین با طول جغرافیایی 52/647795 درجه و با عرض جغرافیایی89/318630 درجه اجرا شد. اقلیم منطقه معتدل گرم با میانگین نزولات سالیانه 380 میلی لیتر گزارش شده است. مشخصات فیزیکی و شیمایی خاک مزرعه در جدول 1 ارائه شده است.

     به منظور بررسی اثر مقادیر مختلف تریفلورالین در تلفیق با مدیریت غیرشیمیایی بر علف‌های هرز و عملکرد دانه شوید آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. عامل اول شامل کاربرد علف­کش تریفلورالین در دزهای صفر، 50، 75 و 100 درصد توصیه شده (2 لیتر در هکتار ترفلان با فرمولاسیون EC  45%) و عامل دوم روش‎های مدیریت غیرشیمیایی علف­های­هرز، شامل کاربرد مالچ­کلش‌گندم به مقدار 5 تن در هکتار، مالچ زنده شنبلیه (Trigonella foenum – graecum L.) و گاودانه (Vicia ervillia L.)، ­یک بار وجین دستی 50 روز بعد از کاشت و همچنین تیمار بدون کنترل غیرشیمیایی (صرفا کاربرد ترفلورالین انجام شده است ) بود. هدف از کاشت مالچ زنده، جلوگیری از سبز شدن علف­های هرز بین ردیف های شوید و سرکوب آنها بود.  همچنین تیمار شاهد عاری از علف­هرز نیز از طریق وجین دستی به طور دائم در کل فصل در آزمایش در نظر گرفته شد. کاربرد علفکش تریفلورالین توسط سمپاش پشتی کتابی ماهتابی شرکت گویزپر اسپانیا از نوع پشتی لانس دار شارژی با نازل بارانی که با فشار 215 کیلوپاسکال و باحجم 250 لیتر در هکتار کالیبره شده بود، بصورت پیش کاشت[1] انجام شد. بلافاصله بعد از سمپاشی توسط شن­کش، حدود7 سانتی­متر خاک رویی هر کرت کاملاً به هم خورده شد تا علفکش با تمامی ذرات خاک مخلوط شود. کاشت بذور شوید در تاریخ 20 اردیبهشت ماه و با دست صورت گرفت. به منظور جلوگیری از آلودگی­های قارچی، بذور قبل از کاشت با قارچ­کش بنومیل به نسبت 2 در هزار ضدعفونی شدند.

     مساحت هر کرت 15 مترمربع در نظر گرفته شد که هر کرت شامل 6 ردیف با 5 متر طول و3 متر عرض بود. فاصله بین ردیفهای کشت 50 سانتی­متر ، فاصله بین بوته­ها روی ردیف 15 سانتی­متر، عمق کاشت 5/1 سانتی­متر و در هر کپه تعداد4 تا 6 بذر کاشته شد. قبل از کاشت یک نوبت آبیاری انجام شد و کاشت بذور در خاک مرطوب صورت گرفت تا جوانه زنی بهتر و یکنواخت­تر انجام شود.

      بعد از کاشت تیمار کاربرد مالچ کلش گندم به میزان 5 تن در هکتاراعمال گردید. مالچ زنده شنبلیله با تراکم کشت 40 بوته در متر مربع و مالچ زنده گاو دانه با متوسط تراکم کشت 60 بوته درمترمربع در بین ردیف­ها کشت شدند. تیمار یکبار وجین­دستی علف­های هرز ،50 روز بعد از کاشت شوید به صورت دستی انجام شد. همچنین در تیمارهای بدون علف­هرز (weed free) بصورت مکرر و تا پایان فصل رشد وجین­دستی صورت گرفت تا در طول مدت آزمایش عاری از علف­هرز بمانند. نمونه برداری علف­های هرز در زمان 50 درصد گلدهی شوید به وسیله کوادرات 1 مترمربع و به صورت تصادفی انجام شد. علفهای هرز داخل کوادرات پس از کف بر شدن به آزمایشگاه منتقل شد، گونه­های تک لپه­ای و دولپه­ای تفکیک شده و سپس شمارش تعداد آنها انجام شد. جهت اندازه گیری زیست توده در واحد سطح، بوته های علف هرز به دستگاه آون در دمای 75 درجه سانتی­گراد منتقل شد. پس از 48 ساعت زیست توده علف­های هرز نیز با دقت 01/0 توزین شد. از جمله صفات دیگر اندازه‌گیری شده برای علف­های هرز شوید درصد فراوانی گونه‌های مختلف علفهای­هرز بود.  صفات اندازه گیری شده برای شوید در این آزمایش شامل ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی در بوته، عملکرد بیولوژیکی و عملکرد دانه در واحد سطح بود. عملکرد بیولوژیکی و دانه شوید با استفاه از نمونه برداری در زمان رسیدگی توسط کوادرات (1 مترمربع) در کرتها انجام شد. از هر کوادرات 10 بوته انتخاب شده و صفات ارتفاع بوته و تعداد شاخه فرعی در بوته اندازه­گیری شدند. تجزیه های آماری داده ها به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. برای تجزیه واریانس داده ها از نرم افزار MSTATC استفاده شد و مقایسه میانگین آنها توسط آزمون دانکن انجام گرفت. برای رسم نمودارها از نرم افزارEXCEL استفاده شد. 

 

نتایج و بحث

ترکیب و فراوانی گونه ها

      گونه­های شناسایی شده درمزرعه و درصد فراوانی آنها در جدول 2 آورده شده است . گونه­های علف­هرز از 7 تیره گیاهی و شامل  8 گونه بودند. بیشترین فراوانی مربوط به اویارسلام، تربچه وحشی، قیاق و کمترین فراوانی به گونه های چسبک و مرغ اختصاص داشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول2 - اسامی علمی، نام تیره، نام عمومی و درصد فراوانی گونه های علف هرز شناسایی شده در مزرعه

ردیف

نام فارسی

نام علمی

نام تیره       

فراوانی (%)

1

اویارسلام

Cyperus spp.

Cyperaceae

100

2

تربچه وحشی

Raphanus raphanistrum

Brassicacaeae

98

3

قیاق

Sorghum halepense

Poaceae

97

4

کنگر شیردار

Silybum marianum

Asteraceae

91

5

خرفه

Portulaca oleracea

Portulaceae

90

6

پیچک صحرایی

Convolvulus  arvensis

Convolvulaceae

87

7

چسبک

Setaria viridis

Poaceae

76

8

مرغ

Cynodon dactylon

Poaceae

45

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تراکم علف هرز تک لپه­ای

جدول 3- نتایج تجزیه واریانس تراکم و زیست توده علف­های هرز تک لپه و دو لپه تحت تاثیر مدیریت غیرشیمیایی

 و دز علفکش

 


میانگین مربعات

منابع تغییر                          درجه­ آزادی

زیست توده علف های هرز دولپه

زیست توده علف های هرز تک لپه

تراکم علف­­های هرز دولپه

تراکم علف­­های هرز تک لپه

 

30/36

71/1473 ns

81/85

11/1473 **

2

بلوک

48/5872**

02/21603 **

95/282 ns

594/222

3

دز علفکش

53/430651**

24/128885 **

24/1285**

19/1581 **

4

مدیریت غیرشیمیایی

722/220**

98/27566 **

24/81 ns

52/386ns

12

دز علفکش × مدیریت غیرشیمیایی

4/112

97/1037

08/192

713/255

38

اشتباه آزمایشی

42/14

27/9

65/11

43/7

 

 

ضریب تغییرات (%)

               

      نتایج تجزیه واریانس تراکم علف‌های هرز تک لپه­ای (جدول3) نشان داد که اثر مدیریت غیر شیمیایی بر تراکم علف‌های هرز تک لپه ای در سطح 1% معنی‌دار شد. اثر دز علف‌کش و اثر متقابل دز علف‌کش در مدیریت علف­های هرز بر تراکم علف‌های هرز تک لپه‌ای معنی‌دار نبود. مقایسه میانگین‌ها (شکل 1) نشان می­دهد که در بین تیمارهای مدیریتی، تیمار عدم مدیریت بیشترین تراکم علف­های هرز تک لپه‌ای (71/45 بوته در متر مربع) را دارد. کمترین تراکم علف­های هرز تک‌لپه‌ای نیز مربوط به تیمار مدیریتی وجین‌دستی می­باشد. در تیمارهای مدیریتی مالچ زنده گاودانه و مالچ زنده شنبلیله تفاوت معنی‌داری در تراکم علف­های هرز تک لپه­ای مشاهده نشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1- اثر تیمارهای مدیریتی بر تراکم علف­های هرز تک لپه‌ای در شوید

 (حروف متفاوت بیانگر اختلاف معنی­دار در سطح احتمال 1% می­باشد).

 

 

تراکم علف­های هرز دولپهای

      نتایج تجزیه واریانس تراکم علف­های هرز دولپه­ای (جدول 3) نشان می­دهد که اثر اصلی دز علفکش بر تراکم علف های هرز دولپه ای معنی‌دار نبود. اثراصلی مدیریت غیرشیمیایی بر تراکم علف های هرز دولپه­ای در سطح احتمال1% معنی‌دار بود. همچنین اثر متقابل دز علفکش در مدیریت علف‌های هرز بر تراکم علف‌های­هرز دولپه­ای معنی­دار نیست. مقایسه میانگین­ها (شکل 2) نشان می­دهد که در بین تیمارهای مدیریتی، تیمار عدم مدیریت غیرشیمیایی بیشترین تراکم علف­های­هرز دولپه­ای (43 بوته در متر مربع) را داشت. کمترین تراکم علف‌های­ هرز دولپه­ای ( 24/17 بوته درمتر مربع) مربوط به تیمار مدیریتی وجین­دستی بود که با تیمار مالچ­کلش گندم تفاوت معنی­داری نداشت. در تیمارهای مالچ زنده شنبلیله و مالچ­زنده گاودانه اختلاف معنی­دار مشاهده نشد. در بین تیمارهای کنترل شیمیایی نخود، تراکم علف های هرز به تیمارهای کاربر پس رویشی پرسوئیت، اختصاص داشت. کاربرد پس رویشی پیریدیت از نظر تراکم علف های هرز با کاربرد پس رویشی ایزوکسافلوتل و کاربرد پیش رویشی مخلوط سیمازین و پرومترین، تفاوت معنی داری نداشت (موسوی2010).

 

 

 

شکل 2-اثر تیمار های مدیریتی در تراکم علف­های هرز دولپه­ای در شوید

 (حروف متفاوت بیانگر اختلاف معنی­دار در سطح احتمال 1% می­باشد)

 

 

 

زیست توده علف‌‌های هرز تک ‌لپهای 

     نتایج تجزیه واریانس (جدول3) نشان داد که اثر اصلی دز علفکش و اثر اصلی مدیریت غیر شیمیایی بر زیست توده علف­های هرز تک لپه در سطح احتمال1% معنی دار بود. همچنین اثر متقابل دز علفکش در مدیریت علف­های هرز بر زیست توده علف‌های هرز تک ‌لپه‌ در سطح احتمال 1% معنی‌دار شد. مقایسه میانگین ها (شکل 3) نشان‌ داد در بین تیمارهای مدیریتی، تیمار وجین‌دستی کمترین زیست توده علف هرز تک ‌لپه را داشت و با سایر تیمارهای مدیریتی اختلاف معنی‌دار نشان داد. در تیمار عدم مدیریت غیر شیمیایی، بیشترین مقدار زیست توده (7/275 گرم در مترمربع) مشاهده شد. دراین تیمار، بین دزهای 75% و50% اختلاف معنی داری وجود نداشت ولی در سایر سطوح دز علف‌کش تفاوت معنی‌داری وجود داشت. در تیمار وجین دستی بین سطوح دز توصیه شده و 75 % اختلاف معنی دار مشاهده گردید. در تیمار مالچ کلش گندم اختلاف معنی­داری بین سطوح دز توصیه شده ، 75 و50 % مشاهده نشد و این روند آماری در تیمار مدیریتی مالچ شنبلیله نیز کاملاً صادق بود. در تیمار مالچ زنده گاودانه در هیچ یک از سطوح دز علف کش اختلاف معنی داری وجود نداشت. در بررسی اثر دز های مختلف علفکش پندیمتالین در کنترل علف­های هرز باریک برگ رازیانه Foeniculum vulgare Mill.)) مشاهده شد که بیشترین راندمان کنترل علف هرز مربوط به تیمار پندیمتالین به میزان 990 و 1320 گرم ماده مؤثره در هکتار بود که به ترتیب زیست توده علف­های هرز را 9/89 درصد و 88/85 درصد کاهش داد (رحیمی و همکاران 2015). همچنین گزارش شد کاربرد مالچ تأثیر کمتری در کاهش زیست توده علف­های هرز باریک برگ داشته که به نظر می­رسد مقادیر به کار رفته نتوانسته پوشش یکنواختی و مناسبی برای جلوگیری از نفوذ نور فراهم کند و باید مقادیر بیشتری از بقایا بدین منظور استفاده شود (رحیمی و همکاران 2015).

 

 

شکل 3- ترکیبات تیماری دز علفکش در مدیریت غیرشیمیایی برای زیست توده علف­های هرز تک لپه ای

 (حروف متفاوت بیانگراختلاف معنی­دار در سطح احتمال 1% می‌باشد)

 

 

زیست توده علف‌های هرز دولپهای

      نتایج تجزیه واریانس (جدول 3) نشان داد که اثر اصلی دز علفکش، اثر اصلی مدیریت غیرشیمیایی و همچنین اثر متقابل دز علفکش در مدیریت علف‌های هرز بر زیست توده علف‌های هرز دولپه‌ای در سطح احتمال 1% معنی‌دار بود. مقایسه میانگین ها (شکل 4) نشان داد در بین تیمارهای مدیریتی، تیمار وجین ‌دستی کمترین زیست توده علف هرز را داشت. در این تیمار مدیریتی، در هیچ یک از سطوح دز علفکش تفاوت معنی‌دار مشاهده نشد.  با وجود اینکه در همه سطوح مدیریت غیرشیمیایی با کاهش دز علفکش، زیست توده علف هرز دولپه‌ای افزایش یافت، ولی میزان افزایش در مدیریت­های مختلف متفاوت بود. در تیمار عدم مدیریت غیرشیمیایی علف هرز، بیشترین تفاوت در دز های علفکش بین دز 75 درصد و 5 درصد و نیز بین دز50% و 0% مشاهده شد. در سایر تیمارهای مدیریتی اختلاف معنی‌داری بین دز های علفکش وجود نداشت.در آزمایشی مبنی بر کاربرد ترفلان جهت کنترل علف­های هرز سیب زمینی، زیست توده علف­های هرز سلمه تره و تاج خروس کاهش یافت به طوری که کاربرد یک لیتر در هکتار از ماده مؤثره، زیست توده سلمه تره و تاج خروس به ترتیب 60 و 25/75 درصد کاهش نشان داد. کاربرد مالچ زنده همیشه بهار، گاودانه و شنبلیله باعث کاهش بیومس علف هرز کنجد در مقایسه با تیمار عدم کاربرد مالچ شد (حسینقلیزاده و همکاران 2022). بهگام و همکاران (2019) نیز گزارش کردند که در لوبیا چیتی (Phaseolus vulgaris L.))  کاربرد مالچ کلشی و مالچ زنده گاودانه (Vicia ervilia L.) در تلفیق با علفکش پرسوئیت باعث کاهش معنی دار زیست توده علف­های هرز در مقایسه با تیمار بدون مدیریت شدند.

 

 

شکل4-  ترکیبات تیماری دز علفکش در مدیریت غیر شیمیایی برای زیست توده علف­های هرز دولپه ای

 (حروف متفاوت بیانگر اختلاف معنی­دار در سطح احتمال 1% می‌باشد)

 

ارتفاع بوته

     نتایج تجزیه واریانس (جدول4) نشان می‌دهد که اثر اصلی دز علفکش بر ارتفاع بوته معنی دار نیست. همچنین اثر اصلی مدیریت غیر شیمیایی در سطح احتمال 1% معنی دار بود. اثر متقابل دز علفکش در مدیریت غیرشیمیایی علف­های هرز بر ارتفاع شوید معنی‌دار نبود. مقایسه میانگین­ها (شکل 5) نشان می‌دهد در بین تیمارهای مدیریتی، تیمار کلش­گندم بیشترین ارتفاع را داشت که با تیمارهای مدیریتی دیگر اختلاف معنی­داری داشت.

     در تیمارهای وجین­دستی و مالچ زنده شنبلیه اختلاف معنی­داری در ارتفاع بوته شوید مشاهده نشد. طبق بررسی های انجام شده ارتفاع بوته لوبیا در اثر تداخل علف های هرز کاهش یافت و همچنین بالعکس با کنترل علف های هرز ارتفاع بوته لوبیا افزایش نشان داد (امینی و همکاران 2013). با افزایش دز مصرفی علفکش ارتفاع بوته نخود (Cicer arietinum L.) افزایش یافت به طوری که بیشترین ارتفاع بوته با کاربرد دز توصیه شده علفکش حاصل گردید و کمترین ارتفاع نخود بدون مصرف علفکش به دست آمد (نصرتی و همکاران 2017). همچنین در تیمار کاربرد دز توصیه شده تریفلورالین + مالچ کلشی، ارتفاع بوته زیره سبز افزایش یافت (احمدی کاکاوندی و همکاران 2022).

جدول 4-نتایج تجزیه واریانس صفات رشدی و عملکرد شوید تحت مدیریت غیرشیمیایی و دز علفکش

 

میانگین مربعات

 

منابع تغییر                    درجه آزادی

 

عملکرد دانه

عملکرد بیولوژیک

تعداد شاخه فرعی در بوته

ارتفاع بوته

  59/236 ns

81/80 ns

44/0 ns

517/3  ns

2

بلوک

144/12245 **

95/82 ns

66/0 ns

83/65  ns

3

دز علفکش

163/2318 **

24/1285**

88/18**

27/3335 **

4

مدیریت غیرشیمیایی

188/14847 *

24/383**

441/0 ns

85/40 ns

12

دز علفکش × مدیریت غیرشیمیایی

85 /463

08/192

709/0

166/73

38

اشتباه آزمایشی

43/9

11/6

08/10

62/7

 

ضریب تغییرات (%)

             

 

 

 

شکل 5- اثر تیمار های مدیریت غیر شیمایی علف­هرز بر ارتفاع بوته شوید

(حروف متفاوت بیانگر اختلاف معنی­دار در سطح احتمال 1% می­باشد).

 

 

تعداد شاخه فرعی در بوته

      نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر متقابل دز علفکش در مدیریت غیرشیمیایی علف­های هرز بر تعداد شاخه های فرعی در بوته شوید معنی­دار نبود. مقایسه میانگین­ها (شکل 6) نشان می­دهد که در بین تیمارهای مدیریتی، تیمار مالچ کلش­گندم بیشترین تعداد شاخه فرعی را داشت که اختلاف معنی­داری با با تیمارهای مدیریتی دیگر داشت. تعداد شاخه های فرعی در بوته در تیمارهای وجین­دستی و مالچ زنده شنبلیه اختلاف معنی­داری نداشت. احمدی کاکاوندی و همکاران (2022) گزارش نمود که کاربرد مالچ کلشی در ترکیب با دزهای مختلف تریفلورالین باعث افزایش معنی دار تعداد شاخه فرعی در زیره سبز شد و بیشترین تعداد شاخه فرعی زیره سبز در تیمار 75 درصد تریفلورالین مشاهده شد. بیشترین تعداد شاخه فرعی در لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) در تیمار های علف کش به تیمار پرسوئیت به میزان 1 لیتر در هکتار و کمترین تعداد شاخه فرعی به تیمار شاهد بدون علف کش اختصاص داشت (سیکما و همکاران 2008).

 

 

 

شکل6- اثر تیمار های مدیریت غیر شیمیایی بر تعداد شاخه فرعی در بوته شوید

(حروف متفاوت بیانگر اختلاف معنی­دار در سطح احتمال 1% می­باشد)

 

 

عملکرد بیولوژیکی

      نتایج تجزیه واریانس (جدول4) نشان داد که اثر اصلی دز علفکش بر عملکرد بیولوژیکی شوید معنی دار نبود. ولی اثر اصلی مدیریت غیر شیمیایی و همچنین اثر متقابل دز علفکش در مدیریت غیر شیمیایی علف­هرز بر عملکرد بیولوژیک شوید در سطح احتمال یک درصد معنی­دار بود. مقایسه میانگین ها نشان (شکل 7) داد که در بین تیمارهای مدیریتی، تیمار وجین دستی بیشترین عملکرد بیولوژیکی را داشت (16720 کیلوگرم در هکتار) که در تمامی سطوح دز علفکش این تیمار، تفاوت معنی داری مشاهده گردید. در تیمار کاربرد دز  توصیه شده، بین تیمارهای مالچ کلش گندم و وجین دستی تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. همچنین در تیمارهای مدیریتی مالچ زنده گاو دانه و شنبلیله بین دزهای 75 درصد و50 درصد اختلاف معنی­داری وجود نداشت (شکل 7).

کاربرد مالچ کلش می­تواند تاثیر علفکش را در کنترل علف هرز افزایش دهد (مونن و باربری 2002؛ امینی و همکاران a2020 ). کاربرد مالچ کلشی در تلفیق با علفکش ترفلورالین باعث افزایش معنی‌دار عملکرد بیولوژیکی زیره‌سبز شد و بیشترین عملکرد بیولوژیکی در تیمار دز توصیه شده تریفلورالین + مالچ کلشی حاصل شد (احمدی کاکاوندی و همکاران  2022). سارنچه (2018) نیز گزارش کرد که کاربرد تریفلورالین با مقدار 720 گرم ماده مؤثره در هکتار همراه با مالچ کلش گندم تا 84% نسبت به تیمار آلوده به علف هرز، باعث افزایش عملکرد گل گاوزبان اروپایی (Borago officinalis L.) شد. امینی و همکاران a2020) نیز گزارش نمودند که تلفیق مالچ کلش با دزهای 50 و 100 % تریفلورالین باعث افزایش عملکرد بیولوژیکی بادرشبو در هکتار شد. 

 

عملکرد دانه

      نتایج تجزیه واریانس (جدول 4) نشان داد که اثر اصلی دز علفکش و نیز اثر اصلی مدیریت غیر شیمیایی بر عملکرد دانه شوید معنی دار نبود.  با این وجود  اثر متقابل دز علفکش در مدیریت غیر شیمیایی علف هرز بر عملکرد دانه شوید در سطح احتمال پنج درصد معنی­دار بود. مقایسه میانگین ها (شکل 8) نشان داد که تیمارشاهد عاری از علف هرز بیشترین عملکرد دانه را داشت و در بین تیمارهای مدیریت غیر شیمیایی، تیمار کاربرد کلش ­گندم بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص داد (9840 کیلوگرم در هکتار) که در تمامی سطوح دز علفکش این تیمار، بیشترین عملکرد دانه را داشت (شکل 8). در تیمارهای مدیریت غیر شیمیایی مالچ زنده گاودانه و شنبلیله بین عملکرد دانه شوید در دزهای 75 درصد و50 درصد اختلاف معنی­داری وجود نداشت. حال آن که در این تیمارها بین دز توصیه شده و 75 درصد اختلاف معنی داری وجود داشت. در تیمارمدیریت غیر شیمیایی مالچ کلش­گندم و وجین­دستی بیشترین تفاوت بین دزهای علفکش مشاهده شد که تفاوت بین دزهای علفکش معنی­دار بود (شکل 8).

 



 

 

 

 

شکل7- ترکیبات تیماری دز علفکش در مدیریت غیرشیمیایی علف­های هرز برای عملکرد بیولوژیکی شوید

(حروف متفاوت بیانگر اختلاف معنی­دار در سطح احتمال 1% می­باشد)

 

 

      فرخ بخت و  همکاران (2011)  گزارش کردند که استفاده از تیمارهای مالچی باعث کاهش تلفات رطوبتی شده و افزایش کارایی انتقال مجدد مواد فتوسنتزی ساقه به گل را در پی داشته و در نهایت به افزایش عملکرد محصول کمک می­کند. سارنچه (2018) نیز گزارش کرد که کاربرد تریفلورالین با مقدار 720 گرم ماده مؤثره در هکتار همراه با مالچ کلش گندم تا 84% باعث افزایش عملکرد دانه گاو زبان اروپایی نسبت به تیمار آلوده به علف هرز شد. کاربرد مالچ کلشی در تلفیق با دزهای مختلف تریفلورالین باعث افزایش معنی­دار عملکرد دانه زیره‌سبز شد و بیشترین عملکرد دانه در تیمار دز توصیه شده تریفلورالین + مالچ کلشی حاصل شد (احمدی کاکاوندی و همکاران 2022).

     به طور کلی در تحقیق حاضر تلفیق مقادیر مختلف علفکش تریفلورالین با مالچ های زنده، مالچ کلش و وجین دستی باعث کاهش معنی­دار در زیست توده علف هرز و افزایش عملکرد دانه شوید گردید. همه تیمارهای غیرشیمیایی عملکرد دانه بیشتری در مقایسه با تیمار بدون کنترل غیرشیمیایی (صرفا کاربرد علفکش تریفلورالین) داشتند ولی عملکرد دانه در تیمار مالچ کلشی و وجین دستی بیشتر از تیمارهای مالچ زنده گاودانه و شنبلیله بود. همچنین تفاوت عملکرد بین دزهای 50 و 75 درصد توصیه شده در تیمارهای مالچ زنده گاودانه و شنبلیله معنی دار نبود. در صورتی که هدف تولید حداکثر عملکرد دانه باشد، تیمارهای مالچ کلش و وجین دستی قابل توصیه هستند ولی تیمارهای کشت مالچ زنده نیز می توانند در سیستم کشاورز پایدار با کمی افت عملکرد، مورد استفاده قرار گیرند.

 

 

 

 

 

 

 

 



 

شکل8 -  ترکیبات تیماری دز علفکش در مدیریت غیر شیمیایی علف­های هرز برای عملکرد دانه شوید

                                     (حروف متفاوت بیانگر اختلاف معنی­دار در سطح احتمال 1% می­باشد)



نتیجه گیری کلی

     نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در همه سطوح مدیریت غیرشیمیایی، افزایش دز علفکش باعث کاهش معنی دار در زیست توده علف های هرز تک لپه و دولپه شد ولی میزان این کاهش در کاربرد مالچ کلشی و وجین دستی بیشتر از تیمارهای مالچ زنده شنبلیله و گاودانه بود. کمترین زیست توده علف­های هرز تک لپه و دو لپه در تیمار وجین دستی و سپس در تیمار مالچ کلشی مشاهده شد. همچنین در تیمارهای مالچ زنده شنبلیله و گاودانه تفاوت زیست توده علف هرز بین دزهای 75 و 50 درصد دز توصیه شده معنی دار نبود. به بیان ساده در این تیمارها دز 50 درصد علفکش می تواند کاهش زیست توده معادل با دز 75 درصد علفکش داشته باشد.  کاربرد مالچ کلش بیشترین ارتفاع بوته و تعداد شاخه فرعی در بوته را بین تیمارهای مدیریت غیرشیمیایی داشت. بیشترین عملکرد دانه شوید در تیمار مدیریت غیرشیمیایی مالچ کلش مشاده شد و تیمار وجین دستی در رتبه بعدی قرار داشت و همچنین عملکرد دانه شوید در تیمارهای مدیریت  غیرشیمیایی مالچ زنده شنبلیله و گاودانه کمترین مقدار بوده و تفاوت معنی داری باهم نداشتند. همچنین در تیمارهای مالچ زنده عملکرد دانه در دزهای 50 و 75 درصد دز توصیه شده تفاوت معنی داری نداشتند و دز 50 درصد می تواند به جای دز 75 درصد جهت حصول عملکرد یکسان استفاده شود. به طور کلی همه تیمارهای مدیریت غیرشیمیایی علف هرز باعث افزایش کنترل علف­هرز و عملکرد دانه شوید شدند و بسته به شرایط مزرعه و افت عملکرد قابل قبول می توانند در مدیریت تلفیقی علف­هرز در کشاورزی پایدار استفاده شده و به کشاورزان توصیه شوند.

 

سپاسگزاری

    از مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان خدا آفرین به جهت همکاری و مساعدت در اجرای این پژوهش تشکر و قدردانی می شود.

 

[1] Pre-Planting

Ahmadi-Kakavandi R, Amini R, Shakiba MR and Nosratti I, 2022. Effect of mulch application in integration with reduced rates of trifluralin on weeds and essential oil yield of cumin (Cuminum cyminum L.). Journal of Agricultural Science and Sustainable Production, In Press. (In Persian).
Amini R, and Yousefi A, 2014. Using reduced rates of trifluralin and hand weeding in sustainable weed management of fennel (Foeniculum vulgare Mill.). Journal of Agricultural Science and Sustainable Production, 24(2): 95-105. (In Persian).
Amini R, Ebrahimi A and Dabbagh Mohammadi Nasab A, 2021. Germination and emergence of Astrodaucus orientalis (L.) Drude populations influenced by environmental factors and seed burial depth. Plant Species Biology, 36 (2), 338-347.
Amini R, Ebrahimi A, and Dabbagh Mohammadi Nasab A, 2020a. Moldavian balm (Dracocephalum moldavica L.) essential oil content and composition as affected by sustainable weed management treatments. Industrial Crops & Products, 150: 112416.
Amini R, Gholami F and Ghanepour S, 2017. Effects of environmental factors and burial depth on seed germination and emergence of two populations of Caucalis platycarpos. Weed Research, 57, 247–256.
Amini R, Mobli A and Aghajani Z, 2016a. Herbicides – Environmental Impact Studies and Management Approaches (Translation). University of Tabriz Press.
Amini R, Mobli A and Ghanepour S, 2016b. Effect of environmental factors on seed germination and emergence of Lepidium vesicarium. Plant Species Biology, 31, 178–187.
Amini R, Mobli A, and Dabbagh Mohammadi Nasab A, 2020b. Response of common cocklebur (Xanthium strumarium L.) emergence and competition with corn (Zea mays L.) to seed burial depth and mulch. Archives of Agronomy and Soil Science, 66 (5): 679–693.
Amini R, Pezhgan H and Dabbagh Mohammadi Nasab A, 2014a. Evaluating the competitive ability of different common bean genotypes against the weeds. Iranian Journal of Field Crops Research, 12 (3): 491-501. (In Persian).
Amini R, Pezhgan H and Dabbagh Mohammadi Nasab A. 2013. Effect of weeds competition on some growth parameters of red, white and pinto bean (Phaseolus vulgaris L.). Journal of Biodiversity and Environmental Sciences, 3(5): 86-93.
Amini, R., Alizadeh, H., Yousefi, A.R., 2014b. Interference between red kidneybean (Phaseolus vulgaris L.) cultivars and redroot pigweed (Amaranthus retroflexus L.). European Journal of Agronomy, 60, 13–21.
Baets SDE, Poesen JJ, Meersmans JJ and Serlet LL, 2011.Cover crops and their erosion reducing effects during concentrated flow erosion.  Catena, 85: 237- 244.
Behgam M, Amini R, Dabbagh Mohammadi Nassab A. 2019. Effect of integrated weed management methods on yield and yield components of pinto bean (Phaseolus vulgaris L.). Journal of Agricultural Science and Sustainable Production, 28(4): 175-190. (In Persian).
Blanco-Canqui HH, Claassen MM, and Presley DR. 2012. Summer cover crops fix nitrogen, increase crop yield, and improve soil - crop relationships.  Agronomy Journal, 104: 137-147.
Carrubba A, La Torre R, and Matranga A. 2002. Cultivation trials of some aromatic and medicinal plants in a semi-arid Mediterranean environment. Proceedings of an International Conference on MAP, Acta Horticulture (ISHS), 978(1): 4200-6315.
Caseley JC, Wilson BJ, Watson E, and Arnold GM. 1993. Enhancement of mechanical weed control by sub-lethal doses of herbicide. Proceeding of 8th EWRS Symposium, Braunschweig. Germany. 357-364.
Ding GW, Liu X, Herbert SS, Novak JJ, Amarasiriwardena DD and Xing BS, 2006. Effect of cover crop management on soil organic matter. Geoderma, 130: 229-239.
Farokhbakht O, Lorzadeh Sh and Khodarahmpour Z. 2010. Evaluation of effect of integrated weeds management on yield and yield of components of cowpea (Vigna sinensis L.) in the North of Khuzestan. Scientific Journal of Management System, 2(6): 1-12. (In Persian).
Gibson KD, Mc Milan J, Hallett SG, Jordan T, and Weller SC. 2011. Effect of a living mulch on weed seed banks in tomato. Weed Technology, 25(2): 245-251.
Hiltbrunner J, Jeanneret P, Liedgens M, Stamp P and Streit B. 2007. Response of weed communities to legume living mulches in winter wheat. Journal of Agronomy and Crop Science, 193: 93–102.
Hooker KV, Coxon CE, Hackett RR, Kirwan LE, O’Keeffe EE and Richards KG, 2008. Evaluation of cover crop and reduced cultivation for reducing nitrate leaching in Ireland. Journal of Environmental Quality, 37: 138-145.
Hosseingolizadeh M, Amini R and Dabbagh Mohammadi Nassab A, 2022. Effect of reduced rates of trifluralin in integration with living and straw mulch on weeds and yield of sesame (Sesamum indicum L.). Journal of Agricultural Science and Sustainable Production, In Press.
Mohler CL. 1996. Ecological basis for the cultural control of annual weeds. Journal of Production Agriculture, 9: 468-474.
Moonen AC, and Barberi P. 2002. An ecological approach to study the physical and chemical effects of rye cover residues on Amaranthus retroflexus, Echinocholoa crus-galli and maize. Annals of Applied Biology, 148: 73-88.
Mousavi MR. 2010. Weed Control (Second Edition). Knowledge Boundary Publications.
Mozaffarian V. 2006. Dictionary of Iranian Plant Names. (Fourth Edition), Contemporary Culture Publications.
Muller J. 1993. Dry matter production, CO2 exchange, carbohydrate and nitrogen content of winter wheat at elevated CO2 concentration and drought stress. Journal of Agronomy and Crop Science, 171: 217-235.
Nosrati I, Dabbagh Mohammadi Nassab A, Shakiba MR, Amini R, 2017. Evaluating the cultural and physical methods and reduced doses of herbicide in integrated weed management of chickpea (Cicer arietinum L.). Journal of Agricultural Science and Sustainable Production, 27(3): 78-110. (In Persian).
Potter TL, Bosch DD, Joo HH, Schaffer BB, and Mu oz-Carpena RR, 2007. Summer cover crops reduce atrazine leaching to shallow groundwater in Southern Florida. Journal of Environmental Quality, 36: 1301-1309.
Pouryousef M, Yousefi AR, Oveisi M, and Asadi F, 2015. Intercropping of fenugreek as living mulch at different densities for weed suppression in coriander. Crop Protection, 69: 60-64.
Rahimi MR, Yousefi AR, Jamshidi Kh, Pouryousef M, and Fotovat R, 2015. The study efficiency of reduced rate of pendimethalin integrated with mulch and hand-weeding in fennel (Foeniculum vulgare Mill.). Journal of Plant Protection, 29(4): 521-530. (In Persian).
Rassam GH, Ghorbanzadeh M, and Dadkhah A, 2006. Effect of planting date and nitrogen on yield and seed components of dill (Anethum graveolens L.) in Shirvan region. Journal of Agricultural Science and Natural Resources, 13 (3): 1-9. (In Persian)
Sarencheh S. 2018. Evaluating the application efficiency of different herbicides rates integrated with straw mulch and hand weeding in weed management of Borage (Borago officinalis L.). M.Sc. Thesis. Department of Plant Ecophysiology, Faculty of Agriculture, University of Tabriz. Iran. (In Persian).
Sikkema PH, Vyn RD, Shropshire C, and Soltani N, 2008. Integrated weed management in white bean production. Canadian Journal of Plant Science, 88: 555-561.
Zand A, Rahimian Mashhadi H, Kouchaki A, Khalqani J, Mousavi K, and Ramezani K, 2004. Weed Ecology. Publications University of Mashhad.